هر چند كه جهان اين روزها معطوف به تحولاتي همچون سوريه، اوكراين، مذكرات سازش تشكيلات خودگردان فلسطين با صهيونيستها و مسئله هستهاي ايران ميباشد كه تحولاتي قابل توجه در ساير نقاط جهان در حال شكل گرفتن است.
شهدای ایران:در اين ميان دو تحول مهم يكي در افغانستان و ديگري در عراق در حال شكل گرفتن است كه ميتواند بر آينده اين كشورها و حتي منطقه تاثيرگذار باشد. در افغانستان انتخابات رياست جمهوري براي تعيين جانشين كرزاي برگزار گرديد كه به گفته بسياري از ناظران سياسي احتمال كشيده شدن آن به دور دوم دور از ذهن نميباشد. شمارش بخشي از آرا نشان ميدهد كه عبدالله عبدالله و اشرف غني احتمالا به دور دوم خواهند رفت.
در عراق نيز مردم و جريانهاي سياسي خود را براي برگزاري انتخابات پارلماني در ۳۰ آوريل(نيمه نخست ارديبهشت) آماده ميسازند. اهميت انتخابات پارلماني عراق آن است كه با تعيين تركيب پارلمان، ساختار دولت و سمت نخستوزيري و حتي رياست جمهوري عراق آشكار خواهد شد. بر اين اساس مردم و جريانهاي سياسي نگاهي ويژه به اين انتخابات دارند كه حساسيتهايي را ايجاد كرده است. گزارشهاي منتشره نشان ميدهد كه جريانهاي سياسي از يكسو به دنبال ائتلافهاي متعدد ميباشند و از سوي ديگر براي كسب آراي مردمي فعاليت گستردهاي را آغاز كردهاند.
در كنار تاثيرات نتايج انتخابات بر سرنوشت افغانستان و عراق، نوع ديدگاه آمريكا به اين انتخاباتها نيز امري قابل توجه است. بررسي گزارشهاي منتشره در نشريات و نيز مواضع مقامات غربي نشان ميدهد كه آنها نيز نگاهي خاص به تحولات انتخاباتي عراق و افغانستان دارند.
حال اين سوال مطرح است كه چرا تحولات انتخابات اين كشورها براي غربيها بويژه آمريكاييها داراي اهميت است و به صورت آشكار و پنهان به دنبال تاثيرگذاري بر برگزاري و نتايج آن ميباشند؟ در پاسخ پرداختن به شرايط مشترك دو كشور عراق و افغانستان و تاثيرات آن بر راهبردهاي آمريكا امري قابل توجه است.
نخست آنكه انتخابات هر دو كشور انتخاباتي است كه تعيينكننده دولت آينده و ساختار سياسي و اجتماعي آن خواهد بود. آمريكا كه ۱۳ سال اشغال افغانستان و ۸ سال اشغال عراق را در كارنامه دارد حاضر به پايان دخالتهايش در اين كشورها نميباشد. حال كه آمريكا در حوزه نظامي در افغانستان و عراق شكست خورده تلاش دارد تا ساختار انتخاباتي اين كشورها را به سمتي هدايت نمايد كه دولتي برآمده از خواست اين كشور تشكيل گردد. گزارشهاي منتشره نشان ميدهد كه آمريكا اقدامات پنهان و آشكاري را صورت داده تا ساختار سياسي اين كشورها را براساس خواست خود چينش نمايد كه رويكرد به برخي از جريانهاي سياسي و حمايت مالي و تبليغاتي از آنها از جمله اين رفتارها است.
دوم آنكه آمريكا همواره تلاش دارد تا دو اصل را به جهانيان القا سازد. اولا اينكه كشورها توان تامين امنيت خود را ندارند و در نهايت نيازمند حضور و همراهي آمريكا هستند اين وضعيت را در بحرانهاي امنيتي بسياري از كشورها ميتوان مشاهده كرد كه در نهايت به سمت حضور نظامي آمريكا و يا همكاري امنيتي با اين كشور پيش رفتهاند. ثانيا، آمريكا خود را مهد دموكراسي و مردمسالاري عنوان كرده و ادعا دارد كه كشورهاي ديگر توان اجراي دموكراسي را ندارند.
با توجه به اين شرايط فضاي بحراني و ناامني در افغانستان و عراق در زمان برگزاري انتخابات ميتواند مولفهاي مهم براي طرحهاي آمريكا براي تحميل توافقنامه امنيتي به افغانستان و نيز احياي جايگاه نظامي خود در عراق باشد. در همين حال آمريكا با برجسته سازي مسئله تخلفات انتخاباتي و نيز عدم رعايت حقوق جريانهاي سياسي و قوميتها دخالتهاي سياسي و حتي تحميل دموكراسي آمريكايي به اين كشورها را اجرا ميكند.
بر اين اساس است كه بسياري از ناظران سياسي تاكيد دارند كه آمريكا مخالفتي با بحرانسازيهاي طالبان در افغانستان و نيز گروههاي تروريستي از جمله داعش در عراق در زمان برگزاري انتخابات در اين كشورها ندارند چرا كه اين فضا از يكسو مهر تاييدي بر لزوم حضور آمريكا براي تامين امنيت اين كشورها است و از سوي ديگر در حالي كه آمريكا برگزاري انتخابات را دستاوردي برآمده از سالهاي حضور آنها در عراق و افغانستان عنوان ميكنند، استمرار حضورشان را مولفهاي براي تكميل روند دموكراسي ميدانند.
با توجه به آنچه ذكر شد ميتوان گفت كه انتخابات افغانستان و عراق در كنار مردم اين كشورها براي ساير كشورها از جمله براي آمريكا داراي اهميت ميباشد. آمريكا كه نتوانسته منافع گستردهاي در اين كشورها كسب نمايد به دنبال بهرهگيري از مولفه انتخابات براي احيا و گسترش دخالتها در اين كشورها است در حالي كه همچنان دو اصل امنيت و دموكراسي را بهانه اين دخالتها قرار خواهد داد.
منبع: سیاست روز
در عراق نيز مردم و جريانهاي سياسي خود را براي برگزاري انتخابات پارلماني در ۳۰ آوريل(نيمه نخست ارديبهشت) آماده ميسازند. اهميت انتخابات پارلماني عراق آن است كه با تعيين تركيب پارلمان، ساختار دولت و سمت نخستوزيري و حتي رياست جمهوري عراق آشكار خواهد شد. بر اين اساس مردم و جريانهاي سياسي نگاهي ويژه به اين انتخابات دارند كه حساسيتهايي را ايجاد كرده است. گزارشهاي منتشره نشان ميدهد كه جريانهاي سياسي از يكسو به دنبال ائتلافهاي متعدد ميباشند و از سوي ديگر براي كسب آراي مردمي فعاليت گستردهاي را آغاز كردهاند.
در كنار تاثيرات نتايج انتخابات بر سرنوشت افغانستان و عراق، نوع ديدگاه آمريكا به اين انتخاباتها نيز امري قابل توجه است. بررسي گزارشهاي منتشره در نشريات و نيز مواضع مقامات غربي نشان ميدهد كه آنها نيز نگاهي خاص به تحولات انتخاباتي عراق و افغانستان دارند.
حال اين سوال مطرح است كه چرا تحولات انتخابات اين كشورها براي غربيها بويژه آمريكاييها داراي اهميت است و به صورت آشكار و پنهان به دنبال تاثيرگذاري بر برگزاري و نتايج آن ميباشند؟ در پاسخ پرداختن به شرايط مشترك دو كشور عراق و افغانستان و تاثيرات آن بر راهبردهاي آمريكا امري قابل توجه است.
نخست آنكه انتخابات هر دو كشور انتخاباتي است كه تعيينكننده دولت آينده و ساختار سياسي و اجتماعي آن خواهد بود. آمريكا كه ۱۳ سال اشغال افغانستان و ۸ سال اشغال عراق را در كارنامه دارد حاضر به پايان دخالتهايش در اين كشورها نميباشد. حال كه آمريكا در حوزه نظامي در افغانستان و عراق شكست خورده تلاش دارد تا ساختار انتخاباتي اين كشورها را به سمتي هدايت نمايد كه دولتي برآمده از خواست اين كشور تشكيل گردد. گزارشهاي منتشره نشان ميدهد كه آمريكا اقدامات پنهان و آشكاري را صورت داده تا ساختار سياسي اين كشورها را براساس خواست خود چينش نمايد كه رويكرد به برخي از جريانهاي سياسي و حمايت مالي و تبليغاتي از آنها از جمله اين رفتارها است.
دوم آنكه آمريكا همواره تلاش دارد تا دو اصل را به جهانيان القا سازد. اولا اينكه كشورها توان تامين امنيت خود را ندارند و در نهايت نيازمند حضور و همراهي آمريكا هستند اين وضعيت را در بحرانهاي امنيتي بسياري از كشورها ميتوان مشاهده كرد كه در نهايت به سمت حضور نظامي آمريكا و يا همكاري امنيتي با اين كشور پيش رفتهاند. ثانيا، آمريكا خود را مهد دموكراسي و مردمسالاري عنوان كرده و ادعا دارد كه كشورهاي ديگر توان اجراي دموكراسي را ندارند.
با توجه به اين شرايط فضاي بحراني و ناامني در افغانستان و عراق در زمان برگزاري انتخابات ميتواند مولفهاي مهم براي طرحهاي آمريكا براي تحميل توافقنامه امنيتي به افغانستان و نيز احياي جايگاه نظامي خود در عراق باشد. در همين حال آمريكا با برجسته سازي مسئله تخلفات انتخاباتي و نيز عدم رعايت حقوق جريانهاي سياسي و قوميتها دخالتهاي سياسي و حتي تحميل دموكراسي آمريكايي به اين كشورها را اجرا ميكند.
بر اين اساس است كه بسياري از ناظران سياسي تاكيد دارند كه آمريكا مخالفتي با بحرانسازيهاي طالبان در افغانستان و نيز گروههاي تروريستي از جمله داعش در عراق در زمان برگزاري انتخابات در اين كشورها ندارند چرا كه اين فضا از يكسو مهر تاييدي بر لزوم حضور آمريكا براي تامين امنيت اين كشورها است و از سوي ديگر در حالي كه آمريكا برگزاري انتخابات را دستاوردي برآمده از سالهاي حضور آنها در عراق و افغانستان عنوان ميكنند، استمرار حضورشان را مولفهاي براي تكميل روند دموكراسي ميدانند.
با توجه به آنچه ذكر شد ميتوان گفت كه انتخابات افغانستان و عراق در كنار مردم اين كشورها براي ساير كشورها از جمله براي آمريكا داراي اهميت ميباشد. آمريكا كه نتوانسته منافع گستردهاي در اين كشورها كسب نمايد به دنبال بهرهگيري از مولفه انتخابات براي احيا و گسترش دخالتها در اين كشورها است در حالي كه همچنان دو اصل امنيت و دموكراسي را بهانه اين دخالتها قرار خواهد داد.
منبع: سیاست روز