به گزارش شهدای ایران: ما همیشه فکر می کردیم چون تهران پایتخت کشور است و امکانات و خدمات شهری و رفاهی آن بیشتر است، ایشان این جمله را به ما می گوید.
لذا یکبار در جمع دوستانه خودمان از ایشان پرسیدیم؛ چرا هروقت ما رو می بینی این جمله را تکرار می کنی؟
و ایشان در پاسخ ما گفت:
« من تا به حال امام را ندیده ام و خیلی به حضرت امام علاقه دارم و بخاطر همین به شما بچه تهرانی ها حسرت می خورم.»
ما که هنوز متوجه منظور او نشده بودیم، دوباره پرسیدیم:
«درست است که در تهران زندگی می کنیم اما این دلیل نمی شود که ما بتوانیم هر روز امام را زیارت کنیم و در این مورد، ما که بچه تهران هستیم با شما که بچه شهرستان هستید، هیچ فرقی نداریم.»
و ایشان در پاسخ ما ادامه داد: «وقتی امام در جماران نفس می کشند، بازدم نفس ایشان در فضای شهر تهران می پیچد و شما ناخواسته در آن فضا تنفس می کنید و بازدم امام در سینه های شما می رود. به خاطر همین دوست داشتم من هم در تهران باشم.»
اینجا بود که اشک در چشمان شهید "نادر مهدوی"، فرمانده ی دلاور عملیات دریایی بوشهر حلقه زد و سکوت کرد و ما هم در سکوت او به سبک مغزی خودمان می اندیشیدیم و به حال او و ارادت و عشق و علاقه او به حضرت امام (ره) حسرت می خوردیم.
راوی: مجید فراهانی
منبع: امام در آیینه شهیدان ص43