شهدای ایران shohadayeiran.com

همسر شهید شیرودی با اشاره به اینکه شهید، همکاری بسیار جدی با سپاه داشت، گفت: علاقه‌ اکبر به سپاه تا حدی بود که روی لباس پروازی‌اش، آرم سپاه را حک کرده بود.
به گزارش شهدای ایران به نقل از فارس؛ هشتم اردیبهشت‌ماه، سالروز شهادت ارتشی دلیر اسلام «امیر خلبان شهید علی‌اکبر شیرودی» یکی از اسطوره‌های تمام‌عیار دفاع‌مقدس است که با جسارت و شهامتش کارنامه پرافتخاری را از خود به یادگار گذاشته است، به همین مناسبت «شهناز شاطرآبادی»، همسر این شهید هوانیروز، امروز در گفت‌وگو با فارس، اظهار داشت: همسرم، حقیقتاً امام(ره) را به‌عنوان یک مرد الهی و کسی که هیچ‌گاه اشتباه نمی‌کند، قبول داشت و همیشه این را می‌گفت: «اگر امام بگوید هر دو فرزندت را قربانی کن، درنگ نمی‌کنم و این کار را انجام می‌دهم، چون معتقدم امام اشتباه نمی‌کند.»

وی با اشاره به اینکه شهید شیرودی، همکاری بسیار جدی با سپاه داشت، افزود: علاقه‌ی اکبر به سپاه تا حدی بود که روی لباس پروازی‌اش، آرم سپاه را حک کرده بود.

همسر شهید شیرودی، تأکید کرد: هم بچه‌های سپاه به او علاقه داشتند و هم او عاشق پاسداران بود، همیشه سعی می‌کرد بین ارتش و سپاه هماهنگی و دوستی برقرار کند و اعتقاد داشت با همکاری بین این دو نیرو، امورات جنگ بهتر پیش می‌رود.

شاطرآبادی، بیان داشت: در بازدید سران مملکتی از جبهه، شهید به آنها می‌گفت: «از قول ما به امام بگویید تا آخرین نفس و تا آخرین قطره‌ی خون اینجا ایستاده‌ایم، به امام بگویید اینجا در جبهه‌ها مؤمن می‌جنگد نه متخصص.»

وی ادامه داد: اکبر، منکر دانش و تخصص نبود، اما معتقد بود دانشی که در کنارش تعهد باشد، حتی با دست‌های خالی می‌توان به هدف رسید.

همسر امیر دلاور ارتش اسلام، از حمله میگ عراقی به منزل‌شان گفت و ابراز داشت: زمانی‌که به اکبر اطلاع دادم خانه‌اش خراب شده، بدون‌این‌که عکس‌العملی نشان دهد، گفت: «فدای سر امام!» البته آن زمان خسارت جزئی برای این دست موارد می‌دادند که او این را هم نپذیرفت.

شاطرآبادی با اشاره به اینکه بارها اکبر از سوی دشمن به دلیل زخم‌های کاری که به آنها وارد می کرد، تهدید می‌شد، خاطرنشان کرد: قبل از اینکه دشمن به مرحله تهدید برسد، چندین بار به او پیشنهاد داد که در ازای همکاری با آنها مبلغ کلانی را به او می‌دهند، وقتی به همکاری او ناامید شدند، تهدیدش کرده و برای سرش جایزه تعیین کردند.

وی یادآور شد: شهید اشرفی‌اصفهانی که آن زمان امام‌جمعه کرمانشاه بود، یک روز به اکبر گفت: «جمعه‌ این هفته، قبل از خطبه‌ها برای مردم صحبت کن.» ولی اکبر قبول نکرد و به شهید اشرفی گفت: «من تا جمعه زنده نمی‌مانم.» همین‌طور هم شد و اواسط همان هفته به شهادت رسید.

شاطرآبادی در پایان متذکر شد: اکبر عاشق شهادت بود و می‌گفت: «لحظه‌ی پرواز، حالات عاشقی را دارم که به طرف معشوق خود می‌رود، وقتی برمی‌گردم هر چقدر آن عملیات با موفقیت همراه باشد، احساس می‌کنم هنوز به آن درجه از خلوص نرسیده‌ام که خدا ما را قبول کند.»
نظر شما
(ضروری نیست)
(ضروری نیست)
آخرین اخبار