وی ادامه داد:به نظر می رسد خواستههایی که مطرح میشود و آن جنبههای عینی که در ذیل این شعار مورد نظر است محقق نمیشود و این موضوع به وضوح در سالهای گذشته دیده میشود.
این استاد حوزه و دانشگاه با بیان این که بحث فرهنگ بحث بسیار مهمی است، گفت: از ابتدای انقلاب این طور مطرح میشده که فرهنگ زیربناست نه اقتصاد و سیاست. البته این ها سه حلقهای هستند که همدیگر را کامل میکنند، اما آن چیزی که اهمیت بنیادیتری دارد فرهنگ است که هم میتواند اقتصاد را تغذیه کند و جهت دهد و هم سیاست را به همین صورت به پیش ببرد.
اگر میخواهیم فرهنگ زیربنا باشد، باید به لوازم آن تن بدهیم
لکزایی این شعار را شعار مهمی دانست که از ابتدای انقلاب مطرح شده است و در ادامه تصریح کرد: متاسفانه پس از گذشت 30 سال کمتر به آن عمل شده است. طبیعتا آنچیزی که مهم است این که در برنامه ریزی ها به این شعار پایبند باشیم یعنی اگر میگوییم فرهنگ زیربناست باید به همه لوازمی که میتواند این شعار را محقق کند تن بدهیم یعنی جنبه های آموزشی، تعلیمی و تربیتی و حتی ابعاد رسانه ای موضوع نیز باید برای ما مهم باشد.
وی خاطرنشان کرد: اگر در این مسیر درجایی نیاز است امنیت روانی تامین شود تا بحثی گسترش پیدا کند حتما باید این امکان فراهم شود یا اگر نیاز است آزادی به صورت واضح تری در برخی از مراکز، مباحث و مواقع بیش از آنچه مورد انتظار است تامین شود حتما باید این اتفاق بیافتد و این سوای از آن مباحث روتینی است که در قانون اساسی و سایر قوانین حاکمیتی به آن پرداخته شده است مورد توجه قرار گیرد.
فرهنگ را به عنوان یک نگاه راهبردی و بنیادی در نظر بگیریم
عضو هیأت علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی معتقد است: اگر میگوییم فرهنگ زیربناست باید همه لوازم آن را بپذیریم و با همه امکاناتمان به این سمت و سو حرکت،برنامه ریزی وتصمیم سازی کنیم تا این مهم تحقق پیدا کند یعنی به عنوان یک نگاه راهبردی و بنیادی به فرهنگ بنگریم که می تواند حتی سیاست و اقتصادمان را جهت دهد.
لکزایی در ادامه با اشاره اهمیت قرار گرفتن عنوان "فرهنگ" در شعار سال در کلام مقام معظم رهبری، اظهار کرد: این که امسال مقام معظم رهبری، اقتصاد و فرهنگ را مورد تاکید قرار دادند شاید به نوعی به خاطر تاثیری است که فرهنگ می تواند در اقتصاد، کارآفرینی و بهبود شرایط اقتصادی و معیشتی مردم داشته باشد و حتی ممکن است یک بحث و مشکل مهم اقتصادی با یک نگاه فرهنگی حل و فصل شود.
وی ادامه داد:طبیعتا این نگاه باید توسعه و تعمیق پیدا کند و ما به این سمت وسو حرکت کنیم که از حوزه فرهنگ برای تحقق و تعمیق مباحث اقتصادی و رفع مسائل اقتصادی بهرهمند شویم. ضمن این که مدیریت جهادی وعزم ملی هم در ذیل آن مطرح شده که شاید به همین معنا باشد.
نویسنده کتاب "توزیع و مهار قدرت در نظریه ولایت فقیه" همچنین اضافه کرد: البته معنای دیگری هم می شود ازآن برداشت کرد که اگر بخواهیم بحث فرهنگ هم خوب پیش برود نیاز است به جهات اقتصادی هم حمایت شود زیرا خیلی از موارد فرهنگی نیاز به حمایت و تامین مالی و اقتصادی دارند و شاید بدون کمک مالی نتوان آن را پیش برد.
فرهنگ، صرفا دولتی نیست بلکه در بطن جامعه وجود دارد
وی با بیان این که باید توجه داشت که فرهنگ صرفا یک مقوله دولتی نیست بلکه فرهنگ در بطن جامعه وجود دارد، افزود: تنها کاری که دولتها باید انجام دهند این است که از جهتی نظارت کنند و از جهتی که تقدم هم دارد تصمیم سازی کرده و جهت گیریهای کلی را مشخص کنند تا براساس آن سمت و سویی که در تصمیمسازیها و برنامهریزیها تعیین شده حرکت کنیم و طبیعتا همه ارکان و قالب آن باید در اختیار باشد تا خود مردم آن را پیش ببرند.
به اعتقاد لکزایی دولت نمی تواند عنصر موثری برای پیشبرد فرهنگ باشد بلکه باید جهت دهد نظارت و هدایت کند و امکانات در اختیار گروه های مختلف مردم قرار دهد تا بتوانند مباحث و موضوعات فرهنگی را پیش ببرند و مورد حمایت دولت قرار گیرند و نباید دراین موضوع تردید کرد.
برای تحقق مطالبه رهبری، فرهنگی باید مردمی شود
عضو هیأت علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی تاکید کرد: اگر بخواهیم شعار سال و مطالبه مقام معظم رهبری محقق شود خیلی از موضوعاتی که در حوزه فرهنگ در جامعه وجود دارد باید در دست مردم قرار گیرد که به عنوان سازمان های مردم نهاد بتوانند کار را پیش ببرند زیرا ورود مردم و استفاده از ظرفیت موجود در جامعه میتواند به این مساله کمک کند یعنی یکی از راههای تحقق این شعار که فرهنگ میتواند زیربنا باشد این است که از ظرفیتهای پنهان و خفته در جامعه استفاده شود.
وی همچنین با اشاره به عواملی که باعث معطل ماندن شعار سال یا کمتر تحقق یافتن آنها، اظهار کرد: یکی از عوامل از نظر من این است که ما از ظرفیت های موجود در جامعه استفاده نمی کنیم در حالی که اگر کار در دست مردم باشد می تواند جنبههای مثبت و تحول در جامعه ایجاد کرده و به بسط موضوعات و مباحث فرهنگی کمک کند و این مساله در سایر عرصهها نیز صدق میکند. به عنوان مثال در بحث رسانه ملی الان ما خودمان را به چند شبکه دولتی محدود کردهایم البته آقایان می گویند این برنامه ها را افراد مردمی تولید میکنند!
انتقاد از نهادینه شدن «تکرار» در رسانه ملی
مدرس و پژوهشگر حوزه و دانشگاه افزود: باید شبکه ای مختص دانشگاهیان، حوزویان، فرهنگیان و... ایجاد شود وبه صورت مردمی یک شبکه خصوصی راه اندازی شود آن وقت ببینیم چقدر ظرفیتها آزاد میشود و چه کمکی به بسط مباحث فرهنگی و به حل معظلات میکند.
وی ادامه داد: اکنون شبکههای مختلفی در رسانه ملی داریم اما برنامههایشان نزدیک به 70 دردصد تکرای است و یک برنامه یا فیلم را همه شبکهها به نوبت پخش می کنند و نمیدانم این کار چه ضرورتی دارد و برای چه این کار انجام میشود. بهتر است دولت دو شبکه قوی داشته باشد و بقیه شبکه ها به مردم واگذار شود و در اختیار نخبگان قرار گیرد تا این ظرفیت عظیم فرهنگی در جامعه بتواند آزاد شود که این اقدام میتواند به رشد و فرهنگ ما کمک کند و این ایده که فرهنگ زیربناست را محقق کند.
عضو هیأت علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی خاطرنشان کرد: متاسفانه در حوزه آموزش، تعلیم و تعلم هم به این صورت است بعضی مواقع ملاحضه میشود که آن جنبه نظارتی و هدایتی که باید دولت داشته باشد انجام نمیشود و این نیز یک ضعف است در حالی که نظارت های مردمی و دولتی نیاز است تا بتوانیم امور را در جهاتی که مورد نظر است پیش ببریم و این با همکاری و یک عزم ملی می تواند اتفاق بیافتد.بنابراین اگر این کار انجام شود،می توانیم از ظرفیت های موجود مناسبتر استفاده کنیم و آخرسال شاید وضعیت بهتر، دقیقتر، بنیادی تر و کاربردیتر در ارتباط با شعار سال را شاهد باشیم.
فرهنگ؛ عنصر مغفول همه دولتها در جمهوری اسلامی
وی در ادمه گفت وگو با تسنیم با ارزیابی از عملکرد دولت ها و دولات فعلی در زمینه فرهنگ و رویکرد او به این مقوله،تصریح کرد: فرهنگ یک موضوعی است که اگر کاری هم صورت گیرد خیلی دیر نتیجه می دهد و الان نمیشود عملکرد دولت فعلی را به صورت دقیق ارزیابی کرد اما میتوان گفت دولتها معوملا عرصه فرهنگ را مورد غفلت قرار دادهاند و فرهنگ عنصر مغفول همه دولت ها در جمهوری اسلامی بوده است درحالیکه فرهنگ، شعار انقلاب ما بوده و انقلاب ما قبل از این که سیاسی باشد یک انقلاب فرهنگی، معنوی و اخلاقی بوده اما در قالب دولت ها مغفول واقع شده است.
این کارشناس مباحث فرهنگی و اندیشه سیاسی،ادامه داد: باید ببینیم این دولت در عرصه فرهنگ چه میکند. اما در حال حاضر که در عرصه عینی چیزی مشاهده نمیشود و شاید جهت گیری هایی که صورت می گیرد را در سال های آینده بهتر و دقیق تر تحلیل کنیم زیرا فعالیت ها و تصمیم گیری های فرهنگی آنی و لحظه ای جواب نمی دهد بلکه دیر نتیجه می دهد و دیر پیامدهای خود را نشان می دهد.
لکزایی همچنین خاطرنشان کرد:شاید یکی از دلایل دیگری که دولتمردان به سراغ فرهنگ نمی روند همین باشد که کارهای فرهنگی خیلی خود را نشان نمی دهد یعنی ممکن است مدیری اکنون در مباحث فرهنگی تمرکز کند اما چهار سال بعد نتیجه دهد لذا کمتر رغبت می کنند به این سمت بروند و بیشتر دنبال مباحثی میروند که سریع نتیجه دهد.
مهمترین مشکل ما نداشتن یک «نظریه فرهنگی» است
وی در ادامه با طرح این سوال از متولیان فرهنگی که "نظریه فرهنگی جمهوری
اسلامی" چیست؟ گفت: یکی از مسائل مهمی در مباحث فرهنگی به عنوان مشکل اساس
مطرح است این است که ما یک "نظریه فرهنگی" نداریم و این را باید نخبگان و
دولتمردان ما باید تبیین کنند که اصلا نظریه فرهنگی جمهوری اسلامی چیست تا
براساس ان کارها را پیش ببریم.
عضو هیأت علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی افزود:مادر ابتدای انقلاب
افرادی همچون شهید باهنر،بهشتی و استاد مطهری داشتیم که در این حوزه تبحر و
اشراف داشتند و مباحث فرهنگی برایشان اولویت داشت و دیدگاه ها و نگاه های
خاصی داشتند و الان نیاز به چنین متفکرینی داریم که در بحث فرهنگ نظریه
فرهنگی جمهوری اسلامی ارائه دهند که مورد اجماع همه باشد تا براساس آن
بتوانیم جایگاه خود را مشخص کنیم و ببینیم به چه سمت و سویی باید کارها را
پیش ببریم و این می تواند در نظریه سیاسی و اقتصادی ماهم تاثیر بگذارد.
وی تاکید کرد: حداقل الان نمیدانیم نظریه فرهنگی دولت جدید چیست؟ ممکن است از یکسری مباحث سیاسی برداشت های خاصی صورت گیرد اما اینها بیشتر جنبه های سطحی،احساسی و عاطفی پیدا می کند.شاید امروز مدیری براساس برداشت خاص خود چیزی بگوید و فردا عکس آن را بگوید لذا اینها نمیتواند ملاک ارزیابی قرار گیرد.
این مدرس حوزه و دانشگاه،اضافه کرد: ارزیابی باید براساس یک تئوری باشد که پشت آن نهفته است. اگر نظریه ای باشد که براساس آن بتوانیم نقد و ارزیابی کنیم خوب است و می تواند به رشد ما کمک کند و حتی شاید یک نظریه داشته باشیم که در مقام عمل مشکلاتی داشته باشد باید اصلاح شود و تکمیل گردد.
لکزایی با بیان این که نداشتن یک نظریه فرهنگی خلاء بسیار بزرگی است،گفت: شاید حتی قبل از این که بگوییم فرهنگ دولتی نیست و زیربنایی است باید این موضوع خود را به ما نشان دهد که با چه نظریه ای مباحث فرهنگی را پیش می بریم و باید دید که نقش آموزش و پژوهش و رسانه های ما در این قضیه کجاست. فضایی که وجود دارد و نهادهای مردمی که در بحث فرهنگ کار میکنند چه نقش و جایگاهی دارند.همه اینها می تواند در قالب یک نظریه، مبنای بحث و بررسی قرار گیرد.
وی باطرح مجدد این سوال از مسوولان کشور و دولت مبنی بر این که واقعا نظریه فرهنگی تان چیست؟ گفت:مقام معظم رهبری امسال را سال اقتصاد وفرهنگ نامگذاری کردند حال میخواهید این شعار را در ذیل چه نظریه ای تحقق بخشید؟ اگر نظریه ای وجود داشت که رهبری تاکید نمی کردند، بلکه بر کم و زیاد شدن جنبه های ایجابی و سلبی یا تکمیل و اصلاح آن تاکید میکردند. بنابراین چون این نظریه وجود ندارد این شعار و نامگذاری مطرح می شود.
عضو هیأت علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی افزود:از شورای عالی انقلاب فرهنگی به عنوان مهمترین نهاد فرهنگی در کشوراین سوال مطرح می شود که نظریه فرهنگی جمهوری اسلامی ایران چیست و با چه نظریه و نگاه کلی تصمیمات فرهنگی می گیرند و پیش میبرند.
35 سال بدون نظریه فرهنگی کار کردهایم
لکزایی با اشاره به این که بدون تردید همه به اهمیت این سخن واقف هستند اما در مرحله عمل آسیب هایی وجود دارد که کسی جرات ورود به آن را ندارد،تصریح کرد:معتقدم ما 35 سال بدون نظریه فرهنگی کار کرده ایم و معمولا در دعواهای جناحی آن را متهم به این طرف و آن طرف کرده ایم و این نشان می دهد که نظریه فرهنگی حلقه مفقوده در مباحث کلان در کشور ماست زیرا اگر وجود داشت امروز عملکردها براساس آن نظریه فرهنگی انجام میگرفت و به پیش می رفت نه این که براساس منازعات جناحی روزی یک طرح و حرفی را زیر سوال ببریم و روزی از آن تعریف کنیم بلکه هرکس در هرجایی از آن نظریه درو می شد، می توانستیم او را زیر سوال ببریم و انتقاد کنیم.
وی تاکید کرد: سوال مهمی که باید از متولیان و مسوولان فرهنگی پرسید این است که نظریه فرهنگی جمهوری اسلامی چیست؟ باید روی این موضوع بحث کرد که اگر دراین بحث و گفتوگوها به چنین ایده ای دست پیدا کنیم که طرح این مساله ضرورت دارد می تواند مفید و موثر باشد.
این استاد حوزه و دانشگاه در پایان با بیان این که مقام معظم رهبری سالها در بحث فرهنگ دغدغه ها و تاملاتی داشتند که در فرصتهای مختلف آنها را بیان فرمودند، افزود: شورای عالی انقلاب فرهنگی به عنوان مهمترین نهاد و همچنین سایر نهادهای علمی و فرهنگی همچون وزارت ارشاد، آموزش و پرورش و آموزش عالی و حوزههای علمیه به عنوان نهاد غیردولتی میتوانند برای تبیین و تدوین نظریه فرهنگی جمهوری اسلامی ورود کرده و به وظیفه خود عمل کنند.