به گزارش شهدای ایران از مشرق، قسمت دوم و پایانی مستند جنجالی "لبه پرتگاه" درباره سناریوی جنگ آینده در منطقه بین رژیم اسرائیل و آمریکا از یک سو و جمهوری اسلامی ایران و محور مقاومت اسلامی از سوی دیگر، دیشب از شبکه المیادین پخش شد که پخش این مستند پربیننده، واکنش های متعددی را در جهان عرب و به ویژه در رسانه های صهیونیستی داشته است.
روزنامه «الحیاة» در مقاله ای به قلم "محمد غندور" درباره فیلم مستند و حرفه ای «لبه پرتگاه»، این گونه نوشت: سه هزار و ۱۰۰ آژیر خطر در اسرائیل به صدا در آمده است. تلآویو در هرجومرج و آماده باش است. مردم به سمت پناهگاهها می شتابند. راهها خالی و موشكها آماده پرتاب شده است. تصمیم جنگ علیه سوریه و حزبالله لبنان گرفته شده است و قرار است این جنگ در اسرع وقت و با كمترین خسارت ممكن اهداف خود را عملی كند. همزمان هواپیماهای آمریكا ده هزار پایگاه ایران را زیر نظر گرفته تا به آنها حمله كند. در لبنان نیز دهها جنگنده اسرائیلی سكوهای موشكی و مراكز فرماندهی جنوب این كشور را هدف قرار داده است؛ توپخانهای مأمور حفاظت از منطقه بقاع درمقابل موشكهای كوتاه برد اسرائیل است. سامانههای دفاع هوایی حزب الله با موشكهای زمین به هوا سد راه هواپیماهای اسرائیل میشوند.
تاكتیك پیشرفته دفاعی حزبالله و سوریه و جنگ الكترونیك اسرائیل
بخش اول فیلم مستند «در لبه پرتگاه» به سناریوی خیالی جنگ آتی علیه ایران اختصاص داشت كه در آن حمله هوایی آمریكا – اسرائیل با شكست مواجه شد؛ بخش دوم فیلم با عنوان «دست های دراز» كه سه شنبه شب از شبكه «المیادین» پخش شد، سناریوی جنگ اسرائیل علیه سوریه و لبنان و جنگ میان آمریكا و ایران در خلیج فارس، دریای عرب، دریای عمان، دریای سرخ و تنگه هرمز را تكمیل کرد. ویژگی بارز این بخش ۹۰ دقیقه ای در جذب مخاطب بود، اعمال غافلگیرانه كه در این فیلم به نمایش گذاشته شد و پیشرفت فناورانه طرفین جنگ، مخاطب را وا می دارد تا حوادث فیلم را تا آخر دنبال كند. همچنین این فیلم، دربردارنده مجموعه عظیم و به هم فشرده ای از اطلاعات است كه مخاطب را خسته و گاهی اعصاب او را به هم می ریزد، به ویژه اگر مخاطب یك شهروند لبنانی باشد، زیرا جنگی كه فیلم از آن صحبت می كند سناریوهایی دارد كه ممكن است چهره لبنان را دگرگون سازد.
در این فیلم، اسرائیل با حمله هوایی به سامانه دفاع موشكی حزب الله وسوریه و منهدم كردن آن، به اهدافش نمی رسید زیرا از سویی این دو قدرت با بهرهگیری از تاكتیك های پیشرفته دفاعی از قدرت بازدارندگی بالایی برخواردار هستند و از سوی دیگر اسرائیل اطلاعات دقیقی در اختیار ندارد و به عملیات پارازیت افكنی الكترونیك علیه سامانه «جی پی اس» دست می زند. علاوه بر این حزب الله و ارتش سوریه مسؤولیت موشك باران سواحل اسرائیل را به عهده دارند؛ همچنین گروه های فلسطینی در نوار غزه ده ها موشك با برد ۱۰۰ كیلومتر را به خاك اسرائیل از جمله تل آویو پرتاب می كنند.
اسرائیل به متوقف كردن نیروی موشكی حزبالله می اندیشد
در مقابل شلیک هزاران موشك به اسرائیل، این رژیم با پشتیبانی محكم توپخانه های خود كه قادر به پرتاب هزاران موشك به شهرها و روستاهای لبنان است، تصمیم دارد از راه زمینی به عمق لبنان نفوذ كند و آسیب های مستقیمی را به اماكن رسمی این كشور وارد سازد. اسرائیل در این عملیات به متوقف نمودن نیروی موشكی حزب الله فكر می كند اما با سلاح های جدید این حزب مواجه می شود پس درگیری به اوج خود می رسد و وارد مرحله جدیدی می شود.
نیروی دریایی اسرائیل به كمك نیروی زمینی می آید و در سواحل لبنان مستقر می شود، این نیرو هزاران موشك كوتاه برد را شهرهای ساحلی لبنان پرتاب می كند اما حزب الله در سناریوی جدید اقدام به كارگذاشتن مین هایی دریایی در سواحل می كند و آماده آن است تا ناوهای اسرائیل را با موشك هایی مورد هدف قرار دهد كه از لحاظ فناوری و دقت، پیشرفته تر از موشكهایی است كه در جنگ ۳۳روزه به كار برد.
ورود سوریه و ایران به میدان جنگ / حمله ایران به پایگاههای آمریكا
نفوذ اسرائیل به خاك لبنان مخصوصاً منطقه «بقاع» به این معناست كه سوریه باید مأموریت خود را انجام دهد؛ پس جبهه جولان باز و جبهه داخلی اسرائیل شعله ور می شود به طوری كه فریادهای اسرائیلی ها برای توقف جنگ و بازگشت سربازان به خانه های خود، برمی خیزد اما قضیه به همین جا ختم نمی شود زیرا سوریه و حزب الله لبنان به متوقف كردن پیشروی كشتی های تجاری در سواحل اسرائیل مبادرت می ورزند. در موازات نفوذ زمینی به لبنان، ایران ۳۵ پایگاه نظامی آمریكا در كویت، عربستان، قطر، تركیه، پاكستان و افغانستان و دیگر كشورها را بمباران می كند و آماده می شود تا با پرتاب موشك های قاره پیمای خود ثابت كند كه قادر است اهداف دورتری را مثلاً در لهستان و رومانی هدف قرار دهد.
در مقابل این تحولات، آمریكا آماده می شود تا با بمب های ساخته شده از الیاف ذغال سنگ، تأسیسات نفتی، شبكه های مخابرات و ساختمان شبكه های رادیویی و تلویزیونی ایران را هدف قرار دهد. با توجه به اینكه طبیعت جنگ اقتضا می كند كه عكس العملی به همراه داشته باشد پس آیت الله خامنه ای رهبر معظم انقلاب اسلامی ایران حكمی را مبنی بر بستن تنگه هرمز صادر می كند؛ اینجاست كه صحنه غافلگیرانه فیلم شكل می گیرد.
"علی شهاب" و "حسن عبدالساتر" نویسندگان فیلم، حوادث فیلم را برش زده و به طور حماسی و زیبا آن را نوشته اند؛ آنها با یك غافلگیری جنگی چه با سلاح های جدید و چه با نقشه های پیشرفته، از حادثه ای به حادثه ای دیگر منتقل می شوند.به نظر میرسد انبوه اطلاعات در بخش دوم جنگ به "حسین سماحة" كارگردان فیلم، آزادی بیشتری داده تا تصویرها و صحنه های بیشتری را انتخاب كند و آن را به وسیله نقاشی های گرافیكی و نقشه های سه بعدی ویژه توضیح دهد اما این فیلم به خسارتهای سنگین مادی و انسانی كه طرف های درگیر دچار آن می شوند، اشاره نكرده است.
شهاب در توضیح علت این امر می گوید: نشان دادن این صحنه ها و خسارت ها ممكن است ترس و وحشت مخاطب را به همراه داشته باشد و این هدف ما نیست». فیلم تلاش دارد به سؤالاتی كه مخاطب بعد از حوادثی مشخص، مطرح می كند جواب دهد. از بین حوادثی كه در فیلم به نمایش در آمده است مسائلی از جمله نقش نیروهای یونیفل در جنوب لبنان نادیده گرفته شده است؛ شهاب دلیل این امر را چنین توضیح می دهد: «من و گروه تولید فیلم با وجود در اختیار داشتن اطلاعات فراوان به این موضوع نپرداخته ایم زیرا این مسأله عواقب داخلی زیانباری به همراه دارد».