گاهی رهگذری آنقدر با احساس از آنجا رد می شود تو گویی در خاک شلمچه قدم بر می دارد. یکی می آید نزدیک تر و می پرسد جبهه می برند ؟، نمی دانم حواسش نیست یا ......، دیگری در جستجوی گرفتن یک عکس از شهدا است. برایش فرق نمی کند . فقط شهدا را طلب می کند .
اینجا فضا متفاوت است . شاید همان آن طرف تر بعد از چراغ را می گویم .آنجا گشت ارشاد به دنبال ارشاد دخترکان بزک کرده باشد اما اینجا همان دختران را می بینی که اشک بر گونه هایشان نشسته است . همانها که پلاک سفارش می دهند به یاد مظلومیت شهدا ....
در میانه نمایشگاه اما دفتر ی است که حالا دیگر تبدیل به دل نوشته برای شهدا شده است. دفتر را که ورق می زنی تفاوت سنی ها قابل لمس است. از پسر بچه ای که تازه به کلاس دوم دبستان رفته و می گوید " شهدا قول می دهم دیگه مامانم رو اذیت نکنم تا خانمی که برای شهدا می نویسد "شرمنده ام ... همین حالا شرمنده ام" .
اینجا شلمچه نیست ، فکه نیست ، طلائیه نیست ، از راهیان نور و بازدید از مناطق عملیاتی خبری نیست. اینجا میدان صادقیه تهران است که خیلی ها می گویند از همان مدل فرهنگ سازی ها لازم دارد. اینجا یک نمایشگاه کوچک است که رهگذرانش می گویند شما را به خون شهدا قسم این نمایشگاه را دائمی کنید.