ما در عرصه فیلمسازی و مستند سازی نباید فیلم بسازیم برای اینکه امرار معاش کنیم. این کنارش هست اما نباید هدف باشد چون هدف می شود امرار معاش کردن از این هدف کار متعالی در نمی آید.
شهدای ایران: 20 سال از شهادت سید مرتضی
آوینی گذشتهاست. در این سالها، بارها و بارها خواندهایم و شنیدهایم که سید
شهیدان اهل قلم چگونه سالها صلیب خود را بر گُرده کشیدهاست تا در گلستان ملکوتی
فکه بر زمین نشاند. آوینی متفکر و هنرمند جامع الاطراف و ذوالابعادی است که گفتن و
نوشتن دربارهاش سخت و دشوار است. آنچه او را در بین مردم شناسانده مجموعه فیلمهای
مستند اوست که از همان سالهای نخست انقلابِ مستضعفان تا زمان شهادتش از تلویزیون
پخش میشد. یکی از دوستان و همراهان صمیمی سید مرتضی که تا لحظه شهادت هم در کنارش
بود مرتضی شعبانی تصویربردار بسیاری از آثار آوینی است. او اکنون مدیر مرکز مستند
حقیقت است. وقتی برای قرار مصاحبه با او تماس گرفتم دلش نمیخواست حرفهای تکراری
درباره آقا مرتضی بزند. موضوع بحث را که گفتم پذیرفت. آنچه در پی آمده است بخش
مختصری از گفت و گو با مرتضی شعبانی است. خیلی از حرفهایش را ترجیح داد با
ضبط خاموش بگوید، امیدوارم در فرصت دیگری بتوانم با او درباره مستند سازی مقاومت
گفت و گوی مفصلی کنم.
- به نظر شما چه عاملی باعث شد شهید آوینی برود سراغ فیلمسازی؟
عمل به تکلیف دلیل اصلی بود. این از زبان خود آقا مرتضی ست که میگفتند؛ رفته بودم جهاد بیل بزنم و گندم درو کنم دیدم مردم دارند در روستاها خالصانه و صادقانه کار میکنند. سالهای اول انقلاب که جهاد تازه تشکیل شده بود اعلام جهاد میکردند و زن و مرد شهری و روستایی میرفتند برای درو کردن گندم یا کارهای دیگر روستاییان. حتی اگر این کار را بلد نبودند به هر حال یک بچه شهری نمیتواند این کار را انجام دهد اما صادقانه، وظیفه خودشان میدانستند به عنوان یک کار جهادی میرفتند که انجام دهند. آقا مرتضی میگوید من رفته بودم کار جهادی انجام دهم، یعنی برای درو کردن رفته بودم. اما آنجا مواجه میشود با چنین صحنههایی و به این فکر میکند که باید این را به دنیا نشان داد، به کسانی که در شهرها نشسته اند و خبر ندارند نشان داد. خوب باید با یک وسیلهای این را نشان دهد و به همین خاطر دوربین دست میگیرد و کارش را شروع میکند. البته من آن موقع با ایشان نبودم. آقا مرتضی کاملا تکلیفی نگاه میکردند. بعد از آن اتفاقات دیگری افتاد، مثل واقعه ترکمن صحرا که رفتند، در ترکمن صحرا فیلم بسازند که نشان دهند آنجا چه خبر بوده یا خان گزیدهها که البته متاسفانه خیلی از این فیلم ها الان دیگر نیست. همان تکلیفی که باعث شده آقا مرتضی برود از جهادگران فیلم بسازد و به مردم نشان دهد، همان باعث شد سراغ خان گزیدهها، ترکمن صحرا، سیل خوزستان برود و بعد که جنگ اتفاق افتاد واقعیت امر این بود که باید میرفت بجنگد ولی دوربین دست گرفت تا کاری که بچهها میکردند نشان دهد.
/ آوینی راه را پیدا کرد
- گویا در جنگ، مسیرش را پیدا کرده بود و از همان ابتدا با دوربین به سراغ جنگ رفت!
بله. کاملا آگاهانه رفت. قبلش آغاز کار بود، اما اینجا راه و وسیله را پیدا کرده بود. برای حرف زدن و انتقال پیام دوربین دست گرفت و رفت سراغ جنگ. این را من از خودش سئوال کردم و شنیدم که عرض میکنم آغاز این راه و کار جنگش با فیلم فتح خون شروع شد ما هم البته این فیلم را ندیدیم زمانی که مجموعه خرمشهر و شهری در خون ساخته می شد.
- اولین فیلمش در جنگ، فتح خون بود؟
بله فیلم فتح خون بود در خرمشهر کار کردند. در تهران مونتاژ کردند و پخش شد و بعد میگفت شنیدیم خرمشهر سقوط کرد و رفتند دنبال ادامه کار که شد مجموعه حقیقت. همینطور کار ادامه پیدا کرد تا جنگ تمام شد و بعد از جنگ هم رفت سراغ موضوعات اجتماعی که مرتبط با انقلاب بود مثل مجموعه سراب که موضوع مهاجرت بود، سراب به این معنا که آنطرف هیچ خبری نیست. وقتی جنگ تمام شد کار آقا مرتضی تمام نشد. رفتند سراغ نهضتهای آزادیبخش و نسیم حیات را کار کردند و موضوعات حزب الله یا آخرین مجموعهای که در این زمینه کار کردند موضوع پاکستان بود. همیشه به روز بود. شاید فیلم هیچوقت از واقعهای عقب نماند. وقتی سراب کار میشد درد جامعه آن روزگار بود و در عین حال همه چیز در اوج بود هم کارهای زمان جنگ و هم پس از جنگ از جهت کیفی و هنری در اوج خودش بود. نسیم حیات بارها و بارها میتواند بازپخش شود اما متاسفانه فقط یک بار پخش شده در همان زمان و دیگر پخش نشده...
/ تلویزیون از محتوای «نسیم حیات» خبر ندارد!
- چرا؟ محدودیتی هست برای بازپخش اینها؟
سازنده که محدودیت ندارد. مشکل اینجاست که تلویزیون از محتوایش خبر ندارد. اگر از تلویزیون بپرسید همچین مجموعه ای وجود دارد حتما نمی دانند؛ حتما خبر ندارند. کارهای آقا مرتضی همیشه در اوج بوده هم هنری هم فنی و هم از لحاظ محتوایی. اما امروز بچهها ساده انگاری میکنند. فکر میکنیم با یک دوربین یک نفره شخصی میتوانیم فیلم بسازیم، بله میشود ساخت اما نباید فکر کنیم در فیلم فقط باید به محتوا بپردازیم شکل کار خیلی مهم است، ساختار خیلی مهم است، بیننده خیلی مهم است. ما برای چه کسی میسازیم چطوری باید بسازیم. حرف خوب زدن فقط شرط نیست. این که با چه لحنی با چه بیانی و با چه مدیومی این حرف ها را بزنیم خیلی اهمیت دارد.
/ اگر دستور آقا نبود قطعا رها میکردم
- در مدتی که این مستندها پخش میشد چه بازخوردهایی در فضای جامعه داشت؟
همین اواخر، بعد از جنگ زمانی که شهری در آسمان ساخته شد اسفند ماه و فروردین ماه سال 71 و 72 فیلمها پخش شد. در ایام عید همان سال 72 به اتفاق آقا مرتضی رفتیم خرمشهر، خانه سید صالح موسوی که یکی از رزمندههای محوری بود که در مجموعه شهری در آسمان نقش داشت. آقا مرتضی خیلی برایش مهم بود که حالا فیلم ها بازتاب دارد یا نه، مردم میبینند یا نه، تاثیر دارد یا نه. از سید صالح پرسید چه خبر در خرمشهر اصلا کسی این فیلمها را میبیند یا نه؟ چون جنگ تمام شده بود رسیده بودیم به دوران سازندگی و اوج مسائل مادی و دنیایی، دنبال مدرک بودند و دکتر شدن و مهندس شدن نظامی ها دنبال درجه بودند فضا به این شکل بود. سید صالح گفت من داشتم در خرمشهر میرفتم دیدم یک ماشینی من را تعقیب میکند همینطور دنبال من آمد یک جا بوق زد من ایستادم، کسی هم بود که ظاهرش به ما نمیخورد. از ماشین پیاده شد، به من گفت آقا قیافهی شما خیلی برای من آشناست شما همانی نیستی که در فلان فیلم حرف میزنید؟ گفتم بله خودم هستم. من را بغل کرد و شروع کرد به گریه کردن، گفت؛ این فیلم روی من و خانوادهام تاثیر زیادی گذاشته شما بودید که ما را و شهر را نجات دادید. آنجا آقا مرتضی گفت اگر در ساختن فیلمها مادر شهیدی باشد که یک جمله ما را دعا کند همین ما را کفایت میکند. یکی از دوستان میگوید من بهش گفتم ول کن این جور کارها را، همه زدند دنبال کار داستانی و سینمایی، جنگ هم که تمام شده. آقا مرتضی گفته بود من نمیدانم این کارها تأثیر دارد یا نه، یعنی خودش شک داشت که تاثیر دارد یا نه. پس چرا داری فیلم میسازی؟ ایشان جملهای گفته بود که به نظرم این جمله برای همه کسانی که میخواهند این مسیر را ادامه دهند مهم است. گفته بود اگر دستور آقا نبود قطعا رها میکردم یعنی تمام بحثش این بود که آقا دارد پیگیری میکند و فرمودند که این کار باید ادامه پیدا کند و من این کار را میکنم.
- ظاهرا مجموعه روایت فتح مدتی قطع شده بود و حضرت آقا خواسته بودند ادامه پیدا کند؟
بله. مجموعه روایت فتح قطع شده بود. آن وقت آقای فرید زاده مدیر شبکه یک بود. حضرت آقا در جلسهای از ایشان پیگیری میکند که چرا برنامههای روایت فتح پخش نمیشود، ایشان هم به مدیر گروه میگوید که آقا پیگیری میکند و میگوید که چرا برنامه ها قطع شده او هم گفته بود که حالا آقا یک چیزی گفته اند و خیلی چیز مهمی نیست بعد از یک ماه که آقا مجددا آقای فریدزاده را میبیند در جلسهای میگوید چطور شد؟ قرار بود درباره روایت فتح خبر بیاوری. که این بار دیده بودند مطالبه آقا خیلی جدی است...
- نظر آقا مستقیما روی روایت فتح بوده است؟
بله. مستقیما روایت فتح بود. برنامههای روایت فتح مطالبه جدی حضرت آقا بود. همین پیگیری و فرمان آقا باعث شد آقا مرتضی این کار را مجددا شروع کند و کاملا ولایی بود. حالا بعضیها سعی میکنند آقا مرتضی را از این فضا دورش کنند و ببرند در فضاهای دیگر... این طور نیست...
- چطور می خواهند آقا مرتضی را جدا کنند؟
الان دارند دور میکنند، جنبههای روشنفکری و نویسندگی را گل درشت میکنند در صورتیکه آقا مرتضی مجموعه روایت فتح را با این تفکر ولایی و تکلیفی راه اندازی کرد.
/ قرار نبود آوینی فیلمساز جشنواره ای باشد
- شهید آوینی در موضوعات مختلف کار میکرد در موضوع انقلاب، جنگ، لبنان، جهان اسلام، مهاجرت و... دلیل این همه گستردگی کارش را چه میدانید؟
قرار نبود ایشان فیلمساز باشد. بنا نبود کار هنری بسازد و فیلم را بزند زیر بغلش و در این جشنواره و آن جشنواره نشان دهد. تکلیفی عمل میکرد و هر جا فکر میکرد باید حضور داشته باشد رفته است. جنگ تمام میشود نگاه میکند میبیند نهضتهای آزادیبخش یا مجموعههایی مثل حزب الله نیاز به معرفی دارند، هر جا که رد پایی از انقلاب اسلامی بود آقا مرتضی حضور داشت. در مجموعه نسیم حیات هم همین است عنوان فیلم "رایحه انقلاب اسلامی (نسیم حیات)” دنبال آن رایحه رفته است، در لبنان در پاکستان در بوسنی است هر جا که بوده آقا مرتضی هم حضور داشته. اسلام و انقلاب اسلامی مرز نمیشناسد قطعا آوینی هم مرزی برای کارش قائل نیست که فکر کنیم حالا چون جنگ تمام شده دیگر تمام است. هدفش حادثه و اتفاق نیست بلکه انقلاب است.
/ آوینی در چهارچوب مجموعه «عمار »جا نمیشد
- گفتید که خیلی به روز بود یعنی هم به موقع ببیند و هم درست بگوید. امروز از این ویژگی با عنوان عمار یاد میشود...
آقا مرتضی در چهارچوب جا نمیشود. داخل چهارچوب مجموعه عمار جا نمیشد...
- نه، یک تعریف دیگری بدهیم. قرار به قیاس با فضای امروز نیست. این که گفتید حضرت آقا تا اشاره کردند که باید روایت ادامه پیدا کند شهید آوینی رفتند سراغ آن در حالیکه شاید بعد از جنگ دلش میخواست برگردد مثلا به معماری...
این احساس نیاز در تمام عرصهها بود. یعنی وقتی لازم بود رفتند سوره و کار بزرگی کردند. در آن مقطع مجموعه کتاب ها و مقالاتی را نوشتند که بعدا چاپ شد. در زمان حیات خودشان جلد یک آینه جادو چاپ شد، تابستان 67 جنگ تمام شد. مدت چهار سال خیلی کار کرد. در این عمر بسیار کوتاهی که پس از جنگ داشتند هم مجموعههای مستند تولید کردند هم کتاب نوشتند هم مقاله نوشتند هم تفکراتشان را تبیین کردند. اینها کار مهمی بود اگر بخواهیم فقط بحث فیلم را بگوییم در حقش جفا کردهایم. فیلم یکی از مشغلههایش بود. این که آمدند فلسفه سینما را تبیین کردند و نوشتند شاید برای امروزِ بر و بچههایی که میخواهند راه آقا مرتضی را پیگیری کنند مهمتر باشد.
/ پیروان آوینی باید عمیقتر شوند
- انگار شهادت سید مرتضی آوینی باعث شد جوانها بیایند سراغ مستند سازی؟
شهادت ایشان خیلی تاثیرگذار بود. وقتی هم شهید شد سر فیلم بود و حضور حضرت آقا در تشییع جنازه و تجلیلی که از مقام ایشان کردند این تاثیر بسیار زیادی روی بچه حزب اللهیها گذاشت. نمیخواهم قضاوت کنم، خیلیهایشان را نمیشناسم اما آن کسانی که ادعا میکنند دارند پیگیری و پیروی میکنند باید عمق بیشتری داشته باشند نباید سطحی نگاه کنیم...
- یعنی اصلا قائل نیستید که این اتفاق افتاده ؟
این اتفاق شاید در ظاهر افتاد اما نتیجه اش چیست؟ شما یک نمونه بیاورید که خوب 20 تا 30 تا مستند ساز وجود دارند که با فکر و اندیشه آوینی با همان راه و روشها و انگیزهها کار می کنند و ما بگوییم درست است من خیلی قائل به این نیستم.
- پس قبول دارید که موج ایجاد شد؟
بله قطعا موج ایجاد شد اما...
/ تعداد مستندسازان عمیق خیلی کم است
- اما موثر نبود؟!
نه. موثر هم بود. آن حرکت اولیه را که ایشان باید ایجاد میکرد، کرد. توجه داده شد اما رفتیم سراغش دیدیم خیلی سخت است. فیلم سازی مستند کار ساده ای نیست. کار مستند سازی سهل و ممتنع است و ما عمدتا سهل را میبینیم کار سادهای ست، یک دوربین میخواهد که عمدتا روی دست است، این همه هم مادر شهید و پدر شهید میرویم فیلم میسازیم، اما آخرش چیزی در نمیآید. چرا اتفاق ویژهای نمیافتد؟ ما این سطح را گرفتیم، عمق پیدا نکرده. آوینی قبل اینکه فیلمساز باشد متفکر و اندیشمند بود. ما چقدر کتاب خواندیم، چقدر مطالعه کردیم، چقدر فیلم دیدیم، چقدر دنیا را میشناسیم، چقدر غرب را میشناسیم؟ اگر اینها را بدانیم، فیلمسازی هم بدانیم قطعا موفق میشویم. چون این جنبهها نیست من میگویم که خلأ داریم. فیلمساز ما میخواهد فیلم بسازد، اهل مطالعه و تحقیق نیست اهل پژوهش نیست، نمیگویم همه نیستند، من خدای نکرده این تعبیر را ندارم، اما کم داریم آن کسانی که عمیق میروند سراغ این کار و مطالعه و تحقیق میکنند. اینها تعدادشان خیلی انگشت شمار است.
- شما مدیر یک موسسه هستید که کارش مستند سازی است، فکر نمیکنید با این حرف دارید علیه مجموعه خودتان حرف میزنید؟
ما هم شاملش هستیم فرقی نمیکند.
- شما مستند ساز پرورش می دهید؟
این هم هست ما از آدم های با تجربه هم استفاده می کنیم.
- چند سالی ست این موسسات خیلی زیاد شده، شما میگویید خروجی این ها چشمگیر نبوده است؟
اگر بود تاثیراتش را میدیدیم. خیلی کم است. تعدادش زیاد نیست، تبدیل به موج و جریان نشده که بتواند یک مسیر را باز کند. ممکن است چند سال آینده اتفاق بیفتد اما الان نیست.
- چه اتفاقی باید بیفتد تا این فضا ایجاد شود؟ یعنی بگوییم انقلاب اسلامی یک بازوی رسانهای دارد به عنوان مستند سازان انقلاب اسلامی و این ها دارند روی آرمانهای انقلاب کار میکنند؟
شما شهید همت را ببینید. آیا کارشناس نظامی درجه یک بوده؟ دوره دیده دانشکده های علوم و فنون نظامی بوده؟ یا شهید زین الدین، 21 سالگی آمده فرمانده لشکر شده. یا شهید کاوه با آن سن و سالش، تجربه جنگی داشته است؟ چه چیزی باعث شد اینها بتوانند جنگ را اداره کنند؟ یک انگیزه و اعتقاد و هدفی داشتند که خیلی بالاتر از جنگیدن، کشتن و کشته شدن بود. ما در عرصه فیلمسازی و مستند سازی نباید فیلم بسازیم برای اینکه امرار معاش کنیم. این کنارش هست اما نباید هدف باشد چون هدف می شود امرار معاش کردن از این هدف کار متعالی در نمی آید...
/ هنرمند انقلاب اسلامی باید انگیزه امرار معاش را حذف کند
- یعنی مشکل اصلی همین است؟
یکی از مشکلات اصلی همین است. هنرمند انقلاب اسلامی باید انگیزه جشنواره، انگیزه امرار معاش، همه اینها را حذف کند و یک هدف بالاتر را در نظر بگیرد بعد هم باید فیلمسازی یاد بگیریم مطالعه کنیم و اطرافمان را خوب بشناسیم تا آن اتفاقی که فکر میکنیم بیفتد.
- شما معادلات مرا به هم زدید. تصور میکردم یک سری سؤال میپرسم و سر آن جواب هایی که انتظار داشتم از مدیر یک موسسه فیلمسازی می گیرم بحث کنم اما شما جای این ها را عوض کردید.
بله. خودزنی کردم. البته ما کار کردیم، اینطور نبوده که رو به قبله خوابیده باشیم و منتظر عزرائیل باشیم اما از حد انتظارمان خیلی کمتر است. ما برای شبکههای اتحادیه رادیو تلویزیونهای اسلامی فیلم میسازیم. هدف ما شبکههای عضو هستند. تولیدات ما در سوریه، لبنان، ترکیه و ... پخش میشود. راجع به سوریه 30 مستند تولید کردیم.
- در فضای کشورهای اسلامی تاثیرش چطور بوده؟
عمده تولیداتمان در حوزه سوریه بود. در سوریه فیلم اُمِ قیاس را قبل از پخش دو هفته تبلیغ میکردند. کارهایی که در مجموعه ما در خصوص سوریه تولید شده از خود شبکههای سوریه بیشتر است. فیلم هایی که به شدت دیده شده. بعضی ها هم در جشنواره داخلی جایزه گرفته مثل "آقای ژنرال”.
- درباره اتفاقات میانمار، بحرین، مصر، آفریقای مرکزی و... خیلی ها هستند که میخواهند بروند برای مستندسازی اما حمایتی از آنها نمی شود ...
کدامشان خواستند بروند و ما مانع شدیم یا به اندازه توانمان حمایت نکردیم؟ کدام کار بلدی آمده و ما به او امکانات ندادیم؟ مگر اینکه کار بلد نباشد، یا دستمزدی بخواهد که نتوانیم بدهیم. کسی که نه طرح دارد نه برنامه دارد نه می داند می خواهد چه کند خوب اینطور که نمی شود پول بیت المال را هزینه کرد و کسی را فرستاد میدان جنگ.
علیرضا آل یمین
- به نظر شما چه عاملی باعث شد شهید آوینی برود سراغ فیلمسازی؟
عمل به تکلیف دلیل اصلی بود. این از زبان خود آقا مرتضی ست که میگفتند؛ رفته بودم جهاد بیل بزنم و گندم درو کنم دیدم مردم دارند در روستاها خالصانه و صادقانه کار میکنند. سالهای اول انقلاب که جهاد تازه تشکیل شده بود اعلام جهاد میکردند و زن و مرد شهری و روستایی میرفتند برای درو کردن گندم یا کارهای دیگر روستاییان. حتی اگر این کار را بلد نبودند به هر حال یک بچه شهری نمیتواند این کار را انجام دهد اما صادقانه، وظیفه خودشان میدانستند به عنوان یک کار جهادی میرفتند که انجام دهند. آقا مرتضی میگوید من رفته بودم کار جهادی انجام دهم، یعنی برای درو کردن رفته بودم. اما آنجا مواجه میشود با چنین صحنههایی و به این فکر میکند که باید این را به دنیا نشان داد، به کسانی که در شهرها نشسته اند و خبر ندارند نشان داد. خوب باید با یک وسیلهای این را نشان دهد و به همین خاطر دوربین دست میگیرد و کارش را شروع میکند. البته من آن موقع با ایشان نبودم. آقا مرتضی کاملا تکلیفی نگاه میکردند. بعد از آن اتفاقات دیگری افتاد، مثل واقعه ترکمن صحرا که رفتند، در ترکمن صحرا فیلم بسازند که نشان دهند آنجا چه خبر بوده یا خان گزیدهها که البته متاسفانه خیلی از این فیلم ها الان دیگر نیست. همان تکلیفی که باعث شده آقا مرتضی برود از جهادگران فیلم بسازد و به مردم نشان دهد، همان باعث شد سراغ خان گزیدهها، ترکمن صحرا، سیل خوزستان برود و بعد که جنگ اتفاق افتاد واقعیت امر این بود که باید میرفت بجنگد ولی دوربین دست گرفت تا کاری که بچهها میکردند نشان دهد.
/ آوینی راه را پیدا کرد
- گویا در جنگ، مسیرش را پیدا کرده بود و از همان ابتدا با دوربین به سراغ جنگ رفت!
بله. کاملا آگاهانه رفت. قبلش آغاز کار بود، اما اینجا راه و وسیله را پیدا کرده بود. برای حرف زدن و انتقال پیام دوربین دست گرفت و رفت سراغ جنگ. این را من از خودش سئوال کردم و شنیدم که عرض میکنم آغاز این راه و کار جنگش با فیلم فتح خون شروع شد ما هم البته این فیلم را ندیدیم زمانی که مجموعه خرمشهر و شهری در خون ساخته می شد.
- اولین فیلمش در جنگ، فتح خون بود؟
بله فیلم فتح خون بود در خرمشهر کار کردند. در تهران مونتاژ کردند و پخش شد و بعد میگفت شنیدیم خرمشهر سقوط کرد و رفتند دنبال ادامه کار که شد مجموعه حقیقت. همینطور کار ادامه پیدا کرد تا جنگ تمام شد و بعد از جنگ هم رفت سراغ موضوعات اجتماعی که مرتبط با انقلاب بود مثل مجموعه سراب که موضوع مهاجرت بود، سراب به این معنا که آنطرف هیچ خبری نیست. وقتی جنگ تمام شد کار آقا مرتضی تمام نشد. رفتند سراغ نهضتهای آزادیبخش و نسیم حیات را کار کردند و موضوعات حزب الله یا آخرین مجموعهای که در این زمینه کار کردند موضوع پاکستان بود. همیشه به روز بود. شاید فیلم هیچوقت از واقعهای عقب نماند. وقتی سراب کار میشد درد جامعه آن روزگار بود و در عین حال همه چیز در اوج بود هم کارهای زمان جنگ و هم پس از جنگ از جهت کیفی و هنری در اوج خودش بود. نسیم حیات بارها و بارها میتواند بازپخش شود اما متاسفانه فقط یک بار پخش شده در همان زمان و دیگر پخش نشده...
/ تلویزیون از محتوای «نسیم حیات» خبر ندارد!
- چرا؟ محدودیتی هست برای بازپخش اینها؟
سازنده که محدودیت ندارد. مشکل اینجاست که تلویزیون از محتوایش خبر ندارد. اگر از تلویزیون بپرسید همچین مجموعه ای وجود دارد حتما نمی دانند؛ حتما خبر ندارند. کارهای آقا مرتضی همیشه در اوج بوده هم هنری هم فنی و هم از لحاظ محتوایی. اما امروز بچهها ساده انگاری میکنند. فکر میکنیم با یک دوربین یک نفره شخصی میتوانیم فیلم بسازیم، بله میشود ساخت اما نباید فکر کنیم در فیلم فقط باید به محتوا بپردازیم شکل کار خیلی مهم است، ساختار خیلی مهم است، بیننده خیلی مهم است. ما برای چه کسی میسازیم چطوری باید بسازیم. حرف خوب زدن فقط شرط نیست. این که با چه لحنی با چه بیانی و با چه مدیومی این حرف ها را بزنیم خیلی اهمیت دارد.
/ اگر دستور آقا نبود قطعا رها میکردم
- در مدتی که این مستندها پخش میشد چه بازخوردهایی در فضای جامعه داشت؟
همین اواخر، بعد از جنگ زمانی که شهری در آسمان ساخته شد اسفند ماه و فروردین ماه سال 71 و 72 فیلمها پخش شد. در ایام عید همان سال 72 به اتفاق آقا مرتضی رفتیم خرمشهر، خانه سید صالح موسوی که یکی از رزمندههای محوری بود که در مجموعه شهری در آسمان نقش داشت. آقا مرتضی خیلی برایش مهم بود که حالا فیلم ها بازتاب دارد یا نه، مردم میبینند یا نه، تاثیر دارد یا نه. از سید صالح پرسید چه خبر در خرمشهر اصلا کسی این فیلمها را میبیند یا نه؟ چون جنگ تمام شده بود رسیده بودیم به دوران سازندگی و اوج مسائل مادی و دنیایی، دنبال مدرک بودند و دکتر شدن و مهندس شدن نظامی ها دنبال درجه بودند فضا به این شکل بود. سید صالح گفت من داشتم در خرمشهر میرفتم دیدم یک ماشینی من را تعقیب میکند همینطور دنبال من آمد یک جا بوق زد من ایستادم، کسی هم بود که ظاهرش به ما نمیخورد. از ماشین پیاده شد، به من گفت آقا قیافهی شما خیلی برای من آشناست شما همانی نیستی که در فلان فیلم حرف میزنید؟ گفتم بله خودم هستم. من را بغل کرد و شروع کرد به گریه کردن، گفت؛ این فیلم روی من و خانوادهام تاثیر زیادی گذاشته شما بودید که ما را و شهر را نجات دادید. آنجا آقا مرتضی گفت اگر در ساختن فیلمها مادر شهیدی باشد که یک جمله ما را دعا کند همین ما را کفایت میکند. یکی از دوستان میگوید من بهش گفتم ول کن این جور کارها را، همه زدند دنبال کار داستانی و سینمایی، جنگ هم که تمام شده. آقا مرتضی گفته بود من نمیدانم این کارها تأثیر دارد یا نه، یعنی خودش شک داشت که تاثیر دارد یا نه. پس چرا داری فیلم میسازی؟ ایشان جملهای گفته بود که به نظرم این جمله برای همه کسانی که میخواهند این مسیر را ادامه دهند مهم است. گفته بود اگر دستور آقا نبود قطعا رها میکردم یعنی تمام بحثش این بود که آقا دارد پیگیری میکند و فرمودند که این کار باید ادامه پیدا کند و من این کار را میکنم.
- ظاهرا مجموعه روایت فتح مدتی قطع شده بود و حضرت آقا خواسته بودند ادامه پیدا کند؟
بله. مجموعه روایت فتح قطع شده بود. آن وقت آقای فرید زاده مدیر شبکه یک بود. حضرت آقا در جلسهای از ایشان پیگیری میکند که چرا برنامههای روایت فتح پخش نمیشود، ایشان هم به مدیر گروه میگوید که آقا پیگیری میکند و میگوید که چرا برنامه ها قطع شده او هم گفته بود که حالا آقا یک چیزی گفته اند و خیلی چیز مهمی نیست بعد از یک ماه که آقا مجددا آقای فریدزاده را میبیند در جلسهای میگوید چطور شد؟ قرار بود درباره روایت فتح خبر بیاوری. که این بار دیده بودند مطالبه آقا خیلی جدی است...
- نظر آقا مستقیما روی روایت فتح بوده است؟
بله. مستقیما روایت فتح بود. برنامههای روایت فتح مطالبه جدی حضرت آقا بود. همین پیگیری و فرمان آقا باعث شد آقا مرتضی این کار را مجددا شروع کند و کاملا ولایی بود. حالا بعضیها سعی میکنند آقا مرتضی را از این فضا دورش کنند و ببرند در فضاهای دیگر... این طور نیست...
- چطور می خواهند آقا مرتضی را جدا کنند؟
الان دارند دور میکنند، جنبههای روشنفکری و نویسندگی را گل درشت میکنند در صورتیکه آقا مرتضی مجموعه روایت فتح را با این تفکر ولایی و تکلیفی راه اندازی کرد.
/ قرار نبود آوینی فیلمساز جشنواره ای باشد
- شهید آوینی در موضوعات مختلف کار میکرد در موضوع انقلاب، جنگ، لبنان، جهان اسلام، مهاجرت و... دلیل این همه گستردگی کارش را چه میدانید؟
قرار نبود ایشان فیلمساز باشد. بنا نبود کار هنری بسازد و فیلم را بزند زیر بغلش و در این جشنواره و آن جشنواره نشان دهد. تکلیفی عمل میکرد و هر جا فکر میکرد باید حضور داشته باشد رفته است. جنگ تمام میشود نگاه میکند میبیند نهضتهای آزادیبخش یا مجموعههایی مثل حزب الله نیاز به معرفی دارند، هر جا که رد پایی از انقلاب اسلامی بود آقا مرتضی حضور داشت. در مجموعه نسیم حیات هم همین است عنوان فیلم "رایحه انقلاب اسلامی (نسیم حیات)” دنبال آن رایحه رفته است، در لبنان در پاکستان در بوسنی است هر جا که بوده آقا مرتضی هم حضور داشته. اسلام و انقلاب اسلامی مرز نمیشناسد قطعا آوینی هم مرزی برای کارش قائل نیست که فکر کنیم حالا چون جنگ تمام شده دیگر تمام است. هدفش حادثه و اتفاق نیست بلکه انقلاب است.
/ آوینی در چهارچوب مجموعه «عمار »جا نمیشد
- گفتید که خیلی به روز بود یعنی هم به موقع ببیند و هم درست بگوید. امروز از این ویژگی با عنوان عمار یاد میشود...
آقا مرتضی در چهارچوب جا نمیشود. داخل چهارچوب مجموعه عمار جا نمیشد...
- نه، یک تعریف دیگری بدهیم. قرار به قیاس با فضای امروز نیست. این که گفتید حضرت آقا تا اشاره کردند که باید روایت ادامه پیدا کند شهید آوینی رفتند سراغ آن در حالیکه شاید بعد از جنگ دلش میخواست برگردد مثلا به معماری...
این احساس نیاز در تمام عرصهها بود. یعنی وقتی لازم بود رفتند سوره و کار بزرگی کردند. در آن مقطع مجموعه کتاب ها و مقالاتی را نوشتند که بعدا چاپ شد. در زمان حیات خودشان جلد یک آینه جادو چاپ شد، تابستان 67 جنگ تمام شد. مدت چهار سال خیلی کار کرد. در این عمر بسیار کوتاهی که پس از جنگ داشتند هم مجموعههای مستند تولید کردند هم کتاب نوشتند هم مقاله نوشتند هم تفکراتشان را تبیین کردند. اینها کار مهمی بود اگر بخواهیم فقط بحث فیلم را بگوییم در حقش جفا کردهایم. فیلم یکی از مشغلههایش بود. این که آمدند فلسفه سینما را تبیین کردند و نوشتند شاید برای امروزِ بر و بچههایی که میخواهند راه آقا مرتضی را پیگیری کنند مهمتر باشد.
/ پیروان آوینی باید عمیقتر شوند
- انگار شهادت سید مرتضی آوینی باعث شد جوانها بیایند سراغ مستند سازی؟
شهادت ایشان خیلی تاثیرگذار بود. وقتی هم شهید شد سر فیلم بود و حضور حضرت آقا در تشییع جنازه و تجلیلی که از مقام ایشان کردند این تاثیر بسیار زیادی روی بچه حزب اللهیها گذاشت. نمیخواهم قضاوت کنم، خیلیهایشان را نمیشناسم اما آن کسانی که ادعا میکنند دارند پیگیری و پیروی میکنند باید عمق بیشتری داشته باشند نباید سطحی نگاه کنیم...
- یعنی اصلا قائل نیستید که این اتفاق افتاده ؟
این اتفاق شاید در ظاهر افتاد اما نتیجه اش چیست؟ شما یک نمونه بیاورید که خوب 20 تا 30 تا مستند ساز وجود دارند که با فکر و اندیشه آوینی با همان راه و روشها و انگیزهها کار می کنند و ما بگوییم درست است من خیلی قائل به این نیستم.
- پس قبول دارید که موج ایجاد شد؟
بله قطعا موج ایجاد شد اما...
/ تعداد مستندسازان عمیق خیلی کم است
- اما موثر نبود؟!
نه. موثر هم بود. آن حرکت اولیه را که ایشان باید ایجاد میکرد، کرد. توجه داده شد اما رفتیم سراغش دیدیم خیلی سخت است. فیلم سازی مستند کار ساده ای نیست. کار مستند سازی سهل و ممتنع است و ما عمدتا سهل را میبینیم کار سادهای ست، یک دوربین میخواهد که عمدتا روی دست است، این همه هم مادر شهید و پدر شهید میرویم فیلم میسازیم، اما آخرش چیزی در نمیآید. چرا اتفاق ویژهای نمیافتد؟ ما این سطح را گرفتیم، عمق پیدا نکرده. آوینی قبل اینکه فیلمساز باشد متفکر و اندیشمند بود. ما چقدر کتاب خواندیم، چقدر مطالعه کردیم، چقدر فیلم دیدیم، چقدر دنیا را میشناسیم، چقدر غرب را میشناسیم؟ اگر اینها را بدانیم، فیلمسازی هم بدانیم قطعا موفق میشویم. چون این جنبهها نیست من میگویم که خلأ داریم. فیلمساز ما میخواهد فیلم بسازد، اهل مطالعه و تحقیق نیست اهل پژوهش نیست، نمیگویم همه نیستند، من خدای نکرده این تعبیر را ندارم، اما کم داریم آن کسانی که عمیق میروند سراغ این کار و مطالعه و تحقیق میکنند. اینها تعدادشان خیلی انگشت شمار است.
- شما مدیر یک موسسه هستید که کارش مستند سازی است، فکر نمیکنید با این حرف دارید علیه مجموعه خودتان حرف میزنید؟
ما هم شاملش هستیم فرقی نمیکند.
- شما مستند ساز پرورش می دهید؟
این هم هست ما از آدم های با تجربه هم استفاده می کنیم.
- چند سالی ست این موسسات خیلی زیاد شده، شما میگویید خروجی این ها چشمگیر نبوده است؟
اگر بود تاثیراتش را میدیدیم. خیلی کم است. تعدادش زیاد نیست، تبدیل به موج و جریان نشده که بتواند یک مسیر را باز کند. ممکن است چند سال آینده اتفاق بیفتد اما الان نیست.
- چه اتفاقی باید بیفتد تا این فضا ایجاد شود؟ یعنی بگوییم انقلاب اسلامی یک بازوی رسانهای دارد به عنوان مستند سازان انقلاب اسلامی و این ها دارند روی آرمانهای انقلاب کار میکنند؟
شما شهید همت را ببینید. آیا کارشناس نظامی درجه یک بوده؟ دوره دیده دانشکده های علوم و فنون نظامی بوده؟ یا شهید زین الدین، 21 سالگی آمده فرمانده لشکر شده. یا شهید کاوه با آن سن و سالش، تجربه جنگی داشته است؟ چه چیزی باعث شد اینها بتوانند جنگ را اداره کنند؟ یک انگیزه و اعتقاد و هدفی داشتند که خیلی بالاتر از جنگیدن، کشتن و کشته شدن بود. ما در عرصه فیلمسازی و مستند سازی نباید فیلم بسازیم برای اینکه امرار معاش کنیم. این کنارش هست اما نباید هدف باشد چون هدف می شود امرار معاش کردن از این هدف کار متعالی در نمی آید...
/ هنرمند انقلاب اسلامی باید انگیزه امرار معاش را حذف کند
- یعنی مشکل اصلی همین است؟
یکی از مشکلات اصلی همین است. هنرمند انقلاب اسلامی باید انگیزه جشنواره، انگیزه امرار معاش، همه اینها را حذف کند و یک هدف بالاتر را در نظر بگیرد بعد هم باید فیلمسازی یاد بگیریم مطالعه کنیم و اطرافمان را خوب بشناسیم تا آن اتفاقی که فکر میکنیم بیفتد.
- شما معادلات مرا به هم زدید. تصور میکردم یک سری سؤال میپرسم و سر آن جواب هایی که انتظار داشتم از مدیر یک موسسه فیلمسازی می گیرم بحث کنم اما شما جای این ها را عوض کردید.
بله. خودزنی کردم. البته ما کار کردیم، اینطور نبوده که رو به قبله خوابیده باشیم و منتظر عزرائیل باشیم اما از حد انتظارمان خیلی کمتر است. ما برای شبکههای اتحادیه رادیو تلویزیونهای اسلامی فیلم میسازیم. هدف ما شبکههای عضو هستند. تولیدات ما در سوریه، لبنان، ترکیه و ... پخش میشود. راجع به سوریه 30 مستند تولید کردیم.
- در فضای کشورهای اسلامی تاثیرش چطور بوده؟
عمده تولیداتمان در حوزه سوریه بود. در سوریه فیلم اُمِ قیاس را قبل از پخش دو هفته تبلیغ میکردند. کارهایی که در مجموعه ما در خصوص سوریه تولید شده از خود شبکههای سوریه بیشتر است. فیلم هایی که به شدت دیده شده. بعضی ها هم در جشنواره داخلی جایزه گرفته مثل "آقای ژنرال”.
- درباره اتفاقات میانمار، بحرین، مصر، آفریقای مرکزی و... خیلی ها هستند که میخواهند بروند برای مستندسازی اما حمایتی از آنها نمی شود ...
کدامشان خواستند بروند و ما مانع شدیم یا به اندازه توانمان حمایت نکردیم؟ کدام کار بلدی آمده و ما به او امکانات ندادیم؟ مگر اینکه کار بلد نباشد، یا دستمزدی بخواهد که نتوانیم بدهیم. کسی که نه طرح دارد نه برنامه دارد نه می داند می خواهد چه کند خوب اینطور که نمی شود پول بیت المال را هزینه کرد و کسی را فرستاد میدان جنگ.
علیرضا آل یمین