دوستی و پاکدامنی و تناسب فکری دختر و پسر و هماهنگی میان خواستههای آنان از معیارهای مهم انتخاب همسر به شمار میرود.
شهدای ایران: خانواده نهادی دارای کارکردهایی چون تولید نسل، ایجاد آرامش و سبکبار
کردن یکدیگر است. شهید بهشتی در تعریف خانواده مینویسد: خانواده،
سادهترین، کوچکترین و قدیمیترین شکل جامعه انسانی است که از زن و شوهر و
فرزندان به وجود میآید و کششها و پیوندهای متعددی اعضای آن را به هم
مربوط میشود. در این شرایط همسرگزینی اهمیت زیادی دارد و باید در انتخاب
همسر آزادی داشت که این آزادی مورد تاکید قرار گرفته است و کفویت و همتایی و
معیارهای انتخاب همسر مدنظر بوده است که به بحث درباره آنها میپردازیم.
معیارهای انتخاب همسر
وجود ایمان در زندگی زناشوئی، رمز دوام خانواده و عاملی است که دلهای
زوجین را با یکدیگر الفت میبخشد و صمیمیت را در فضای خانواده پدید
میآورد. شهید بهشتی نخستین معیار انتخاب همسر را ایمان معرفی میکند و شرط
دست یافتن به کانونی هماهنگ و همراه با الفت و صمیمیت را داشتن ایمان در
زوجین میداند علاوه بر آن ایمان را شرط لازم برای تامین محیطی مناسب برای
تربیت فرزندانی پرورش یافته برای امت یعنی جامعه ایدئولوژیک اسلامی قلمداد
میکند. خداوند، ایمان را عامل وحدت قلبها قرار داده است واین امر بین زن و
شوهر مومن نیز مصداق دارد.
خداوند در آیه 21 سوره روم میفرماید:«از آیات و نشانههای الهی این است
که از برای شما از نفس خودتان زوجهائی آفرید تا در کنار آنها آرامش بیابید
و بین شما دوستی و رحمت را قرار داد.» و مسلم است که دل مرکز عواطف است و
تا دلها به یکدیگر نزدیک نشده و پیوند نخورده باشند، هرگز محبت و مودتی
بین آنها حاصل نمیشود. پس دلهای انسانهای با ایمان با یکدیگر پیوند
خورده و متحد هستند.
اگر مردی نسبت به همسر خود اکراهی پیدا کند و احیانا نسبت به او دلسرد
بشود و یا قصد جدایی از او را داشته باشد، وقتی به این آیه قرآن عمل
میکند، میتواند از خیرات کثیری برخوردار شود که خدا در همسر وی قرار داده
است و لذا اطاعات از این امر الهی به بقا و دوام خانواده کمکی موثر میکند
و مانع از هم گسیختگی خانواده میشود و از بروز طلاق در آن پیشگیری
میکند.
دوستی و پاکدامنی و فضائل اخلاقی دیگر
شهید بهشتی متذکر میشوند که همبستگی عقیدتی میان دو همسر شرط لازم برای
ازدواج است، ولی شرط کافی نیست و باید به مسائل دیگر، به خصوص جنبههای
اخلاقی همسر نیز توجه شود. اخلاق رکن دیگر زندگی مشترک است وعامل تداوم
حیات خانواده محسوب میشود و راه یافتن فساد در اخلاق خانواده، موجب بروز
فساد در جامعه میشود.
در پرتو اخلاق متعادل، خانوادهای همراه با تعادل پدید میآید. یعنی فردی
که واجد فضایل چهارگانه عفت، شجاعت، حکمت و عدالت باشد قطعا میتواند
خانوادهای سالم را تحقق بخشد. در غیر این صورت فرد فاقد «فضایل اربعه»
موجب شکلگیری خانوادهای نابسامان میشود و زمینه پیدایش خانوادهای با
اختلالات روانی را پدید میآورد.
از سوی دیگر نبود پاکدامنی در فضای خانواده مشکلآفرینی میکند. پاکدامنی
ضمن آنکه بیانگر ایمان فرد است، عامل دوام حیات خانواده نیز محسوب میشود و
وفاداری را در درون خود به طور مستتر دارد، اما روابط جنسی آزاد قبل از
تشکیل خانواده - که نشانه عدم پایبندی به اعتقادات دینی و ناپاکدامنی است-
کیان خانوادهها را متزلزل میسازد.
از سوی دیگر اگر چه تامین معیشت خانواده مهم است، ولی نمیتوان انتظار
داشت جوانی که به خواستگاری میآید، حتما از درآمد بسیار بالایی برخوردار
باشد، ولی برخوردار بودن وی از کفایتهای لازم برای تامین هزینههای زندگی
کافی است و نباید نداشتن درآمد زیاد، مانع برقراری ازدواج باشد.
تناسب فکری زوجین و هماهنگی میان خواستههای آن دو
نبود تناسب فکری موجب بروز چالشهای فراوانی در زندگی میشود و نقطه
بحرانی در زندگی، زمانی فرا میرسد که انتظارات غیرمنطقی و تامین نشده روی
هم انباشته و آستانه مقاومت زن و شوهر به تدریج کمتر میشود و در یک لحظه
غیرقابل پیشبینی، درگیری به وجود میآید. خانوادههای متعادل با تنظیم و
تدوین انتظارات و توقعات راه را بر ورود هر عامل تفرقه و تزلزل در زندگی سد
میکنند و خواستهها را در قالب بایستهها میریزند و روح تفاهم و همدلی
را در زندگی تسری میبخشند.
دکتر بهشتی که به سلامت و دوام حیات خانواده علاقهمند بود، بر تناسب بین
زوجین تاکید میکند و مینویسد: «یکی از عوامل بسیار موثر در موفقیت ازدواج
و سامان یافتن زندگی مشترک میان دو همسر به دنبال آن، تناسب فکری و
هماهنگی در خواستهها و تمنیاتی است که در زندگی دارند. این هماهنگی سبب
میشود که میان آنها کمتر اختلاف پیش آید و اگر هم در یک یا چند مورد
اختلاف نظر پیدا کنند، به آسانی موفق به حل آن میشوند. تنها در این صورت
است که میتوان امید داشت ازدواج مایه رهایی از رنج تنهایی و منشاء سعادت و
خیر و برکت شود، وگرنه ازدواجی که با اصطکاک و درگیری دائمی میان دو همسر
باشد، از عوامل وحشتناک تباهی زندگی خود آنها، فرزندان و بستگان نزدیک آنان
است.»
اگر زن و شوهر همسو و هم هدف نباشند، نمیتوانند همراه هم بمانند و با هم
باشند. لذا یکی از ملاکهای انتخاب همسر، تناسب فکری میان آن دو است و
فرزندان باید به گونهای تربیت شوند که نسبت به این امر خطیر در هنگام
انتخاب واقف باشند و با صداقت در موقع انتخاب همسر افکار و خواستههای خویش
را مطرح و در صورت هماهنگ بودن با هم ازدواج کنند.
آرامش و صفا در زندگی
دکتر بهشتی بر ضرورت وجود آرامش و صفا در زندگی تاکید میکند؛ چرا که هدف
از تشکیل خانواده دست یافتن به آنهاست و فرزندان را باید برای تحقق
اینگونه امور مهم پرورش داد زیرا آرامش خانواده، رمز آرامش فرزندانی است
که پدران و مادران فردا هستند.
از سوی دیگر زن و شوهر با صفا در زندگی خود از به کار بردن خدعه و نیرنگ
پرهیز میکنند، زیرا «خدعه و فریبکاری از نظر اخلاقی زشت و ناپسند است و از
نظر شرعی گناه و حرام است، زیرا حیلهگری دلیل بر پستی و رذالت و نداشتن
شهامت و شجاعت اخلاقی فرد حیلهگر است.»
دکتر بهشتی لازمه دست یافتن به آرامش و صفا را نخست در گرو درک «مفهوم
ازدواج انسانی» میداند و آن را امری مهم تلقی میکند. از سوی دیگر از
دیدگاه او زن و شوهر باید بگونهای باشند که «درعین آنکه برای همسر خود
شریک زندگی هستند، دوستی مهربان و همکاری وفادار نیز باشند.» انسان در
دوستی با دیگران باید دارای تعهد و صمیمیت باشد و در دسترسی بین زوجین عنصر
دیگری نیز لازم است و آن وجود «روابط زناشویی» است.
«تشریک مساعی لازم» نیز از نظر دکتر بهشتی، شرط دیگر تحقق صفا و آرامش در
خانواده است. زیرا در این حالت است که همسر و حتی فرزندان خود را در اداره
خانواده سهیم میبینند و با داشتن مشارکت در مسائل خانواده، سطح رضایت آنان
بالاتر میرود و آنهایی که از میزان رضایت بالاتری برخوردارند، آرامشی
بیشتر را نیز احساس میکنند.
بر اساس مقاله دکتر محسن ایمانی – استادیار دانشگاه تربیت مدرس – با عنوان
جایگاه و نقش تربیتی خانواده از منظر شهید بهشتی که در کتاب شهید بهشتی و
آموزش و پرورش چاپ شده است، کتر بهشتی شرط دیگری که برای دست یافتن زوجین و
خانواده آنان به آرامش و صفا ضروری میداند، پرهیز از «تکبر» و منتگذاری
«نسبت به یکدیگر» است. وجود تکبر در خانواده موجب میشود تا طرف مقابل
احساس حقارت بکند و بروز چنین حالتی در فردی که تحقیر میشود، میل به تلافی
را برمیانگیزد و فضای خانه را ناامن میسازد و باید در تربیت فرزندان بر
تواضع آنان تاکید کرد. او بر این باور است که زوجین باید در جلب رضایت خاطر
یکدیگر و احترام متقابل به حقوق طرفین کوشا باشند. این در حالیست که زوجین
جوان به دلیل عدم آشنایی کافی از حقوق خود و همسر، گاهی توقعات نابجایی از
همسر خویش دارند و یا باید پاسخگوی چنین توقعاتی باشند که این امر برای
خانواده و تداوم حیات آن آسیبزا است. پس آشنایی با حقوق زن و شوهر، و
وظایف زوجین در قبال یکدیگر امری است که باید در سنوات پایانی دبیرستان و
سالهای آغازین دانشگاه فراهم شود تا خانوادهای سالم را رقم بزنیم.
سن مناسب دختران و پسران برای ازدواج چه زمانی است؟
فرد برای ازدواج باید به شرایطی برسد تا بتواند امور خود را مدیریت کند،
یعنی ازدواج یک امر چند بُعدی از جمله عاطفی، اقتصادی، عقلانی، اجتماعی و
جنسی است. بنابراین وقتی یک فرد میخواهد ازدواج کند باید فردی از لحاظ
جنسی به بلوغ رسیده باشد چون رابطه جنسی یکی از لزومات ازدواج است و وقتی
فردی به این سن نرسیده طبیعتا فرآیند ناقصی در این زمینه دارد و نمیتواند
از پس این وظیفه برآید.
وقتی کسی وظیفهای را برعهده میگیرد وظایفی را نیز باید انجام دهد، مثلا
وظیفه یک معلم تدریس کردن است. هر شغلی شرح وظایفی دارد و کسی میتواند
این شرح وظایف را انجام دهد که شرایط احراز آن را داشته باشد، این مسئله در
بحث ازدواج هم صدق میکند. کسی که اقدام به ازدواج میکند باید وظایفی را
برعهده بگیرد، وظیفه یک مرد در ازدواج شوهر و پدرخوب بودن است، حالا شوهر
خوب چه ویژگیها باید داشته باشد؟ باید از لحاظ اقتصادی و عاطفی همسر خود
را تامین کند و همچنین برای پدر خوب بودن در برابر فرزندانش مسئولیت پذیری
باشد در مقابل آن زن هم وظایفی از جمله همسرداری، فرزند داری و... بر عهده
دارد.
کسی که از لحاظ عاطفی و هیجانی به بلوغ کافی نرسیده است نمیتواند ازدواج
موفقی داشته باشد، کسی که از لحاظ شخصیتی و هویتی فرآیند خوبی را طی نکرده
و به تکامل نرسیده نمیتواند مدیریت خوبی در خانواده اعمال کند و فردی که
از لحاظ اقتصادی درآمدی ندارد نمیتواند خانواده را از لحاظ مالی پوشش دهد.
با توجه به همه این موارد مرد یا زن برای ازدواج باید شرایطی را از قبل
کسب کرده باشد بنابراین سن ازدواج به اینکه افراد در چه سنی این شرایط را
کسب کردهاند برمی گردد و تاثیر مستقیم بر ازدواج دارد. احتمال دارد یک
خانم در 18 سالگی همه این شرایط را دارا باشد یا خانمی در سن 22 سالگی این
شرایط را کسب کند و همینطور آقایان بر حسب محیط و ... در سنین مختلفی این
شرایط را بدست آورند پس سن ازدواج تابع انواع رشد یافتگیهای خاصی است.