بهبهانه آزادسازى هویزه در عملیات بیتالمقدس
بعضى روزها را هرگز نمىتوان از یاد برد. حتى اگر از یاد ما که این روزها عادت به از یاد بردن خیلى چیزها کردهایم، برود، از یاد سرزمینهاى سوخته و خاکهاى خونآلود هویزه که نمىرود.
سرویس فرهنگی پایگاه خبری شهدای ایران؛ بعضى روزها را هرگز نمىتوان از یاد برد. حتى اگر از یاد ما که این روزها عادت به از یاد بردن خیلى چیزها کردهایم، برود، از یاد سرزمینهاى سوخته و خاکهاى خونآلود هویزه که نمىرود. این خاک، این آسمان و خورشید درخشانش، همه و همه شاهدان خاموش و جاوید حماسههایى عظیمى هستند که شاید تکرارناشدنى باشد. زمینهایى که روزى در زیر گامهاى ناپاک دشمن، مىنالیدند، درست در همین روز، بوسه بر قدمهاى مردانه فرزندان سرافراز ایرانزمینى زدند که عشق و جانبازى، تنها مرامشان بود. هجدهم اردیبهشت ماه سال 61، از جمله روزهایى است که بر تارُک تاریخ، تا همیشه جاویدان خواهد ماند.
آن روزها که دیگر خرمشهر، خرم نبود. آن روزها که هوس خام افزودن خاک گهربار ایران به سرِ خیالپرور دشمن افتاده بود. آن روزها که سرخى خون، تنها نشان عزت بود و باز هم «عطش» رمزِ سعادت و نیکبختى، مردمانى از این دیار، جام سرخ شهادت را لاجرعه سرکشیدند و مستانه به دیدار یار شتافتند.
بىگمان ایشان، در خلق چنین حماسهاى، به سرور و سالار خود، حسین علیه السلام، اقتدا کرده بودند و شاهد این مدعا همان گفتار امام شهید است که فرمود: «مرا بین شهادت و ذلت مخیر ساختهاند، هیهات که تن به ذلت داده و خوارى را بپذیرم. خدا و رسول و اجداد پاک من و دامنهاى مطهرى که در آن پرورش یافتهام و حمیت خاندان من و نفوس آزاده و عزیز من، هرگز بدین امر رضایت نمىدهند».
جوانان سوختهدل و شیداى این سرزمین نیز، که نهاد پاک، نجابت، شرافت و غیرت، آمیخته به جان و روحشان بود، هجوم ناجوانمردانه دشمنِ دون را تاب نیاوردند و نقد جان را در ازاى رهایى خاک پاک ایران، مردانه و عاشقانه تقدیم حضرت دوست کردند، تا ایران، جایگاه ِ ایرانى باشد و نه جولانگاهِ نابخردانِ دَدمنش.
روزهاى سختى بود، دشمن سرگران، با تمام قدرت خویش، بر این دیار پاک، تازیدن آغاز نموده بود و چندى بود که مغرورانه، گامهاى پلید خود را بر خاک گهربار ایران مىنهاد و این فرزندان ایران زمین بودند که با اقتدا به امام شهید خود، دل به دریا زدند و دمى ننگِ بر جاى ماندن و آسوده خفتن را تاب نیاوردند.
هویزه، عزیز و سربلند
شهر هویزه در 10 کیلومترى جنوب غربى سوسنگرد، مرکز یکى از بخشهاى دشت آزادگان بود که دشمن در آغاز جنگ با اشغال شمال و شرق هویزه، عملاً آنرا محاصره کرد. هویزه به تلخى، آن روزهاى جانفرسا را تحمل مىکرد. اما این پایان کار نبود. امام(ره)، خواسته بود که خاک ایران، از یوغ دشمن آزاد گردد.
سرانجام عملیات بیت المقدس در 30 دقیقه بامداد روز 10 اردیبهشتماه سال 1361 با رمز یا علىابن ابىطالب(ع) آغاز شد.
اهمیت و شکوهِ این عملیات تا حدى است که آنرا نقطه عطف فتوحات سرنوشتسازِ جنگ نامیدهاند. هرچند این عملیات در چهار مرحله تدوین شده بود، اما آنچه منجر به آزادسازى «هویزه» شد، مرحله دوم آن بود. در این مرحله، پادگان حمید پس از 9 ماه باز پس گرفته شد و شهر هویزه که به دست نیروهاى دشمن تخریب شده بود، در هجدهم اردیبهشتماه سال 1361، آزاد شد.
در این عملیات، لشکر16 زرهى قزوین، لشکر21 پیاده حمزه، لشکر92 زرهى خوزستان، تیپ 58 تکاور، تیپ 55 هوابرد، تیپ 23 نیروى مخصوص، تیپ 37 زرهى از ارتش جمهورى اسلامى ایران به همراه یگانهایى از سپاه پاسداران و نیروهایى از جهاد سازندگى در حالىکه ذکر نام مولاى خود را بر زبان داشتند، «یا على»گویان، آنچه ناممکن بود را، ممکن ساختند و هیمنه دشمنِ خیالپرور را در هم شکستند.
بهراستى اگر ایشان، به حرمت همهى خوبىها و عشقهایى که در این سرزمین بوده و هست، از خویشتنِ خویش گذر نکرده بودند و به همهى خواستنىها، پشت نکرده بودند، چه بر این دیار مىگذشت؟
سخن آخر این که «ایران»، تا همیشه ایران خواهد ماند تا زمانىکه مردمانى اینچنین پاک و نامآور، در این دیارِ مهربانى، زندگى مىکنند و بر پاى عهد خویش، تا پاى جان ایستادگى مىکنند.
آن روزها که دیگر خرمشهر، خرم نبود. آن روزها که هوس خام افزودن خاک گهربار ایران به سرِ خیالپرور دشمن افتاده بود. آن روزها که سرخى خون، تنها نشان عزت بود و باز هم «عطش» رمزِ سعادت و نیکبختى، مردمانى از این دیار، جام سرخ شهادت را لاجرعه سرکشیدند و مستانه به دیدار یار شتافتند.
بىگمان ایشان، در خلق چنین حماسهاى، به سرور و سالار خود، حسین علیه السلام، اقتدا کرده بودند و شاهد این مدعا همان گفتار امام شهید است که فرمود: «مرا بین شهادت و ذلت مخیر ساختهاند، هیهات که تن به ذلت داده و خوارى را بپذیرم. خدا و رسول و اجداد پاک من و دامنهاى مطهرى که در آن پرورش یافتهام و حمیت خاندان من و نفوس آزاده و عزیز من، هرگز بدین امر رضایت نمىدهند».
جوانان سوختهدل و شیداى این سرزمین نیز، که نهاد پاک، نجابت، شرافت و غیرت، آمیخته به جان و روحشان بود، هجوم ناجوانمردانه دشمنِ دون را تاب نیاوردند و نقد جان را در ازاى رهایى خاک پاک ایران، مردانه و عاشقانه تقدیم حضرت دوست کردند، تا ایران، جایگاه ِ ایرانى باشد و نه جولانگاهِ نابخردانِ دَدمنش.
روزهاى سختى بود، دشمن سرگران، با تمام قدرت خویش، بر این دیار پاک، تازیدن آغاز نموده بود و چندى بود که مغرورانه، گامهاى پلید خود را بر خاک گهربار ایران مىنهاد و این فرزندان ایران زمین بودند که با اقتدا به امام شهید خود، دل به دریا زدند و دمى ننگِ بر جاى ماندن و آسوده خفتن را تاب نیاوردند.
هویزه، عزیز و سربلند
شهر هویزه در 10 کیلومترى جنوب غربى سوسنگرد، مرکز یکى از بخشهاى دشت آزادگان بود که دشمن در آغاز جنگ با اشغال شمال و شرق هویزه، عملاً آنرا محاصره کرد. هویزه به تلخى، آن روزهاى جانفرسا را تحمل مىکرد. اما این پایان کار نبود. امام(ره)، خواسته بود که خاک ایران، از یوغ دشمن آزاد گردد.
سرانجام عملیات بیت المقدس در 30 دقیقه بامداد روز 10 اردیبهشتماه سال 1361 با رمز یا علىابن ابىطالب(ع) آغاز شد.
اهمیت و شکوهِ این عملیات تا حدى است که آنرا نقطه عطف فتوحات سرنوشتسازِ جنگ نامیدهاند. هرچند این عملیات در چهار مرحله تدوین شده بود، اما آنچه منجر به آزادسازى «هویزه» شد، مرحله دوم آن بود. در این مرحله، پادگان حمید پس از 9 ماه باز پس گرفته شد و شهر هویزه که به دست نیروهاى دشمن تخریب شده بود، در هجدهم اردیبهشتماه سال 1361، آزاد شد.
در این عملیات، لشکر16 زرهى قزوین، لشکر21 پیاده حمزه، لشکر92 زرهى خوزستان، تیپ 58 تکاور، تیپ 55 هوابرد، تیپ 23 نیروى مخصوص، تیپ 37 زرهى از ارتش جمهورى اسلامى ایران به همراه یگانهایى از سپاه پاسداران و نیروهایى از جهاد سازندگى در حالىکه ذکر نام مولاى خود را بر زبان داشتند، «یا على»گویان، آنچه ناممکن بود را، ممکن ساختند و هیمنه دشمنِ خیالپرور را در هم شکستند.
بهراستى اگر ایشان، به حرمت همهى خوبىها و عشقهایى که در این سرزمین بوده و هست، از خویشتنِ خویش گذر نکرده بودند و به همهى خواستنىها، پشت نکرده بودند، چه بر این دیار مىگذشت؟
سخن آخر این که «ایران»، تا همیشه ایران خواهد ماند تا زمانىکه مردمانى اینچنین پاک و نامآور، در این دیارِ مهربانى، زندگى مىکنند و بر پاى عهد خویش، تا پاى جان ایستادگى مىکنند.