حجت الاسلام دعاگو: من تقابل سیاسی با دولت آقای روحانی را دعوای قدرت میدانم.
به گزارش شهدای ایران به نقل از تابناک؛ *من تقابل سیاسی با دولت آقای روحانی را دعوای قدرت میدانم. اگر کسی حرفی
منطقی دارد باید با استدلال عاقلانه و دلایل منطقی به افکار عمومی عرضه کند
و از پاسخهایی که به نقدش داده شود استقبال کند. نقاد باید از اینکه
خودش هم نقد شود استقبال کند. نباید تصور شود چون خودم نقادی میکنم نباید
نقد شوم. نقد افرادی درست است که حاضر هستند خود هم نقد بشوند و آن را
بپذیرند.
*دولت باید گروهی را آماده کند که نقدهای نادرست را منطقی پاسخ دهد و نقدهای درست برای مردم را باز کرده و محتوای آن را برای افکار عمومی بشکافد. دروغش را هم نشان دهد. نقاط قوتی که غرض ورزان به عنوان نقطه ضعف جلوه میدهند را برای مردم روشن کنند. اگر نقطه ضعف کوچکی را بزرگ کردهاند به مردم بگویند. دولت باید حق پذیر باشد. هر کجا نقدی وارد است با تواضع بپذیرد و هر جا نقدی نادرست بود پاسخش را داده و رشتههای غرض ورزی را برای مردم باز کند.
*بداخلاقی برخی نمایندگان کار زشتی است؛ افکارعمومی را متشنج کرده و طرفهای مورد اعتراض را نگران میکنند. بد اخلاقیهای سیاسی نمایندگان نگرانکننده و موج آفرین است اما در سرنوشت مصوبات تأثیر نمیگذارد. البته این مقدار هم قابل تحمل است. در مجالس دیگر کشورها کار حتی به برخورد فیزیکی میرسد و با هم دست به یقه هم میشوند. اختلاف خوشایند نیست اما معتقد نیستم این جریان خطری برای نظام دارد؛ فقط بد اخلاقی سیاسی است. ضمن این که اگر در تریبون مجلس سخن مجرمانهای مطرح شود و به کسی نسبتی داده شود که جرم باشد، این حق برای مردم و دولت وجود دارد که از نماینده شکایت کنند. قانون دست نماینده را باز نگذاشته که هر چه دلش خواست بگوید و هر کار دلش خواست انجام دهد.
* اعتدال، گفتمان آقای روحانی نیست؛ گفتمان اسلام است و آقای روحانی به عنوان شعار خود از آن استفاده کرد و درست هم استفاده کرد. تندروی ضد اسلام، عقل و منطق است. هر کس معتقد باشد تندروی به رشد و شکوفایی جامعه کمک میکند متحجر و عقب مانده است. اساساً تندروی یعنی مخالفت با احکام دین، عقل و منطق. تندروی از دین نیست از شیطان است. دین هرگز تندروی را تأیید نمیکند.
*تندروها غالباً از سرمایه خرد، منطق و دانش کمی برخوردار هستند. یعنی قدرت خرد ورزی و توان علمی و منطقشان ضعیف است. میخواهند با تندروی خود نمایی کرده و منافع خود را تأمین کنند. جز تندروی، چیزی برای عرضه ندارند. آدمی که منطق ندارد، فقط فریاد و جیغ میزند. تنها میتواند ناسزا بگوید.
این افراد از انجام کارهای خوب به لحاظ عادت ناتوان هستند. به کارهای ناهنجار عادت دارند و از هنجارگرایی فاصله گرفتهاند. خودشان ناهنجارند و به ناهنجاری گرایش دارند. میخواهند با تندروی هم ابراز وجود کرده و هم منافع خودشان را تأمین کنند.
به اعتقاد بنده در دولت آقای روحانی، تندروها باختند و چون باختند میخواهند قاعده سیاسی را به هم بزنند و کشور را به شرایطی برگردانند که بتوانند در آن وضعیت عرض اندام کنند. اینها را دشمنان وحدت، منافع و امنیت ملی میدانم. متأسفانه فقط از دین بهرهبرداری میکنند.
*برخی از سران جریان تندرو مورد عنایت و محبت برخی از شخصیتهای دینی و ملی قرار میگیرند؛ مردم هم تشخیص نمیدهند این افراد زمانی مورد حمایت بوده و الان نیستند. گاهی نمیشود به مردم گفت این افراد دیگر مورد حمایت نیستند. ولی تندروها از سابقه برخورداریشان از حمایت، در جامعه القا میکنند هنوز مورد عنایتند و در نتیجه مردم از حلقههای اصلی انحرافگرایی فریب میخورند و زمینه توفیق تندروها و منحرفین فراهم میشود.
*این که ما تصور کنیم مردم برای فرار از جریانی که حاکم بود، به گزینه دیگری روی آوردند و به آقای روحانی رأی دادند درست نیست. ممکن است افراد اندکی با این اندیشه در صحنه حاضر شده باشند اما اکثریت قریب به اتفاق افرادی که به آقای روحانی رأی دادند، ایشان را به عنوان چهرهای معتدل میشناختند که از حمایت شخصیتهای اندیشمند و دلسوز برخوردار است.
*من معتقدم آینده آقای روحانی و دولت آینده خوبی است. درگیری ایران با غرب تمام میشود. مذاکراتی که درباره فناوری هستهای صورت گرفته، حتماً به پایان خوبی میرسد. روابط ایران با کشورهای دیگر جهان بویژه در اروپا و امریکا بهبود پیدا میکند. فرصتهای نوینی برای رشد و شکوفایی ملی در عرصههای گوناگون فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و... پیش میآید. معتقدم نخستین تغییر پیش آمده ایجاد آرامش در افکار عمومی است و دومین تحول، کاهش قیمت هاست. من به آینده خوشبینم و معتقدم شاهد تقویت اقتدار سیاسی و اقتصادی جمهوری اسلامیخواهیم بود. به عبارت دیگر اگر بلای تندروی را از ساحت مقدس وحدت و امنیت ملی پاک کنیم و جریانهای تندرو را منزوی کنیم آینده کشور آرمانی خواهد بود.
*آقای مهدوی کنی، رئیس مجلس خبرگان رهبری و دبیر کل جامعه روحانیت مبارز است. ایشان ساکت نیستند و اگر زمینهای پیش بیاید برای نقش آفرینی حضور پیدا میکنند. آقای ناطق نوری نیز مصلحت میبینند خارج از هیاهوی رسانهها نظر مشورتی بدهند، نظر من با نظر آقای ناطق نوری متفاوت است و به اعتقاد من انتظار میرود ایشان نقش پر رنگ تری داشته باشد. موضع ایشان مشخص است. جریان اعتدالگرایی را قبول دارد و کمک میکند و در حوزه مشورت، راه حل ارائه میدهد.
*دولت باید گروهی را آماده کند که نقدهای نادرست را منطقی پاسخ دهد و نقدهای درست برای مردم را باز کرده و محتوای آن را برای افکار عمومی بشکافد. دروغش را هم نشان دهد. نقاط قوتی که غرض ورزان به عنوان نقطه ضعف جلوه میدهند را برای مردم روشن کنند. اگر نقطه ضعف کوچکی را بزرگ کردهاند به مردم بگویند. دولت باید حق پذیر باشد. هر کجا نقدی وارد است با تواضع بپذیرد و هر جا نقدی نادرست بود پاسخش را داده و رشتههای غرض ورزی را برای مردم باز کند.
*بداخلاقی برخی نمایندگان کار زشتی است؛ افکارعمومی را متشنج کرده و طرفهای مورد اعتراض را نگران میکنند. بد اخلاقیهای سیاسی نمایندگان نگرانکننده و موج آفرین است اما در سرنوشت مصوبات تأثیر نمیگذارد. البته این مقدار هم قابل تحمل است. در مجالس دیگر کشورها کار حتی به برخورد فیزیکی میرسد و با هم دست به یقه هم میشوند. اختلاف خوشایند نیست اما معتقد نیستم این جریان خطری برای نظام دارد؛ فقط بد اخلاقی سیاسی است. ضمن این که اگر در تریبون مجلس سخن مجرمانهای مطرح شود و به کسی نسبتی داده شود که جرم باشد، این حق برای مردم و دولت وجود دارد که از نماینده شکایت کنند. قانون دست نماینده را باز نگذاشته که هر چه دلش خواست بگوید و هر کار دلش خواست انجام دهد.
* اعتدال، گفتمان آقای روحانی نیست؛ گفتمان اسلام است و آقای روحانی به عنوان شعار خود از آن استفاده کرد و درست هم استفاده کرد. تندروی ضد اسلام، عقل و منطق است. هر کس معتقد باشد تندروی به رشد و شکوفایی جامعه کمک میکند متحجر و عقب مانده است. اساساً تندروی یعنی مخالفت با احکام دین، عقل و منطق. تندروی از دین نیست از شیطان است. دین هرگز تندروی را تأیید نمیکند.
*تندروها غالباً از سرمایه خرد، منطق و دانش کمی برخوردار هستند. یعنی قدرت خرد ورزی و توان علمی و منطقشان ضعیف است. میخواهند با تندروی خود نمایی کرده و منافع خود را تأمین کنند. جز تندروی، چیزی برای عرضه ندارند. آدمی که منطق ندارد، فقط فریاد و جیغ میزند. تنها میتواند ناسزا بگوید.
این افراد از انجام کارهای خوب به لحاظ عادت ناتوان هستند. به کارهای ناهنجار عادت دارند و از هنجارگرایی فاصله گرفتهاند. خودشان ناهنجارند و به ناهنجاری گرایش دارند. میخواهند با تندروی هم ابراز وجود کرده و هم منافع خودشان را تأمین کنند.
به اعتقاد بنده در دولت آقای روحانی، تندروها باختند و چون باختند میخواهند قاعده سیاسی را به هم بزنند و کشور را به شرایطی برگردانند که بتوانند در آن وضعیت عرض اندام کنند. اینها را دشمنان وحدت، منافع و امنیت ملی میدانم. متأسفانه فقط از دین بهرهبرداری میکنند.
*برخی از سران جریان تندرو مورد عنایت و محبت برخی از شخصیتهای دینی و ملی قرار میگیرند؛ مردم هم تشخیص نمیدهند این افراد زمانی مورد حمایت بوده و الان نیستند. گاهی نمیشود به مردم گفت این افراد دیگر مورد حمایت نیستند. ولی تندروها از سابقه برخورداریشان از حمایت، در جامعه القا میکنند هنوز مورد عنایتند و در نتیجه مردم از حلقههای اصلی انحرافگرایی فریب میخورند و زمینه توفیق تندروها و منحرفین فراهم میشود.
*این که ما تصور کنیم مردم برای فرار از جریانی که حاکم بود، به گزینه دیگری روی آوردند و به آقای روحانی رأی دادند درست نیست. ممکن است افراد اندکی با این اندیشه در صحنه حاضر شده باشند اما اکثریت قریب به اتفاق افرادی که به آقای روحانی رأی دادند، ایشان را به عنوان چهرهای معتدل میشناختند که از حمایت شخصیتهای اندیشمند و دلسوز برخوردار است.
*من معتقدم آینده آقای روحانی و دولت آینده خوبی است. درگیری ایران با غرب تمام میشود. مذاکراتی که درباره فناوری هستهای صورت گرفته، حتماً به پایان خوبی میرسد. روابط ایران با کشورهای دیگر جهان بویژه در اروپا و امریکا بهبود پیدا میکند. فرصتهای نوینی برای رشد و شکوفایی ملی در عرصههای گوناگون فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و... پیش میآید. معتقدم نخستین تغییر پیش آمده ایجاد آرامش در افکار عمومی است و دومین تحول، کاهش قیمت هاست. من به آینده خوشبینم و معتقدم شاهد تقویت اقتدار سیاسی و اقتصادی جمهوری اسلامیخواهیم بود. به عبارت دیگر اگر بلای تندروی را از ساحت مقدس وحدت و امنیت ملی پاک کنیم و جریانهای تندرو را منزوی کنیم آینده کشور آرمانی خواهد بود.
*آقای مهدوی کنی، رئیس مجلس خبرگان رهبری و دبیر کل جامعه روحانیت مبارز است. ایشان ساکت نیستند و اگر زمینهای پیش بیاید برای نقش آفرینی حضور پیدا میکنند. آقای ناطق نوری نیز مصلحت میبینند خارج از هیاهوی رسانهها نظر مشورتی بدهند، نظر من با نظر آقای ناطق نوری متفاوت است و به اعتقاد من انتظار میرود ایشان نقش پر رنگ تری داشته باشد. موضع ایشان مشخص است. جریان اعتدالگرایی را قبول دارد و کمک میکند و در حوزه مشورت، راه حل ارائه میدهد.