شهدای ایران shohadayeiran.com

پیکر سه شهید از پنج شهید گمنام وارد شده به استان خراسان جنوبی، میهمان مردم شهرهای طبس، عشق‌آباد و دیهوک شهرستان طبس شده و به‌طور همزمان بر شانه‌های مردم شهیدپرور این شهرها تشییع شد.
شهدای ایران:  همزمان با شام شهادت حضرت امام هادی(ع) پیکر سه شهید از پنج شهید گمنام وارد شده به استان خراسان جنوبی، میهمان مردم شهرهای طبس، عشق‌آباد و دیهوک شهرستان طبس شده و به‌طور همزمان بر شانه‌های مردم شهیدپرور این شهرها تشییع شد.

پیکر پاک این پنج شهید گمنام، پس از برگزاری آئین وداع مردم و شهدا در شهرهای مختلف خراسان جنوبی، برای تدفین به اسلامیه از توابع شهرستان فردوس، اسفدن از توابع شهرستان قاین و پادگان آموزشی 04 امام رضا(ع) بیرجند منتقل می‌شود.

امشب، اینجا، در طبس، ما میهمان داریم؛ این را درک کنید از سجودی که دروازه‌های شهر به قامت‌شان بخشیده‌اند؛ به چشم دل بنگر، همه سجده کرده‌اند، حتی سنگ‌ریزه‌های کنار جاده دستان‌شان را برکف زمین نهاده و خدا را سپاس می‌گویند.

زمین شهرمان طبس امروز دوباره عطرآگین می‌شود؛ کسی می‌آید، بوی تن و عطر حضورشان را از شهرهای عشق‌آباد و دیهوک طبس هم حس می‌کنی؛ کسی در این تابوت جای دارد که از تمام هیبت جوانی‌اش و از تمام 28 سالگی‌اش با آن قد رشید، تنها گردی از استخوان برجای مانده است، ولی عظمت همین استخوان را بنگر، امروز یک شهر که نه، سه شهر را تنها در یک شهرستان به غوغاکده‌ای پر از شور و حماسه تبدیل کرده است.

به ورودی شهر طبس از سمت دیهوک و میدان پیامبر اعظم(ص) می‌آییم؛ برادر گمنامم! به دنبال بزرگی‌ات تا همه‌ تاریخ، استوار خواهیم ماند؛ تو گمنام نیستی، ما همه نامت را در خاطر داریم؛ نام تو از ازل با نام پیامبرت عجین شده است؛ خوب می‌شناسمت!

وداع مردم شهرهای طبس با پیکر 3 شهید گمنام+عکس

امروز دست بر تابوت سبکت که از آن عشق می‌بارد می‌نهیم؛ چقدر سبک شده‌ای، مانند همان لحظه‌ای که تازه پا بر دنیا نهادی و تو را در آغوش مادرت گذاشتند؛ امروز مادرت نیست، ما همراه تابوتت مادر را بر لب زمزمه کرده، چهره‌ی مهربانش را در ذهن متصور می‌شویم و فریاد می‌زنیم: «مادر، تو میدانی فرزندت کجاست؛ دلت همیشه راهنمای توست؛ ما قول می‌دهیم حرمت تن فرزندت را در چند لحظه‌ای که میهمان‌مان است را حفظ کنیم؛ باقی را خودت در روز محشر از دستان مادر پهلوشکسته‌ شهیدان تحویل بگیر».

با تمام قدم‌های‌مان بر تن آسفالت داغ شهر، به دنبال پیکر شهید، دلتنگی‌مان بغض می‌شود، با خود می‌اندیشیم تو که بروی، زمانی که دغدغه‌های زمان باز ذهن‌مان را فرا گیرد، آیا خواهیم توانست باز هم رهرو تو باشیم؟ این را از خدا می‌خواهیم و به دنبال پیکر پر از زندگی‌ات قدم بر می‌داریم.

محل قرارمان، بوستان شهدای گمنام طبس؛ نمی‌دانم چرا استقبال این میزبانان با اشک است؛ کسی از دور می‌گوید آمده‌ایم تا جای قدم‌هایش را با گلاب اشکمان شست‌وشو دهیم.

شهدای گمنام جای گرفته در تن شهر طبس که میزبانان اصلی هستند هم ایستاده‌اند؛ خوب بنگر، قامت‌های بلندشان که روزی اولین جایگاه قربان‌صدقه رفتن مادرهای‌شان بود، دیده می‌شود.

غوغایی به‌پا شد؛ به استقبال می‌رویم؛ استقبالی سرشار از خیسی چشم با دستانی لرزان و تنی که از خود اراده‌ای ندارد؛ نیروی جاذبه‌ای در تن تابوت، تو را به خود می‌کشد.

خوش آمدی؛ می‌شنوی زمزمه‌ی مادران شهرمان را که نوحه‌خوانت شده‌اند؟ با عرشیان آسمان شهرمان، با مادران‌مان، با موی سپید پدران‌مان، با چشمان باز جوانان‌مان، و با معصومیت کودکان جای گرفته در آغوش، هم‌نوا می‌شویم؛ زیرلب زمزمه می‌کنیم: «خوش آمدی کربلایی گم‌ناممان».


وداع مردم شهرهای طبس با پیکر 3 شهید گمنام+عکس

نماز جماعت مغرب و عشاء به امامت حجت‌الاسلام سید ابراهیم مهاجریان‌مقدم امام جمعه طبس در محل بوستان شهدای گمنام این شهر برگزار می‌شود؛ امشب اله‌اکبر نمازمان را با صدای تپش‌های قلب تو بر تن شهرمان تنظیم خواهیم کرد تا گواهمان باشد در لحظه‌ی ورود به محشر.

ازدحام جمعیت نشان از عشق مردم دارد؛ بعداز نماز، «حرم شیبتی علی النار» را با آمین میهمان گمنام‌مان، هم‌نوا می‌کنیم تا اجابتش به دستان سرور شهیدان باشد؛ امشب میهمان‌مان از ما خواهد پرسید، خونم را چگونه حفظ کردید؟

می‌دانیم، همه‌ی حرف‌ها را تو با آمدنت زده‌ای، ولی سخنرانی‌ها را نیز به گوش می‌سپاریم؛ حال نوبت حجت‌الاسلام احمد مؤدب امام جمعه موقت طبس است تا با سخنانش جلایی بر تن‌ها بزند؛ از شهید مطهری می‌گوید، از ابعادی که او برای انسان تعریف کرد؛ از دیگر شهیدی که آرزویش اشغال نکردن حتی تکه‌ای از زمین توسط جنازه‌اش بود و سرانجام هم پس از شهادتش تنش به اروندرود سپرده شد و دیگر پیدا نشد؛ از کسانی می‌گوید که حتی از نام خود نیز گذشتند و همه چیز دنیا را به بهای آخرت دادند.

این‌ها را می‌شنویم و با روحی شسته به استقبال قرائت زیارت عاشورا می‌رویم؛ در پوست خود نمی‌گنجیم زیرا که سلام زیارت عاشورای امشب‌مان، با عطر تن یک شهید روانه‌ی دشت کربلا می‌شود و بی‌پاسخ نخواهد ماند.

سر را که بر مهر می‌نهیم تا زیارت‌مان را کامل کنیم، یک جمله را در نظر می‌آوریم؛ ما ملتی هستیم که جوانان‌مان چه در گهواره، چه ایستاده بر مرزهای کشور، چه آن‌هایی که در سنگر کار خود، کشور را برپا می‌دارند و چه شهید گمنام 28 ساله‌مان همگی گواه بر اقتدارمان هستند؛ ای دشمنان اگر می‌توانید و اگر دستان‌تان و قلب‌های سیاه‌تان یارای مقابله با ما را دارد، قدم پیش بگذارید تا ببینید که ایران چگونه کربلایی دیگر را خواهد ساخت.

برادر شهیدم، وقت وداع فرا رسیده؛ چشمان اشک‌بارمان را راهی راهت می‌کنیم و با تمام اشک‌مان بر صفحه‌ی روزگار می‌نویسیم: «ما میزبانی‌مان را تا حد توان به انجام رساندیم، منتظرت هستیم در سرازیری قبر و گاه بازخواست‌مان.
*فارس

نظر شما
(ضروری نیست)
(ضروری نیست)
آخرین اخبار