سه کارشناس برجسته امریکایی در مقاله ای هشدار دادند که اگر باراک اوباما توافق نهایی خود با ایران را در کنگره امریکا تصویب نکند، احتمال دارد رییس جمهور بعد از وی به این توافق پای بند نباشد.
شهدای ایران: این امر نشان دهنده مشکل مذاکراتی جدید با امریکاست که این کشور را برای امضای یک توافق نهایی با ایران بی اعتبار می کند.
متن کامل مقاله اریک ادلمن، دنیس راس و رای تکیه که روز ۳ خرداد ۱۳۹۳ (۲۴ مه ۲۰۱۴) در روزنامه واشنگتن پست منتشر شده، به سبب اهمیت آن، در ادامه می آید.
متن اصلی این مقاله را اینجا ببینید:
معمولا کاخ سفید و کنگره آمریکا روی مسئله کنترل تسلیحات اختلاف نظر دارند. روسای جمهور و دستیاران دیپلماتش ترجیح می دهند به شکل محرمانه به توافق برسند و سپس این توافق را خارج از نظارت و کنترل کنگره نگه دارند چه برسد به آن که بخواهند آن را به تصویب کنگره برسانند. اکنون دولت اوباما انگیزه قوی تری برای در پیش گرفتن این رویکرد در مذاکراتش با ایران دارد. ولی این کار اشتباه خواهد بود. صرفنظر از مشکلات حزبی، کسب موافقت کنگره ضروری است تا هیچگونه توافقی روی مبانی متزلزل منعقد نشود که بعدا اجرای آن دشوار شود.
دو تن از روسای جمهور پیش از اوباما رویکردی را که شایسته الگو برداری است ارائه کرده اند، هری ترومن در اوج اجماع قوی داخلی، تلاش زیادی برای تثبیت نهادهای جنگ سرد به عمل آورد اما ریچارد نیکسون، ساختار جدید کنترل تسلیحات را به وجود آورد و توانست هر دو حزب را به اهمیت محدود کردن سلاح های هسته ای متقاعد کند.
ترومن دریافت که برای بیدار کردن آمریکا از خواب انزواطلبانه اش، باید با حزب جمهوری خواه بی اعتماد به فعالیت بین المللی به توافق برسد. وی قانونگذاران فعال جمهوری خواه مانند آرتور واندبرگ(از ایالت میشیگان) را تشویق کرد و با دقت به توصیه ها و پیشنهادهای آنها گوش داد و حتی برخی اعضای حزب تندرو مانند جان واستر دلاس، در مسائلی مانند انعقاد معاهده صلح با ژاپن و تاسیس ناتو، به حلقه نزدیکان دولت ترومن پیوستند. در نتیجه این تلاش ها، طرح های مهمی مانند تاسیس سازمان ملل متحد و طرح مارشال از حمایت گسترده هردو حزب برخوردار شد با آن که در آن مقطع حمایت هر دو حزب ضروری نبود.
در مقطع کنونی، روی سیاستی که دولت اوباما در قبال ایران در پیش گرفته است چنین اجماعی وجود ندارد. رئیس جمهور می تواند با انجام سخنرانی های مفصل در کنگره و حتی ملحق کردن برخی از اعضای حزب جمهوری خواه به هیئت های آمریکایی شرکت کننده در مذاکرات گروه ۱+۵ با ایران، تلاش زیادی برای تغییر این وضع به عمل آورد. با آن که از نیکسون معمولا در مسئله گشایش در قبال چین و پایان دادن به جنگ ویتنام یاد می شود اما وی در اوج جنگ سرد تلاش زیادی برای کنترل مسابقه تسلیحات هسته ای انجام داد. نیکسون هم می توانست با استفاده از اختیارات ریاست جمهوری تلاش کند دستاوردی که با امضای وی در قالب موافقتنامه محدود کردن تسلیحات راهبردی موسوم به «سالت ۱» منعقد شده بود از نظارت کنگره دور نگه دارد.
جهت تاکید بیشتر می گوییم، قانون کنترل تسلیحات و خلع سلاح سال ۱۹۶۱ تصریح می کند همه موافقتنامه هایی که زرادخانه تسلیحاتی آمریکا را محدود می کند، باید به تصویب کنگره برسد. ولی « سالت ۱»، موافقتنامه ای اجرایی بود و نیکسون اگر می خواست می توانست یک بهانه مبهم برای به تصویب کنگره نرسانیدن آن مطرح کند ولی وی به شیوه ای بهتر اندیشید و این موافقتنامه را برای تصویب به کنگره برد. این کار به معنی مذاکره با هنری جکسون سناتور غیرقابل کنترل(سناتور دموکرات ایالت واشنگتن) و در نظر گرفتن نگرانی های وی بود. شاید این اقدام بسیار پیچیده بود ولی نتیجه نهایی آن تصویب قانونی کلی بود که در آن به این موافقتنامه نیز اشاره شده بود.
یکی از نکاتی که ممکن است قدرت اوباما را برای جلب موافقت کنگره افزایش دهد ارائه توضیحات لازم درباره عواقب هرنوع فریبکاری ایران در صورت امضای توافقنامه با این کشور است. با توجه به سوء ظن کنگره به رهبران ایران، چنانچه دولت آمریکا برنامه ای روشن برای برخورد با فریبکاری این کشور داشته باشد به احتمال قوی هر گونه توافقنامه ای بیشترین اعتبار را در کنگره خواهد یافت. چنین برنامه ای ممکن است فراتر از اعمال تحریم های شدید برود و شامل اجازه کنگره به استفاده از زور علیه این کشور در واکنش به هرگونه نقض توافقنامه بشود. به این ترتیب دولت می تواند تصمیم خود را اعلام کند و موافقت کنگره با استفاده از زور را نیز کسب کند و این پیامی خواهد بود که احتمال ندارد ایرانیان در درک آن اشتباه کنند.
در این چارچوب، کنگره هم ناگزیر می شود تا اندازه ای بار مسئولیت را به دوش بکشد و دریابد که وظیفه اش صرفا انتقاد کردن نیست. به رغم آن که قانون اساسی امتیازاتی را در عرصه مسائل خارجی به رئیس جمهور داده است اما کنگره هم در این زمینه اختیاراتی دارد. گاهی کنگره نقشی سرنوشت ساز در زمینه گسترش تسلیحات هسته ای ایفاء می کند. یاد آور می شود سناتور جوزف بایدن از جمله طرفداران چنین تحرک قانونگذاری است که در اقدامی شگفت انگیز و مشترک میان دو حزب، به همراه جسی هلمز سناتور محافظه کار(سناتور جمهوری خواه از ایالت نورث کارولینا) با نوشتن نامه ای تاکید کردند دولت جرج دبلیو بوش باید توافقنامه های هسته ای در دست امضاء با روسیه را به تایید کنگره برساند.
شبح بمب هسته ای ایران کم اهمیت تر از این مسئله نیست و نیازمند آن است که کنگره در این مسئله نیز با همان قدرت بر مطالب و خواسته های خود در آن پافشاری کند. در شرایطی که مذاکرات میان ایران و آمریکا وارد مراحل سختی شده است واشنگتن نیازمند ایجاد اجماعی میان هر دو حزب برسر چارچوب مورد قبول توافقنامه است. امکان دستیابی به چنین اجماعی بدون تلاش برای متحد کردن شاخه های دولت و دو حزب اصلی سیاسی با یکدیگر وجود ندارد. این امر مستلزم آن است که کاخ سفید دیدگاه کنگره را در نظر بگیرد و به هشدارهایش توجه کند. شکست دولت در به وجود آوردن چنین اجماعی ممکن است بدان معنی باشد که هر توافقنامه ای که اوباما روی آن مذاکره کند، پس از پایان دوران ریاست جمهوری اش ادامه نخواهد یافت.
منبع: ایران هسته ای
متن کامل مقاله اریک ادلمن، دنیس راس و رای تکیه که روز ۳ خرداد ۱۳۹۳ (۲۴ مه ۲۰۱۴) در روزنامه واشنگتن پست منتشر شده، به سبب اهمیت آن، در ادامه می آید.
متن اصلی این مقاله را اینجا ببینید:
معمولا کاخ سفید و کنگره آمریکا روی مسئله کنترل تسلیحات اختلاف نظر دارند. روسای جمهور و دستیاران دیپلماتش ترجیح می دهند به شکل محرمانه به توافق برسند و سپس این توافق را خارج از نظارت و کنترل کنگره نگه دارند چه برسد به آن که بخواهند آن را به تصویب کنگره برسانند. اکنون دولت اوباما انگیزه قوی تری برای در پیش گرفتن این رویکرد در مذاکراتش با ایران دارد. ولی این کار اشتباه خواهد بود. صرفنظر از مشکلات حزبی، کسب موافقت کنگره ضروری است تا هیچگونه توافقی روی مبانی متزلزل منعقد نشود که بعدا اجرای آن دشوار شود.
دو تن از روسای جمهور پیش از اوباما رویکردی را که شایسته الگو برداری است ارائه کرده اند، هری ترومن در اوج اجماع قوی داخلی، تلاش زیادی برای تثبیت نهادهای جنگ سرد به عمل آورد اما ریچارد نیکسون، ساختار جدید کنترل تسلیحات را به وجود آورد و توانست هر دو حزب را به اهمیت محدود کردن سلاح های هسته ای متقاعد کند.
ترومن دریافت که برای بیدار کردن آمریکا از خواب انزواطلبانه اش، باید با حزب جمهوری خواه بی اعتماد به فعالیت بین المللی به توافق برسد. وی قانونگذاران فعال جمهوری خواه مانند آرتور واندبرگ(از ایالت میشیگان) را تشویق کرد و با دقت به توصیه ها و پیشنهادهای آنها گوش داد و حتی برخی اعضای حزب تندرو مانند جان واستر دلاس، در مسائلی مانند انعقاد معاهده صلح با ژاپن و تاسیس ناتو، به حلقه نزدیکان دولت ترومن پیوستند. در نتیجه این تلاش ها، طرح های مهمی مانند تاسیس سازمان ملل متحد و طرح مارشال از حمایت گسترده هردو حزب برخوردار شد با آن که در آن مقطع حمایت هر دو حزب ضروری نبود.
در مقطع کنونی، روی سیاستی که دولت اوباما در قبال ایران در پیش گرفته است چنین اجماعی وجود ندارد. رئیس جمهور می تواند با انجام سخنرانی های مفصل در کنگره و حتی ملحق کردن برخی از اعضای حزب جمهوری خواه به هیئت های آمریکایی شرکت کننده در مذاکرات گروه ۱+۵ با ایران، تلاش زیادی برای تغییر این وضع به عمل آورد. با آن که از نیکسون معمولا در مسئله گشایش در قبال چین و پایان دادن به جنگ ویتنام یاد می شود اما وی در اوج جنگ سرد تلاش زیادی برای کنترل مسابقه تسلیحات هسته ای انجام داد. نیکسون هم می توانست با استفاده از اختیارات ریاست جمهوری تلاش کند دستاوردی که با امضای وی در قالب موافقتنامه محدود کردن تسلیحات راهبردی موسوم به «سالت ۱» منعقد شده بود از نظارت کنگره دور نگه دارد.
جهت تاکید بیشتر می گوییم، قانون کنترل تسلیحات و خلع سلاح سال ۱۹۶۱ تصریح می کند همه موافقتنامه هایی که زرادخانه تسلیحاتی آمریکا را محدود می کند، باید به تصویب کنگره برسد. ولی « سالت ۱»، موافقتنامه ای اجرایی بود و نیکسون اگر می خواست می توانست یک بهانه مبهم برای به تصویب کنگره نرسانیدن آن مطرح کند ولی وی به شیوه ای بهتر اندیشید و این موافقتنامه را برای تصویب به کنگره برد. این کار به معنی مذاکره با هنری جکسون سناتور غیرقابل کنترل(سناتور دموکرات ایالت واشنگتن) و در نظر گرفتن نگرانی های وی بود. شاید این اقدام بسیار پیچیده بود ولی نتیجه نهایی آن تصویب قانونی کلی بود که در آن به این موافقتنامه نیز اشاره شده بود.
یکی از نکاتی که ممکن است قدرت اوباما را برای جلب موافقت کنگره افزایش دهد ارائه توضیحات لازم درباره عواقب هرنوع فریبکاری ایران در صورت امضای توافقنامه با این کشور است. با توجه به سوء ظن کنگره به رهبران ایران، چنانچه دولت آمریکا برنامه ای روشن برای برخورد با فریبکاری این کشور داشته باشد به احتمال قوی هر گونه توافقنامه ای بیشترین اعتبار را در کنگره خواهد یافت. چنین برنامه ای ممکن است فراتر از اعمال تحریم های شدید برود و شامل اجازه کنگره به استفاده از زور علیه این کشور در واکنش به هرگونه نقض توافقنامه بشود. به این ترتیب دولت می تواند تصمیم خود را اعلام کند و موافقت کنگره با استفاده از زور را نیز کسب کند و این پیامی خواهد بود که احتمال ندارد ایرانیان در درک آن اشتباه کنند.
در این چارچوب، کنگره هم ناگزیر می شود تا اندازه ای بار مسئولیت را به دوش بکشد و دریابد که وظیفه اش صرفا انتقاد کردن نیست. به رغم آن که قانون اساسی امتیازاتی را در عرصه مسائل خارجی به رئیس جمهور داده است اما کنگره هم در این زمینه اختیاراتی دارد. گاهی کنگره نقشی سرنوشت ساز در زمینه گسترش تسلیحات هسته ای ایفاء می کند. یاد آور می شود سناتور جوزف بایدن از جمله طرفداران چنین تحرک قانونگذاری است که در اقدامی شگفت انگیز و مشترک میان دو حزب، به همراه جسی هلمز سناتور محافظه کار(سناتور جمهوری خواه از ایالت نورث کارولینا) با نوشتن نامه ای تاکید کردند دولت جرج دبلیو بوش باید توافقنامه های هسته ای در دست امضاء با روسیه را به تایید کنگره برساند.
شبح بمب هسته ای ایران کم اهمیت تر از این مسئله نیست و نیازمند آن است که کنگره در این مسئله نیز با همان قدرت بر مطالب و خواسته های خود در آن پافشاری کند. در شرایطی که مذاکرات میان ایران و آمریکا وارد مراحل سختی شده است واشنگتن نیازمند ایجاد اجماعی میان هر دو حزب برسر چارچوب مورد قبول توافقنامه است. امکان دستیابی به چنین اجماعی بدون تلاش برای متحد کردن شاخه های دولت و دو حزب اصلی سیاسی با یکدیگر وجود ندارد. این امر مستلزم آن است که کاخ سفید دیدگاه کنگره را در نظر بگیرد و به هشدارهایش توجه کند. شکست دولت در به وجود آوردن چنین اجماعی ممکن است بدان معنی باشد که هر توافقنامه ای که اوباما روی آن مذاکره کند، پس از پایان دوران ریاست جمهوری اش ادامه نخواهد یافت.
منبع: ایران هسته ای