رییس سازمان حج و زیارت با اشاره به ماجرای نیروی بعثی که مدافع حرم حضرت زینب شد گفت:پس از اینکه جنگ تمام شد، سالها گذشت؛ روزی یکی از بچههای آزاده با بنده تماس گرفت و گفت؛ کاظم آمده ایران از تمام بچههای آزاده حلالیت میخواهد، تا اینکه سالهای اخیر شنیدیم کاظم یکی از مدافعان حرم حضرت زینب (س) در سوریه بوده و شهید شده است.
شهدای ایران: رییس سازمان حج و زیارت که خود از آزادگان سرافزار دوران دفاع مقدس است، به بیان خاطره ای جالب از دوران اسارت خود پرداخت.
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی حج ، اوحدی، رییس سازمان حج و زیارت در دیدار با حجت الاسلام والمسلمین راشد یزدی، استاد حوزه علمیه مشهد در بعثه مقام معظم رهبری در مکه با اشاره به خاطره ای از دوران اسارت خود اظهار داشت: در آن دوران که افتخار داشتیم در کنار شهید ابوترابی سید آزادگان جنگ تحمیلی در یک اردوگاه حضور داشته باشیم، نگهبان آسایشگاهی به نام کاظم داشتیم که روی خوشی به ما نشان نمی داد.
وی ادامه داد: یکی از برادران کاظم اسیر رزمندگان ایرانی بود، برادر دیگرش در جنگ کشته شده بود و خودش نیز بچه دار نمی شد، با این اوصاف کینه خاصی نسبت به اسرای ایرانی داشت، به ویژه اینکه می دانست شهید ابوترابی سید و روحانی است، از این رو ضربات کابلی که نثار آن مجاهد می کرد، شدت بیشتری نسبت به دیگر اسرا داشت، اما هیچگاه مرحوم ابوترابی شکایت نکرد و همواره به او احترام می گذاشت.
اوحدی افزود: کاظم از هر فرصتی برای شکنجه روحی، روانی و جسمی اسرا به ویژه مرحوم ابوترابی استفاده می کرد، تا اینکه روزی وارد اردوگاه شد و به سمت سیدآزادگان رفت و گفت؛ بیا اینجا کارت دارم، بعدها فهمیدیم که گفته؛ مادرم دیشب خواب حضرت زینب (س) را دید و آن حضرت نسبت به کار بنده در اردوگاه به مادرم شکایت کرده است، مادرم از من پرسید که آیا در اردوگاه ایرانی ها را اذیت می کنی؟ که بسیار از دستم ناراحت شده است، آمده ام که حلالیت بطلبم.
وی ادامه داد: بعد از آن روز رفتار کاظم با اسرای ایرانی به ویژه شهید ابوترابی بسیار خوب بود تا اینکه روزی قرار شد شهید ابوترابی را به اردوگاه دیگری منتقل کنند که کاظم بسیار دلگیر و گریان بود، به هر نحوی بود سوار ماشینی شد که ابوترابی را به اردوگاه دیگری منتقل می کرد.
بعدها جویای احوال کاظم از شهید ابوترابی شدیم که ایشان گفت؛ آقاجان کاظم فرد بسیار مومن و محترمی است، در طول مسیر راجع به اهل بیت، قرآن و احکام سوالات متعددی کرد، بنده هم پاسخ هایش را دادم. در واقع کاظم می خواست در طول مسیر تا اردوگاه بعدی نیز از حضور مرحوم ابوترابی بهره مند شود، شدیدا علاقه مند به این سید بزرگوار شده بود.