نویسنده «من ِ او» در مرور خاطرات زائران صلح سوریه گفت: مساله اصلی ما در جهان اسلام مبارزه با جریان تکفیری است و این جریان تنها در اهل سنت رواج ندارد، در من و شما هم ریشه هایی از تکفیر وجود دارد. وحدت یک تاکتیک نیست، یک امر باطنی است.
به گزارش شهدای ایران؛ نخستین برنامه از «شب خاطره» در سال جدید عصر پنجشنبه چهارم اردیبهشت با حضور رئیس حوزه هنری، مدیر مرکز آفرینش های ادبی و شرکتکنندگان در کاروان زائران صلح سوریه در تالار سوره حوزه هنری برگزار شد تا به مرور خاطرات سفر به این کشور بپردازد.
در ابتدای این نشست علیرضا قزوه، مدیر مرکز آفرینشهای ادبی حوزه هنری گفت: تعداد زیادی از هنرمندان و خبرنگاران در قالب کاروان صلح به سوریه رفتند تا پیام آشتی را به آن کشور برسانند.
او همچنین برنامه «شب خاطره» را جزء قدیمی ترین برنامههای حوزه هنری دانست و افزود: بخش اعظم فرهنگ مقاومت در جامعه ما مدیون حوزه هنری و ادبیات مقاومتی است که در این مرکز شکل گرفته است. حوزه از نخستین مراکزی بوده که به طور تخصصی به فعالیت در زمینه ادبیات دفاع مقدس پرداخته است. امروز ادبیات مقاومت در جامعه ما همه گیر شده و حتی در دانشگاه ها مورد پژوهش قرار می گیرد و دانشجویان دوره دکتری درباره شعر، ادبیات مقاومت و خاطرات رزمندگان اسلام کار می کنند.
این شاعر با اشاره به اینکه شاید وقتی که چراغ فرهنگ مقاومت روشن می شد، کسی فکر نمیکرد این فرهنگ بتواند تا این اندازه فراگیر شود، گفت: امروز سبکی جدید در ادبیات دفاع مقدس بنیان گذاشته شده و ما میدانیم هر 250 سال یکبار سبکی تازه در ادبیات ما پدید آمده است. چه خوب که در روزگار ما ادبیات مقاومت از جمله مهمترین شاخههای ادبی است و حوزه هنری از مهمترین مراکزی است که به این گونه ادبی پرداخته است. ادبیات مقاومت ما، حماسهها را بازتاب میدهد و حرفهای تازهای برای مردم و نسل آینده دارد. امروز جوانان ما فرهنگ تازهای را شناختهاند که بسیار اصیل و ریشه دار است.
قزوه دشمنان سوریه را دشمنان انقلاب اسلامی ایران و آرمانهای امام خمینی(ره) دانست و ادامه داد: جنگی که در سوریه در گرفته، جنگ با آرمانهای امام(ره) و انقلاب است و همان فرهنگ مقاومتی که در ایران پایه گذاری شده و گسترش یافته، باید در سوریه هم شکل بگیرد؛ وظیفه حوزه هنری به عنوان مرکزی که حرفی برای گفتن دارد، این است که الگوی زیبایی به سوریه ارائه دهد، شاید خاطرات رزمندگان، شعر و داستان های انقلابی در سوریه هم رواج پیدا کند و منتشر شود. ما با جمعی از هنرمندان و نویسندگان در قالب کاروان زائران صلح سوریه رهسپار این کشور شده ایم تا پیام دوستی را به مردم سوریه و مردم جهان برسانیم.
وقتی زبان فارسی بهانه سفر می شود
محمدحسین جعفریان، نویسنده و پژوهشگر یکی دیگر از کسانی بود که در «شب خاطره» به مرور خاطرات خود از سفر به سوریه پرداخت و بیان کرد: دمشقی که من دیدهام با دمشقی که رسانههای خارجی و حتی داخلی نشان میدادند، بسیار متفاوت بود. کلانشهر دمشق، زیبا و پررفت و آمد بود و زندگی در آن جریان داشت.
وی در ادامه سخنان خود گفت: من با سفر به سوریه به این نتیجه رسیدم اگر در یک سرزمین امنیت نباشد و زمینه دخالت بیگانه فراهم شود، مردم قدر صلح، آرامش و امنیت را بیش از هر زمان دیگری میدانند، برای مثال ما با مناطقی روبرو شدیم که تحت کنترل دولت سوریه بود، اما مخالفان دولت حتی سلاح هم در دست نداشتند و طرز فکرشان این بود که الان 83 کشور سوریه را در کنترل خود گرفتند و آنچه الان اهمیت دارد این است که سوریه باید بدون دخالت بیگانگان اداره شود.
جعفریان همچنین پیشنهاد سفر به افغانستان را مطرح کرد و افزود: کاروان زائران صلح سوریه که به ایران بازگشت، بازتابش را در رسانهها دیدیم. پیشنهاد من این است که کاروان بعدی را جدیتر و با چهرههای موثرتر راهی افغانستان کنیم. بهانه سفر به سوریه صلح بود، بهانه سفر به افغانستان زبان پارسی است و دیدیم که امسال مقام معظم رهبری تا چه اندازه در گفتههای خودشان به زبان فارسی تاکید داشتند.
شجاعت هم مثل وحشت واگیر دارد
بهروز افخمی، یکی دیگر از کسانی بود که در این مراسم به نقل خاطرات خود از سفر به سوریه پرداخت و گفت: تصویری که من از این کشور در ذهن داشتم بسیار متفاوت با آن چیزی بود که در این سفر دیدم. دمشقی که دیدم کاملا غیرمنتظره بود. دمشق شهری زنده، فعال و بی اعتنا به تهدید به نظر آمد. جای تاسف است که حتی رسانههای خودمان تصویر درستی از این کشور منتقل نمیکنند و پیوسته بر جنگ کلاسیک تاکید دارند.
این فیلمساز در ادامه گفتههای خود با اشاره به اینکه تهدید و ارعاب تنها تا اندازهای جواب میدهد، گفت: با رفتن به سوریه به این نتیجه رسیدهام که اگر تهدید، ایجاد وحشت و تروریسم را در مورد یک ملت ادامه دهیم، کمکم بیاثر میشود. شجاعت هم مثل وحشت واگیر دارد.
وی ملت سوریه را ملت خطرناکی دانست و افزود: ملتی که ما دیدیم، ملت خطرناکی به نظر میرسد از این جهت که همه اقوام در کنار هم زندگی میکردند و آنچه برایشان مهم بود اینکه همه «سوری» هستند آنها لباس میپوشیدند، سر کار میرفتند و بعد از ظهرها در کافه یا رستورانی جمع میشدند و با هم معاشرت میکردند بی آنکه به این فکر کنند که از صبح تا ظهر 50 صدای انفجار میشنوند. آنها غرور خاص خود را داشتند. انگار تازه فهمیده بودند تمام این مدت بخاطر وحشتی که بی معنا بوده باج دادهاند.
سوریه تعریف ما از ارزشها را تغییر میدهد
محمدرضا زائری، نویسنده و پژوهشگر نیز یکی دیگر از سخنرانان بود. او دو ویژگی مهم را برای این سفر برشمرد و افزود: نخستین ویژگی مهم این سفر، مردمی بودن آن به شمار میآمد. این سفر یک حرکت غیردولتی و کاملا مردمی بود و فراموش نکنیم که طی این سال ها دولت جمهوری اسلامی چندان به حرکتهای مردمی توجه نکرده است. همه منتظریم نهادهای دولتی برنامهای را تدارک ببینند ادبیات صلح و آشتی در متن معارف ما هست، اما هیچ بستهبندی و عرضه درستی از آن در فضای بینالمللی نداشتهایم و همچنان نیز نداریم.
وی در ادامه تصریح کرد: اینکه کاروانی با پیام صلح از ایران راهی سوریه شود، از اهمیت ویژهای برخوردار است، زیرا تلقی حاکم این است که مسلمانان، بچههای ارمنی را تکه پاره میکنند. حالا یک عده با چادر مشکی به دیدن بچهها میروند آنها را میبوسند به بچه ها هدیه میدهند بی گمان این تصاویر در ذهن ارامنه سوریه و مردم جهان باقی میماند.
به گفته زائری جریانی که در فضای فرهنگی سوریه رخ میدهد، حوادث بزرگی را در آینده بشر رقم میزند. مردم به این نتیجه خواهند رسید که فارغ از هر مذهب و دین و قومیت و ملیتی، انسان هستند و به آرامش و دوستی احتیاج دارند. خاطرم هست وقتی صدای اذان آمد، من و آقای شهیدی فر به مسجد اهل سنت رفتیم و در کنار برادران سنی خود نماز خواندیم. نماز که تمام شد یکی از نمازگزاران ما را بوسید و گفت چه خوب که به مسجد ما آمدید کنار ما ایستادید و پشت امام جماعتمان نماز خواندید.
به گفته این پژوهشگر علوم دینی آنچه در سوریه اتفاق میافتد تعریفها را تغییر میدهد به این معنی که تصویری که از مادر شهید در ذهن ما نقش بسته، زنی با ظاهر تعریف شده است. آنجا ما زنان بیحجاب با ظاهری متفاوت را داریم که از همان ارزش ها حرف میزندند.
وی یکی از خاطرات سفر به سوریه را خاطره ای به یادماندنی دانست و افزود: وقتی به کلیسایی رفتیم که آوارههای ارمنی در آن پناه گرفته بودند پیرمردی را دیدم که یک گوشه نشسته بود و حریم خود را با یک کارتن یخچال از دیگران جدا کرده بود. ناگفته پیدا بود که پیرمرد وضع خوبی داشته 8 صبح صورتش را می تراشیده و حالا فقط تنها با یک کارتن یخچال بین خودش و دیگران فاصله میگذارد.
عمق بحران سوریه به سادگی از بین نمیرود
رضا امیرخانی، نویسنده نیز نقل خاطرات خود را از سفر سوریه را اینگونه آغاز کرد. 10 سال پیش من و همسرم به سوریه رفتیم. ما در حال قدم زدن در بخش مرفه نشین دمشق بودیم که به یک نانوایی رسیدیم. دیدم بر خلاف ایران بجای آنکه دو ورودی برای مردان و زنان داشته باشد، سه سوراخ دارد برای مردان، زنان، اعضای حزب و ارتشی ها. با خود گفتم کشوری که ورودی ارتشی ها در آن جدای از مردان و زنان است، کشور متفاوتی است.
نویسنده «من ِ او» در ادامه توضیح داد: اگرچه سوریه کشور بسته تری در قیاس با لبنان بوده است، اما هیچگاه کشوری اسلامی به معنی واقعی کلمه به شمار نمی آمده است. سوریهای که من دیدم انگار در کوره قرار گرفته و باطن آن از آماده شدن برای یک قالب جدید خبر میدهد.
وی همچنین بیان کرد: پایمردی جمهوری اسلامی و همپیمانان او چون روسیه به کمک سوریه آمد تا هویت این کشور واحد باقی بماند، حتی اگر امشب سوریه سقوط کند، باز هم به پیروزی بزرگی در برابر بیش از 80 کشور دنیا دست یافته است و این نخستین بار است که ایران خارج از مرزها و در نزدیکی آرمانهای خود به این موفقیت بزرگ میرسد.
به گفته امیرخانی مساله اصلی ما در جهان اسلام مبارزه با جریان تکفیری است و این جریان تنها در اهل سنت رواج ندارد، در من و شما هم ریشههایی از تکفیر وجود دارد. وحدت یک تاکتیک نیست، یک امر باطنی است و بدون درک آن عمق بحران سوریه را به سادگی نمیشود فهمید.
در سوریه برادران علیه برادران می جنگند
محمدرضا شهیدیفر نیز یکی دیگر از کسانی بود که در برنامه «شب خاطره» به مرور خاطرات خود از سفر به سوریه پرداخت و گفت: سال های بعد از جنگ هر زمان به سوریه میرفتم با خود میگفتم کاش می شد لطف مردم این کشور را جبران کنم. وقتی جنگ سوریه در گرفت این سوال در ذهن من پررنگ تر شد که چگونه میتوانم مهربانی این مردم را پاسخ دهم به همین خاطر وقتی کاروان صلح سوریه از من دعوت کرد با خوشحالی پذیرفتم.
به گفته او جنگ در هر جای دنیا تغییراتی جدی در طرز تفکر آدم ها ایجاد می کند. یکسری از گروههای فکری از بین میروند و گروههای فکری جدیدی ایجاد میشوند. جنگ سوریه از آن جنگ هایی است که تاثیر جدی در منطقه می گذارد.
به گفته شهیدیفر، جنگ سوریه جنگ عجیب و غریبی است. عدهای با الله اکبر میجنگند و سر میبُرند و عدهای دیگر با الله اکبر مانع ورودشان میشوند. انگار برادران در برابر برادران ایستادهاند. جنگ سوریه هر قدر هم طول بکشد هم در ایران، هم در خاورمیانه و هم در جهان تاثیر می گذارد و ما نباید فراموش کنیم، گرچه تعداد زیادی از مردم سوریه قدردان ایرانی ها بودند، اما ما با کسانی هم روبرو شدیم که ایران را مقصر در طولانی شدن جنگ میدانستند و ما نباید اجازه دهیم این گفتمان به گفتمان قالب تبدیل شود.
در مراسم از ملیکا و مبینا، فرزندان شهید رئوف که پدرشان از مدافعان حرم حضرت زینب(س) بود، تقدیر شد. مادر این دو دختر در سخنانی خطاب به حاضران گفت: من، مادر چهار فرزند هستم ما به سوریه هجرت کرده بودیم و خوشحالم که برادر و همسرم را در جنگ سوریه از دست دادم. آنها به دفاع از حرم حضرت زینب(س) پرداخته بودند.
همچنین در این مراسم با حضور مومنی شریف رئیس حوزه هنری، علیرضا قزوه و مجتبی رحماندوست از مسافران کاروان صلح سوریه تقدیر شد.
در ابتدای این نشست علیرضا قزوه، مدیر مرکز آفرینشهای ادبی حوزه هنری گفت: تعداد زیادی از هنرمندان و خبرنگاران در قالب کاروان صلح به سوریه رفتند تا پیام آشتی را به آن کشور برسانند.
او همچنین برنامه «شب خاطره» را جزء قدیمی ترین برنامههای حوزه هنری دانست و افزود: بخش اعظم فرهنگ مقاومت در جامعه ما مدیون حوزه هنری و ادبیات مقاومتی است که در این مرکز شکل گرفته است. حوزه از نخستین مراکزی بوده که به طور تخصصی به فعالیت در زمینه ادبیات دفاع مقدس پرداخته است. امروز ادبیات مقاومت در جامعه ما همه گیر شده و حتی در دانشگاه ها مورد پژوهش قرار می گیرد و دانشجویان دوره دکتری درباره شعر، ادبیات مقاومت و خاطرات رزمندگان اسلام کار می کنند.
این شاعر با اشاره به اینکه شاید وقتی که چراغ فرهنگ مقاومت روشن می شد، کسی فکر نمیکرد این فرهنگ بتواند تا این اندازه فراگیر شود، گفت: امروز سبکی جدید در ادبیات دفاع مقدس بنیان گذاشته شده و ما میدانیم هر 250 سال یکبار سبکی تازه در ادبیات ما پدید آمده است. چه خوب که در روزگار ما ادبیات مقاومت از جمله مهمترین شاخههای ادبی است و حوزه هنری از مهمترین مراکزی است که به این گونه ادبی پرداخته است. ادبیات مقاومت ما، حماسهها را بازتاب میدهد و حرفهای تازهای برای مردم و نسل آینده دارد. امروز جوانان ما فرهنگ تازهای را شناختهاند که بسیار اصیل و ریشه دار است.
قزوه دشمنان سوریه را دشمنان انقلاب اسلامی ایران و آرمانهای امام خمینی(ره) دانست و ادامه داد: جنگی که در سوریه در گرفته، جنگ با آرمانهای امام(ره) و انقلاب است و همان فرهنگ مقاومتی که در ایران پایه گذاری شده و گسترش یافته، باید در سوریه هم شکل بگیرد؛ وظیفه حوزه هنری به عنوان مرکزی که حرفی برای گفتن دارد، این است که الگوی زیبایی به سوریه ارائه دهد، شاید خاطرات رزمندگان، شعر و داستان های انقلابی در سوریه هم رواج پیدا کند و منتشر شود. ما با جمعی از هنرمندان و نویسندگان در قالب کاروان زائران صلح سوریه رهسپار این کشور شده ایم تا پیام دوستی را به مردم سوریه و مردم جهان برسانیم.
وقتی زبان فارسی بهانه سفر می شود
محمدحسین جعفریان، نویسنده و پژوهشگر یکی دیگر از کسانی بود که در «شب خاطره» به مرور خاطرات خود از سفر به سوریه پرداخت و بیان کرد: دمشقی که من دیدهام با دمشقی که رسانههای خارجی و حتی داخلی نشان میدادند، بسیار متفاوت بود. کلانشهر دمشق، زیبا و پررفت و آمد بود و زندگی در آن جریان داشت.
وی در ادامه سخنان خود گفت: من با سفر به سوریه به این نتیجه رسیدم اگر در یک سرزمین امنیت نباشد و زمینه دخالت بیگانه فراهم شود، مردم قدر صلح، آرامش و امنیت را بیش از هر زمان دیگری میدانند، برای مثال ما با مناطقی روبرو شدیم که تحت کنترل دولت سوریه بود، اما مخالفان دولت حتی سلاح هم در دست نداشتند و طرز فکرشان این بود که الان 83 کشور سوریه را در کنترل خود گرفتند و آنچه الان اهمیت دارد این است که سوریه باید بدون دخالت بیگانگان اداره شود.
جعفریان همچنین پیشنهاد سفر به افغانستان را مطرح کرد و افزود: کاروان زائران صلح سوریه که به ایران بازگشت، بازتابش را در رسانهها دیدیم. پیشنهاد من این است که کاروان بعدی را جدیتر و با چهرههای موثرتر راهی افغانستان کنیم. بهانه سفر به سوریه صلح بود، بهانه سفر به افغانستان زبان پارسی است و دیدیم که امسال مقام معظم رهبری تا چه اندازه در گفتههای خودشان به زبان فارسی تاکید داشتند.
شجاعت هم مثل وحشت واگیر دارد
بهروز افخمی، یکی دیگر از کسانی بود که در این مراسم به نقل خاطرات خود از سفر به سوریه پرداخت و گفت: تصویری که من از این کشور در ذهن داشتم بسیار متفاوت با آن چیزی بود که در این سفر دیدم. دمشقی که دیدم کاملا غیرمنتظره بود. دمشق شهری زنده، فعال و بی اعتنا به تهدید به نظر آمد. جای تاسف است که حتی رسانههای خودمان تصویر درستی از این کشور منتقل نمیکنند و پیوسته بر جنگ کلاسیک تاکید دارند.
این فیلمساز در ادامه گفتههای خود با اشاره به اینکه تهدید و ارعاب تنها تا اندازهای جواب میدهد، گفت: با رفتن به سوریه به این نتیجه رسیدهام که اگر تهدید، ایجاد وحشت و تروریسم را در مورد یک ملت ادامه دهیم، کمکم بیاثر میشود. شجاعت هم مثل وحشت واگیر دارد.
وی ملت سوریه را ملت خطرناکی دانست و افزود: ملتی که ما دیدیم، ملت خطرناکی به نظر میرسد از این جهت که همه اقوام در کنار هم زندگی میکردند و آنچه برایشان مهم بود اینکه همه «سوری» هستند آنها لباس میپوشیدند، سر کار میرفتند و بعد از ظهرها در کافه یا رستورانی جمع میشدند و با هم معاشرت میکردند بی آنکه به این فکر کنند که از صبح تا ظهر 50 صدای انفجار میشنوند. آنها غرور خاص خود را داشتند. انگار تازه فهمیده بودند تمام این مدت بخاطر وحشتی که بی معنا بوده باج دادهاند.
سوریه تعریف ما از ارزشها را تغییر میدهد
محمدرضا زائری، نویسنده و پژوهشگر نیز یکی دیگر از سخنرانان بود. او دو ویژگی مهم را برای این سفر برشمرد و افزود: نخستین ویژگی مهم این سفر، مردمی بودن آن به شمار میآمد. این سفر یک حرکت غیردولتی و کاملا مردمی بود و فراموش نکنیم که طی این سال ها دولت جمهوری اسلامی چندان به حرکتهای مردمی توجه نکرده است. همه منتظریم نهادهای دولتی برنامهای را تدارک ببینند ادبیات صلح و آشتی در متن معارف ما هست، اما هیچ بستهبندی و عرضه درستی از آن در فضای بینالمللی نداشتهایم و همچنان نیز نداریم.
وی در ادامه تصریح کرد: اینکه کاروانی با پیام صلح از ایران راهی سوریه شود، از اهمیت ویژهای برخوردار است، زیرا تلقی حاکم این است که مسلمانان، بچههای ارمنی را تکه پاره میکنند. حالا یک عده با چادر مشکی به دیدن بچهها میروند آنها را میبوسند به بچه ها هدیه میدهند بی گمان این تصاویر در ذهن ارامنه سوریه و مردم جهان باقی میماند.
به گفته زائری جریانی که در فضای فرهنگی سوریه رخ میدهد، حوادث بزرگی را در آینده بشر رقم میزند. مردم به این نتیجه خواهند رسید که فارغ از هر مذهب و دین و قومیت و ملیتی، انسان هستند و به آرامش و دوستی احتیاج دارند. خاطرم هست وقتی صدای اذان آمد، من و آقای شهیدی فر به مسجد اهل سنت رفتیم و در کنار برادران سنی خود نماز خواندیم. نماز که تمام شد یکی از نمازگزاران ما را بوسید و گفت چه خوب که به مسجد ما آمدید کنار ما ایستادید و پشت امام جماعتمان نماز خواندید.
به گفته این پژوهشگر علوم دینی آنچه در سوریه اتفاق میافتد تعریفها را تغییر میدهد به این معنی که تصویری که از مادر شهید در ذهن ما نقش بسته، زنی با ظاهر تعریف شده است. آنجا ما زنان بیحجاب با ظاهری متفاوت را داریم که از همان ارزش ها حرف میزندند.
وی یکی از خاطرات سفر به سوریه را خاطره ای به یادماندنی دانست و افزود: وقتی به کلیسایی رفتیم که آوارههای ارمنی در آن پناه گرفته بودند پیرمردی را دیدم که یک گوشه نشسته بود و حریم خود را با یک کارتن یخچال از دیگران جدا کرده بود. ناگفته پیدا بود که پیرمرد وضع خوبی داشته 8 صبح صورتش را می تراشیده و حالا فقط تنها با یک کارتن یخچال بین خودش و دیگران فاصله میگذارد.
عمق بحران سوریه به سادگی از بین نمیرود
رضا امیرخانی، نویسنده نیز نقل خاطرات خود را از سفر سوریه را اینگونه آغاز کرد. 10 سال پیش من و همسرم به سوریه رفتیم. ما در حال قدم زدن در بخش مرفه نشین دمشق بودیم که به یک نانوایی رسیدیم. دیدم بر خلاف ایران بجای آنکه دو ورودی برای مردان و زنان داشته باشد، سه سوراخ دارد برای مردان، زنان، اعضای حزب و ارتشی ها. با خود گفتم کشوری که ورودی ارتشی ها در آن جدای از مردان و زنان است، کشور متفاوتی است.
نویسنده «من ِ او» در ادامه توضیح داد: اگرچه سوریه کشور بسته تری در قیاس با لبنان بوده است، اما هیچگاه کشوری اسلامی به معنی واقعی کلمه به شمار نمی آمده است. سوریهای که من دیدم انگار در کوره قرار گرفته و باطن آن از آماده شدن برای یک قالب جدید خبر میدهد.
وی همچنین بیان کرد: پایمردی جمهوری اسلامی و همپیمانان او چون روسیه به کمک سوریه آمد تا هویت این کشور واحد باقی بماند، حتی اگر امشب سوریه سقوط کند، باز هم به پیروزی بزرگی در برابر بیش از 80 کشور دنیا دست یافته است و این نخستین بار است که ایران خارج از مرزها و در نزدیکی آرمانهای خود به این موفقیت بزرگ میرسد.
به گفته امیرخانی مساله اصلی ما در جهان اسلام مبارزه با جریان تکفیری است و این جریان تنها در اهل سنت رواج ندارد، در من و شما هم ریشههایی از تکفیر وجود دارد. وحدت یک تاکتیک نیست، یک امر باطنی است و بدون درک آن عمق بحران سوریه را به سادگی نمیشود فهمید.
در سوریه برادران علیه برادران می جنگند
محمدرضا شهیدیفر نیز یکی دیگر از کسانی بود که در برنامه «شب خاطره» به مرور خاطرات خود از سفر به سوریه پرداخت و گفت: سال های بعد از جنگ هر زمان به سوریه میرفتم با خود میگفتم کاش می شد لطف مردم این کشور را جبران کنم. وقتی جنگ سوریه در گرفت این سوال در ذهن من پررنگ تر شد که چگونه میتوانم مهربانی این مردم را پاسخ دهم به همین خاطر وقتی کاروان صلح سوریه از من دعوت کرد با خوشحالی پذیرفتم.
به گفته او جنگ در هر جای دنیا تغییراتی جدی در طرز تفکر آدم ها ایجاد می کند. یکسری از گروههای فکری از بین میروند و گروههای فکری جدیدی ایجاد میشوند. جنگ سوریه از آن جنگ هایی است که تاثیر جدی در منطقه می گذارد.
به گفته شهیدیفر، جنگ سوریه جنگ عجیب و غریبی است. عدهای با الله اکبر میجنگند و سر میبُرند و عدهای دیگر با الله اکبر مانع ورودشان میشوند. انگار برادران در برابر برادران ایستادهاند. جنگ سوریه هر قدر هم طول بکشد هم در ایران، هم در خاورمیانه و هم در جهان تاثیر می گذارد و ما نباید فراموش کنیم، گرچه تعداد زیادی از مردم سوریه قدردان ایرانی ها بودند، اما ما با کسانی هم روبرو شدیم که ایران را مقصر در طولانی شدن جنگ میدانستند و ما نباید اجازه دهیم این گفتمان به گفتمان قالب تبدیل شود.
در مراسم از ملیکا و مبینا، فرزندان شهید رئوف که پدرشان از مدافعان حرم حضرت زینب(س) بود، تقدیر شد. مادر این دو دختر در سخنانی خطاب به حاضران گفت: من، مادر چهار فرزند هستم ما به سوریه هجرت کرده بودیم و خوشحالم که برادر و همسرم را در جنگ سوریه از دست دادم. آنها به دفاع از حرم حضرت زینب(س) پرداخته بودند.
همچنین در این مراسم با حضور مومنی شریف رئیس حوزه هنری، علیرضا قزوه و مجتبی رحماندوست از مسافران کاروان صلح سوریه تقدیر شد.