انتشار پیام تسلیت از سوی شجریان را می توان در حکم اقدامی مظلوم نمایانه ارزیابی نمود که نامبرده بر آن بوده تا علی الظاهر با نگاشتن چنین سوگنامه ای، بدی را خوبی پاسخ گوید غافل از اینکه هرگز از اینگونه تحرکات ریاکارانه طرفی نخواهد بست.
به گزارش شهدای ایران به نقل از خیبرآنلاین، در پی درگذشت «محمدرضا لطفی» استاد پیشکسوت موسیقی و نوازنده تار، «محمدرضا شجریان» - معروف به "بلبل فتنه" – در سوگنامه ای نوشت: «استاد محمدرضا لطفی آن یار دیرینه بیهمتا به جاودانگی پیوست. او تمام زندگیاش تلاش و دقت و وسواس در موسیقی نژاده و ردیف بهجا مانده از میراثداران موسیقی کهن و آموزش به شاگردان بود. دستی توانا در نواختن و فکری سنتی در اصالت تاریخی آهنگ و نغمه با حال و هوا و شور و شیدایی خاص خود داشت. از شروع زندگی موسیقائیاش به شکلی تأثیرگذار در عرصه هنر و جاودانگی سنتهای آن راه پیمود و به انجام رساند. همواره دلسوز طبقه کارآمد کمدرآمد بود. حیف و صد حیف که زود درگذشت و ما را سوگوار کرد.»
بنابر این گزارش، اظهار تأسف این خواننده فتنهگر - که چندی است حکایت "پیری و معرکه گیریاش" زبانزد عام و خاص شده! - درحالی از فوت این استاد موسیقی ابراز می گردد که آن مرحوم در مصاحبه سال 90 خود با هفته نامه "آسمان"، اینچنین پرده از ماهیت شجریان برمی دارد: «مطالبی را که شجریان در بیرون مرزها و داخل مرزهای کشورمان مطرح کرده، با مطالبی که من گفتهام و میگویم کاملاً متفاوت است. شجریان از سال 57 و بعد از انقلاب تا امروز بالاترین حجم تولید و بیشترین و موفقترین کنسرتها را داشته است. اگر شجریان قبل از انقلاب یک دهم موسیقی تولید کرده بود، بعد از انقلاب صد در صد تولید داشته است. شخص آقای شجریان اگرچه مانند بسیاری از موسیقیدانها دچار مشکلاتی بوده ولی هیچوقت برنامههایش قطع نشده، آثارش منتشر شده، کنسرتهایش برگزار شده و همیشه مجوز گرفته است. امروز من شخصاً نمیفهمم شجریان به عنوان یک موزیسین موفق که این همه کنسرت داده و کار تولید کرده و آثارش در رادیو و تلویزیون پخش شده و بیش از 300 کنسرت خارج از کشور داشته، چرا اکنون اعتراض میکند؟ من این را نمیفهمم. یک وقت شما را برای سالیان دراز محروم کردهاند و با کلی بدبختی یک کنسرت برگزار میکنید و هزارگونه مشکل دارید و اعتراض میکنید؛ اگر چنین شخصی بخواهد بر روی این مسائل صحبت کند قابل فهم است.»
مرحوم لطفی همچنین با انتقاد از مصاحبه های ضدایرانی شجریان ادامه می دهد: «من اصلا دوست ندارم هنرمندانمان تریبون خودشان را از داخل به خارج از کشور ببرند. به همین دلیل شخص من هرگز با بیبیسی مصاحبه نکردهام. با صدای آمریکا در طول 25 سال فعالیتم در خارج از کشور یکبار به طور مشروط مصاحبه کردهام. بیبیسی، صدای آمریکا، رادیو بینالمللی فرانسه و یا سایر رسانههای آنطرفی در 10 سال اخیر مواضع اپوزیسیون به ایران دارند و گاهی اوقات نیز کار را به براندازی حکومت نیز میکشانند. این را ما امروز به طور رسمی میدانیم و آخرین صحبتهای وزیر امور خارجه انگلستان همه موید این رویکرد آنها است. طبیعی است وقتی امروز رسانههای آنطرفی این امکان را به یک هنرمند میدهند تا بیاید در بیبیسی صحبت کند، حتماً باید در درجه اول اپوزیسیون یا نیمچه اپوزیسیون باشد. من حق دارم دوست نداشته باشم به عنوان یک هنرمند در صدای آمریکا و بی بیسی انگلستان که به عنوان دو ارگان دولتی مشغول فعالیت هستند، حرف بزنم. من حتی اگر هزار مشکلی در ایران داشته باشم ترجیح نمیدهم هرگز در تریبونهایی که قصد اصلاح و کمک به مردم ایران را ندارند همصدا شوم. این سلیقه شخصی من است. ولی کسانی که این کار را میکنند اگر چه به آنها انتقاد دارم اما کار آنها را ممنوع نمیدانم. آنها زندگی و مسئولیت خودشان را دارند. ولی باید مسئولیت را فردی نبینند. شجریان اگر این مسئولیت را فردی ببیند، مشکل به وجود میآید. این مسئولیت و مشکل، یک مشکل اجتماعی عمومی است و حرفها و گفتهها برای نگرانی از وضعیت موسیقی کشور است. اما آنچه از گفتههای شجریان در رادیو استرالیا، بیبیسی و صدای امریکا دنبال کرهام، تنها در 10 درصد از صحبتهایشان به مشکلات موسیقی اشاره داشته است.»
مرحوم محمدرضا لطفی در پایان این مصاحبه نیز تأکید می کند: «من میگویم یک موسیقیدان اول میبایست دردش خود موسیقی باشد. در این مصاحبه اخیر که مصاحبه کننده از ایشان میپرسد "الآن که آلبوم مرغ خوشخوان شما مجوز رسمی گرفته و کنسرت هاتان نیز در ایران اعلام شده مشکلی ندارد، برخورد شما چگونه است؟" شجریان از کنار این مسأله رد می شود و جواب قانع کنندهای نمیدهد. به نظر من وقتی پهلوان شدید، مسئولیت شما مسئولیت یک گروه نیست؛ بلکه مسئولیت همه ملت را برعهده دارید. در واقع سخن شما میبایست بازتاب سخن همه ملت ایران باشد. من خودم این مشکلات را بعد از انقلاب داشتهام و بدون اینکه حتی خبر داشته باشم از اسمم کلی سوءاستفاده شده است. به نظرم چنین حرکتهایی بیشتر سیاسی محسوب میشود تا فرهنگی- هنری، و این نظر شخصی من است. اما در مورد شجریان این مسأله کاملاً متفاوت است. شجریان هیچ وقت بهدنبال ایجاد یک جریان فرهنگی هنری مستقل با شرکت همکاران خودش نرفته است. یک شرکت اقتصادی به نام "دلآواز" درست کرده و کار خودش را مانند یک شرکت تولید کننده انجام میدهد و درآمدزایی خوبی هم از گذشته تا به امروز داشته و دارد.»
پس از خواندن سطور فوق می توان نتیجه گرفت که مرحوم لطفی اگرچه سابقه دوستی دیرین با شجریان داشته اما پس از دگردیسی غرب پرستانه این بلبل فتنهخوان، مسیرش را از او جدا نمود و به نظر می رسد تا واپسین ساعات عمرش نیز بر این امر اهتمام داشت.
با این حال انتشار این پیام تسلیت از سوی شجریان را می توان در حکم اقدامی مظلوم نمایانه ارزیابی نمود که نامبرده بر آن بوده تا علی الظاهر با نگاشتن چنین سوگنامه ای، بدی را خوبی پاسخ گوید غافل از اینکه هرگز از این تحرکات ریاکارانه طرفی نخواهد بست.