بيشترين منتقدان هر چند خود را روشنفكر و اهل هنرسينما ميدانند؛ با وجود هزينههاي بالا وتبليغاتي كه براي آنها ميشود تاكنون حتي آثارشان به يك صدم موقعيت دهنمكي هم به فروش نرسيده است. تا آنجا كه همين فرد بياطلاع و بيسواد به هنرسينما توانست سينماي بيمار را تكاني داده و احيايش كند به صورتي كه رقبا براي بالا بردن فروش برنامههايي براي كمكهاي خيرانه با همكاري بازيگران بدحجاب ميگذارند تا از ماراتن فروش عقب نمانند!!
به گزارش شهدای ایران به نقل از 598؛
چند سالي است در ميان آن همه مدعي سينما، مسعود ده نمکی؛ ركوردار سينما
شده و توانسته است با فيلمهاي سه گانه اخراجيهايش، سينما را متحول كند.
دهنمكي؛ همان روزنامهنگار انقلابي مشهور دوران اصلاحات (مانند نشريه
شلمچهاش كه در دوران جولان دادن روزنامههاي زنجيرهاي بارها به جرم
انقلابي بودن، توقيف شد) حالا چند سالي ميشود كه با وجود تمام مشكلات وارد
عرصه سينما شده است كه از همان ابتداي ورودش جنجالي بود؛ زيرا قرار نبود
ده نمکی ها درسينماي ملي رشد كند!
دهنمكي در ميان جناحهاي مختلف، مخالفاني داشت، مخالفاني كه پس از فروش بالاي اخراجيها و استقبال زياد مردم؛ دهنمكي را دشمن خود يافتند وشمشيرشان را از رو بستند. آنهم يك عدهاي روشنفكرنما؛ كه براي خود جايگاهي متصور بودند و عدهاي خشكه مقدسهاي مذهبي كه مو را از ماست ميكشيدند. هركدام ازاين دو طيف، زخمي به او زدند و اتهامي. ازاينكه دهنمكي سواد ندارد! اينكاره نيست، سينماي لمپن راه انداخته و...؛فارغ از اقبال عمومي كه البته آن را پوپوليستي وعوامانه تعريف ميكنند!
مدعیان روشنفکری ميگويند دهنمكي بيسواد است شايد منظور آقايان از این سواد، سواد سينمايي باشد؛ كه بايد گفت اولا كساني كه چندين اثر سينمايي دارند چه گُلي برسرسينماي ملي زدهاند كه هر روزشاهد ريزش مخاطبان آن و فاصلهگيري بيشتر سينما با ملت بودهايم ؟!اگر دهنمكي بيسواد است چطور بازيگران شناختهشدهاي مثل شريفينيا، عبدي و يا برخي ستارههاي عامه پسند سينمايي با او كار ميكنند؟! درحاليكه ميدانند بعد از هر بازي، سيل هجمههاي برخي مدعيان هنر ورسانههاي وابسته بر سر آنها خراب ميشود ؟!
بيشترين منتقدان اين كارگردان افرادي هستند كه هر چند خود را روشنفكر و اهل هنرسينما ميدانند؛ با وجود هزينههاي بالا وتبليغاتي كه براي آنها ميشود تاكنون حتي آثارشان به يك صدم موقعيت دهنمكي هم به فروش نرسيده است. تجربه اين سالهاي سينماگران به مردم انقلابي ثابت كرده كه اگر اخراجيها برای آنها بود به كمتر از سرنگوني نظام رضايت نميدادند. درحاليكه عموم مردم به آثار دهنمكي اقبال زيادي نشان دادهاند و مگر براي همين مردم نيست كه فيلم ساخته ميشود؟!
آيا نظر مردم بهعنوان مخاطبان بر ديدگاههاي عدهاي خواص هنري بيخاصيت ارجحيت ندارد؟!! به قول خود دهنمكي از اين افراد بايد پرسيد چرا آثار او با استقبال عمومي مواجه ميشود؟! تا آنجا كه همين فرد بياطلاع و بيسواد به هنرسينما توانست سينماي بيمار را تكاني داده و احيايش كند به صورتيكه رقبا براي بالا بردن فروش برنامههايي براي آزادي اعداميها و يا كمكهاي خيرانه با همكاري بازيگران بدحجاب ميگذارند تا ماراتن فروش عقب نمانند!!
ده نمكي كاري كرد كه تمام افرادي كه ميخواهند اثري را مقايسه كنند آن را با اخراجيهايش ميسنجند. ازسويي ديگر وقتي درسينما فيلمي ديدني باشد؛ برخي ازصحنهها و ديالوگهاي بازيگرانش درذهن مخاطبان هك ميشود؛ بهصورتيكه هنوز هم مجيد سوزوكي وبرخي كاراكترهاي اخراجيها برسرزبانها است. با اين وجود همچنان هجمههاي برخي رسانهها و افرادي كه پز روشنفكري در وادي هنر هفتم ميدهند عمدا يا سهوا وجود دارد، شايد براي همين هم كمتر كسي جرأت تعريف و تاييد آثار دهنمكي را دارد زيرا به سرعت مورد هجمه رواني و بايكوت برخي هنرمندمآبان ونوكيسههاي سينما و رسانهها قرار ميگيرد.
افرادي كه در محافل هنري و گاه دانشگاهي وحتي رسانه ملي! براي پز روشنفكريشان، حمله به دهنمكي را چاشني مباحث خود ميكنند. چند وقت پيش با يكي از تهيه كنندگان هاليوودي درباره سينما صحبت ميكرديم، ميگفت ازميان فيلم هاي ايراني كه تا به حال ديدهام؛«اخراجيهاي3» دهنمكي، تمام اصول و استانداردهاي جهاني درحوزه سينما را داشته است و اين براي سينماي ايران يك امتياز محسوب ميشود. او ميگفت شنيدهام كه سي.دي «اخراجيهاي 3 »ناجوانمردانه بهوسيله عدهاي هنگام اكران توزيع شد تا فروش بالاي آن را بكوبند و ركوردش بالا نرود، اين كارها درعالم هنر سينما اصلا درست نيست آن هم براي سينماي ايران كه بايد اوج بگيرد.
متاسفانه جوّ بسته و مافيايي درعرصه سينماي كشورمان به شكلي شده كه اجازه ورود و فعاليت به طيف مذهبي و متعهد داده نميشود گويا سينما جاي تفكر بسيجي و ارزشي نيست؟! زيرا به غيراز اخراجيهاي سهگانه دهنمكي؛ روشنفكرمابان سينمايي نسبت به «قلادههاي طلا» و بازيگرانش هجمههاي زيادي وارد كردند؛ حالا هم برسر«معراجيها» ميكوبند و با لفاظهاي خود آن را فيلم لمپن و سطحي ميدانند و همين مدعيان روشنفكري براي مردمي كه فروش آن را نزديك به 6ميليارد بردند ارزشي قائل نيستند و آنها پوپوليسم لقب ميدهند و كسي هم نيست تا براين ولنگاريسم اخلاقي عدهاي معلوم الحال در حوزه سينما پايان بدهد؛ هجمههايي كه اغلب ازسوي رسانهها و نويسندگان، ناآگاهانه صورت ميگيرد كه البته تحت تاثير فضاي ايجاد شده؛ قلم تند وتيزشان را براين كارگردان و آثارش ميفشارند بهطوري كه صداي اعتراض حاتميكيا را هم درآورد و به حمايت از دهنمكي لب به سخن گشود.
دهنمكي در ميان جناحهاي مختلف، مخالفاني داشت، مخالفاني كه پس از فروش بالاي اخراجيها و استقبال زياد مردم؛ دهنمكي را دشمن خود يافتند وشمشيرشان را از رو بستند. آنهم يك عدهاي روشنفكرنما؛ كه براي خود جايگاهي متصور بودند و عدهاي خشكه مقدسهاي مذهبي كه مو را از ماست ميكشيدند. هركدام ازاين دو طيف، زخمي به او زدند و اتهامي. ازاينكه دهنمكي سواد ندارد! اينكاره نيست، سينماي لمپن راه انداخته و...؛فارغ از اقبال عمومي كه البته آن را پوپوليستي وعوامانه تعريف ميكنند!
مدعیان روشنفکری ميگويند دهنمكي بيسواد است شايد منظور آقايان از این سواد، سواد سينمايي باشد؛ كه بايد گفت اولا كساني كه چندين اثر سينمايي دارند چه گُلي برسرسينماي ملي زدهاند كه هر روزشاهد ريزش مخاطبان آن و فاصلهگيري بيشتر سينما با ملت بودهايم ؟!اگر دهنمكي بيسواد است چطور بازيگران شناختهشدهاي مثل شريفينيا، عبدي و يا برخي ستارههاي عامه پسند سينمايي با او كار ميكنند؟! درحاليكه ميدانند بعد از هر بازي، سيل هجمههاي برخي مدعيان هنر ورسانههاي وابسته بر سر آنها خراب ميشود ؟!
بيشترين منتقدان اين كارگردان افرادي هستند كه هر چند خود را روشنفكر و اهل هنرسينما ميدانند؛ با وجود هزينههاي بالا وتبليغاتي كه براي آنها ميشود تاكنون حتي آثارشان به يك صدم موقعيت دهنمكي هم به فروش نرسيده است. تجربه اين سالهاي سينماگران به مردم انقلابي ثابت كرده كه اگر اخراجيها برای آنها بود به كمتر از سرنگوني نظام رضايت نميدادند. درحاليكه عموم مردم به آثار دهنمكي اقبال زيادي نشان دادهاند و مگر براي همين مردم نيست كه فيلم ساخته ميشود؟!
آيا نظر مردم بهعنوان مخاطبان بر ديدگاههاي عدهاي خواص هنري بيخاصيت ارجحيت ندارد؟!! به قول خود دهنمكي از اين افراد بايد پرسيد چرا آثار او با استقبال عمومي مواجه ميشود؟! تا آنجا كه همين فرد بياطلاع و بيسواد به هنرسينما توانست سينماي بيمار را تكاني داده و احيايش كند به صورتيكه رقبا براي بالا بردن فروش برنامههايي براي آزادي اعداميها و يا كمكهاي خيرانه با همكاري بازيگران بدحجاب ميگذارند تا ماراتن فروش عقب نمانند!!
ده نمكي كاري كرد كه تمام افرادي كه ميخواهند اثري را مقايسه كنند آن را با اخراجيهايش ميسنجند. ازسويي ديگر وقتي درسينما فيلمي ديدني باشد؛ برخي ازصحنهها و ديالوگهاي بازيگرانش درذهن مخاطبان هك ميشود؛ بهصورتيكه هنوز هم مجيد سوزوكي وبرخي كاراكترهاي اخراجيها برسرزبانها است. با اين وجود همچنان هجمههاي برخي رسانهها و افرادي كه پز روشنفكري در وادي هنر هفتم ميدهند عمدا يا سهوا وجود دارد، شايد براي همين هم كمتر كسي جرأت تعريف و تاييد آثار دهنمكي را دارد زيرا به سرعت مورد هجمه رواني و بايكوت برخي هنرمندمآبان ونوكيسههاي سينما و رسانهها قرار ميگيرد.
افرادي كه در محافل هنري و گاه دانشگاهي وحتي رسانه ملي! براي پز روشنفكريشان، حمله به دهنمكي را چاشني مباحث خود ميكنند. چند وقت پيش با يكي از تهيه كنندگان هاليوودي درباره سينما صحبت ميكرديم، ميگفت ازميان فيلم هاي ايراني كه تا به حال ديدهام؛«اخراجيهاي3» دهنمكي، تمام اصول و استانداردهاي جهاني درحوزه سينما را داشته است و اين براي سينماي ايران يك امتياز محسوب ميشود. او ميگفت شنيدهام كه سي.دي «اخراجيهاي 3 »ناجوانمردانه بهوسيله عدهاي هنگام اكران توزيع شد تا فروش بالاي آن را بكوبند و ركوردش بالا نرود، اين كارها درعالم هنر سينما اصلا درست نيست آن هم براي سينماي ايران كه بايد اوج بگيرد.
متاسفانه جوّ بسته و مافيايي درعرصه سينماي كشورمان به شكلي شده كه اجازه ورود و فعاليت به طيف مذهبي و متعهد داده نميشود گويا سينما جاي تفكر بسيجي و ارزشي نيست؟! زيرا به غيراز اخراجيهاي سهگانه دهنمكي؛ روشنفكرمابان سينمايي نسبت به «قلادههاي طلا» و بازيگرانش هجمههاي زيادي وارد كردند؛ حالا هم برسر«معراجيها» ميكوبند و با لفاظهاي خود آن را فيلم لمپن و سطحي ميدانند و همين مدعيان روشنفكري براي مردمي كه فروش آن را نزديك به 6ميليارد بردند ارزشي قائل نيستند و آنها پوپوليسم لقب ميدهند و كسي هم نيست تا براين ولنگاريسم اخلاقي عدهاي معلوم الحال در حوزه سينما پايان بدهد؛ هجمههايي كه اغلب ازسوي رسانهها و نويسندگان، ناآگاهانه صورت ميگيرد كه البته تحت تاثير فضاي ايجاد شده؛ قلم تند وتيزشان را براين كارگردان و آثارش ميفشارند بهطوري كه صداي اعتراض حاتميكيا را هم درآورد و به حمايت از دهنمكي لب به سخن گشود.