بالاخره من 7 دوره نماينده مجلس بودم خيلي از همكاران آمده اند و رفته اند. من خدمت همكاران گفته ام كه نمايندگان دوره نهم مجلس جزو بدشناسترين نمايندگان هستند. در دوره اي كه شما مسئوليت نمايندگي تقبل كرده ايد كه دولت بودجه اي براي تخصيص دادن ندارد
به گزارش شهداي ايران به نقل از آرمان ، بالاخره من 7 دوره نماينده مجلس بودم خيلي از همكاران آمده اند و رفته اند. من خدمت همكاران گفته ام كه نمايندگان دوره نهم مجلس جزو بدشناسترين نمايندگان هستند. در دوره اي كه شما مسئوليت نمايندگي تقبل كرده ايد كه دولت بودجه اي براي تخصيص دادن ندارد
هفت دوره است كه در مجلس حضور دارد و باسابقهترين نماينده مجلس است؛ خيليها ميگويند كار او از سناتوري هم گذشته است. برخي از تحليلگران باهنر را از تاثير گذارترين و جريان ساز ترين نمايندگان مجلس توصيف ميكنند.
روزنامه آرمان درباره 6 وزير که به نقل از رسانهها در آستانه استيضاح قرار دارند، با محمد رضا باهنر، نايب رئيس مجلس نهم و دبير كل جامعه اسلامي مهندسين گفتوگويي کرده است که در زیر میآید:
سال 92 را چگونه ديديد؟
سال 92 سال بسيار خوبي بود. ما انتخابات خوبي را پشت سر گذاشتيم. سالي كه به نام حماسه سياسي و اقتصادي نام گذاري شده بود با حضور گسترده مردم در خرداد 92 فكر مي كنم شروع خوبي داشت. پس از آن هم سه يا چهار ماه طول كشيد تا دولت جديد مستقر شود. دولت هم شروع بسيار خوبي داشت. حالا يكسري برنامههاي اعلامي هم دولت دارد؛ ما در مجلس وظيفه داريم كمك كنيم تا دولت برنامه ها و شعارهايش را عملي كند.
به انتخابات سال 92 اشاره کردید.ارزیابی شما از آن انتخابات چگونه است و چرا اصولگرايان با وجود تعدد كانديدا موفق به تصاحب كرسي قوه مجريه نشدند؟
تعبير من از انتخابات 24 خرداد و پيام آن اين بود كه جامعه ما حدود 8 سال دچار يك نوع اصلاح طلبي از نوع تندروانه و ساختارشكن بود و در 8 سال بعدي دچار يك نوع تندروي ديگر شد كه به اصطلاح من آن را اصولگرايي از نوع احمدي نژادي ميخوانم. مردم ايران در نهايت ميان اين دو نوع تندروي در نهايت اعتدال را برگزيدند.
يعني معتقديد كه انتخاب آقاي روحاني براي رياست جمهوري يك انتخاب ميانه بود و اصلاحطلبان نقشي در انتخاب او نداشتند؟
انتخاب آقاي روحاني به عنوان رياست جمهوري انتخاب درستي محسوب مي شد آنهايي كه به دنبال ميانهروي بودند، بهترين كسي را كه مي توانستند انتخاب كنند، دكتر روحاني بود. سوابق رئيس جمهور يازدهم نشان ميداد كه فعال سياسي معتدلي است. بعضي ها مي خواهند همين را بگويند كه اصلاح طلبان بردند ، اصولگرايان باختندو يا ... در حالي كه به عقيده من مردم از تندروي خسته شده بودند و به شخصی راي دادند كه ميانهروتر بود. مردم دو تفكر ويژه و تند را در 16 سال گذشته به چشم خود ديده بودند. به همين دليل به كسي راي دادند كه كمتر با اين ويژگي ها مانوس بود. من سالها در مجلس در كنار آقاي روحاني بودم شعارهاي آقاي روحاني در انتخابات با ويژگي شخصيتي ايشان كاملا سازگاري داشت. من آقاي روحاني را انساني معتدل و اهل مشورت ميدانم به همين دليل اگر به شعارهاي انتخاباتي ايشان نظر بيندازيد، متوجه خواهيد شد كه آقاي روحاني شعاري را خلاف عقايدشان بيان نكردند.
اصولگرايي از نوع احمدي نژاد به چه معناست؟
من كه ميگويم اصولگرايي از نوع احمدي نژاد تعبير من است. يادم مي آيد وقتي ايشان رئيس جمهور شدند به ما گفتند من رفتار سياسي بسياري از فعالين سياسي كه در طيف اصولگرايي جاي مي گيرند را رفتار اصولگرايانه نمي دانم. به اصطلاح مي گفتند كه من شما را اصولگرا نمي دانم. بالاخره ايشان همانطور كه ديديد تعبير ديگري از اصولگرايي داشتند.
پس چگونه شد در سال 84 اصولگرايان، احمدي نژاد را برآمده از خود مي دانستند در حالي كه به قول شما احمدي نژاد تعريف ديگري از اصولگرايي ارائه كرده بود؟
اگر شما به انتخابات سال 84 نگاه كنيد، ميبينيد كه اصولگرايان از كانديداهاي متفاوتي حمايت كردند، بنده خودم رئيس ستاد انتخاباتي آقاي لاريجاني بودم. اما اينكه مرحله دوم ميان آقاي هاشمي و آقاي احمدينژاد انتخاباتي برگزار شد باز هم جبهه پيروان خط امام و رهبري در بيانيه اي عنوان داشت كه هيچ فرقی نمي كند و مردم باید راي دهند. اما زماني كه آقاي احمدي نژاد انتخاب شد، ما او را از جريان خودمان مي دانستيم و خيلي تلاش كرديم كه او به موفقيت برسد. اما چون يك ارتباط تشكيلاتي و ساختاري را نتوانستيم با هم برقرار كنيم بنابراين زاويه ایجاد شد. به تدريج اين زاويه بيشتر از گذشته شد.
اولين نقطه اختلاف طيف هاي مختلف اصولگرا با آقاي احمدي نژاد از كجا و چه زماني آغاز شد؟
اگر ميخواهيد بدانيد كه اولين جرقه اختلاف از كجا شروع شد، اولين بودجه اي كه احمدي نژاد به مجلس داد باعث شد تا ما شديدا موضع بگيريم و به اصطلاح دعواها و بحث هاي ما آغاز شد تعبير ما اين بود كه اين بودجه نمي تواند عملياتي باشد. مثلا ايشان بودجه اي كه ارائه کرد بر این مبنا بود كه 70 درصد بودجه عمراني را خواست افزايش دهد ما گفتيم كه كار عمراني كردن نیاز به بودجه دارد اما بودجه نيست. بايد ديد كه اصلا چنين زمينه اي هست. بايد ديد كه اقتصاد ما توان و كشش اين بودجه را دارد يا خير؟ كار عمراني كه فقط پول نيست، زمينه اقتصادي، نيروي انساني و برنامه ريزي ميخواهد. ما باید فقط بودجه تخصيص دهيم كه نميشود. البته مجلس نگذاشت كه 70 درصد بودجه عمراني رشد پيدا كند. مجلس اجازه داد كه فقط 30 درصد بودجه عمراني رشد پيدا كند و گرنه ما شاهد تورم بي سابقه در كشور بوديم. ما مي گفتيم طبيعي اش 20 درصد است كه حالا ما، 30 درصد بودجه را تخصيص داديم. از همان زمان بود كه گلایه های آقاي احمدي نژاد شروع شد و اینگونه جوسازی می کرد كه آقا اينها نميگذارند كار كنيم.
با توجه به این اختلافاتی که تعریف کردید، چرا مجلس از همان ابتدا واكنش مناسبي نسبت به تغييرات در سازمان برنامه و بودجه و... از خود نشان نداد؟
در دوره آقاي احمدي نژاد اين اتفاقات زياد رخ ميداد. اين بي توجهي به برنامه ريزي و قانون درآن دوره زياد بود که تا یک اندازه تحمل شد و از يك زمان، وقتي اثرات كار هويدا شده بود، ديگر قابل تحمل نبود. آقاي احمدي نژاد يكي از خصلت هاي اش اين بود كه خيلي خرد جمعي را قبول نداشت.آدم بسيار باهوشي بود اما اشكالش اين بود كه فكر ميكرد هر چه خودش به آن برسد، همان حق است و ديگر نيازي به مشورت با ديگران نميديد؛ به همين دليل حتي به مجلس اعتراض ميكرد. او به توصيه هاي كارشناسي بدنه خودش هم چندان اهمیت نمی داد و به همين دلیل نه تنها سازمان برنامه و بودجه بلكه شوراهاي عالي را هم منحل كرد. دوره اختلافات جدی ما با احمدی نژاد از همان سال اول بود كه دو تا سه سال هم طول كشيد و موضوعش هم انحلال شوراها بود. ايشان اعتقادي به كار كارشناسي نداشت.
آيا تصميم بر اين نيست كه براي كمك به دولت يازدهم، مجلس مقدمات احياي سازمان برنامه و بودجه را فراهم كند؟
مجلس چند ماه پيش تصميم گرفت با ادغام دو سازمان، دولت را مكلف به احياي سازمان برنامه و بودجه کند. اما فعلا دولت يازدهم هم چندان مايل نيست كه اين نهاد شكل گيرد. مرحوم آقاي پرورش را خدا رحمت كند که مي گفت ما در اول انقلاب موقعي كه در دولت حضور داشتيم، هر موقع مي خواستيم طرحي را اجرا نكنيم، ميگفتيم بايد يك كار اساسي را انجام دهيم. ظاهرا دولت فعلي هم مي خواهد يك كار اساسي انجام دهد.
يعني نمي خواهند دوباره سازمان برنامه و بودجه احيا شود؟
مي گويند به دنبال اجراي يك طرح جديد، اصلاح و در نهايت به وجود آوردن يك سازمان جديد است. فعلا اينگونه كه به ما گفتهاند ميخواهند يك كار اساسي انجام دهند.
برخي از فعالان سياسي معتقدند تعداد سوالات مجلس از وزرا بسيار زياد است. شما به عنوان هيات رئيسه مجلس تعدد سوالات را چگونه ارزيابي مي كنيد؟
اولا كه زياد و كم اينها، حرفهاي دقيقي نيست. اگر شما معتقديد كه زياد است، كار ميداني انجام دهيد.
شما به آمار 6 ماه اخير نگاه كنيد، متوجه خواهيد شد كه تعداد سوالات نسبت به مدت مشابه آنها در دولت احمدي نژاد بسيار بيشتر است؟
شما به آمار دوره هاي گذشته نگاه كنيد. 6 ماه اول دوره احمدي نژاد را با 6 ماه اول دوره خاتمي مقايسه كنيد، مي بينيد يك روند افزايشي داشته است. يعني شما با يك رشد طبيعي روبهرو هستيد. سوالات احمدي نژاد نسبت به آقاي خاتمي 20 درصد اضافه شده است و به همين ترتيب در دوره آقاي روحاني هم شاهد رشد 20درصدي سوالات بوديم. بنابراين اتفاق غير مترقبه اي رخ نداده است.
يعني سوالات سياسي و جناحي نيست؟
بالاخره من 7 دوره نماينده مجلس بودم خيلي از همكاران آمده اند و رفته اند. من خدمت همكاران گفته ام كه نمايندگان دوره نهم مجلس جزو بدشناسترين نمايندگان هستند. در دوره اي كه شما مسئوليت نمايندگي تقبل كرده ايد كه دولت بودجه اي براي تخصيص دادن ندارد حالا كه دولت گذشته پروژه هاي زيادي را افتتاح كرده است و هيچ كدام هم داراي اعتبار كافي نمي باشند. به همين دليل نمايندگان مجلس زير فشار افكار عمومي هستند. پيمانكار دارد ورشكست ميشود و تنها راه دسترسي اش نمايندگان مجلس در شهرستان هستند بنابراين بيشترين فشار بر آنها وارد ميشود. بالاخره هيچ كاري از دستشان بر نميآيد غير از سوال پرسيدن. من توصيه ام به دو طرف است؛ وزرا از سوال پرسيدن نمايندگان چندان نگران نباشند بالاخره وظيفه مجلس و نمايندگان پرسيدن سوال است. يك دفعه آقاي رئيس جمهور گفته بودند كه پاسخ به اين سوالات وقت وزرا را مي گيرد، من به ايشان گفتم كه آقاي رئيسجمهور پاسخگويي جزو كار وزراست و نميشود گفت كه وقتي وزير بيكار بود به سوالات پاسخ دهد. سوال پرسيدن نمايندگان جزو كارشان است و از سویی وزرا هم نبايد دل نازك باشند.
يعني تعدد سوالات زودهنگام نيست و شائبه جناحي و سياسي ندارند؟
در خصوص توافق ژنو يك عده به شدت تعريف ميكنند و يك عده هم به شدت حمايت ميكنند. من تعريف و حمايت كردن بي جا را قبول ندارم و نه تخريب كردن و جناحي نگريستن امری پسندیده است؛ قطعا يكسري نقاط ضعفي در خصوص مذاكرات وجود دارد كه با تخريب كردن و جناحي نگريستن اصلاح نميشود. حتما ما بايد حمايت كنيم و در طول زمان اشكالات مذاكرات را به آنها گوشزد كنيم. حالا يك عده مي آيند سوال مي پرسند اينكه يك عده مي آيند و مي گويند بگذاريد عرقشان خشك شود، وزير خارجه عرقش خشك شود، مذاكرات ديگر تمام ميشود. بنابراين يك سري از نمايندگان در طول حركت احساس ميكنند كه وزير مسير را درست طي نمي كند. نمي توانند صبر كند تا كار تمام شود. البته تمام سوالاتي كه از وزير خارجه ميشود را من تاييد نميكنم چون اين كار خوبي نيست. در مملكت ما يك رويه غلطي باب شده است که هر رئيس جمهور و هر وزيري مي آيد مي خواهد تمام مسئولين را عوض كند و تبع آن بسياري ديگر تغيير پيدا ميكنند. اين گونه كه نميشود اين رويهاي كه باب شده است، بسيار غلط و اشتباه است.
ولي تعداد تغييرات در دولت يازدهم نسبت به دولت قبلي كمتر است؟ اين موضوع را كه قبول داريد؟
بله، اما چه اشكال دارد وزير محترم علوم تمام روساي دانشگاهها را تغيير ندهد. رئيس چند دانشگاه را تغيير داد كه خب ما هم استقبال كرديم اما گسترده بودن روند تغييرات دامن كساني را مي گيرد كه اصلا سياسي نيستند. 200 پست كلان و سنگين داريم كه معمولا روساي جمهور آنها را تغيير ميدهد اما لزوما نبايد تغيير دهند. به واسطه اين تغيير ممكن است تعداد بيشتري مدير تغيير پيدا كنند. يك دفعه شما مي بينيد 5 هزار نفر به آرامي عوض مي شوند؛ در هيچ مملكتي اين گونه نيست. خيلي از افرادي كه تغيير پيدا كردند، سياسي نيستند.
قبول نداريد كه بسياري سوال ها ملي محسوب نميشود و بيش از هر موضوعی، بحث استاني و يا سياسي است؟
نه اين گونه نيست. اگر بخواهيد به كيفيت سوال ها نگاه كنيد، ميبينيد كه كيفيت ها يكسان نيست و متفاوت است. نميشود گفت همه سوال ها استاني، شخصي، سياسي و جناحي است. ما در هيات رئيسه از حدود 1192 سوال پرسيده شده، حدود 800 سوالش را منتفي كرديم. شما قبول كنيد از ميان اين تعداد سوال، حذف كردن 800 سوال چه كمكي به دولت و كار وزرا مي كند. اين مورد جزو وظايف هيات رئيسه نيست اما ما در جهت تعامل با دولت سعي كرديم با نمايندگان سوال كننده جلسات مفصلي را برقرار و با آنها به توافقي برسيم تا تعداد سوالات كمتر از گذشته شود. مجلس 2 وظيفه دارد وظيفه تقنين و وظيفه نظارت؛ بنابراين نميشود گفت دولت فقط وظيفه دارد. ما حدود 80 درصد سوالات را منتفي كرديم و آنهايي كه منتفي نشده را در نوبت بررسي قرار داديم.
گفته میشود سوالات از وزير امور خارجه را يك جناح خاص انجام مي دهند؛ به طور مشخص جبهه پايداري. اين طور نيست؟
بله سوالات از وزير امور خارجه را يك جناح خاص يعني جبهه پايداري انجام مي دهد. اما اينگونه كه شما بگوييد سوالات را فقط يك عده خاصي سامان مي دهند، اين گونه نيست.
يعني سوالات آن عده خاص هم برنامه ريزي شده نيست؟
تمام نمايندگان مجلس از دولت سوال كرده اند. حالا تعدادش متفاوت است بالاخره دوستاني كه در جبهه پايداري هستند، حساسيت بيشتري نسبت به بقيه مسائل دارند و دوستان ديگري هم در فراكسيون هاي مختلف حساسيتهایی دارند.
اما ظاهرا حساسيت جبهه پايداري ها بيشتر است. اين گونه نيست؟
درست است اما انتظار داريم كه كليه نمايندگان مجلس سعه صدر بيشتري در رابطه با وزرا داشته باشند.
شما جبهه پايداري را جزو اصولگرايان ميدانيد يا خارج شدگان از گفتمان اصولگرايي؟
نه؛ ما آنها را اصولگرا ميدانستيم. زمانی يك مشكل وجود داشت و آن اين بود كه آنها، ما را اصولگرا نميدانستند اما اکنون اینطور نیست. الان با پايداريها اختلاف موضع اعتقادي، سياسي و اين حرف ها نداريم. معتقديم كه بايد بيشتر به وزرا وقت داد اما آنها ادعا ميكنند كه مي دانند برخي از وزرا به كج راهه مي روند. ما در تاكتيك ها با جبهه پايداري اختلاف داريم. من معتقدم كه دولت آقاي روحاني را در شرايط فعلي بايد باهمه توان بايد حمايت كنيم. منتهي چند تا شرط دارد كه خود آقاي روحاني هم بارها گفته است به شرط اعتدال، خردگرايي و برنامه ريزي است.
شما معتقديد كه آقاي علي جنتي وزير ارشاد در اظهار نظر و برخورد هايش اشتباه كرده است؟
ما اصلا صفر و صدي نبايد فكر كنيم. ممكن است اشتباه كرده باشد و ممكن است من هم اشتباه كنم.
نه؛ منظور من مشخص و معلوم است. نقطه استيضاح كجاست؟
همين را ميگويم؛ نقطه استيضاح كجاست؟ اين براي نمايندگان نامعلوم است. همين امر اختلاف اصلي نمايندگان با يكديگر است. مرا ببخشيد كه اين مثال را ميزنم، من استيضاح را مثل طلاق مي دانم؛ دو نفر در روزهاي اول زندگي مثل سنگهاي تند و تيز هستند ، اين ها كه به هم سابيده شدند سنگ هاي كف رودخانه میشوند بنابراين در آغاز كار دولتها و مجالس، ممكن است اختلاف نظرهايي وجود داشته باشد اما قطعاً به استيضاح نبايد ختم شود. اينكه آقاي جنتي اشتباه داشته است يا نه؛ امر مسلمي است. ما در برخي از جهات از ايشان انتقاد داريم اما اينكه ايشان اكنون به مرز استيضاح رسيده است را قبول نداريم. نميشود در همان ابتداي دولت خواستار استيضاح وزير شد. نقطه استيضاح كجاست، دليل اختلاف نظر من با جبهه پايداري است.
حالا شما به عملكرد آقاي جنتي، آقاي فاني و يا آقاي ظريف چه نمره ای میدهید؟
بنده همزمان با اكثر دولتها در مجلس بوده ام. من ادعا ميكنم كه هيچ وزيري در تاريخ نبوده كه حداقل 10 مخالف نداشته باشد. جمع كردن امضا براي استيضاح يك نماينده با حركت نماينده آغاز ميشود حالا اين 10 نماينده مي توانند وزير را استيضاح كنند؟
اما برخي از حركت ها فراكسيوني است ؟6 وزير در آستانه استيضاح هستند؟
بله،اما وقتي جو عموم مجلس استيضاح وزير نباشد، سعي ميكنيم با آن تعداد نماينده مذاكره كنيم. اين كه شما ميگوييد 6 وزير در آستانه استيضاح هستند، حرف غلطي است. استيضاح بايد در دستور مجلس قرار گيرد و در نهايت راي بياورد. بالاخره هر وزيري دارای مخالفینی است. در بعد از انقلاب از 20 استيضاح يا 25 استيضاح فقط 4 استيضاح راي آورد.
هفت دوره است كه در مجلس حضور دارد و باسابقهترين نماينده مجلس است؛ خيليها ميگويند كار او از سناتوري هم گذشته است. برخي از تحليلگران باهنر را از تاثير گذارترين و جريان ساز ترين نمايندگان مجلس توصيف ميكنند.
روزنامه آرمان درباره 6 وزير که به نقل از رسانهها در آستانه استيضاح قرار دارند، با محمد رضا باهنر، نايب رئيس مجلس نهم و دبير كل جامعه اسلامي مهندسين گفتوگويي کرده است که در زیر میآید:
سال 92 را چگونه ديديد؟
سال 92 سال بسيار خوبي بود. ما انتخابات خوبي را پشت سر گذاشتيم. سالي كه به نام حماسه سياسي و اقتصادي نام گذاري شده بود با حضور گسترده مردم در خرداد 92 فكر مي كنم شروع خوبي داشت. پس از آن هم سه يا چهار ماه طول كشيد تا دولت جديد مستقر شود. دولت هم شروع بسيار خوبي داشت. حالا يكسري برنامههاي اعلامي هم دولت دارد؛ ما در مجلس وظيفه داريم كمك كنيم تا دولت برنامه ها و شعارهايش را عملي كند.
به انتخابات سال 92 اشاره کردید.ارزیابی شما از آن انتخابات چگونه است و چرا اصولگرايان با وجود تعدد كانديدا موفق به تصاحب كرسي قوه مجريه نشدند؟
تعبير من از انتخابات 24 خرداد و پيام آن اين بود كه جامعه ما حدود 8 سال دچار يك نوع اصلاح طلبي از نوع تندروانه و ساختارشكن بود و در 8 سال بعدي دچار يك نوع تندروي ديگر شد كه به اصطلاح من آن را اصولگرايي از نوع احمدي نژادي ميخوانم. مردم ايران در نهايت ميان اين دو نوع تندروي در نهايت اعتدال را برگزيدند.
يعني معتقديد كه انتخاب آقاي روحاني براي رياست جمهوري يك انتخاب ميانه بود و اصلاحطلبان نقشي در انتخاب او نداشتند؟
انتخاب آقاي روحاني به عنوان رياست جمهوري انتخاب درستي محسوب مي شد آنهايي كه به دنبال ميانهروي بودند، بهترين كسي را كه مي توانستند انتخاب كنند، دكتر روحاني بود. سوابق رئيس جمهور يازدهم نشان ميداد كه فعال سياسي معتدلي است. بعضي ها مي خواهند همين را بگويند كه اصلاح طلبان بردند ، اصولگرايان باختندو يا ... در حالي كه به عقيده من مردم از تندروي خسته شده بودند و به شخصی راي دادند كه ميانهروتر بود. مردم دو تفكر ويژه و تند را در 16 سال گذشته به چشم خود ديده بودند. به همين دليل به كسي راي دادند كه كمتر با اين ويژگي ها مانوس بود. من سالها در مجلس در كنار آقاي روحاني بودم شعارهاي آقاي روحاني در انتخابات با ويژگي شخصيتي ايشان كاملا سازگاري داشت. من آقاي روحاني را انساني معتدل و اهل مشورت ميدانم به همين دليل اگر به شعارهاي انتخاباتي ايشان نظر بيندازيد، متوجه خواهيد شد كه آقاي روحاني شعاري را خلاف عقايدشان بيان نكردند.
اصولگرايي از نوع احمدي نژاد به چه معناست؟
من كه ميگويم اصولگرايي از نوع احمدي نژاد تعبير من است. يادم مي آيد وقتي ايشان رئيس جمهور شدند به ما گفتند من رفتار سياسي بسياري از فعالين سياسي كه در طيف اصولگرايي جاي مي گيرند را رفتار اصولگرايانه نمي دانم. به اصطلاح مي گفتند كه من شما را اصولگرا نمي دانم. بالاخره ايشان همانطور كه ديديد تعبير ديگري از اصولگرايي داشتند.
پس چگونه شد در سال 84 اصولگرايان، احمدي نژاد را برآمده از خود مي دانستند در حالي كه به قول شما احمدي نژاد تعريف ديگري از اصولگرايي ارائه كرده بود؟
اگر شما به انتخابات سال 84 نگاه كنيد، ميبينيد كه اصولگرايان از كانديداهاي متفاوتي حمايت كردند، بنده خودم رئيس ستاد انتخاباتي آقاي لاريجاني بودم. اما اينكه مرحله دوم ميان آقاي هاشمي و آقاي احمدينژاد انتخاباتي برگزار شد باز هم جبهه پيروان خط امام و رهبري در بيانيه اي عنوان داشت كه هيچ فرقی نمي كند و مردم باید راي دهند. اما زماني كه آقاي احمدي نژاد انتخاب شد، ما او را از جريان خودمان مي دانستيم و خيلي تلاش كرديم كه او به موفقيت برسد. اما چون يك ارتباط تشكيلاتي و ساختاري را نتوانستيم با هم برقرار كنيم بنابراين زاويه ایجاد شد. به تدريج اين زاويه بيشتر از گذشته شد.
اولين نقطه اختلاف طيف هاي مختلف اصولگرا با آقاي احمدي نژاد از كجا و چه زماني آغاز شد؟
اگر ميخواهيد بدانيد كه اولين جرقه اختلاف از كجا شروع شد، اولين بودجه اي كه احمدي نژاد به مجلس داد باعث شد تا ما شديدا موضع بگيريم و به اصطلاح دعواها و بحث هاي ما آغاز شد تعبير ما اين بود كه اين بودجه نمي تواند عملياتي باشد. مثلا ايشان بودجه اي كه ارائه کرد بر این مبنا بود كه 70 درصد بودجه عمراني را خواست افزايش دهد ما گفتيم كه كار عمراني كردن نیاز به بودجه دارد اما بودجه نيست. بايد ديد كه اصلا چنين زمينه اي هست. بايد ديد كه اقتصاد ما توان و كشش اين بودجه را دارد يا خير؟ كار عمراني كه فقط پول نيست، زمينه اقتصادي، نيروي انساني و برنامه ريزي ميخواهد. ما باید فقط بودجه تخصيص دهيم كه نميشود. البته مجلس نگذاشت كه 70 درصد بودجه عمراني رشد پيدا كند. مجلس اجازه داد كه فقط 30 درصد بودجه عمراني رشد پيدا كند و گرنه ما شاهد تورم بي سابقه در كشور بوديم. ما مي گفتيم طبيعي اش 20 درصد است كه حالا ما، 30 درصد بودجه را تخصيص داديم. از همان زمان بود كه گلایه های آقاي احمدي نژاد شروع شد و اینگونه جوسازی می کرد كه آقا اينها نميگذارند كار كنيم.
با توجه به این اختلافاتی که تعریف کردید، چرا مجلس از همان ابتدا واكنش مناسبي نسبت به تغييرات در سازمان برنامه و بودجه و... از خود نشان نداد؟
در دوره آقاي احمدي نژاد اين اتفاقات زياد رخ ميداد. اين بي توجهي به برنامه ريزي و قانون درآن دوره زياد بود که تا یک اندازه تحمل شد و از يك زمان، وقتي اثرات كار هويدا شده بود، ديگر قابل تحمل نبود. آقاي احمدي نژاد يكي از خصلت هاي اش اين بود كه خيلي خرد جمعي را قبول نداشت.آدم بسيار باهوشي بود اما اشكالش اين بود كه فكر ميكرد هر چه خودش به آن برسد، همان حق است و ديگر نيازي به مشورت با ديگران نميديد؛ به همين دليل حتي به مجلس اعتراض ميكرد. او به توصيه هاي كارشناسي بدنه خودش هم چندان اهمیت نمی داد و به همين دلیل نه تنها سازمان برنامه و بودجه بلكه شوراهاي عالي را هم منحل كرد. دوره اختلافات جدی ما با احمدی نژاد از همان سال اول بود كه دو تا سه سال هم طول كشيد و موضوعش هم انحلال شوراها بود. ايشان اعتقادي به كار كارشناسي نداشت.
آيا تصميم بر اين نيست كه براي كمك به دولت يازدهم، مجلس مقدمات احياي سازمان برنامه و بودجه را فراهم كند؟
مجلس چند ماه پيش تصميم گرفت با ادغام دو سازمان، دولت را مكلف به احياي سازمان برنامه و بودجه کند. اما فعلا دولت يازدهم هم چندان مايل نيست كه اين نهاد شكل گيرد. مرحوم آقاي پرورش را خدا رحمت كند که مي گفت ما در اول انقلاب موقعي كه در دولت حضور داشتيم، هر موقع مي خواستيم طرحي را اجرا نكنيم، ميگفتيم بايد يك كار اساسي را انجام دهيم. ظاهرا دولت فعلي هم مي خواهد يك كار اساسي انجام دهد.
يعني نمي خواهند دوباره سازمان برنامه و بودجه احيا شود؟
مي گويند به دنبال اجراي يك طرح جديد، اصلاح و در نهايت به وجود آوردن يك سازمان جديد است. فعلا اينگونه كه به ما گفتهاند ميخواهند يك كار اساسي انجام دهند.
برخي از فعالان سياسي معتقدند تعداد سوالات مجلس از وزرا بسيار زياد است. شما به عنوان هيات رئيسه مجلس تعدد سوالات را چگونه ارزيابي مي كنيد؟
اولا كه زياد و كم اينها، حرفهاي دقيقي نيست. اگر شما معتقديد كه زياد است، كار ميداني انجام دهيد.
شما به آمار 6 ماه اخير نگاه كنيد، متوجه خواهيد شد كه تعداد سوالات نسبت به مدت مشابه آنها در دولت احمدي نژاد بسيار بيشتر است؟
شما به آمار دوره هاي گذشته نگاه كنيد. 6 ماه اول دوره احمدي نژاد را با 6 ماه اول دوره خاتمي مقايسه كنيد، مي بينيد يك روند افزايشي داشته است. يعني شما با يك رشد طبيعي روبهرو هستيد. سوالات احمدي نژاد نسبت به آقاي خاتمي 20 درصد اضافه شده است و به همين ترتيب در دوره آقاي روحاني هم شاهد رشد 20درصدي سوالات بوديم. بنابراين اتفاق غير مترقبه اي رخ نداده است.
يعني سوالات سياسي و جناحي نيست؟
بالاخره من 7 دوره نماينده مجلس بودم خيلي از همكاران آمده اند و رفته اند. من خدمت همكاران گفته ام كه نمايندگان دوره نهم مجلس جزو بدشناسترين نمايندگان هستند. در دوره اي كه شما مسئوليت نمايندگي تقبل كرده ايد كه دولت بودجه اي براي تخصيص دادن ندارد حالا كه دولت گذشته پروژه هاي زيادي را افتتاح كرده است و هيچ كدام هم داراي اعتبار كافي نمي باشند. به همين دليل نمايندگان مجلس زير فشار افكار عمومي هستند. پيمانكار دارد ورشكست ميشود و تنها راه دسترسي اش نمايندگان مجلس در شهرستان هستند بنابراين بيشترين فشار بر آنها وارد ميشود. بالاخره هيچ كاري از دستشان بر نميآيد غير از سوال پرسيدن. من توصيه ام به دو طرف است؛ وزرا از سوال پرسيدن نمايندگان چندان نگران نباشند بالاخره وظيفه مجلس و نمايندگان پرسيدن سوال است. يك دفعه آقاي رئيس جمهور گفته بودند كه پاسخ به اين سوالات وقت وزرا را مي گيرد، من به ايشان گفتم كه آقاي رئيسجمهور پاسخگويي جزو كار وزراست و نميشود گفت كه وقتي وزير بيكار بود به سوالات پاسخ دهد. سوال پرسيدن نمايندگان جزو كارشان است و از سویی وزرا هم نبايد دل نازك باشند.
يعني تعدد سوالات زودهنگام نيست و شائبه جناحي و سياسي ندارند؟
در خصوص توافق ژنو يك عده به شدت تعريف ميكنند و يك عده هم به شدت حمايت ميكنند. من تعريف و حمايت كردن بي جا را قبول ندارم و نه تخريب كردن و جناحي نگريستن امری پسندیده است؛ قطعا يكسري نقاط ضعفي در خصوص مذاكرات وجود دارد كه با تخريب كردن و جناحي نگريستن اصلاح نميشود. حتما ما بايد حمايت كنيم و در طول زمان اشكالات مذاكرات را به آنها گوشزد كنيم. حالا يك عده مي آيند سوال مي پرسند اينكه يك عده مي آيند و مي گويند بگذاريد عرقشان خشك شود، وزير خارجه عرقش خشك شود، مذاكرات ديگر تمام ميشود. بنابراين يك سري از نمايندگان در طول حركت احساس ميكنند كه وزير مسير را درست طي نمي كند. نمي توانند صبر كند تا كار تمام شود. البته تمام سوالاتي كه از وزير خارجه ميشود را من تاييد نميكنم چون اين كار خوبي نيست. در مملكت ما يك رويه غلطي باب شده است که هر رئيس جمهور و هر وزيري مي آيد مي خواهد تمام مسئولين را عوض كند و تبع آن بسياري ديگر تغيير پيدا ميكنند. اين گونه كه نميشود اين رويهاي كه باب شده است، بسيار غلط و اشتباه است.
ولي تعداد تغييرات در دولت يازدهم نسبت به دولت قبلي كمتر است؟ اين موضوع را كه قبول داريد؟
بله، اما چه اشكال دارد وزير محترم علوم تمام روساي دانشگاهها را تغيير ندهد. رئيس چند دانشگاه را تغيير داد كه خب ما هم استقبال كرديم اما گسترده بودن روند تغييرات دامن كساني را مي گيرد كه اصلا سياسي نيستند. 200 پست كلان و سنگين داريم كه معمولا روساي جمهور آنها را تغيير ميدهد اما لزوما نبايد تغيير دهند. به واسطه اين تغيير ممكن است تعداد بيشتري مدير تغيير پيدا كنند. يك دفعه شما مي بينيد 5 هزار نفر به آرامي عوض مي شوند؛ در هيچ مملكتي اين گونه نيست. خيلي از افرادي كه تغيير پيدا كردند، سياسي نيستند.
قبول نداريد كه بسياري سوال ها ملي محسوب نميشود و بيش از هر موضوعی، بحث استاني و يا سياسي است؟
نه اين گونه نيست. اگر بخواهيد به كيفيت سوال ها نگاه كنيد، ميبينيد كه كيفيت ها يكسان نيست و متفاوت است. نميشود گفت همه سوال ها استاني، شخصي، سياسي و جناحي است. ما در هيات رئيسه از حدود 1192 سوال پرسيده شده، حدود 800 سوالش را منتفي كرديم. شما قبول كنيد از ميان اين تعداد سوال، حذف كردن 800 سوال چه كمكي به دولت و كار وزرا مي كند. اين مورد جزو وظايف هيات رئيسه نيست اما ما در جهت تعامل با دولت سعي كرديم با نمايندگان سوال كننده جلسات مفصلي را برقرار و با آنها به توافقي برسيم تا تعداد سوالات كمتر از گذشته شود. مجلس 2 وظيفه دارد وظيفه تقنين و وظيفه نظارت؛ بنابراين نميشود گفت دولت فقط وظيفه دارد. ما حدود 80 درصد سوالات را منتفي كرديم و آنهايي كه منتفي نشده را در نوبت بررسي قرار داديم.
گفته میشود سوالات از وزير امور خارجه را يك جناح خاص انجام مي دهند؛ به طور مشخص جبهه پايداري. اين طور نيست؟
بله سوالات از وزير امور خارجه را يك جناح خاص يعني جبهه پايداري انجام مي دهد. اما اينگونه كه شما بگوييد سوالات را فقط يك عده خاصي سامان مي دهند، اين گونه نيست.
يعني سوالات آن عده خاص هم برنامه ريزي شده نيست؟
تمام نمايندگان مجلس از دولت سوال كرده اند. حالا تعدادش متفاوت است بالاخره دوستاني كه در جبهه پايداري هستند، حساسيت بيشتري نسبت به بقيه مسائل دارند و دوستان ديگري هم در فراكسيون هاي مختلف حساسيتهایی دارند.
اما ظاهرا حساسيت جبهه پايداري ها بيشتر است. اين گونه نيست؟
درست است اما انتظار داريم كه كليه نمايندگان مجلس سعه صدر بيشتري در رابطه با وزرا داشته باشند.
شما جبهه پايداري را جزو اصولگرايان ميدانيد يا خارج شدگان از گفتمان اصولگرايي؟
نه؛ ما آنها را اصولگرا ميدانستيم. زمانی يك مشكل وجود داشت و آن اين بود كه آنها، ما را اصولگرا نميدانستند اما اکنون اینطور نیست. الان با پايداريها اختلاف موضع اعتقادي، سياسي و اين حرف ها نداريم. معتقديم كه بايد بيشتر به وزرا وقت داد اما آنها ادعا ميكنند كه مي دانند برخي از وزرا به كج راهه مي روند. ما در تاكتيك ها با جبهه پايداري اختلاف داريم. من معتقدم كه دولت آقاي روحاني را در شرايط فعلي بايد باهمه توان بايد حمايت كنيم. منتهي چند تا شرط دارد كه خود آقاي روحاني هم بارها گفته است به شرط اعتدال، خردگرايي و برنامه ريزي است.
شما معتقديد كه آقاي علي جنتي وزير ارشاد در اظهار نظر و برخورد هايش اشتباه كرده است؟
ما اصلا صفر و صدي نبايد فكر كنيم. ممكن است اشتباه كرده باشد و ممكن است من هم اشتباه كنم.
نه؛ منظور من مشخص و معلوم است. نقطه استيضاح كجاست؟
همين را ميگويم؛ نقطه استيضاح كجاست؟ اين براي نمايندگان نامعلوم است. همين امر اختلاف اصلي نمايندگان با يكديگر است. مرا ببخشيد كه اين مثال را ميزنم، من استيضاح را مثل طلاق مي دانم؛ دو نفر در روزهاي اول زندگي مثل سنگهاي تند و تيز هستند ، اين ها كه به هم سابيده شدند سنگ هاي كف رودخانه میشوند بنابراين در آغاز كار دولتها و مجالس، ممكن است اختلاف نظرهايي وجود داشته باشد اما قطعاً به استيضاح نبايد ختم شود. اينكه آقاي جنتي اشتباه داشته است يا نه؛ امر مسلمي است. ما در برخي از جهات از ايشان انتقاد داريم اما اينكه ايشان اكنون به مرز استيضاح رسيده است را قبول نداريم. نميشود در همان ابتداي دولت خواستار استيضاح وزير شد. نقطه استيضاح كجاست، دليل اختلاف نظر من با جبهه پايداري است.
حالا شما به عملكرد آقاي جنتي، آقاي فاني و يا آقاي ظريف چه نمره ای میدهید؟
بنده همزمان با اكثر دولتها در مجلس بوده ام. من ادعا ميكنم كه هيچ وزيري در تاريخ نبوده كه حداقل 10 مخالف نداشته باشد. جمع كردن امضا براي استيضاح يك نماينده با حركت نماينده آغاز ميشود حالا اين 10 نماينده مي توانند وزير را استيضاح كنند؟
اما برخي از حركت ها فراكسيوني است ؟6 وزير در آستانه استيضاح هستند؟
بله،اما وقتي جو عموم مجلس استيضاح وزير نباشد، سعي ميكنيم با آن تعداد نماينده مذاكره كنيم. اين كه شما ميگوييد 6 وزير در آستانه استيضاح هستند، حرف غلطي است. استيضاح بايد در دستور مجلس قرار گيرد و در نهايت راي بياورد. بالاخره هر وزيري دارای مخالفینی است. در بعد از انقلاب از 20 استيضاح يا 25 استيضاح فقط 4 استيضاح راي آورد.