علی اکبر جوانفکر اعتقاد دارد که زمینه برای بازگشت احمدینژاد فراهم است.
به گزارش شهدای ایران به نقل از مثلثآنلاین بخشهایی از گفتوگوی هفتهنامه مثلث با علیاکبر جوانفکر را منتشر کرده است که در پی میآید:
* فکر میکنم برای اظهارنظر درباره عملکرد دولت جدید یک مقدار زود است. بهنظر میرسد زمان بیشتری لازم است تا آنچه را در چنته فکری و توان اجرایی خود دارند به عمل درآورند و مردم نیز نتیجه آن را ببینند و سپس بشود در مورد آن قضاوت کرد. در مجموع میتوان گفت آنچه تا به حال اتفاق افتاده رضایتبخش نیست و انتقادهای زیادی را در جامعه برانگیخته است. یک مقدارش هم به رویکردهای دولت جدید مربوط میشود. آنها به جای اینکه بر توانمندیهای داخلی و شکوفا کردن ظرفیتهای موجود کشور از نظر استعدادهای انسانی و بهرهگیری از دستاوردهای ادوار گذشته تاکید کنند، نگاهشان متوجه بیرون از مرزهاست و بیشتر به این امید دارند که از رهگذر توافق با چند کشور غربی که برخی از آنها دشمنان قسمخورده ملت ایران هستند، بتوانند شرایط جدیدی را در کشور ایجاد کنند. آنها بنا را بر این گذاشتهاند که با چنین توافقی، مشکلات را میشود حل کرد اما من فکر میکنم به این طریق نهتنها چیزی دستمان را نخواهد گرفت بلکه خیلی چیزها از جمله عزت ملی را هم از دست خواهیم داد و این باوری نیست که بهتازگی شکل گرفته باشد. از ابتدا هم معلوم بود که این راه به ترکستان ختم میشود.
* اینکه در هر مقطعی بخواهند رفتار انتخاباتی مردم را بر پایه انگیزههای سیاسی تفسیر کنند، غلط است. من این نگاه را از اساس قبول ندارم برای اینکه به بنبست و تناقض میخوریم. بنابراین من آن را رد میکنم. اگر مردم آقای احمدینژاد را انتخاب کردند، این امر محصول باور، اعتقاد، شناخت و آگاهی بود.
* مردم در هر مقطع با آگاهی و شناخت نسبی و نه مطلق به نامزدها رای میدهند. آقای احمدینژاد شهردار تهران بود. تهران امالقرای ایران است و شهرداری این شهر یک مسئولیت مهم و ملی محسوب میشود. آحاد ملت ایران در جای جای کشور به پایتخت رفت و آمد میکنند. تحولات مهمی در دوره مسئولیت دکتر احمدینژاد در شهر تهران اتفاق افتاده بود و مردم از طریق رسانههای ارتباط جمعی با این تحولات آشنا شده بودند.
* در تمام ادوار انتخابات که نگاه کنید مردم همیشه میخواهند یک چهره جدید روی کار بیاید. در دورههای قبل هم مردم به چهرههای تکراری اقبال نشان ندادند. این در واقع رفتار انتخاباتی مردم ایران است. آقای روحانی را هم که انتخاب کردند نسبت به چهرههایی که در انتخابات بودند، چهرهای جدید بهشمار میآمدند. بنابراین من اصلا قبول ندارم که مردم از ترس هاشمی به احمدینژاد رای دادند. آقای احمدینژاد یک کارنامه عملکردی موفق داشت، با مردم در شهرداری تهران ارتباط صمیمانه و نزدیک برقرار کرده بود، او در سفرهای انتخاباتی به استانها دیدگاههای منحصر به فردش را برای اداره کشور برای مردم مطرح کرده بود و مردم با شناخت نسبی که از ایشان بهدست آوردند، به او رای دادند.
* اینکه آقای احمدینژاد نامزد اصولگرایان نبود درست است، چراکه آقای لاریجانی نامزد آنها بود. اما اینکه ایشان اصولگرا نبود، حرف درستی نیست. ایشان اصولگرا بود، سابقه رفتاری و باورها و زندگیاش و همه شاخصهایی که از مدیریت ایشان وجود داشت، گویای این بود که ایشان فردی اصولگراست. من اصلیترین اصولگرای کشور را آقای احمدینژاد میدانم. پس بحث را خلط نکنیم. ایشان اصولگرا بود اما نامزد اصولگرایان نبود.
* جریان اصولگرایی نمیتواند داعیهدار بدنهای باشد که در عمل از او فاصله گرفته است و به اذعان شما میان این دو شکاف وجود دارد. بنابراین آنها نباید خودشان را بچسبانند به این بدنه چون فاصله وجود دارد. مردم فراتر از اینکه جریان اصولگرایی به فضای سیاسی کشور چه نگاهی دارد عمل میکنند و انتخاب خودشان را انجام میدهند.
* احمدینژاد امروز همان احمدینژاد سال 84 و همان احمدینژاد سال 1388 است که رهبر معظم انقلاب در نماز جمعه فرمودند دیدگاههای ایشان به من نزدیکتر از آقای هاشمی است. در همان مقطعی که خیلی از اصولگرایان با احمدینژاد زاویه پیدا کرده بودند.
* اگر ادامه وضع دولت فعلی همینگونه باشد که اکنون است و رویکردها اصلاح نشود، شما تردید نکنید که اگر آقای احمدینژاد در سال 96 کاندیدا شود پیروزی قاطعی به دست خواهد آورد.
* اگر وضعیت امروز استمرار داشته باشد به او توصیه میکنم کاندیدا شود.
* فکر میکنم برای اظهارنظر درباره عملکرد دولت جدید یک مقدار زود است. بهنظر میرسد زمان بیشتری لازم است تا آنچه را در چنته فکری و توان اجرایی خود دارند به عمل درآورند و مردم نیز نتیجه آن را ببینند و سپس بشود در مورد آن قضاوت کرد. در مجموع میتوان گفت آنچه تا به حال اتفاق افتاده رضایتبخش نیست و انتقادهای زیادی را در جامعه برانگیخته است. یک مقدارش هم به رویکردهای دولت جدید مربوط میشود. آنها به جای اینکه بر توانمندیهای داخلی و شکوفا کردن ظرفیتهای موجود کشور از نظر استعدادهای انسانی و بهرهگیری از دستاوردهای ادوار گذشته تاکید کنند، نگاهشان متوجه بیرون از مرزهاست و بیشتر به این امید دارند که از رهگذر توافق با چند کشور غربی که برخی از آنها دشمنان قسمخورده ملت ایران هستند، بتوانند شرایط جدیدی را در کشور ایجاد کنند. آنها بنا را بر این گذاشتهاند که با چنین توافقی، مشکلات را میشود حل کرد اما من فکر میکنم به این طریق نهتنها چیزی دستمان را نخواهد گرفت بلکه خیلی چیزها از جمله عزت ملی را هم از دست خواهیم داد و این باوری نیست که بهتازگی شکل گرفته باشد. از ابتدا هم معلوم بود که این راه به ترکستان ختم میشود.
* اینکه در هر مقطعی بخواهند رفتار انتخاباتی مردم را بر پایه انگیزههای سیاسی تفسیر کنند، غلط است. من این نگاه را از اساس قبول ندارم برای اینکه به بنبست و تناقض میخوریم. بنابراین من آن را رد میکنم. اگر مردم آقای احمدینژاد را انتخاب کردند، این امر محصول باور، اعتقاد، شناخت و آگاهی بود.
* مردم در هر مقطع با آگاهی و شناخت نسبی و نه مطلق به نامزدها رای میدهند. آقای احمدینژاد شهردار تهران بود. تهران امالقرای ایران است و شهرداری این شهر یک مسئولیت مهم و ملی محسوب میشود. آحاد ملت ایران در جای جای کشور به پایتخت رفت و آمد میکنند. تحولات مهمی در دوره مسئولیت دکتر احمدینژاد در شهر تهران اتفاق افتاده بود و مردم از طریق رسانههای ارتباط جمعی با این تحولات آشنا شده بودند.
* در تمام ادوار انتخابات که نگاه کنید مردم همیشه میخواهند یک چهره جدید روی کار بیاید. در دورههای قبل هم مردم به چهرههای تکراری اقبال نشان ندادند. این در واقع رفتار انتخاباتی مردم ایران است. آقای روحانی را هم که انتخاب کردند نسبت به چهرههایی که در انتخابات بودند، چهرهای جدید بهشمار میآمدند. بنابراین من اصلا قبول ندارم که مردم از ترس هاشمی به احمدینژاد رای دادند. آقای احمدینژاد یک کارنامه عملکردی موفق داشت، با مردم در شهرداری تهران ارتباط صمیمانه و نزدیک برقرار کرده بود، او در سفرهای انتخاباتی به استانها دیدگاههای منحصر به فردش را برای اداره کشور برای مردم مطرح کرده بود و مردم با شناخت نسبی که از ایشان بهدست آوردند، به او رای دادند.
* اینکه آقای احمدینژاد نامزد اصولگرایان نبود درست است، چراکه آقای لاریجانی نامزد آنها بود. اما اینکه ایشان اصولگرا نبود، حرف درستی نیست. ایشان اصولگرا بود، سابقه رفتاری و باورها و زندگیاش و همه شاخصهایی که از مدیریت ایشان وجود داشت، گویای این بود که ایشان فردی اصولگراست. من اصلیترین اصولگرای کشور را آقای احمدینژاد میدانم. پس بحث را خلط نکنیم. ایشان اصولگرا بود اما نامزد اصولگرایان نبود.
* جریان اصولگرایی نمیتواند داعیهدار بدنهای باشد که در عمل از او فاصله گرفته است و به اذعان شما میان این دو شکاف وجود دارد. بنابراین آنها نباید خودشان را بچسبانند به این بدنه چون فاصله وجود دارد. مردم فراتر از اینکه جریان اصولگرایی به فضای سیاسی کشور چه نگاهی دارد عمل میکنند و انتخاب خودشان را انجام میدهند.
* احمدینژاد امروز همان احمدینژاد سال 84 و همان احمدینژاد سال 1388 است که رهبر معظم انقلاب در نماز جمعه فرمودند دیدگاههای ایشان به من نزدیکتر از آقای هاشمی است. در همان مقطعی که خیلی از اصولگرایان با احمدینژاد زاویه پیدا کرده بودند.
* اگر ادامه وضع دولت فعلی همینگونه باشد که اکنون است و رویکردها اصلاح نشود، شما تردید نکنید که اگر آقای احمدینژاد در سال 96 کاندیدا شود پیروزی قاطعی به دست خواهد آورد.
* اگر وضعیت امروز استمرار داشته باشد به او توصیه میکنم کاندیدا شود.