شهدای ایران shohadayeiran.com

کد خبر: ۳۶۵۲۶
تاریخ انتشار: ۱۱ ارديبهشت ۱۳۹۳ - ۲۰:۲۶
یادداشت های از زندگی امام خمینی(ره)
شما عزیزان خردسال که یادگار فداکاران در راه خداوند تعالی و اسلام عزیز هستید چون پدران بزرگوار خویش خود را برای دفاع از اسلام بزرگ میهن عزیز مهیا سازید.
به گزارش خبرنگار فرهنگی پایگاه خبری شهدای ایران؛ "محمد حسین رحیمیان" نویسنده کتاب "یادها و یادداشت‌هایی از زندگی امام خمینی قدس سره" می‌نویسد: این بنده ناچیز بیش از نیمی از عمرم را به سان خاری،‌ در کنار گل بی خار وجودش سر کردم، ولی به دلیل قابلیت، کمتر از طراوت و زیبایی ملکوتیش بهره مند شدم و بی گمان آنچه از او نصیبم شد، قطره ای بود از دریا و در عین حال آنچه از درک احساسم با قلم شکسته در قالب الفاظ ناقص می‌آید باز هم قطره ای است از دریا!
آنچه در زیر می‌آید هرگز نمی‌تواند معرف شخصیت والای حضرت امام(ره) باشد، بلکه فقط گوشه‌ای است از داستان آشنایی "محمد حسن رحیمیان" و خاطراتی چند از آنچه مستقیما شاهد و مرتبط با آن بوده است و البته در چند موردی که نقل صدها خاطره ای  است که از دیگران شنیده است.

متن زیر نامه یک جانباز به حضرت امام و پاسخ ایشان است:

 بسم‌الله الرحمن الرحیم
 
حضور محترم زعیم عالیقدر و رهبر کبیر انقلاب اسلامی و ناخدای کشتی محرومان حضرت امام خمینی مدظله‌العالی، امام عزیز!
 
اینجانب سعید پورسراج فرزند کاظم ساکن شهر شوشتر مسئله‌ای را خواستم مطرح کنم. امید است که جواب بفرمایید و با عرض پوزش از اینکه وقت مبارک و گرانبهای شما را می‌گیرم. امام عزیز! من در حدود 19 سال است درخانواده‌ای مذهبی زندگی می‌کنم.
 
از ابتدای جنگ – اگر خداوند قبول کند ان شاءالله – چند نوبت در جبهه‌های حق شرکت کرده تا آخرین بار در عملیات والفجر مقدماتی پای چپم از زیر زانو قطع گردیده. اما از آنجا که در طول مدت این جنگ دوستان زیادی را از دست داده‌ام و عشق جبهه رفتن مرا آرام نمی‌گذارد، مدتی پیش به هر نحو که بود برای دعا خوانی به جبهه اعزام شدم ولی هر چه خواهش کردم که با برادران به خط مقدم و عملیات بروم، برادران اجازه ندادند و حالا دیگر از ناراحتی طاقتم سرآمده و می‌خواهم این مسئله را از شما، جناب فرمانده کل قوا، درخواست کنم و تنها ناراحتی من این است که می‌بینم هر روز یکی از دوستانم شهید می‌شود و با از دست دادن این همه دوست، می‌ترسم در شهر و یا در بستر بمیرم و خیلی عشق به شهادت دارم و تلاش می‌کنم که به دوستانم ان‌شاءالله ملحق شوم. امیدوارم که جواب مصلحت آمیز را بفرمائید.
 
ضمنا اماما، اگر خط مقدم به صورت پدافندی باشد و کاری از من ساخته باشد می‌توانم شرکت کنم و اگر شرکت کنم و مثلا کشته شوم،‌ آیا شهید هستم یا نه؟ در آخر امید آن دارم که با دستخط مبارک خودتان به طور خلاصه جواب دهید و ان‌شاءالله ما را حتما در جواب نامه نصیحت بفرمایید.
 
عاشقی که تا خون در رگ دارد، شما را فراموش نمی‌کند و همیشه قلبش برای شما می‌تپد: سعید پورسراج.
پاسخ امام(ره)
 
بسمه تعالی
 
فرزند عزیزم، من از خداوند منان مسئلت می‌کنم که شما را با شهدای اسلام محشور نماید و شما که سلامت خودتان را در راه اسلام داده‌اید از زمره شهیدان هستید و حق خودتان را به اسلام عزیز ادا نمودید و از اینکه به جبهه نمی‌شود بروید ناراحت نباشید. امید است خداوند شما را حفظ فرماید. والسلام علیکم و رحمةالله».
11 اردیبهشت 63 – روح الله الموسوی الخمینی
نظر شما
(ضروری نیست)
(ضروری نیست)
آخرین اخبار