طي شش ماه گذشته بسياري از تحليلگران حوزه نفت و انرژي روي يك اصل به اجماع رسيدهاند؛ «نفت خليج فارس اهميت خود را از دست داده است.»
شهدای ایران: اين اصل گويي در داخل كشور نيز طرفداران خاص خود را پيدا كرده است و حتي وزير نفت نيز با پيش آوردن موضوع شيل نفت و شيل گازها آن را تأييد ميكند، در حالي كه پايه و اساس چنين تحليلي و تحليلهايي از اين دست، گزارشهاي آژانس بينالمللي انرژي است.
گرچه اين آژانس يكي از مهمترين منابع اطلاعاتي و تحليلي كارشناسان محسوب شده و بسياري از صاحبنظران، پيش بينيهاي خود را بر اساس اين گزارشها رسانهاي ميكنند اما نبايد فراموش كرد كه چرا و چگونه اين آژانس تشكيل شد و هدف از تاسيس آن چه بود.
پس از شكلگيري اوپك و قدرتگيري آن در دهه 70 ميلادي، قيمت نفت دچار تحولي بزرگ شد و قيمتگذاري روي نفت و محصولات آن، از كشورهاي مصرفكننده و صنعتي به اجبار به كشورهاي توليدكننده و در مرحله بعد واگذار شد.
در چنين شرايطي كه كشورهاي صادركننده نفت خام جهان قدرت نفت را در دست گرفته بودند – هرچند كه اين قدرتگيري به سود مصرف كنندگان تمام شد- و با خشم كشورهاي عربي مواجه شده بودند، تصميم به برپايي انجمني خاص براي كاهش قدرت اوپك گرفتند تا در تكانههاي نفتي گوش به ساز اوپك نباشند.
در سال 1973، كشورهاي اروپايي و امريكا با تحريم نفت اعراب مواجه شدند كه اثرات زيانباري را براي آنها به وجود آورد و اقتصادشان را با تزلزلي بزرگ مواجه كرد لذا پس از طرحريزي يك مؤسسه تحليلي، مؤسسه بينالمللي انرژي با هدايت ايالات متحده تاسيس شد. سال 1975 اين آژانس رسماً كار خود را با عضويت كشورهاي توسعهيافته و صنعتي آغاز كرد كه همه آنها مصرفكننده نفت بودند.
به اعضاي اين آژانس تكليف شده است معادل 90 روز واردات روزانه نفت خود، بايد نفت ذخيره كنند تا در صورت بروز بحران و كاهش عرضه نفت، از ذخاير خود استفاده كنند. به عنوان نمونه كشوري كه روزانه 5 ميليون بشكه وارد ميكند بايد حداقل 450 ميليون بشكه نفت در مخازن ذخيرهسازي خود داشته باشد.
تركيب كشورهاي حاضر در اين آژانس كه براي مقابله با قدرت اوپك دور هم جمع شده بودند، نشان ميدهد كه رويكرد سياسي اين آژانس بر رويكرد تحليلي آن غلبه دارد البته نه به صورت مبرهن و واضح بلكه به صورت مستقل اما زيركانه.
هستند كارشناساني كه معتقدند تحليلهاي اين آژانس دقيقاً همجهت با خواستهها و برنامههاي كشورهاي توسعهيافته براي تأمين امنيت انرژي خود است و نبايد آنها را به طور مطلق مورد قبول قرار داد.
جالب آنجاست كه تحليلهاي اين آژانس در زماني فراگير شده و همصداهاي بسياري پيدا ميكند كه امريكا برنامه جامعي براي تحريم نفت كشورها دارد. به عنوان نمونه در زمان جنگ ايران و عراق، حمله به عراق، حمله به ليبي و. . . . اين آژانس گزارشهاي بسياري را منتشر ميكرد كه در آن اشاره ميشد در صورت بروز جنگ و تحريم، نگراني خاصي در بازار نفت قابل لمس نخواهد بود زيرا كشورهايي مانند عربستان ميتوانند با افزايش توليد خود، تقاضا را پوشش داده و بازار را متعادل نگاه دارند.
به عنوان نمونه اين آژانس در يكي از جنجاليترين گزارشهاي خود درباره ميزان توليد عربستان در پايان سال 1980 گزارش داد توليد اين كشور به بيش از 20 ميليون بشكه خواهد رسيد!( كتاب جنگ مخفي براي نفت).
همچنين اين آژانس در آغاز تحريم نفت ايران گزارش داد كه عربستان با توليد 12 ميليون بشكهاي خود جايگزين ايران خواهد شد در شرايطي كه توليد نفت عربستان در بالاترين ظرفيت اسمي و عملياتي خود هيچگاه بيشتر از 10 ميليون و 500 هزار بشكه نشد. اين در حالي است كه آژانس بينالمللي انرژي كمي پيشتر در سال 2011، توان توليد عربستان در سال 2015 را 5/10 ميليون بشكه در روز و در سال 2020 معادل 9/10 ميليون بشكه در روز برآورد كرده بود.
لازم بهذكر است برآورد سال 2004 آژانس بينالمللي انرژي از توان توليد عربستان حاكي از آن بود كه اين كشور در سال 2010 قادر به توليد 2/13 ميليون بشكه در روز است اما در برآورد سال 2011 زمان تحقق اين ميزان توليد تا سال 2030 به تعويق افتاده است.
اين مؤسسه دو سال پيش گزارش داد ميزان مصرف نفت امريكا در پايان سال 2020 به 15 ميليون بشكه در روز خواهد رسيد و چندي پيش گزارش ديگري را ازائه داد كه بر اساس آن، امريكا تا سال 2016 به صادركننده نفت خام جهان تبديل ميشود. محور اين گزارش برپايه توليد شيل نفت بود كه اگر بر فرض اين گزارش را قبول داشته باشيم يعني بايد پذيرفت امريكا شكاف 8 ميليون بشكهاي بين توليد و مصرف خود را با شيل نفت آن هم در طول سه سال پر ميكند كه پذيرش آن كمي سخت است. نميتوان به همه تحليلهاي اين آژانس بدبين بود اما شمار گزارشهاي غلط و هدفدار اين مؤسسه، اگر بيشتر از گزارشهاي منطقي نباشد كمتر هم نيست كه اين موضوع از دو علت نشأت ميگيرد؛ ضعف در تحليل واقعي بازار نفت يا جهتگيري سياسي در تدوين گزارشها. به هر صورت وجود آژانس بينالمللي انرژي گرچه به عنوان يك منبع بينالمللي قابل پذيرش است اما بهتر است به جاي تأييد آن، كمي درباره محورهاي آن كنكاش كرد و با پژوهشي جدي درباره درستي يا نادرستي آن اظهار نظر كرد.
وحيد حاجيپور
منبع: جوان
پس از شكلگيري اوپك و قدرتگيري آن در دهه 70 ميلادي، قيمت نفت دچار تحولي بزرگ شد و قيمتگذاري روي نفت و محصولات آن، از كشورهاي مصرفكننده و صنعتي به اجبار به كشورهاي توليدكننده و در مرحله بعد واگذار شد.
در چنين شرايطي كه كشورهاي صادركننده نفت خام جهان قدرت نفت را در دست گرفته بودند – هرچند كه اين قدرتگيري به سود مصرف كنندگان تمام شد- و با خشم كشورهاي عربي مواجه شده بودند، تصميم به برپايي انجمني خاص براي كاهش قدرت اوپك گرفتند تا در تكانههاي نفتي گوش به ساز اوپك نباشند.
در سال 1973، كشورهاي اروپايي و امريكا با تحريم نفت اعراب مواجه شدند كه اثرات زيانباري را براي آنها به وجود آورد و اقتصادشان را با تزلزلي بزرگ مواجه كرد لذا پس از طرحريزي يك مؤسسه تحليلي، مؤسسه بينالمللي انرژي با هدايت ايالات متحده تاسيس شد. سال 1975 اين آژانس رسماً كار خود را با عضويت كشورهاي توسعهيافته و صنعتي آغاز كرد كه همه آنها مصرفكننده نفت بودند.
به اعضاي اين آژانس تكليف شده است معادل 90 روز واردات روزانه نفت خود، بايد نفت ذخيره كنند تا در صورت بروز بحران و كاهش عرضه نفت، از ذخاير خود استفاده كنند. به عنوان نمونه كشوري كه روزانه 5 ميليون بشكه وارد ميكند بايد حداقل 450 ميليون بشكه نفت در مخازن ذخيرهسازي خود داشته باشد.
تركيب كشورهاي حاضر در اين آژانس كه براي مقابله با قدرت اوپك دور هم جمع شده بودند، نشان ميدهد كه رويكرد سياسي اين آژانس بر رويكرد تحليلي آن غلبه دارد البته نه به صورت مبرهن و واضح بلكه به صورت مستقل اما زيركانه.
هستند كارشناساني كه معتقدند تحليلهاي اين آژانس دقيقاً همجهت با خواستهها و برنامههاي كشورهاي توسعهيافته براي تأمين امنيت انرژي خود است و نبايد آنها را به طور مطلق مورد قبول قرار داد.
جالب آنجاست كه تحليلهاي اين آژانس در زماني فراگير شده و همصداهاي بسياري پيدا ميكند كه امريكا برنامه جامعي براي تحريم نفت كشورها دارد. به عنوان نمونه در زمان جنگ ايران و عراق، حمله به عراق، حمله به ليبي و. . . . اين آژانس گزارشهاي بسياري را منتشر ميكرد كه در آن اشاره ميشد در صورت بروز جنگ و تحريم، نگراني خاصي در بازار نفت قابل لمس نخواهد بود زيرا كشورهايي مانند عربستان ميتوانند با افزايش توليد خود، تقاضا را پوشش داده و بازار را متعادل نگاه دارند.
به عنوان نمونه اين آژانس در يكي از جنجاليترين گزارشهاي خود درباره ميزان توليد عربستان در پايان سال 1980 گزارش داد توليد اين كشور به بيش از 20 ميليون بشكه خواهد رسيد!( كتاب جنگ مخفي براي نفت).
همچنين اين آژانس در آغاز تحريم نفت ايران گزارش داد كه عربستان با توليد 12 ميليون بشكهاي خود جايگزين ايران خواهد شد در شرايطي كه توليد نفت عربستان در بالاترين ظرفيت اسمي و عملياتي خود هيچگاه بيشتر از 10 ميليون و 500 هزار بشكه نشد. اين در حالي است كه آژانس بينالمللي انرژي كمي پيشتر در سال 2011، توان توليد عربستان در سال 2015 را 5/10 ميليون بشكه در روز و در سال 2020 معادل 9/10 ميليون بشكه در روز برآورد كرده بود.
لازم بهذكر است برآورد سال 2004 آژانس بينالمللي انرژي از توان توليد عربستان حاكي از آن بود كه اين كشور در سال 2010 قادر به توليد 2/13 ميليون بشكه در روز است اما در برآورد سال 2011 زمان تحقق اين ميزان توليد تا سال 2030 به تعويق افتاده است.
اين مؤسسه دو سال پيش گزارش داد ميزان مصرف نفت امريكا در پايان سال 2020 به 15 ميليون بشكه در روز خواهد رسيد و چندي پيش گزارش ديگري را ازائه داد كه بر اساس آن، امريكا تا سال 2016 به صادركننده نفت خام جهان تبديل ميشود. محور اين گزارش برپايه توليد شيل نفت بود كه اگر بر فرض اين گزارش را قبول داشته باشيم يعني بايد پذيرفت امريكا شكاف 8 ميليون بشكهاي بين توليد و مصرف خود را با شيل نفت آن هم در طول سه سال پر ميكند كه پذيرش آن كمي سخت است. نميتوان به همه تحليلهاي اين آژانس بدبين بود اما شمار گزارشهاي غلط و هدفدار اين مؤسسه، اگر بيشتر از گزارشهاي منطقي نباشد كمتر هم نيست كه اين موضوع از دو علت نشأت ميگيرد؛ ضعف در تحليل واقعي بازار نفت يا جهتگيري سياسي در تدوين گزارشها. به هر صورت وجود آژانس بينالمللي انرژي گرچه به عنوان يك منبع بينالمللي قابل پذيرش است اما بهتر است به جاي تأييد آن، كمي درباره محورهاي آن كنكاش كرد و با پژوهشي جدي درباره درستي يا نادرستي آن اظهار نظر كرد.
وحيد حاجيپور
منبع: جوان