معرفی کوتاهی از این شهدا به همراه بخشی از وصیتنامههایشان در ادامه میآید:
سیدحمزه، پدر خانواده سجادیان بود، چهار فرزندش را در راه انقلاب و دفاع از ملت ایران داده است. بعد از شهادت فرزندانش خودش هم نثار انقلاب و شهید دفاع مقدس میشود. قبل از شهادتش وقتی با اعتراض اطرافیان روبهرو میشد که «پسرانت رفتند تو دیگر نرو»، پاسخ میداد که «آنها برای خودشان و عاقبتبخیری خودشان رفتند، من هم برای خودم میروم. امام خواسته پس من هم میروم». 65 ساله بود که در شلمچه شهید شد و به چهار فرزند دیگرش پیوست.
شهید سید حمزه سجادیان در روستای جورد از توابع لواسانات که اکثر اهالی این روستا سادات از ذریه رسولالله هستند به این جهان خاکی پای گذارد. او با همت و غیور بود که با سن 65 سال لابوذر وار در این روستا کشاورزی میکرد زاهد شب عابد سحرگاهان مؤذنگوی شامگاه و سحرگاه خانه خدا بود. با عبادت, راز و نیاز و تلاوت قرآن در پیشگاه خدا مانوس و بسیار پرتلاش و سخت کوش بود و هیچ گاه ابراز خستگی نمیکرد.
شهید سیدحمزه سجادیان: گوش به فرمان رهبر باشید هرچه داریم از رهبر است
فرزندان او، همیار و کمک حال وی بودند شبها قبل از خواب قرآن تلاوت میکرد و نیمهشب برای نماز شب برمیخاست و با معبود خود راز و نیاز میکرد برای نماز صبح به بام میرفت و اذان سر میداد اهل خانه برای نماز آماده میشدند بعد از نماز فرزندان تلاوت قرآن داشتند همیشه توصیه به نماز اول وقت و تلاوت قرآن و رعایت حجاب داشتند.
شهید حمزه سجادیان در تاریخ 23 دی ماه سال 65 در منطقه شلمچه به شهادت رسید و در قطعه 26 ردیف 72 شماره 21 بهشت زهرای تهران به خاک سپرده شد. بخشی از وصیتنامه این شهید به شرح ذیل است:
گوش به فرمان رهبر عزیزمان باشید ما هرچه داریم از رهبر عزیزمان داریم، ما را از شب تار به روشنایی روز کشید، ما را از جهنم به بهشت کشید، ما را از خواب غفلت بیدار کرد ما مرده بودیم زندمان کرد. از شما میخواهم که تقوی پیشه کنید و خود را بسازید، مستمندان را یاری و یتیمان را نوازش کنید، نگذارید که روزگار نوجوانی و جوانی قلب رئوف و پاکتان با مال حرام و سخن زشت آلوده شود.
شهید سیدابوالقاسم سجادیان: درخت اسلام خون میخواهد
سیدابوالقاسم یکی از چهار فرزند شهید سیدحمزه سجادیان است، که در 35 سالگی به شهادت میرسد. معتقد بود درخت اسلام، خون میخواهد و برای خشک نشدن شاخ و برگ این درخت، خون و جان خود را در راه اسلام و دفاع از کشورش داد. در مکانیکی مشغول بود و مثل سایر برادرانش جنگ را به ادامه کار ترجیح داد. بعد از شهادتش، 11 سال مفقود الاثر بود و خانوادهاش در انتظار او گمان اسارت میبردند. سه فرزند داشت، مادرش دلنگران فرزندان سیدقاسم بود و این نگران 11 سال مفقودیتاش را با انتظار سختی آمیخته بود، او معتقد بود نباید پشت امامش را خالی کند و رفت. رفت و پس از شهادت با یکی از برادرهایش سالهای سال مفقودالاثر ماند.
شهید ابوالقاسم سجادیان در تاریخ 21 فروردینماه سال 62 در منطقه عملیاتی
فکه به شهادت رسید و در قطعه 26 ردیف 76 شماره 17 گلزار شهدای تهران به خاک
سپرده شده است.
بخشی از وصیتنامه این شهید به شرح ذیل است:
به جبهه میروم که اسلام را پیروز و صدامیان را نابود کنیم. «ان الجهاد باب من الابواب الجنة فتح الله خاصة الاولیاء» همانا جهاد دری از درهای بهشت است که خداوند برای دوستان خاص خویش گشوده است. ای جوانان! اسلام، به کمک شما احتیاج دارد. درخت اسلام خون میخواهد و اگر به حد کافی خون به این درخت نرسد این درخت خشک میشود. به جبهه میرویم که انشاءالله اسلام را زنده کنیم و راه انبیاء را زنده کنیم. به جبهه میرویم که راه شهدا را زنده کنیم که فریاد رهبر عزیزمان را به جان و دل بپذیریم به جبهه میرویم که حق را از باطل، مظلوم را از بن برکنیم. اما شما گوش به فرمان رهبر عزیزمان باشید تا کفر از این دنیا پر کنده شود. انشاءالله.
شهید سیدکاظم سجادیان: آنان که رفتند کار زینبی کنند/ خودتان را برای خدا بفروشید
سیدکاظم پسر 19 ساله سیدحمزه بود که پس از اتمام درسش در یک باتریسازی مشغول به کار شده بود، اما به فرمان امام به سوی جبهههای جنگ شتافت تا حرف رهبرش زمین نماند. مجرد بود و میگفت آنانی که در این جنگ باقی میمانند باید کاری زینبی کنند.
شهید سیدکاظم سجادیان در تاریخ 10 اردیبهشت ماه سال 61 در منطقه عملیاتی خرمشهر به شهادت رسید و در قطعه 26 ردیف 19 شماره 23 بهشت زهرا به خاک سپرده شده است. فرازی از وصیتامیه این شهید به شرح ذیل است:
مادر و پدرم! برای من، اگر کشته شدم گریه نکنید. چون چه زیباست لحظه مرگ که چشم از همه جا بسته و دست نیاز تنها به سوی او نهادم. پابرجا در برابر هرچه غیر او ایستاده جان بر کف فریاد برآوریم ای دژخمیان بگشائید آتش سلاحتان را به روی من، بهترین طریق اتصال من به او شمائید و این تنها طریق رستگاری است.
نعمتی ژرف میطلبم آن لحظه که قطرههای زلال خون عاشقانهام در هوا میپراکند و هر پاره تنم در سکوت و خون فریاد برمیآورد به خدای کعبه رستگار شدم. آری آنها که رفتند کاری حسینی کردهاند ولی آنان که ماندهاند کار زینبی کنند. خداوند این افراد را مشتری خود میداند پس خودتان را برای خدا بفروشید که مشتری خوبی دارید. اگر اعمال شما کم باشد خراب هم باشد میخرد همانا قرآن میفرماید: «فمن یعمل مثقال ذره خیرا یره» پس این فرصت را از دست ندهید و بشتابید برای خدا که خدا دوست میدارد کسانی که برای کار میکنند.
شهید سیدداوود سجادیان: تحت هیچ شرایطی زیر بار ظلم ابر جنایتکارها نخواهیم رفت
سیدداوود، فرزند 27 ساله خانواده سجادیان است که در قالب رسالت پاسدار بودنش به جبهه میرود، ماحصل زندگیاش یک فرزند بود اما مثل امامش خط سرخ شهادت را خط آل محمد و علی میداند و تک فرزندش را به خدا سپرده و جانش را در دفاع از وطنش میدهد و زیر بار ظلم دولتهای چپاولگر نمیماند.
شهید سید داوود سجادیان در تاریخ 10 اردیبهشت سال 61 در منطقه عملیاتی خرمشهر به شهادت رسید و در قطعه 26 ردیف 61 شماره 39 بهشت زهرای تهران به خاک سپرده شده است. فرازی از وصیتنامه این شهید به شرح ذیل است:
سخنم را با سخنی شیدا از امام عزیز آغاز میکنم که «خط سرخ شهادت خط آل محمد و علی است»، بلی برادر، خواهر! خط سرخ شهادت خطی است که آغازش از هابیل به دست قابیل و در امتداد این خط برمیخوریم به حضرت علی(ع) که در محراب نماز به دست منافقانی چون ابن مجلم به شهادت رسید و امام حسین(ع) سرور آزادگان جهان که فقط و فقط به خاطر حفظ مکتب و حاضر نبودن در زیر بار ظلم به دست یزید شربت شهادت نوشید و تمام اهل شیعه تا به عصر حاضر که مشاهده شد و میکنید که چه شهیدانی را تقدیم مکتب میکنیم و به خاطر اسلام چه کسانی را از ما میگیرند چرا که ما میگوییم تا زنده هستیم تحت هیچ شرایطی زیر بار ظلم ابر جنایتکارها نخواهیم رفت و بهای سنگین این سخن را هم با دادن بهشتی و رجایی و ... میپردازیم و خواهیم پرداخت.
آخرین سخن من هم با امت شهید پرور است بدانید که من اولی شهید نبودم و آخرین آنان نیز نخواهم بود چرا که تا ظلم هست و تا ما هستیم مبارزه هم هست چرا که ما زنده به آنیم که آرام نگیریم موجیم که آسودگی ما عدم ماست.
شهید سیدکریم سجادیان: به خاطر شهادت من، منتی بر انقلاب نگذارید
سیدکریم کوچکترین شهید خانواده سجادیان است که در 18 سالگی دعوت حق را لبیک میگوید. درسش به تازگی تمام شده و به عضویت بسیج در آمده بود، با صلابت تمام تصمیم به رفتن میگیرد و خواسته مجدانهاش از پدر و مادرش این است که در شهادتش ناراحت نباشند و صبوری کنند.
شهید سید کریم سجادیان در تاریخ هفتم دیماه سال 61 در منظقه عملیاتی فکه به شهادت رسید و در قطعه 26 ردیف 75 شماره 17 به خاک سپرده شده است. فرازی از وصیتنامه این شهید به شرح ذیل است:
«فالذین هاجرو و اخرجوا من دیارهم و اوذوا فی سبیلی و قاتلوا و قتلوا الکفرن عنهم سیئاتهم و لادخلنهم جنات تجری من تحتها النهار ثوابا من عندالله» «پس آنان که مهاجرت کردهاند و بیرون رفتند از دیارشان و رنجانیده شدند در راه من و کارزار کردند و کشته شدند از بدیهایشان درمیگذرم و در بهشتهایی که نهرهایی در آن جاری است داخلشان میکنم». قرآن کریم «سوره آل عمران آیه 194».
پدر و مادر عزیزم! من با اجازه شما به مدرسه خودسازی به جبهه رفتم و چند نکتهای را بهتر دیدم به شما تذکر دهم: پدر و مادر گرامی! مبادا که در هنگام نبودن من در خانه ایجاد ناراحتی کنید، صبور باشید، امام و تمام رزمندگان را دعا کنید و یار و یاور او باشید مبادا بخاطر از دست دادن من منتی بر کسی بگذارید و از انقلاب انتظار داشته باشید.