7 ماه انتظار جانباز برای وعده یک مسئول
مدیر کل بنیاد شهید استان تهران دو بار در برنامه سر زده 20:30 وعده حل مشکل جانبازی را داد که بعد از گذشت 7 ماه هنوز محقق نشده است.
سرویس سیاسی پایگاه خبری شهدای ایران: پاییز 92 از راه رسیده بود که کامران نجف زاده دوربین برنامه سرزده را برداشته و همراه با صمیمی مدیر کل بنیاد شهید استان تهران راهی منزل جانبازی شد که مدتها بود چشم به راه مسئولی بود تا شاید گوش شنوایی برای مشکلاتش و یا دستی پر توان برای حل مشکلش باشد.
محمد رضا فخر الساعه جانباز شیمایی و اعصاب و روان با سابقه 70 ماه جبهه به دلیل اینکه در بیمارستان صحرایی بستری شده و هیچ صورت سانحه ای از مجروحیتش ندارد، از درصد جانبازی فقط سرفه های خلط دار و موج های عصبی ناشی از انفجار را با خود به همراه دارد.
این جانباز شیمایی در گفت و گو با خبرنگار اجتماعی پایگاه خبری شهدای ایران اظهار داشت؛ 23 مهر ماه بود که صمیمی مدیر کل بنیاد شهید استان تهران همراه با دوربین خبری 20:30 به منزلش آمد و بعد از مطلع شدن از مشکلات جانبازی اش که حتی برای تامین داروهای گران قیمت خود نیز هیچ بیمه ای ندارد و شخصا همه هزینه ها را پرداخت می کند وعده ای یک ماهه داد.
فرخر الساعه ادامه داد : در طول آن یک ماه حتی یک تماس هم با من گرفته نشد تا اینکه 25 آبان ماه طبق وعده داده شده صمیمی؛ باز هم دوربین ها سر از خانه من در آوردند و صمیمی در دومین دیدار خود اعلام کردمشکلات در حال پیگیری و مرتفع شدن است.
آنگونه که این جانباز شیمایی می گوید با توجه به اینکه حال جسمی وی در آن روز خوب نبوده است قرار شد وی را در بیمارستان خاتم الانبیا بستری کنند اما خبری نشد.
جانباز فخر الساعه گفت: اولین نماز جمعه سال 93 در حالی که کپسول اکسیژنی بر دوشم بود آقای صمیمی را دیده و به او انتقاد کردم که چرا کاری برای من انجام نداده اند و بعد از چند ماه هنوز بستری نشده ام که صمیمی خندید و مجددا شماره تماس من را گرفت تا باز با وعده ای دیگر بگوید بچه ها در این چند روز کار شما را انجام می دهند.
فخر الساعه که بعد از گذشت یک ماه از وعده دوم اکنون در یکی از بیمارستانهای تهران همچون مردم عادی با هزینه شخصی خود بستری شده است و سرفه های گاه و بیگاه امان حرف زدن را از او بریده است، می گوید: نزدیک به 3 دهه است که از مدارکم کپی گرفته و به ارگانهای مختلف داده ام ، بارها نامه نوشته و درخواست کرده ام جانبازی ام مورد تایید قرار بگیرد تا شاید هزینه درمانم رایگان شود اما هنوز نه کسی به نامه های من پاسخی داده و نه مدارکم را دیده اند.
محمد رضا فخر الساعه نوجوان 15 ساله ای بود که عازم جبهه شد و بعد از مجروحیت از ناحیه سر و صورت در بیمارستان صحرایی بستری شد اما حضور در جبهه چنان اولویتی برای او داشت که درد را فراموش کرده و عازم خط مقدم شد اما گمان نمی کرد که امروز علی رغم بستری شدن های مکرر و حمل کپسول اکسیژن عده ای دردهای او را اولویت ندادند.
محمد رضا فخر الساعه جانباز شیمایی و اعصاب و روان با سابقه 70 ماه جبهه به دلیل اینکه در بیمارستان صحرایی بستری شده و هیچ صورت سانحه ای از مجروحیتش ندارد، از درصد جانبازی فقط سرفه های خلط دار و موج های عصبی ناشی از انفجار را با خود به همراه دارد.
این جانباز شیمایی در گفت و گو با خبرنگار اجتماعی پایگاه خبری شهدای ایران اظهار داشت؛ 23 مهر ماه بود که صمیمی مدیر کل بنیاد شهید استان تهران همراه با دوربین خبری 20:30 به منزلش آمد و بعد از مطلع شدن از مشکلات جانبازی اش که حتی برای تامین داروهای گران قیمت خود نیز هیچ بیمه ای ندارد و شخصا همه هزینه ها را پرداخت می کند وعده ای یک ماهه داد.
فرخر الساعه ادامه داد : در طول آن یک ماه حتی یک تماس هم با من گرفته نشد تا اینکه 25 آبان ماه طبق وعده داده شده صمیمی؛ باز هم دوربین ها سر از خانه من در آوردند و صمیمی در دومین دیدار خود اعلام کردمشکلات در حال پیگیری و مرتفع شدن است.
آنگونه که این جانباز شیمایی می گوید با توجه به اینکه حال جسمی وی در آن روز خوب نبوده است قرار شد وی را در بیمارستان خاتم الانبیا بستری کنند اما خبری نشد.
جانباز فخر الساعه گفت: اولین نماز جمعه سال 93 در حالی که کپسول اکسیژنی بر دوشم بود آقای صمیمی را دیده و به او انتقاد کردم که چرا کاری برای من انجام نداده اند و بعد از چند ماه هنوز بستری نشده ام که صمیمی خندید و مجددا شماره تماس من را گرفت تا باز با وعده ای دیگر بگوید بچه ها در این چند روز کار شما را انجام می دهند.
فخر الساعه که بعد از گذشت یک ماه از وعده دوم اکنون در یکی از بیمارستانهای تهران همچون مردم عادی با هزینه شخصی خود بستری شده است و سرفه های گاه و بیگاه امان حرف زدن را از او بریده است، می گوید: نزدیک به 3 دهه است که از مدارکم کپی گرفته و به ارگانهای مختلف داده ام ، بارها نامه نوشته و درخواست کرده ام جانبازی ام مورد تایید قرار بگیرد تا شاید هزینه درمانم رایگان شود اما هنوز نه کسی به نامه های من پاسخی داده و نه مدارکم را دیده اند.
محمد رضا فخر الساعه نوجوان 15 ساله ای بود که عازم جبهه شد و بعد از مجروحیت از ناحیه سر و صورت در بیمارستان صحرایی بستری شد اما حضور در جبهه چنان اولویتی برای او داشت که درد را فراموش کرده و عازم خط مقدم شد اما گمان نمی کرد که امروز علی رغم بستری شدن های مکرر و حمل کپسول اکسیژن عده ای دردهای او را اولویت ندادند.