یکی از آن ها یک روز گفت اگر طرفداران طرح کشورهای عربی و ایران در لبنان با یکدیگر درگیر شوند، طرفداران طرح کشورهای عربی با قلیان مبارزه خواهند کرد؛ این درحالیست که طرفداران طرح ایران با قدرتمند ترین سلاح و نیروهای آموزش دیده مبارزه خواهند کرد.
به گزارش شهداي ايران ،«فیصل قاسم» که یکی از مجریان مشهور شبکه الجزیره و از مخالفان سرسخت ایران و جبهه مقاومت است، در یادداشتی در روزنامه «القدس العربی» چاپ لندن، نوشت: عربها باید در زمینه سرمایهگذاری، برنامهریزی و صبر و استقامت، ایران را الگو قرار دهند.
متن کامل مقاله فیصل قاسم که روز یکشنبه 24 فروردین 1393 (13 آوریل 2014) در روزنامه القدس العربی منتشر شده، چنین است:
***
برخی از عرب ها به ویژه پس از نزدیک شدن روابط آمریکا و ایران پس از توافق برسر برنامه هسته ای این کشور شغلی جز شکایت کردن از افزایش نفوذ ایران در منطقه ندارند. نمی دانیم چرا برخی ناگها ن متوجه تهدید ایران شدند و حال آن که ایران از ده ها سال پیش در منطقه ائتلاف تشکیل می دهد و نفوذ دارد. آیا نفوذ ایران در لبنان از دهه نود آغاز نشد و این کشور در آغاز دهه هشتاد «حزب الله» را که از آن زمان بازوی قوی ایران است، تشکیل نداد؟
آیا ائتلاف سوریه و ایران از زمان حافظ اسد رئیس جمهور فقید سوریه در برابر دیدگان کشورهای عربی تشکیل نشد؟ آیا اسد با کشورهای عربی و ایران برای چندین دهه روابط عالی نداشت؟ چرا برخی آن موقع از ائتلاف سوریه و ایران شکایت نکردند؟ آیا نظام حافظ اسد به منزله یک سنگ محک در روابط ایران و کشورهای عربی نبود؟
آیا نفوذ ایران در عراق پس از حمله این کشور به کویت یعنی از آغاز دهه نود قرن گذشته روند صعودی پیدا نکرد؟
آیا ایرانی ها این روزها به این نمی بالند که عرب ها برای سرنگون کردن رژیم یک کشور عربی میلیاردها دلار پرداخت می کنند، سپس ایران می آید و کشوری را که نظامش سرنگون شده است در ظرفی از طلا تحویل می گیرد؟ آیا عربها پول های هنگفتی برای سرنگون کردن صدام حسین خرج نکردند اما نتوانستند در این کشور جایگاهی به دست آورند زیرا ایران بر عراق سلطه یافت و آن را به یک منطقه نفوذ حیاتی برای خود تبدیل کرد؟
آیا نفوذ ایران در یمن به دور از دیدگان کشورهای عربی صورت گرفت یا دقیقا جلوی چشمانشان رخ داد اما نتوانستند با شیوه های راهبردی مورد نیاز با آن مقابله کنند؟
ایران را سرزنش نکنید زیرا این کشور برنامه ای دارد و موافقت یا مخالفت ما در آن نقشی ندارد. برنامه ایران بر پایه های راهبردی قوی مبتنی شده است و صرفا یک گرایش توسعه طلبانه مرحله ای نیست. زمانی که ایران تفکر درباره این برنامه را آغاز کرد، سرگرم تشکیل یک نیروی نظامی و هسته ای شد که توجه همه جهان به آن جلب شد و از سال ها پیش کشور های جهان با آن درباره برنامه هسته ای اش مذاکره می کنند. ایران از نظر نظامی دیگر به سلاح های غرب یا شرق وابسته نیست زیرا با کمک فیزیکی و فکری (دانشمندان) این کشور زرادخانه نظامی ساخته است. ایران به این علت بیشتر سزاوار احترام است تا محکوم کردن حتی اگر برخی با آن اختلاف سیاسی داشته باشند. این درحالی است که کشورهای عربی همچنان به حمایت فرسایشی آمریکا وابسته هستند. ایران در تولیدات غیرنظامی ونظامی به توانایی ذاتی خود تکیه دارد و همین موضوع موجب شده است کشورهای جهان با آن به عنوان یک همرتبه و نه پیرو تعامل کنند.
چرا ما به جای آن که با ایران با همان راهبردهای مبتنی بر قدرت و برنامه ریزی مواجه شویم، آن را سرزنش می کنیم؟
به تفاوت میان سرمایه گذاری کشورهای عربی و ایران در لبنان توجه کنید. در حالیکه کشورهای عربی درزمینه احداث هتل ها و کاباره ها سرمایه گذاری می کنند، ایران در زمینه ایجاد یک بازوی نظامی راهبردی در لبنان سرمایه گذاری می کند به گونه ای که این بازو به حاکم فعلی لبنان تبدیل شده است. همیشه این گونه بوده، هست و خواهد بود که در روابط بین المللی و داخلی فقط قدرت جایگاه دارد. چه قدر حق با کسانی بود که با حالت تمسخر نفوذ کشورهای عربی و ایران را در لبنان مقایسه کردند.
یکی از آن ها یک روز گفت اگر طرفداران طرح کشورهای عربی و ایران در لبنان با یکدیگر درگیر شوند، طرفداران طرح کشورهای عربی با قلیان مبارزه خواهند کرد؛ این درحالیست که طرفداران طرح ایران با قدرتمند ترین سلاح و نیروهای آموزش دیده مبارزه خواهند کرد.
این هرگز یک راه حل و راهبرد نیست که برخی تلاش کنند با اجیر کردن گروه های مبارز با ایران مقابله کنند. این کار افراد ناتوان است. راه حل تدوین یک طرح توسعه ای واقعی در تمامی زمینه های علمی، صنعتی و فن آوری است یعنی همان کاری که ایران از زمان پیروزی انقلاب سال 1979 انجام داد.
تفاوت بین کشورهای عربی و ایران مانند تفاوت بین دو فرد است که اولی خانه ای اجاره کرده است و به صاحب خانه (آمریکا) اجاره پرداخت می کند و پولش را از دست می دهد در حالی که دومی پول قرض کرده و خانه خریده است و پس از چند سال صاحب آن شده است.
ببینید ایران چگونه از منابع و ثروت هایش برای رسیدن به خودکفایی در دراز مدت استفاده می کند به گونه ای که هم اکنون به قدرتی تبدیل شده است که می تواند از خود حمایت کند مانند کسی که به جای اجاره کردن خانه آن را خریده است. این درحالیست که کشورهای عربی به سرمایه گذاری دراز مدت برای رسیدن به خودکفایی فکر نکردند و اموال خود را به قدرت های خارجی دادند تا از آنان حمایت کنند و اکنون خود را روی یک قلع داغ می یابند زیرا فکر نکردند و مانند ایران سرمایه گذاری درازمدت نکردند.
آن چیزی که ما کشورهای عربی بیش از هر چیز دیگر به آن نیاز داریم، سرمایه گذاری، برنامه ریزی، صبر و پشتکار و اتخاذ راهبردهایی شبیه به ایران است. کشورهای عربی زود خسته می شوند و از پشتکار لازم برای رسیدن به نتیجه برخوردار نیستند به همین خاطر در همه موارد از جمله حمایت از کشورشان در برابر تهدیدات خارجی به کشورهای خارجی تکیه می کنند اما نمی دانند که این کشور خارجی مانند آمریکا در گذر زمان قوی باقی نخواهد ماند بلکه روز به روز ضعیف و ضعیف تر خواهد شد و این موجب ایجاد رعب و وحشت در آن ها می شود. همان اتفاقی که هم اکنون می افتد. واشنگتن از حمایت از متحدان عرب خود شانه خالی کرده است و با دشمنان ایرانی آن ها قرارداد امضا می کند.
آیا ایران پنجاه سال پیش حتی خواب این را می دید که بر بسیاری از کشورهای عربی مانند عراق، سوریه، لبنان و به زودی یمن، کویت و دیگر کشورها سلطه پیدا کند؟ از نظر افراد زیادی این امر غیرممکن بود اما اکنون واقعیت پیدا کرده است زیرا ایران برای برنامه ای بلند مدت تلاش می کرد و این امر بدون شک بسیاری از کشورهای عربی را آزار می دهد و موجب می شود از ایران و افزایش نفوذ آن در منطقه کینه به دل بگیرند.
نویسنده مقاله می پرسد چرا به جای سرزنش کردن ایران و بسیج کردن ارتش های عربی برضد این کشور چرا طرح های عربی خاصی را تدوین نمی کنید تا براساس آن ها با ایران، ترکیه و دیگر قدرت های رو به رشد مقابله کنید؟ ایران او
متن کامل مقاله فیصل قاسم که روز یکشنبه 24 فروردین 1393 (13 آوریل 2014) در روزنامه القدس العربی منتشر شده، چنین است:
***
برخی از عرب ها به ویژه پس از نزدیک شدن روابط آمریکا و ایران پس از توافق برسر برنامه هسته ای این کشور شغلی جز شکایت کردن از افزایش نفوذ ایران در منطقه ندارند. نمی دانیم چرا برخی ناگها ن متوجه تهدید ایران شدند و حال آن که ایران از ده ها سال پیش در منطقه ائتلاف تشکیل می دهد و نفوذ دارد. آیا نفوذ ایران در لبنان از دهه نود آغاز نشد و این کشور در آغاز دهه هشتاد «حزب الله» را که از آن زمان بازوی قوی ایران است، تشکیل نداد؟
آیا ائتلاف سوریه و ایران از زمان حافظ اسد رئیس جمهور فقید سوریه در برابر دیدگان کشورهای عربی تشکیل نشد؟ آیا اسد با کشورهای عربی و ایران برای چندین دهه روابط عالی نداشت؟ چرا برخی آن موقع از ائتلاف سوریه و ایران شکایت نکردند؟ آیا نظام حافظ اسد به منزله یک سنگ محک در روابط ایران و کشورهای عربی نبود؟
آیا نفوذ ایران در عراق پس از حمله این کشور به کویت یعنی از آغاز دهه نود قرن گذشته روند صعودی پیدا نکرد؟
آیا ایرانی ها این روزها به این نمی بالند که عرب ها برای سرنگون کردن رژیم یک کشور عربی میلیاردها دلار پرداخت می کنند، سپس ایران می آید و کشوری را که نظامش سرنگون شده است در ظرفی از طلا تحویل می گیرد؟ آیا عربها پول های هنگفتی برای سرنگون کردن صدام حسین خرج نکردند اما نتوانستند در این کشور جایگاهی به دست آورند زیرا ایران بر عراق سلطه یافت و آن را به یک منطقه نفوذ حیاتی برای خود تبدیل کرد؟
آیا نفوذ ایران در یمن به دور از دیدگان کشورهای عربی صورت گرفت یا دقیقا جلوی چشمانشان رخ داد اما نتوانستند با شیوه های راهبردی مورد نیاز با آن مقابله کنند؟
ایران را سرزنش نکنید زیرا این کشور برنامه ای دارد و موافقت یا مخالفت ما در آن نقشی ندارد. برنامه ایران بر پایه های راهبردی قوی مبتنی شده است و صرفا یک گرایش توسعه طلبانه مرحله ای نیست. زمانی که ایران تفکر درباره این برنامه را آغاز کرد، سرگرم تشکیل یک نیروی نظامی و هسته ای شد که توجه همه جهان به آن جلب شد و از سال ها پیش کشور های جهان با آن درباره برنامه هسته ای اش مذاکره می کنند. ایران از نظر نظامی دیگر به سلاح های غرب یا شرق وابسته نیست زیرا با کمک فیزیکی و فکری (دانشمندان) این کشور زرادخانه نظامی ساخته است. ایران به این علت بیشتر سزاوار احترام است تا محکوم کردن حتی اگر برخی با آن اختلاف سیاسی داشته باشند. این درحالی است که کشورهای عربی همچنان به حمایت فرسایشی آمریکا وابسته هستند. ایران در تولیدات غیرنظامی ونظامی به توانایی ذاتی خود تکیه دارد و همین موضوع موجب شده است کشورهای جهان با آن به عنوان یک همرتبه و نه پیرو تعامل کنند.
چرا ما به جای آن که با ایران با همان راهبردهای مبتنی بر قدرت و برنامه ریزی مواجه شویم، آن را سرزنش می کنیم؟
به تفاوت میان سرمایه گذاری کشورهای عربی و ایران در لبنان توجه کنید. در حالیکه کشورهای عربی درزمینه احداث هتل ها و کاباره ها سرمایه گذاری می کنند، ایران در زمینه ایجاد یک بازوی نظامی راهبردی در لبنان سرمایه گذاری می کند به گونه ای که این بازو به حاکم فعلی لبنان تبدیل شده است. همیشه این گونه بوده، هست و خواهد بود که در روابط بین المللی و داخلی فقط قدرت جایگاه دارد. چه قدر حق با کسانی بود که با حالت تمسخر نفوذ کشورهای عربی و ایران را در لبنان مقایسه کردند.
یکی از آن ها یک روز گفت اگر طرفداران طرح کشورهای عربی و ایران در لبنان با یکدیگر درگیر شوند، طرفداران طرح کشورهای عربی با قلیان مبارزه خواهند کرد؛ این درحالیست که طرفداران طرح ایران با قدرتمند ترین سلاح و نیروهای آموزش دیده مبارزه خواهند کرد.
این هرگز یک راه حل و راهبرد نیست که برخی تلاش کنند با اجیر کردن گروه های مبارز با ایران مقابله کنند. این کار افراد ناتوان است. راه حل تدوین یک طرح توسعه ای واقعی در تمامی زمینه های علمی، صنعتی و فن آوری است یعنی همان کاری که ایران از زمان پیروزی انقلاب سال 1979 انجام داد.
تفاوت بین کشورهای عربی و ایران مانند تفاوت بین دو فرد است که اولی خانه ای اجاره کرده است و به صاحب خانه (آمریکا) اجاره پرداخت می کند و پولش را از دست می دهد در حالی که دومی پول قرض کرده و خانه خریده است و پس از چند سال صاحب آن شده است.
ببینید ایران چگونه از منابع و ثروت هایش برای رسیدن به خودکفایی در دراز مدت استفاده می کند به گونه ای که هم اکنون به قدرتی تبدیل شده است که می تواند از خود حمایت کند مانند کسی که به جای اجاره کردن خانه آن را خریده است. این درحالیست که کشورهای عربی به سرمایه گذاری دراز مدت برای رسیدن به خودکفایی فکر نکردند و اموال خود را به قدرت های خارجی دادند تا از آنان حمایت کنند و اکنون خود را روی یک قلع داغ می یابند زیرا فکر نکردند و مانند ایران سرمایه گذاری درازمدت نکردند.
آن چیزی که ما کشورهای عربی بیش از هر چیز دیگر به آن نیاز داریم، سرمایه گذاری، برنامه ریزی، صبر و پشتکار و اتخاذ راهبردهایی شبیه به ایران است. کشورهای عربی زود خسته می شوند و از پشتکار لازم برای رسیدن به نتیجه برخوردار نیستند به همین خاطر در همه موارد از جمله حمایت از کشورشان در برابر تهدیدات خارجی به کشورهای خارجی تکیه می کنند اما نمی دانند که این کشور خارجی مانند آمریکا در گذر زمان قوی باقی نخواهد ماند بلکه روز به روز ضعیف و ضعیف تر خواهد شد و این موجب ایجاد رعب و وحشت در آن ها می شود. همان اتفاقی که هم اکنون می افتد. واشنگتن از حمایت از متحدان عرب خود شانه خالی کرده است و با دشمنان ایرانی آن ها قرارداد امضا می کند.
آیا ایران پنجاه سال پیش حتی خواب این را می دید که بر بسیاری از کشورهای عربی مانند عراق، سوریه، لبنان و به زودی یمن، کویت و دیگر کشورها سلطه پیدا کند؟ از نظر افراد زیادی این امر غیرممکن بود اما اکنون واقعیت پیدا کرده است زیرا ایران برای برنامه ای بلند مدت تلاش می کرد و این امر بدون شک بسیاری از کشورهای عربی را آزار می دهد و موجب می شود از ایران و افزایش نفوذ آن در منطقه کینه به دل بگیرند.
نویسنده مقاله می پرسد چرا به جای سرزنش کردن ایران و بسیج کردن ارتش های عربی برضد این کشور چرا طرح های عربی خاصی را تدوین نمی کنید تا براساس آن ها با ایران، ترکیه و دیگر قدرت های رو به رشد مقابله کنید؟ ایران او