آیتالله عبدالله جوادیآملی در پیامی به همایش تخصصی «عقلانیت و اعتدال در سیاست خارجی» بیان داشت: اسلام برای روابط ملی منطقهای و بینالمللی برنامهریزی کرده است و این سه محور شامل ارتباط داخلی و خارجی با ملت و دولت مسلمان، رابطه با اهل کتاب و ارتباط با جوامع بشری اعم از مشرک و غیره است و آیات و روایات برای هر سه بخش دستورات ویژهای دارد.
به گزارش شهدای ایران متن كامل اين پيام به شرح زير است:
«اعوذ بالله من الشيطان الرجيم
بسم الله الرحمن الرحيم
اصول سياست خارجي نظام اسلامي در چند محور قابل طرح است که اجمالاً به سه يا چهار محور از آنها اشاره ميشود و در پايان ـ انشاءالله ـ به آن جمعبندي هم ميپردازيم.
اسلام بر اساس سه منطقه برنامهريزي کرده است هم منطقه ملّي و محلّي, هم به اصطلاح منطقهاي, هم بينالمللي. محورهاي سهگانه با سه بخش از دستورهاي اصولي و فقهي و اخلاقي همراه است. بخش اول که در مدار ملّي و محلّي است در حوزه اسلام و مسلمين است که با مسلمانها چگونه رابطه داشته باشيم, رابطه داخلي ما, رابطه خارجي ما با دولت و ملت اسلامي چگونه باشد. محور دوم, بخش منطقهاي است در قبال محلّي و آن اينکه با اهل کتاب چه در داخل چه در خارج چگونه رابطه داشته باشيم. با يهوديها, با مسيحيها و به نظر عدهاي هم با زرتشتيها چگونه معامله داشته باشيم. رابطه سياسي نظام اسلامي با اهل کتاب و موحّدان عالم چگونه خواهد بود. بخش سوم مربوط به جريان بينالمللي است که رابطه انسانيِ نظام الهي با جوامع بشري چگونه است؟ خواه مشرک, خواه ملحد ما با آنها چگونه رابطه انساني داشته باشيم؟ در هر سه بخش, هم آيات ما, هم روايات ما دستورهاي ويژهاي دادند, اين يک مطلب.
مطلب ديگر آن است که ما فعلاً بر اساس جامعة المصطفي العالمية بحثهاي فرهنگي و علميمان را سامان ميدهيم وقتي بر اساس جامعة المصطفي العالمية بحثهاي فرهنگي و علميمان را سامان ببخشيم بحثهاي سياسي ما هم بايد بر اساس جامعة المصطفي العالمية باشد, بحثهاي اقتصادي و اجتماعي ما هم بايد بر اساس جامعة المصطفي العالمية باشد مگر در مواردي که استثناي خاص داريم, اگر بحثهاي علمي, فرهنگي ما بر محور جامعة المصطفي است و بخشهاي داخلي ما بر اساس جامعة المرتضي, جامعة المجتبي, جامعة السجاد, جامعة الباقر و الکاظم باشد که حوزه داخلي است نه تنها در محور اسلام, بلکه در محور تشيّع باشد با آن مدار اصلي ما سازگار نيست, اين هم يک مطلب و ذات اقدس الهي در قرآن کريم براي سه مرحله از حوزه رسالت پيغمبر(صلّي الله عليه و آله و سلّم) که برنامهريزي کرده وجود مبارک پيغمبر را به عنوان ﴿رَحْمَةً لِلْعالَمينَ﴾[۱], ﴿کَافَّةً لِلنَّاسِ﴾[۲], ﴿ذِکْري لِلْعالَمينَ﴾[۳] که با داشتن قرآن و کتاب جهانشمول، او جهاني ميانديشد با جهان رابطه دارد جهان را دعوت ميکند در امور اعتقادي جهان نظر ميدهد راهنمايي ميکند و مانند آن, اگر نظامي اسلامي شد چه اينکه هست بايد بر محور جهانشمول رسالت و نبوّت پيغمبر اسلام(صلّي الله عليه و آله و سلّم) که در همه اين مراحل اظهارنظر ميکند سخن بگويد. اظهارنظر بدون رابطه و تعامل متقابل و بدون رابطه و ارتباطهاي متقابل صورت نميپذيرد, اين هم يک مطلب.
ارتباط اعم از ولايت و سبيل است, ارتباط اعم از مودّت و محبّت است بسياري از روابط است که روابط فرهنگي, اجتماعي است کاري به اخلاقي و عاطفي ندارد رابطه سياسي ما, رابطه اقتصادي ما, رابطه اجتماعي ما, رابطههاي فرهنگي و مانند آن ميتواند بدون مودّت, بدون محبّت, بدون عاطفه, بدون اتّخاذ وليّ, بدون اتّخاذ سبيل باشد هيچ تلازمي بين ترابط و تعامل متقابل با مسائل عاطفي و اتّخاذ مودّت و محبّت و اتّخاذ وليّ و سبيل و امثال ذلک نيست, اين هم يک مطلب.
مطلب ديگر اينکه تمام اين جوامع يادشده که براي چهارده معصوم(عليهم الصلاة و عليهم السلام) است همه اينها در جاي خود لازم; ولي زير پوشش جامعة المصطفي العالميّة سامان ميپذيرد; يعني رابطه داخلي ما بايد طوري باشد که با آن ﴿نَذيراً لِلْبَشَرِ﴾[۴] و ﴿ذِکْري لِلْعالَمينَ﴾, ﴿کَافَّةً لِلنَّاسِ﴾, ﴿يا أَيُّهَا النَّاسُ﴾[۵], ﴿يا بَني آدَمَ﴾[۶], ﴿لا تَبْخَسُوا النَّاسَ أَشْياءَهُمْ﴾[۷] منافات نداشته باشد. قرآن کريم ضمن اينکه ﴿أَيُّهَا الْمُؤْمِنُونَ﴾[۸] دارد, ﴿يا أَهْلَ الْکِتابِ﴾[۹] دارد, ﴿يا أَيُّهَا النَّاسُ﴾ هم دارد. ضمن اينکه جريان محلّي و منطقهاي دارد, جريان جهانشمول هم دارد که ﴿لا تَبْخَسُوا النَّاسَ أَشْياءَهُمْ﴾ هيچ چيزي از مردم جهان اعم از مسلمان و اهل کتاب و ملحد و مشرک شما کم نداريد رابطه داشته باشيد, در معاملات و تعهّداتتان, اين هم يک مطلب.
اما اگر طرف مقابل محاربي بود که همواره سخن از گزينه نظامي روي ميز دارد اين گروه همانهايي هستند که بارها به عرضتان رسيد وقتي انسان با اينها معامله ميکند دست ميدهد بايد انگشتانش را بشمرد بايد مواظب باشد. قرآن کريم اينکه فرمود: ﴿خُذُوا حِذْرَکُمْ﴾[۱۰] ناظر به دشمنهاست, اينکه ميفرمايد: ﴿فَقاتِلُوا أَئِمَّةَ الْکُفْرِ إِنَّهُمْ لا أَيْمانَ لَهُمْ﴾[۱۱] ناظر به همين گروه محاربي است که هر از چند گاه سخن از گزينه نظامي روي ميز بودن است. برهاني که قرآن کريم اقامه ميکند اين نيست که آنها چون مسلمان نيستند و کافرند شما با اينها طرز ديگر رفتار کنيد برهان مسئله اين نيست که آنها کافرند, چون با کافر ميشود کنار آمد چه اينکه در مطلب بعد به عرضتان ميرسد; ولي با مستکبر نميشود کنار آمد. برهان قرآن کريم اين نيست که «فقاتلوا ائمة الکفر انّهم لا اِيمان لهم» چون ايمان ندارند و کافرند, بلکه برهان قرآن کريم اين است ﴿إِنَّهُمْ لا أَيْمانَ لَهُمْ﴾ اَيمان جمع يمين است; يعني اينها سوگندشناس نيستند, امضاشناس نيستند, کنوانسيونشناس نيستند, ميثاق بينالمللشناس نيستند, تعهّد متقابلشناس نيستند, قطعنامهشناس نيستند با اين گروه نميشود زندگي کرد اينها به هيچ تعهّدي از تعهّدات خود پايبند نيستند چندين قطعنامه عليه اسرائيل صادر شد اينها عمل نکردند, چندين قطعنامه در زمان دفاع مقدس صادر شد اينها عمل نکردند.
غرض آن است که برهان قرآن درباره محاربي که همواره سخن از گزينه نظامي روي ميز است دارد اين است که ﴿لا أَيْمانَ لَهُمْ﴾ با اينها بايد کمال دقّت, رعايت و تيزبيني و تيزهوشي را اِعمال کرد. در بخشي از سخنان نوراني امير بيان عليبنابيطالب(عليه أفضل صلوات المصلّين) دارد که فلان شخص اگر بيعت کند به بيعت او, به امضاي او, به تعهّد او هيچ اعتبار نيست «إِنَّهُا کَفُّ يَهُودِيَّةٌ»[۱۲] دستش, دست يهودي است اين يعني اگر با دست راست بيعت کند با دست چپ نقض ميکند, با دست بيعت کند با پا نقض ميکند, با چشم تعهّد کند با گوش نقض ميکند چنين کسي است. مذاکره با اينها در حدّ عالي سواد بينالملل, فرهنگ بينالملل, ادب بينالملل, هوش بينالملل, گوش بينالملل, عقل بينالملل, قلب بينالملل لازم است که انسان مصافحه کند بعد انگشتانش را هم بشمرد و چيزي کم نيايد در توافقها اينچنين است ﴿لا تَظْلِمُونَ وَ لا تُظْلَمُونَ﴾[۱۳] اين هوشياري دقيق و عميق مسئولان محترم ما را ميطلبد. دست اينها از نظر مسائل حقوقي پر است.
مطلب ديگر اينکه در موارد شخصي, کلاً عزّت, حکمت, مصلحت اينها حاکم است و هيچ کدام از اينها منافي با رابطه بينالملل نيست, منافي نيست و معاند نيست و مزاحم نيست يک, چه اينکه ارتباط بينالملل, روابط با کشورها هم مستلزم اتّخاذ وليّ, مستلزم سبيل داشتن که آنها بر مسلمين سبيل داشته باشند, مستلزم موالات, مستلزم تحت حمايت اينها بودن نيست نه از اين طرف تعاند است نه از آن طرف تلازم, نه رعايت اصول عزّت, حکمت و مصلحت معاند با رابطه است, مخالف با رابطه است, مزاحم با رابطه است نه رابطه مستلزم اتّخاذ وليّ, اخذ سبيل, دادن سلطه به آنهاست اين به هوشياري مرتبطان ما وابسته است اين عزيزان ما آنقدر بايد مقتدرانه حامي و بيانگر اسلام باشند که «الإِسلامُ يَعلُوا و لا يُعليٰ عَليه»[۱۴] را در نظر داشته باشند و هيچگاه چيزي را امضا نکنند که بر خلاف فرمان ذات اقدس الهي است.
بخش پاياني عرضم اين است که مسئولان محترم ما در عين حال که اصول سياست را بر محور قرآن و روايات و عترت اهل بيت(عليهم السلام) اجرا ميکنند مصوّبات مجلس, قانون رسمي مملکت هم براي همه قابل احترام است و اگر اين قانون ملحوظ شود همه مسئولان نظام حمايت ميکنند, خود قانون حمايت ميکند, توده مردم هم حمايت ميکنند. اول و وسط و آخر, آخر و وسط و اول همه برنامهها حضور خداست که انسان خداي سبحان را در آغاز در ذهن نظر داشته باشد, در اثناي سخن در نظر داشته باشد چيزي که در قيامت انسان نتواند از عهدهاش برآيد نه بگويد, نه امضا کند, نه بپذيرد, نه گوش بدهد اين تأييد الهي است که فرمود: ﴿إِنْ تَنْصُرُوا اللَّهَ يَنْصُرْکُمْ وَ يُثَبِّتْ أَقْدامَکُمْ﴾[۱۵] اينها عصارهاي از اصول سياست دولت اسلام و نظام اسلامي است در سطح محلّي و منطقهاي و بينالمللي.
اميدواريم ذات اقدس الهي نظام ما, رهبر ما, ملت و مملکت ما, مراجع ما, حوزه و دانشگاه ما همه را در سايه وليّاش حفظ بفرمايد! روح مطهر امام راحل و شهدا را با انبياي الهي محشور بفرمايد! مسئولان محترم نظام را از هر نظر مورد عنايت ويژه خود قرار بدهد و اين نظام را تا ظهور صاحب اصلياش از هر گزندي محافظت بفرمايد!
«غفر الله لنا و لکم و السلام عليکم و رحمة الله و برکاته»
«اعوذ بالله من الشيطان الرجيم
بسم الله الرحمن الرحيم
اصول سياست خارجي نظام اسلامي در چند محور قابل طرح است که اجمالاً به سه يا چهار محور از آنها اشاره ميشود و در پايان ـ انشاءالله ـ به آن جمعبندي هم ميپردازيم.
اسلام بر اساس سه منطقه برنامهريزي کرده است هم منطقه ملّي و محلّي, هم به اصطلاح منطقهاي, هم بينالمللي. محورهاي سهگانه با سه بخش از دستورهاي اصولي و فقهي و اخلاقي همراه است. بخش اول که در مدار ملّي و محلّي است در حوزه اسلام و مسلمين است که با مسلمانها چگونه رابطه داشته باشيم, رابطه داخلي ما, رابطه خارجي ما با دولت و ملت اسلامي چگونه باشد. محور دوم, بخش منطقهاي است در قبال محلّي و آن اينکه با اهل کتاب چه در داخل چه در خارج چگونه رابطه داشته باشيم. با يهوديها, با مسيحيها و به نظر عدهاي هم با زرتشتيها چگونه معامله داشته باشيم. رابطه سياسي نظام اسلامي با اهل کتاب و موحّدان عالم چگونه خواهد بود. بخش سوم مربوط به جريان بينالمللي است که رابطه انسانيِ نظام الهي با جوامع بشري چگونه است؟ خواه مشرک, خواه ملحد ما با آنها چگونه رابطه انساني داشته باشيم؟ در هر سه بخش, هم آيات ما, هم روايات ما دستورهاي ويژهاي دادند, اين يک مطلب.
مطلب ديگر آن است که ما فعلاً بر اساس جامعة المصطفي العالمية بحثهاي فرهنگي و علميمان را سامان ميدهيم وقتي بر اساس جامعة المصطفي العالمية بحثهاي فرهنگي و علميمان را سامان ببخشيم بحثهاي سياسي ما هم بايد بر اساس جامعة المصطفي العالمية باشد, بحثهاي اقتصادي و اجتماعي ما هم بايد بر اساس جامعة المصطفي العالمية باشد مگر در مواردي که استثناي خاص داريم, اگر بحثهاي علمي, فرهنگي ما بر محور جامعة المصطفي است و بخشهاي داخلي ما بر اساس جامعة المرتضي, جامعة المجتبي, جامعة السجاد, جامعة الباقر و الکاظم باشد که حوزه داخلي است نه تنها در محور اسلام, بلکه در محور تشيّع باشد با آن مدار اصلي ما سازگار نيست, اين هم يک مطلب و ذات اقدس الهي در قرآن کريم براي سه مرحله از حوزه رسالت پيغمبر(صلّي الله عليه و آله و سلّم) که برنامهريزي کرده وجود مبارک پيغمبر را به عنوان ﴿رَحْمَةً لِلْعالَمينَ﴾[۱], ﴿کَافَّةً لِلنَّاسِ﴾[۲], ﴿ذِکْري لِلْعالَمينَ﴾[۳] که با داشتن قرآن و کتاب جهانشمول، او جهاني ميانديشد با جهان رابطه دارد جهان را دعوت ميکند در امور اعتقادي جهان نظر ميدهد راهنمايي ميکند و مانند آن, اگر نظامي اسلامي شد چه اينکه هست بايد بر محور جهانشمول رسالت و نبوّت پيغمبر اسلام(صلّي الله عليه و آله و سلّم) که در همه اين مراحل اظهارنظر ميکند سخن بگويد. اظهارنظر بدون رابطه و تعامل متقابل و بدون رابطه و ارتباطهاي متقابل صورت نميپذيرد, اين هم يک مطلب.
ارتباط اعم از ولايت و سبيل است, ارتباط اعم از مودّت و محبّت است بسياري از روابط است که روابط فرهنگي, اجتماعي است کاري به اخلاقي و عاطفي ندارد رابطه سياسي ما, رابطه اقتصادي ما, رابطه اجتماعي ما, رابطههاي فرهنگي و مانند آن ميتواند بدون مودّت, بدون محبّت, بدون عاطفه, بدون اتّخاذ وليّ, بدون اتّخاذ سبيل باشد هيچ تلازمي بين ترابط و تعامل متقابل با مسائل عاطفي و اتّخاذ مودّت و محبّت و اتّخاذ وليّ و سبيل و امثال ذلک نيست, اين هم يک مطلب.
مطلب ديگر اينکه تمام اين جوامع يادشده که براي چهارده معصوم(عليهم الصلاة و عليهم السلام) است همه اينها در جاي خود لازم; ولي زير پوشش جامعة المصطفي العالميّة سامان ميپذيرد; يعني رابطه داخلي ما بايد طوري باشد که با آن ﴿نَذيراً لِلْبَشَرِ﴾[۴] و ﴿ذِکْري لِلْعالَمينَ﴾, ﴿کَافَّةً لِلنَّاسِ﴾, ﴿يا أَيُّهَا النَّاسُ﴾[۵], ﴿يا بَني آدَمَ﴾[۶], ﴿لا تَبْخَسُوا النَّاسَ أَشْياءَهُمْ﴾[۷] منافات نداشته باشد. قرآن کريم ضمن اينکه ﴿أَيُّهَا الْمُؤْمِنُونَ﴾[۸] دارد, ﴿يا أَهْلَ الْکِتابِ﴾[۹] دارد, ﴿يا أَيُّهَا النَّاسُ﴾ هم دارد. ضمن اينکه جريان محلّي و منطقهاي دارد, جريان جهانشمول هم دارد که ﴿لا تَبْخَسُوا النَّاسَ أَشْياءَهُمْ﴾ هيچ چيزي از مردم جهان اعم از مسلمان و اهل کتاب و ملحد و مشرک شما کم نداريد رابطه داشته باشيد, در معاملات و تعهّداتتان, اين هم يک مطلب.
اما اگر طرف مقابل محاربي بود که همواره سخن از گزينه نظامي روي ميز دارد اين گروه همانهايي هستند که بارها به عرضتان رسيد وقتي انسان با اينها معامله ميکند دست ميدهد بايد انگشتانش را بشمرد بايد مواظب باشد. قرآن کريم اينکه فرمود: ﴿خُذُوا حِذْرَکُمْ﴾[۱۰] ناظر به دشمنهاست, اينکه ميفرمايد: ﴿فَقاتِلُوا أَئِمَّةَ الْکُفْرِ إِنَّهُمْ لا أَيْمانَ لَهُمْ﴾[۱۱] ناظر به همين گروه محاربي است که هر از چند گاه سخن از گزينه نظامي روي ميز بودن است. برهاني که قرآن کريم اقامه ميکند اين نيست که آنها چون مسلمان نيستند و کافرند شما با اينها طرز ديگر رفتار کنيد برهان مسئله اين نيست که آنها کافرند, چون با کافر ميشود کنار آمد چه اينکه در مطلب بعد به عرضتان ميرسد; ولي با مستکبر نميشود کنار آمد. برهان قرآن کريم اين نيست که «فقاتلوا ائمة الکفر انّهم لا اِيمان لهم» چون ايمان ندارند و کافرند, بلکه برهان قرآن کريم اين است ﴿إِنَّهُمْ لا أَيْمانَ لَهُمْ﴾ اَيمان جمع يمين است; يعني اينها سوگندشناس نيستند, امضاشناس نيستند, کنوانسيونشناس نيستند, ميثاق بينالمللشناس نيستند, تعهّد متقابلشناس نيستند, قطعنامهشناس نيستند با اين گروه نميشود زندگي کرد اينها به هيچ تعهّدي از تعهّدات خود پايبند نيستند چندين قطعنامه عليه اسرائيل صادر شد اينها عمل نکردند, چندين قطعنامه در زمان دفاع مقدس صادر شد اينها عمل نکردند.
غرض آن است که برهان قرآن درباره محاربي که همواره سخن از گزينه نظامي روي ميز است دارد اين است که ﴿لا أَيْمانَ لَهُمْ﴾ با اينها بايد کمال دقّت, رعايت و تيزبيني و تيزهوشي را اِعمال کرد. در بخشي از سخنان نوراني امير بيان عليبنابيطالب(عليه أفضل صلوات المصلّين) دارد که فلان شخص اگر بيعت کند به بيعت او, به امضاي او, به تعهّد او هيچ اعتبار نيست «إِنَّهُا کَفُّ يَهُودِيَّةٌ»[۱۲] دستش, دست يهودي است اين يعني اگر با دست راست بيعت کند با دست چپ نقض ميکند, با دست بيعت کند با پا نقض ميکند, با چشم تعهّد کند با گوش نقض ميکند چنين کسي است. مذاکره با اينها در حدّ عالي سواد بينالملل, فرهنگ بينالملل, ادب بينالملل, هوش بينالملل, گوش بينالملل, عقل بينالملل, قلب بينالملل لازم است که انسان مصافحه کند بعد انگشتانش را هم بشمرد و چيزي کم نيايد در توافقها اينچنين است ﴿لا تَظْلِمُونَ وَ لا تُظْلَمُونَ﴾[۱۳] اين هوشياري دقيق و عميق مسئولان محترم ما را ميطلبد. دست اينها از نظر مسائل حقوقي پر است.
مطلب ديگر اينکه در موارد شخصي, کلاً عزّت, حکمت, مصلحت اينها حاکم است و هيچ کدام از اينها منافي با رابطه بينالملل نيست, منافي نيست و معاند نيست و مزاحم نيست يک, چه اينکه ارتباط بينالملل, روابط با کشورها هم مستلزم اتّخاذ وليّ, مستلزم سبيل داشتن که آنها بر مسلمين سبيل داشته باشند, مستلزم موالات, مستلزم تحت حمايت اينها بودن نيست نه از اين طرف تعاند است نه از آن طرف تلازم, نه رعايت اصول عزّت, حکمت و مصلحت معاند با رابطه است, مخالف با رابطه است, مزاحم با رابطه است نه رابطه مستلزم اتّخاذ وليّ, اخذ سبيل, دادن سلطه به آنهاست اين به هوشياري مرتبطان ما وابسته است اين عزيزان ما آنقدر بايد مقتدرانه حامي و بيانگر اسلام باشند که «الإِسلامُ يَعلُوا و لا يُعليٰ عَليه»[۱۴] را در نظر داشته باشند و هيچگاه چيزي را امضا نکنند که بر خلاف فرمان ذات اقدس الهي است.
بخش پاياني عرضم اين است که مسئولان محترم ما در عين حال که اصول سياست را بر محور قرآن و روايات و عترت اهل بيت(عليهم السلام) اجرا ميکنند مصوّبات مجلس, قانون رسمي مملکت هم براي همه قابل احترام است و اگر اين قانون ملحوظ شود همه مسئولان نظام حمايت ميکنند, خود قانون حمايت ميکند, توده مردم هم حمايت ميکنند. اول و وسط و آخر, آخر و وسط و اول همه برنامهها حضور خداست که انسان خداي سبحان را در آغاز در ذهن نظر داشته باشد, در اثناي سخن در نظر داشته باشد چيزي که در قيامت انسان نتواند از عهدهاش برآيد نه بگويد, نه امضا کند, نه بپذيرد, نه گوش بدهد اين تأييد الهي است که فرمود: ﴿إِنْ تَنْصُرُوا اللَّهَ يَنْصُرْکُمْ وَ يُثَبِّتْ أَقْدامَکُمْ﴾[۱۵] اينها عصارهاي از اصول سياست دولت اسلام و نظام اسلامي است در سطح محلّي و منطقهاي و بينالمللي.
اميدواريم ذات اقدس الهي نظام ما, رهبر ما, ملت و مملکت ما, مراجع ما, حوزه و دانشگاه ما همه را در سايه وليّاش حفظ بفرمايد! روح مطهر امام راحل و شهدا را با انبياي الهي محشور بفرمايد! مسئولان محترم نظام را از هر نظر مورد عنايت ويژه خود قرار بدهد و اين نظام را تا ظهور صاحب اصلياش از هر گزندي محافظت بفرمايد!
«غفر الله لنا و لکم و السلام عليکم و رحمة الله و برکاته»