متأسفانه تذکرات دلسوزان انقلاب اسلامی درباره خطرات حاصل از «دیپلماسی لبخند»، هرگز مورد توجه قرار نگرفت. حال جریانی که شیطان بزرگ را کدخدای دهکده جهانی میداند، در مقابل دستورات وی چه خواهد کرد؟!
به گزارش شهدای ایران به نقل از فرهنگ نیور؛ کم نیستند منتقدانی که سیاست خارجی «دولت اعتدال» را با عنوان «دیپلماسی لبخند» میشناسند. همچنین، هستند افرادی که میکوشند تا آمریکا را از همه جنایاتش تبرئه کنند و از قضا این افراد، در جمع حامیان دولت و موافقان رفتار جریانهای اصطلاحاً اصلاحطلب حضور دارند.
اینکه رفتار ملایم با آمریکا تحت عنوان «رفع کدورت» و «بازی برد-برد» از سوی فعالان سیاست خارجی دولت «تدبیر و امید» بارها و بارها تکرار شود و قبح مذاکره مستقیم با «شیطان بزرگ» ریخته شود، به اذعان صاحبان عقل سلیم، موضوع خوشایندی نیست.
متأسفانه تذکرات دلسوزان انقلاب اسلامی درباره خطرات حاصل از «دیپلماسی لبخند»، هرگز مورد توجه قرار نگرفت. آنجا که سخنان تند آمریکاییها در حال تکرار بود و منتقدان دلسوخته، به دولت «تدبیروامید» هشدار میدادند، این توجیهات بارها و بارها شنیده شد که: «حرفهای مسئولان آمریکایی مسرف داخلی دارد و برای توجیه افکار داخلی این کشور مطرح میشود.»
کدام غنیسازی کدام حسن نیست؟
بارها از سوی عالیترین مقامات دولت موسوم به «تدبیر و اعتدال» گفته شد که آمریکا حق غنیسازی ایران را بهرسمیت شناخته است، تحریمها در حال فروپاشی است و ... گویی برخی پنبه در گوش فرو کرده بودند.
امروز و هم زمان با حضور دولت یازدهم، بارها سخنان تهدیدآمیز علیه کشورمان بر زبان دولتمردان آمریکا جاری شده است. همچنین تحریمهای جدیدی وضع شده و بخش بزرگی از داراییهای یک بنیاد خیریه شیعی که وابسته به ایرانیان است، در خاک آمریکا مصادره شده است!
اگر به یاد داشته باشید، کمتر از 8درصد از دلارهای ایران در بانکهای خارجی به موجب توافقنامه ژنو آزاد شد که البته با هوشیاری مسئولان دولت «تدبیر و امید»، فعلاً امکان جابجایی آنها وجود ندارد! جالبتر آنکه دارایی مصادره شده «بنیاد علوی» در آمریکا، ارزشی بسیار بیشتر از دلارهای مثلاً آزاد شده دارد!
و اما موضوع نماینده ایران
چندی قبل دولت «اعتدال»، یکی از دیپلماتهای باسابقه خود را بهعنوان نماینده کشورمان در سازمان ملل معرفی کرد. از آنجا که مقر سازمان ملل در شهر نیویورک آمریکا قرار دارد، این فرد به مسئولان آمریکایی معرفی شد تا امکان حضور وی در سازمان ملل فراهم شود. اما پس از آن آمریکاییها گفتند که وی در ماجرای تسخیر لانه جاسوسی آمریکا (آبانماه سال1358) حضور داشته و امکان ورودش به خاک آمریکا وجود ندارد.
این سخنان در حالی بیان میشد که وی پیشتر ویزای آمریکا را دریافت کرده وبه این کشور سفر کرده بود! بیشک این رفتار آمریکاییها نه نشانه «حسننیت» است و نه پاسخی شایسته به «دیپلماسی لبخند» دولت یازدهم.
ابوطالبی را به هیچ عنوان راه نمیدهیم/جایگزین بفرستید
آمریکاییها عنوان میکنند که راهی برای ورود ابوطالبی به مقر سازمان ملل وجود ندارد. همچنین دستورات لازم برای جلوگیری از ورود وی صادر شده است و نظر آنها عوض نمیشود. البته قاطعیت آمریکا، چندان شباهتی به رفتار تساهلگونه مسئولان سیاست خارجه دولت «تدبیروامید» ندارد و از همینور باید نگران اتفاقات آتی بود.
فشار بر نمایندگان ایران در سراسر دنیا میتواند نتیجه کوتاهی مسئولان دولتی در مواجهه با وقاحت آمریکاییها باشد. وقتی نماینده ایران به سازمان ملل راه داده نمیشود، چه دلیلی دارد که کشورهای اروپایی، سفرای ما را به خاک خود راه دهند؟
کافیست ما شخص جدیدی را به جای «ابوطالبی» معرفی کنیم. از همین فردا کشورهای مختلف همچون اروپاییها نیز اقدام به تلاش برای تضعیف جایگاه سفرای جمهوری اسلامی ایران میکنند و ما مجبور خواهیم بود که آن قدر نفرات جدید به آنها معرفی کنیم تا اشخاص مورد نظر آنها در جایگاه سفیران کشورمان قرار بگیرند!
جایگاه فراموش شده عزت ملی
در این میان بهنظر میرسد گمشده مسئولان وزارت خارجه، همانا اصل احترام به «عزت ملی» است. مسئولان مربوطه باید بهخاطر داشته باشند که اصل حفظ عطت ملی، حقیقتی انکارناشدنی برای موفقیت تمامی مذاکرات ما با طرفهای خارجی است.
اگر قرار باشد که در موضوع معرفی نماینده ایران به سازمان ملل، علناً و عملاً نظر آمریکاییها به جای مسئولان وزارت خارجه جمهوری اسلامی ایران اعمال شود، دیگر چه جایی برای «عزت ملی» باقی میماند؟
آیا در صورت بروز چنین مشکلی، راهی برای کاهش باجخواهیها آمریکا وجود خواهد داشت؟
آیا رفتار قلدرمأبانه آمریکا در موضوع مذاکرات هستهای ادامه نخواهد یافت و تشدید نخواهد شد؟
راستی آیا مسئولان وزارت خارجه میتوانند روشن کنند که براساس «دیپلماسی لبخند» و تفکر مذاکرات «برد-برد»، این عمل خصمانه آمریکاییها چگونه قابل توجیه است؟
هوشیاری هوشیاری و باز هم هوشیاری!
مسئولان دولت یازدهم که شعار «تدبیر و امید» و تکرار کلمه «اعتدال» را سرلوحه سخنان خود قرار داده و دائماً (بیربط و باربط) آن را تکرار میکنند، باید دقت داشته باشند که رفتار آمریکاییها نیازمند پاسخی قاطع است و به بهانه رفتار «اعتدالی» نمیتوان از حقوق ملت ایران چشم پوشید و در برابر زورگویی آنها، لبخند آنچنانی تحویل آنها داد.
مسئولان وزارت خارجه باید هوشیار باشند و اهمیت پرونده ابوطالبی را درک کنند. آمریکاییها همواره تلاش میکنند تا ضمن وارد آوردن فشار بر ایران، موضع خودر را تقویت و موضع ما را تضعیف کنند. در چنین شرایطی باید دقت داشت که حتی یک قدم عقبنشینی در برابر آنها، میتواند عواقب اسفناکی بهدنبال داشته باشد.
موضوع «ابوطالبی» میتواند فرصتی مناسب باشد تا دولت با «تدبیر»ی که همواره از آن دم میزند، «امید» را به دل ایرانیان تزریق کند.
دولت یازدهم میتواند در این برهه حساس، ضمن ارائه واکنش مناسب و محکم به طرف آمریکایی خود، از یکسو به دشمنان جمهوری اسلامی ایران ثابت کند که اهل معامله بر سر حقوق ملت نیست، و از سوی دیگر به ایرانیان نوید دهد که با قاطعیت در سنگر دفاع از حقوق مسلم کشورمان در حال خدمت است.
اینکه رفتار ملایم با آمریکا تحت عنوان «رفع کدورت» و «بازی برد-برد» از سوی فعالان سیاست خارجی دولت «تدبیر و امید» بارها و بارها تکرار شود و قبح مذاکره مستقیم با «شیطان بزرگ» ریخته شود، به اذعان صاحبان عقل سلیم، موضوع خوشایندی نیست.
متأسفانه تذکرات دلسوزان انقلاب اسلامی درباره خطرات حاصل از «دیپلماسی لبخند»، هرگز مورد توجه قرار نگرفت. آنجا که سخنان تند آمریکاییها در حال تکرار بود و منتقدان دلسوخته، به دولت «تدبیروامید» هشدار میدادند، این توجیهات بارها و بارها شنیده شد که: «حرفهای مسئولان آمریکایی مسرف داخلی دارد و برای توجیه افکار داخلی این کشور مطرح میشود.»
کدام غنیسازی کدام حسن نیست؟
بارها از سوی عالیترین مقامات دولت موسوم به «تدبیر و اعتدال» گفته شد که آمریکا حق غنیسازی ایران را بهرسمیت شناخته است، تحریمها در حال فروپاشی است و ... گویی برخی پنبه در گوش فرو کرده بودند.
امروز و هم زمان با حضور دولت یازدهم، بارها سخنان تهدیدآمیز علیه کشورمان بر زبان دولتمردان آمریکا جاری شده است. همچنین تحریمهای جدیدی وضع شده و بخش بزرگی از داراییهای یک بنیاد خیریه شیعی که وابسته به ایرانیان است، در خاک آمریکا مصادره شده است!
اگر به یاد داشته باشید، کمتر از 8درصد از دلارهای ایران در بانکهای خارجی به موجب توافقنامه ژنو آزاد شد که البته با هوشیاری مسئولان دولت «تدبیر و امید»، فعلاً امکان جابجایی آنها وجود ندارد! جالبتر آنکه دارایی مصادره شده «بنیاد علوی» در آمریکا، ارزشی بسیار بیشتر از دلارهای مثلاً آزاد شده دارد!
و اما موضوع نماینده ایران
چندی قبل دولت «اعتدال»، یکی از دیپلماتهای باسابقه خود را بهعنوان نماینده کشورمان در سازمان ملل معرفی کرد. از آنجا که مقر سازمان ملل در شهر نیویورک آمریکا قرار دارد، این فرد به مسئولان آمریکایی معرفی شد تا امکان حضور وی در سازمان ملل فراهم شود. اما پس از آن آمریکاییها گفتند که وی در ماجرای تسخیر لانه جاسوسی آمریکا (آبانماه سال1358) حضور داشته و امکان ورودش به خاک آمریکا وجود ندارد.
این سخنان در حالی بیان میشد که وی پیشتر ویزای آمریکا را دریافت کرده وبه این کشور سفر کرده بود! بیشک این رفتار آمریکاییها نه نشانه «حسننیت» است و نه پاسخی شایسته به «دیپلماسی لبخند» دولت یازدهم.
ابوطالبی را به هیچ عنوان راه نمیدهیم/جایگزین بفرستید
آمریکاییها عنوان میکنند که راهی برای ورود ابوطالبی به مقر سازمان ملل وجود ندارد. همچنین دستورات لازم برای جلوگیری از ورود وی صادر شده است و نظر آنها عوض نمیشود. البته قاطعیت آمریکا، چندان شباهتی به رفتار تساهلگونه مسئولان سیاست خارجه دولت «تدبیروامید» ندارد و از همینور باید نگران اتفاقات آتی بود.
فشار بر نمایندگان ایران در سراسر دنیا میتواند نتیجه کوتاهی مسئولان دولتی در مواجهه با وقاحت آمریکاییها باشد. وقتی نماینده ایران به سازمان ملل راه داده نمیشود، چه دلیلی دارد که کشورهای اروپایی، سفرای ما را به خاک خود راه دهند؟
کافیست ما شخص جدیدی را به جای «ابوطالبی» معرفی کنیم. از همین فردا کشورهای مختلف همچون اروپاییها نیز اقدام به تلاش برای تضعیف جایگاه سفرای جمهوری اسلامی ایران میکنند و ما مجبور خواهیم بود که آن قدر نفرات جدید به آنها معرفی کنیم تا اشخاص مورد نظر آنها در جایگاه سفیران کشورمان قرار بگیرند!
جایگاه فراموش شده عزت ملی
در این میان بهنظر میرسد گمشده مسئولان وزارت خارجه، همانا اصل احترام به «عزت ملی» است. مسئولان مربوطه باید بهخاطر داشته باشند که اصل حفظ عطت ملی، حقیقتی انکارناشدنی برای موفقیت تمامی مذاکرات ما با طرفهای خارجی است.
اگر قرار باشد که در موضوع معرفی نماینده ایران به سازمان ملل، علناً و عملاً نظر آمریکاییها به جای مسئولان وزارت خارجه جمهوری اسلامی ایران اعمال شود، دیگر چه جایی برای «عزت ملی» باقی میماند؟
آیا در صورت بروز چنین مشکلی، راهی برای کاهش باجخواهیها آمریکا وجود خواهد داشت؟
آیا رفتار قلدرمأبانه آمریکا در موضوع مذاکرات هستهای ادامه نخواهد یافت و تشدید نخواهد شد؟
راستی آیا مسئولان وزارت خارجه میتوانند روشن کنند که براساس «دیپلماسی لبخند» و تفکر مذاکرات «برد-برد»، این عمل خصمانه آمریکاییها چگونه قابل توجیه است؟
هوشیاری هوشیاری و باز هم هوشیاری!
مسئولان دولت یازدهم که شعار «تدبیر و امید» و تکرار کلمه «اعتدال» را سرلوحه سخنان خود قرار داده و دائماً (بیربط و باربط) آن را تکرار میکنند، باید دقت داشته باشند که رفتار آمریکاییها نیازمند پاسخی قاطع است و به بهانه رفتار «اعتدالی» نمیتوان از حقوق ملت ایران چشم پوشید و در برابر زورگویی آنها، لبخند آنچنانی تحویل آنها داد.
مسئولان وزارت خارجه باید هوشیار باشند و اهمیت پرونده ابوطالبی را درک کنند. آمریکاییها همواره تلاش میکنند تا ضمن وارد آوردن فشار بر ایران، موضع خودر را تقویت و موضع ما را تضعیف کنند. در چنین شرایطی باید دقت داشت که حتی یک قدم عقبنشینی در برابر آنها، میتواند عواقب اسفناکی بهدنبال داشته باشد.
موضوع «ابوطالبی» میتواند فرصتی مناسب باشد تا دولت با «تدبیر»ی که همواره از آن دم میزند، «امید» را به دل ایرانیان تزریق کند.
دولت یازدهم میتواند در این برهه حساس، ضمن ارائه واکنش مناسب و محکم به طرف آمریکایی خود، از یکسو به دشمنان جمهوری اسلامی ایران ثابت کند که اهل معامله بر سر حقوق ملت نیست، و از سوی دیگر به ایرانیان نوید دهد که با قاطعیت در سنگر دفاع از حقوق مسلم کشورمان در حال خدمت است.