شهدای ایران shohadayeiran.com

در زندان وزارت دفاع، یکی از افسران چتر باز عراقی هم زندانی بود. آن افسر ورزیده در مورد وضعیت خوب نیروهای عراقی و پایین بودن توان رزمی نیروهای ایرانی صحبت می کرد.
شهدای ایران: یک سال در سلول های وزارت دفاع بودیم. در آن زندانی که نگه داری می شدیم،۲ اتاق وجود داشت. بیشتر وقت ها من با مترجم در یک سلول بودیم. این سلول در یک محوطه خیلی کوچک قرار داشت که همیشه، ۳ تا ۴ سرباز و درجه دار عراقی بر ما اشراف داشتند.

بعضی وقت ها تعدادمان در آن سلول از ۲ نفر بیشتر می شدو نهایتاً چهار، پنج نفر با هم بودیم. آن هم چهار، پنج نفری که شدیداً زیر بازجویی بودند. از افسرهای ایرانی که به وزارت دفاع می آوردند و دشمن می خواست اطلاعات بیشتری از آنها بگیرد، معمولاً تا ۱۵روز اینجا مورد بازجویی قرار می گرفتند. چون آن افسرها کسانی نبودند که تن به خواسته دشمن بدهند و تسلیم شوند، لذا شدیداً زیر فشار بودند.

ابوتراب

در زندان وزارت دفاع، یکی از افسران چتر باز عراقی هم زندانی بود. آن افسر ورزیده در مورد وضعیت خوب نیروهای عراقی و پایین بودن توان رزمی نیروهای ایرانی صحبت می کرد. او می گفت: اگر نیروهای ایرانی، با این انگیزه ای که دارند، آموزش و آمادگی رزمی نیز داشتند، یک ارتش قوی تشکیل می دادند. ایشان با مترجم که علی عرب نام داشت و او هم اسیر بود صبح ها در حیاط زندان می دوید. او از استقامت خود در دویدن می گفت و آن را عامل برتری نیروهایشان در جبهه یاد می کرد.

یک روز به او گفتم: ما حاضریم با هم بدویم، ببینیم چه کسی بهتر می دود؟ او قبول کرد و از همان ابتدا خود را برتر و پیروز می دید. به هر حال من و یک نفر دیگر به همراه افسر عراقی و مترجم [علی عرب] شروع به دویدن کردیم. چون محیط کوچکی بود، حیاط را دور می زدیم، بعد از حدود یک ساعت دویدن، آن دو نفر ایستادند و من با افسر عراقی دویدن را ادامه دادیم. بنده از اینکه از ایشان سبقت بگیرم خودداری می کردم و دوست نداشتم از او جلو بزنم. بعد از چند دقیقه ایشان نفس زنان ایستاد و گوشه ای نشست و شاهد بود که من هنوز آمادگی و توان دویدن دارم. بعد از این افسر عراقی دیگر آن بحث ها را پیش نکشید و با احترام بیشتری برخورد می کرد.»

 * سایت جامع آزادگان
نظر شما
(ضروری نیست)
(ضروری نیست)
آخرین اخبار