یکی از دوستان شهید آوینی میگوید: «هنوز اشکهای شهید آوینی به خاطر آزارهای محمدعلی زم و وزارت ارشاد خاتمی را از یاد نبردهام. مرتضی دوران ریاست جمهوری هاشمی را خطرناک و احیاگر لیبرالیسم میدانست.»
به گزارش شهدای ایران؛ شهریار زرشناس، نویسنده و پژوهشگر و از دوستان و همکاران شهید آوینی در نشریه سوره در گفت وگو با تسنیم گفت: حقیقت این است که شهید آوینی دوران ریاست جمهوری آقای هاشمی رفسنجانی را خطرناک میدید و جلوی آن هم میایستاد. ...بعد از روی کار آمدن دولت آقای رفسنجانی در سال ۶۸ هم که بحث تجمل گرایی و رفاه در جامعه مطرح شد، افرادی قصد تغییر دادن فضای کشور را داشتند که تا حدودی هم این اتفاق افتاد و شهید آوینی هم این مسئله را احساس میکرد و به همین دلیل عنوان کرد که در این شرایط باید به عروهًْ الوثقی ولایت تکیه کنیم.
وی تصریح کرد: شهید آوینی معتقد بود که حرکت دولت سازندگی احیای سرمایهداری است و این مسئله را صراحتا اعلام میکرد.
این نویسنده ادامه داد: شهید آوینی به وضوح میدید که وزارت ارشاد خاتمی یک نوع لیبرالیزم را درجامعه ترویج میکند؛ ممکن است مسئولین فرهنگی ما، مسئولین گذشته نباشد ولی متاسفانه دیدگاههایشان همان دیدگاههای گذشته است؛ آن دوران عطاالله مهاجرانی، معاون پارلمانی رئیس جمهور بود و با این حال یک جریان روشنفکری با عنوان نشریه گردون و با محوریت عباس معروفی را با پول خود پشتیبانی میکرد که شهید آوینی بیشتر تقابل و درگیری کتبی را با این جریان داشت.می دانیم یک شبکهای از مدیران دولت هاشمی مریدان عبدالکریم سروش بودند، مثل عطاالله مهاجرانی، مسعود روغنی زنجانی، کرباسچی و حتی معین جزو مریدان سروش به شمار میرفتند؛ اگر چه در آن زمان هاشمی مستقیما مطلبی را نمیگفت ولی آثاری که در کشور وجود داشت، این بود که وی به شدت با حرکتهای انتقادی که علیه سروش انجام میشد، مخالف بود. ما در روزنامه کیهان بودیم و این روزنامه و نشریه سوره نوک حمله به سروش بودند و ما فشارهای زیادی را از طرف دولت و به خصوص وزارت ارشاد وقت داشتیم.میدانید که درگیری بین سوره و کیهان از یک سو و آقای خاتمی از سوی دیگر بعد از جشنواره فیلم فجر سال۶۹ که دست پخت همین آقایان بود، شروع شد، و دامنه همین درگیری منجر به استعفای خاتمی در سال ۷۱ شد. به عبارت دیگر یک سال و نیم روزنامه کیهان و نشریه سوره خط مستقیم حمله به سیاستهای فرهنگی آقای هاشمی بودند اما وی از آقای خاتمی حمایت میکرد و عطاالله مهاجرانی به جریان گردون به طور مستقیم پول میداد. ما مقالات زیادی از آوینی در نقد سیاستهای فرهنگی دولت سازندگی، وزارت ارشاد و نقد خاتمی داریم؛ همچنین مقالاتی در نقد جریان سروش، گردون و مهاجرانی داریم.
وی افزود: آوینی نیمه دوم سال ۷۱ بسیار غمگین بود چون وی را زیر فشار قوی گذاشته بودند و ماههای آخر زندگی اش از دست آزار و اذیتهای مدیریت حوزه هنری واقعا گریه میکرد و اشک میریخت، در اسفند همان سال هم تصمیم به رفتن از این سازمان را گرفته بود. این دوست شهید آوینی تصریح کرد:اینها باعث شد آوینی بسیار مغموم و ناراحت باشد، اشکهای آوینی از رفتار مسئولان و حامیان دولت آقای هاشمی رفسنجانی را هیچ گاه فراموش نمیکنم.
وی تصریح کرد: شهید آوینی معتقد بود که حرکت دولت سازندگی احیای سرمایهداری است و این مسئله را صراحتا اعلام میکرد.
این نویسنده ادامه داد: شهید آوینی به وضوح میدید که وزارت ارشاد خاتمی یک نوع لیبرالیزم را درجامعه ترویج میکند؛ ممکن است مسئولین فرهنگی ما، مسئولین گذشته نباشد ولی متاسفانه دیدگاههایشان همان دیدگاههای گذشته است؛ آن دوران عطاالله مهاجرانی، معاون پارلمانی رئیس جمهور بود و با این حال یک جریان روشنفکری با عنوان نشریه گردون و با محوریت عباس معروفی را با پول خود پشتیبانی میکرد که شهید آوینی بیشتر تقابل و درگیری کتبی را با این جریان داشت.می دانیم یک شبکهای از مدیران دولت هاشمی مریدان عبدالکریم سروش بودند، مثل عطاالله مهاجرانی، مسعود روغنی زنجانی، کرباسچی و حتی معین جزو مریدان سروش به شمار میرفتند؛ اگر چه در آن زمان هاشمی مستقیما مطلبی را نمیگفت ولی آثاری که در کشور وجود داشت، این بود که وی به شدت با حرکتهای انتقادی که علیه سروش انجام میشد، مخالف بود. ما در روزنامه کیهان بودیم و این روزنامه و نشریه سوره نوک حمله به سروش بودند و ما فشارهای زیادی را از طرف دولت و به خصوص وزارت ارشاد وقت داشتیم.میدانید که درگیری بین سوره و کیهان از یک سو و آقای خاتمی از سوی دیگر بعد از جشنواره فیلم فجر سال۶۹ که دست پخت همین آقایان بود، شروع شد، و دامنه همین درگیری منجر به استعفای خاتمی در سال ۷۱ شد. به عبارت دیگر یک سال و نیم روزنامه کیهان و نشریه سوره خط مستقیم حمله به سیاستهای فرهنگی آقای هاشمی بودند اما وی از آقای خاتمی حمایت میکرد و عطاالله مهاجرانی به جریان گردون به طور مستقیم پول میداد. ما مقالات زیادی از آوینی در نقد سیاستهای فرهنگی دولت سازندگی، وزارت ارشاد و نقد خاتمی داریم؛ همچنین مقالاتی در نقد جریان سروش، گردون و مهاجرانی داریم.
وی افزود: آوینی نیمه دوم سال ۷۱ بسیار غمگین بود چون وی را زیر فشار قوی گذاشته بودند و ماههای آخر زندگی اش از دست آزار و اذیتهای مدیریت حوزه هنری واقعا گریه میکرد و اشک میریخت، در اسفند همان سال هم تصمیم به رفتن از این سازمان را گرفته بود. این دوست شهید آوینی تصریح کرد:اینها باعث شد آوینی بسیار مغموم و ناراحت باشد، اشکهای آوینی از رفتار مسئولان و حامیان دولت آقای هاشمی رفسنجانی را هیچ گاه فراموش نمیکنم.