مردی که ادعا میکند دوستش را بهدلیل تعرض به فرزندش به قتل رسانده است، به زودی پای میز محاکمه میرود.
به گزارش شهدای ایران به نقل از شرق، جسد مردی جوان که با گلوله به قتل رسیده بود سوماردیبهشت سال90 توسط ماموران پلیس پیدا شد. تحقیقات برای شناسایی عامل این قتل به جایی نرسید و با ثبت مشخصات این مرد، جسد برای دفن به خانوادهاش تحویل داده شد تا اینکه مدتی بعد مردی در زندان به مسوولان خبر داد یکی از همبندانش مرتکب قتلی شده که پلیس از آن خبر ندارد.
این مرد گفت: «سعید که به جرم سرقت در زندان است برایم تعریف کرد فردی به نام منوچهر را به خاطر اینکه به پسرش تعرض کرده بود با گلوله به قتل رسانده است.» وقتی سعید در این خصوص مورد بازجویی قرار گرفت قتل را انکار کرد و گفت: «درست است که منوچهر کشته شده اما من ضارب نبودم.» وی در بازجوییها گفت: «از وقتی در زندان هستم خانوادهام تنها شدهاند؛ چندوقت قبل وقتی به مرخصی رفتم در راه خانه ماشینی را دیدم. تصمیم گرفتم از آن سرقت کنم وقتی وسایل داخل ماشین را برداشتم سلاحی را در داشبورد پیدا کردم و آن را برداشتم. به خانه رفتم و متوجه شدم پسرم حال خوبی ندارد چند روز طول کشید تا بگوید چه اتفاقی افتاده است؛ او به من گفت برای تعمیر دوچرخهاش به مغازه منوچهر رفته بود که توسط او مورد تجاوز قرار گرفت. خیلی ناراحت شدم موضوع را به دوستم داوود گفتم داوود قبول کرد در قبال گرفتن 500هزارتومان منوچهر را به قتل برساند. من هم اسلحه و پول را به داوود دادم و او منوچهر را کشت.»
پلیس داوود را بازداشت کرد و مورد بازجویی قرار گرفت. مرد جوان این اتهام را رد کرد و گفت: «من این کار را نکردم و چند شاهد هم دارم که زمان قتل اصلا در تهران نبودم. ضمن اینکه سعید دروغ میگوید او نه به من پول داد و نه سلاح.» داوود به دلیل نبود مدارک کافی که اتهامش را ثابت کند، آزاد شد. اینبار ماموران ادعای سعید را درباره سرقت از خودرو مورد بررسی قرار دادند و متوجه شدند درست زمانی که سعید مدعی سرقت است یکی از ماموران پلیس گزارش دزدی از خودرواش را اعلام کرده و گفته بود سلاحش هم سرقت شده است. آزمایشهای انجامشده نشان داد منوچهر با سلاحی به قتل رسیده که متعلق به مامور پلیس است. به این ترتیب ظن ماموران نسبت به قاتل بودن سعید بیشتر شد.
متهم در دور تازه بازجوییها اتهام قتل را قبول کرد و گفت: بعد از سرقت وقتی به خانه رفتم متوجه شدم پسرم بهشدت ناراحت است، آنقدر حالش بد بود که نتوانست حرفی به من بزند. تا اینکه بالاخره توانست صحبت کند. او گفت برای اینکه لاستیکهای دوچرخهاش را باد بزند نزد منوچهر رفت و این مرد او را مورد آزار قرار داد. پسرم بهشدت تحتتاثیر این اتفاق قرار گرفته بود. دیگر نمیتوانست بیرون برود و مرتب گریه میکرد منوچهر فکر میکرد چون من زندان هستم حق دارد هرکاری که دوست دارد با پسرم بکند. سراغش رفتم و گفتم چرا چنین کاری با پسرم کردی جواب درستی نداد. با من دعوا کرد و من هم او را با سلاحی که سرقت کرده بودم کشتم. بعد هم به زندان برگشتم.»
متهم ادامه داد: «منوچهر به خاطر کاری که با پسرم کرده بود باید تاوان پس میداد. حال پسرم آنقدر بد بود که مجبور شدم تا مدتها او را به دکتر ببرم و رواندرمانی میکرد.» سرانجام پروندهای با شکایت خانواده منوچهر علیه سعید در خصوص قتل تکمیل و با صدور کیفرخواست به دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد. سعید به زودی در شعبه محاکمه خواهد شد.
این مرد گفت: «سعید که به جرم سرقت در زندان است برایم تعریف کرد فردی به نام منوچهر را به خاطر اینکه به پسرش تعرض کرده بود با گلوله به قتل رسانده است.» وقتی سعید در این خصوص مورد بازجویی قرار گرفت قتل را انکار کرد و گفت: «درست است که منوچهر کشته شده اما من ضارب نبودم.» وی در بازجوییها گفت: «از وقتی در زندان هستم خانوادهام تنها شدهاند؛ چندوقت قبل وقتی به مرخصی رفتم در راه خانه ماشینی را دیدم. تصمیم گرفتم از آن سرقت کنم وقتی وسایل داخل ماشین را برداشتم سلاحی را در داشبورد پیدا کردم و آن را برداشتم. به خانه رفتم و متوجه شدم پسرم حال خوبی ندارد چند روز طول کشید تا بگوید چه اتفاقی افتاده است؛ او به من گفت برای تعمیر دوچرخهاش به مغازه منوچهر رفته بود که توسط او مورد تجاوز قرار گرفت. خیلی ناراحت شدم موضوع را به دوستم داوود گفتم داوود قبول کرد در قبال گرفتن 500هزارتومان منوچهر را به قتل برساند. من هم اسلحه و پول را به داوود دادم و او منوچهر را کشت.»
پلیس داوود را بازداشت کرد و مورد بازجویی قرار گرفت. مرد جوان این اتهام را رد کرد و گفت: «من این کار را نکردم و چند شاهد هم دارم که زمان قتل اصلا در تهران نبودم. ضمن اینکه سعید دروغ میگوید او نه به من پول داد و نه سلاح.» داوود به دلیل نبود مدارک کافی که اتهامش را ثابت کند، آزاد شد. اینبار ماموران ادعای سعید را درباره سرقت از خودرو مورد بررسی قرار دادند و متوجه شدند درست زمانی که سعید مدعی سرقت است یکی از ماموران پلیس گزارش دزدی از خودرواش را اعلام کرده و گفته بود سلاحش هم سرقت شده است. آزمایشهای انجامشده نشان داد منوچهر با سلاحی به قتل رسیده که متعلق به مامور پلیس است. به این ترتیب ظن ماموران نسبت به قاتل بودن سعید بیشتر شد.
متهم در دور تازه بازجوییها اتهام قتل را قبول کرد و گفت: بعد از سرقت وقتی به خانه رفتم متوجه شدم پسرم بهشدت ناراحت است، آنقدر حالش بد بود که نتوانست حرفی به من بزند. تا اینکه بالاخره توانست صحبت کند. او گفت برای اینکه لاستیکهای دوچرخهاش را باد بزند نزد منوچهر رفت و این مرد او را مورد آزار قرار داد. پسرم بهشدت تحتتاثیر این اتفاق قرار گرفته بود. دیگر نمیتوانست بیرون برود و مرتب گریه میکرد منوچهر فکر میکرد چون من زندان هستم حق دارد هرکاری که دوست دارد با پسرم بکند. سراغش رفتم و گفتم چرا چنین کاری با پسرم کردی جواب درستی نداد. با من دعوا کرد و من هم او را با سلاحی که سرقت کرده بودم کشتم. بعد هم به زندان برگشتم.»
متهم ادامه داد: «منوچهر به خاطر کاری که با پسرم کرده بود باید تاوان پس میداد. حال پسرم آنقدر بد بود که مجبور شدم تا مدتها او را به دکتر ببرم و رواندرمانی میکرد.» سرانجام پروندهای با شکایت خانواده منوچهر علیه سعید در خصوص قتل تکمیل و با صدور کیفرخواست به دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد. سعید به زودی در شعبه محاکمه خواهد شد.