همسر شهید علیمحمدی گفت: همسرم از سال 84 میدانست که تحت تعقیب است ولی این مسئله را جدی نگرفت.
به گزارش شهدای ایران؛ منصوره کرمی همسر شهید علیمحمدی عصر امروز در مراسم یادواره شهدای هستهای در واحد تهران جنوب دانشگاه آزاد با اشاره به زندگی این شهید هستهای گفت: 27 سال و 4 ماه با شهید علیمحمدی زندگی کردم که در آن زمان خوشبختترین زن روی زمین بودم، شهید در سال 56 وارد دانشگاه شیراز شد و در آن زمان در حرکتهای دانشجویی انقلابی شرکت میکرد، در سال 57 به همراه شهید مفتح در راهپیمایی شرکت کرد و پس از انقلاب که شرایط بحرانی بود مطالعاتی را بر روی موضوعات مختلف مانند فلسفه انجام داد.
وی افزود: همسرم در سال 58 به جهاد سازندگی رفت ولی برای اینکه علاقه به کار تخصصی داشت وارد ستاد انقلاب فرهنگی شد و تصمیم گرفت مسیر علمی خود را ادامه دهد.
همسر شهید علیمحمدی اظهار داشت: همسرم زمان جنگ به جبهه رفت ولی به دلیل اینکه بیمار شد و اجازه پدرش را هم نداشت نتوانست در جنگ شرکت کند، سال 61 ازدواج کردیم و در سال 62 دانشگاهها بازگشایی شد که شهید علیمحمدی به شیراز بازگشت و پس از شش ماه دوری توانست یک اتاق در جاده کمربندی شیراز اجاره کند تا من نیز به شیراز بروم.
کرمی اضافه کرد: حتی زمانی که دو فرزند داشتیم شهید علیمحمدی رتبه اول رشته فیزیک را در اختیار داشت و در زمان دانشجویی وی تمام امور منزل بر عهده من بود.
وی افزود: شهید علیمحمدی از سال 84 میدانست که تحت تعقیب است ولی این مسئله را جدی نگرفت. البته یک بار گفت گویا پس از جنگ راه شهادت بسته شده است ولی نمیدانست که راه شهادت همیشه باز است و خودش نخستین شهید علمی کشور است.
وی با اشاره به روز شهادت شهید علیمحمدی گفت: ساعت 7 و 30 دقیقه صبح برای رفتن به دانشگاه سه بار از من خداحافظی کرد و من مثل همیشه برای او دعا میخواندم که به یکباره پس از رفتن وی صدای انفجار را شنیدم و دیدم حتی فرصت نکرد سوار ماشین شود، همسرم به حالت سجده کنار ماشین نشسته بود و سرش بر روی دستانش قرار داشت وقتی صدایش کردم و جوابی نشنیدم سرش را بلند کردم و متوجه شدم قسمت چپ سرش کاملاً خالی است.
کرمی گفت: همسرم پیش از شهادت گفت: بیا دعا کنیم هر زمان خواستیم از دنیا برویم با یکدیگر برویم و من همیشه از وی گله دارم که چرا خودش شهید شد و من را نبرد و امیدوارم بتوانم ذرهای از مقام ایشان را کسب کرده و با شهادت از دنیا بروم.
وی با اشاره به سخنانی که به قاتل شهید علیمحمدی گفته بود، اظهار داشت: نخستین حرفی که به قاتل همسرم زدم این بود که گفتم چرا و به چه دلیل؟ مگر همسر من جز فکر به پیشرفت کشور چه کاری کرده بود؟ و دومین جمله اینکه گفتم مگر محبت پدر ندیده بودی که فرزندان من را بیپدر کردی؟
کرمی گفت: فرد قاتل توجیهاتی را عنوان کرد و گفت: که به او گفتهاند علیمحمدی برای دنیا مضر است ولی من امیدوارم هیچکس توجیهات غلط را برای کارهای خود به کار نبرد و گول نخورد.
وی افزود: همسرم در سال 58 به جهاد سازندگی رفت ولی برای اینکه علاقه به کار تخصصی داشت وارد ستاد انقلاب فرهنگی شد و تصمیم گرفت مسیر علمی خود را ادامه دهد.
همسر شهید علیمحمدی اظهار داشت: همسرم زمان جنگ به جبهه رفت ولی به دلیل اینکه بیمار شد و اجازه پدرش را هم نداشت نتوانست در جنگ شرکت کند، سال 61 ازدواج کردیم و در سال 62 دانشگاهها بازگشایی شد که شهید علیمحمدی به شیراز بازگشت و پس از شش ماه دوری توانست یک اتاق در جاده کمربندی شیراز اجاره کند تا من نیز به شیراز بروم.
کرمی اضافه کرد: حتی زمانی که دو فرزند داشتیم شهید علیمحمدی رتبه اول رشته فیزیک را در اختیار داشت و در زمان دانشجویی وی تمام امور منزل بر عهده من بود.
وی افزود: شهید علیمحمدی از سال 84 میدانست که تحت تعقیب است ولی این مسئله را جدی نگرفت. البته یک بار گفت گویا پس از جنگ راه شهادت بسته شده است ولی نمیدانست که راه شهادت همیشه باز است و خودش نخستین شهید علمی کشور است.
وی با اشاره به روز شهادت شهید علیمحمدی گفت: ساعت 7 و 30 دقیقه صبح برای رفتن به دانشگاه سه بار از من خداحافظی کرد و من مثل همیشه برای او دعا میخواندم که به یکباره پس از رفتن وی صدای انفجار را شنیدم و دیدم حتی فرصت نکرد سوار ماشین شود، همسرم به حالت سجده کنار ماشین نشسته بود و سرش بر روی دستانش قرار داشت وقتی صدایش کردم و جوابی نشنیدم سرش را بلند کردم و متوجه شدم قسمت چپ سرش کاملاً خالی است.
کرمی گفت: همسرم پیش از شهادت گفت: بیا دعا کنیم هر زمان خواستیم از دنیا برویم با یکدیگر برویم و من همیشه از وی گله دارم که چرا خودش شهید شد و من را نبرد و امیدوارم بتوانم ذرهای از مقام ایشان را کسب کرده و با شهادت از دنیا بروم.
وی با اشاره به سخنانی که به قاتل شهید علیمحمدی گفته بود، اظهار داشت: نخستین حرفی که به قاتل همسرم زدم این بود که گفتم چرا و به چه دلیل؟ مگر همسر من جز فکر به پیشرفت کشور چه کاری کرده بود؟ و دومین جمله اینکه گفتم مگر محبت پدر ندیده بودی که فرزندان من را بیپدر کردی؟
کرمی گفت: فرد قاتل توجیهاتی را عنوان کرد و گفت: که به او گفتهاند علیمحمدی برای دنیا مضر است ولی من امیدوارم هیچکس توجیهات غلط را برای کارهای خود به کار نبرد و گول نخورد.