وندی شرمن در گفتگو با موسسه آسپن گفته است: «حتی اگر توافقنامه جامع هستهای با ایران امضا شود دههها بیاعتمادی بین آمریکا و ایران از بین نخواهد رفت.»
به گزارش شهدای ایران؛ پس از روی کار آمدن دولت یازدهم در ایران و آغاز دور جدیدی از مذاکرات هستهای، وندی شرمن، معاون سیاسی وزیر امور خارجه ایالات متحده یکی از خبرسازترین چهرهها در ایران بوده است. اظهارات تند و بعضا بیادبانه وی خانم شرمن در ایران واکنشهای بسیار جدی برانگیخته است.
هرچند مقامات آمریکایی منکر این واقعیت هستند اما برخی رسانههای آمریکا از وی نقل کردهاند که در خصوص ایرانیان گفته است که فریبکاری در ژن آنهاست. وی از برچیدن برنامه هستهای ایران سخن گفته و حتی در خصوص برنامههای موشکی کشورمان نیز حرفهایی زده است. به نظر میرسد خانم شرمن از همه چیز در ایران نگران است و انتظار دارد در مذاکرات جامع، تمام این نگرانیها برطرف شوند!
با این حال، خانم شرمن اخیرا یک جمله راست در خصوص ایران بر زبان آورده است. وی در گفتگو با موسسه آسپن گفته است: «حتی اگر توافقنامه جامع هستهای با ایران امضا شود دههها بیاعتمادی بین آمریکا و ایران از بین نخواهد رفت.»
شاید این درستترین و صادقانهترین حرفی باشد که شرمن در تمام عمر دیپلماتیک خود بر زبان رانده است؛ عمر دیپلماتیکی که به باور برخی تحلیلگران، شکست در مذاکرات هستهای با کرده شمالی بخشی از آن است و ممکن است شکست در مذاکرات هستهای با ایران هم بدان اضافه شود.
دههها بیاعتمادی بین ایران و ایایلات متحده به این راحتیها از میان نخواهد رفت و البته از بین رفتن آن، به عکس خیالات خانم شرمن، نیازمند اقدامات اعتمادساز گسترده از سوی کاخ سفید و کنگره آمریکاست.
ملت ایران بیش از 60 سال است که دیگر به آمریکاییها اعتمادی ندارد. محمد مصدق، نخستوزیر وقت ایران به آمریکاییها اعتماد کرد چون به زعم وی فاقد سابقه استعماری در ایران بودند و میشد دشمنیهای بریتانیا را با قدرت آنها محدود ساخت، اما در آخرین دیدار سفیر ایالات متحده با وی در تهران، جناب سفیر حتی حاضر نشد وی را «آقای نخستوزیر» بخواند. چند روز بعد هم دولت مصدق با کودتای آمریکایی 28 مرداد 32 سرنگون شد و ننگ این کودتا همواره بر چهره عاملان آن باقی ماند.
از این زمان بود که ایرانیان 25 سال مبارزه کردند تا حکومت دستنشانده واشنگتن را براندازند و سرانجام در بهمن 57 با انقلاب اسلامی به پیروزی رسیدند. اما پس از این انقلاب، ایرانیان بارها و بارها و شاهد شیطنتها و خصومتهای آمریکاییها بودند.
سفارت ایالات متحده در ایران دست به برنامهریزی برای سرنگونی حکومت نوپای جمهوری اسلامی زد و پس از آنکه تسخیر شد، ایران با حمله نظامی در طبس مواجه شد. پس از آن در جنگ ایران و عراق، حمایتهای پنهان و آشکار ایالات متحده از عراق که حتی شامل دادن تصاویر ماهوارهای موضعگیری نیروهای ایرانی به طرف عراقی میشد خاطرهای بسیار تلخ را در ذهن ایرانیان رقم زد.
در روزهای پایانی جنگ بود که آمریکاییها به محافظان کشتیهای کویتیای تبدیل شدند که نفت عراق را صادر میکردند. حمله ایران به این کشتیها باعث شد تا آمریکایی رسما علیه ایران وارد مرحله اقدام نظامی شوند و ضمن هدف قرار دادن ناوچههای ایرانی و سکوهای نفتی کشورمان، هواپیمای ایرباس ایران را هدف قرار دهند.
پس از جنگ، نوبت به شیطنتهای اقتصادی و سیاسی رسید. تصویب قانون داماتو، متهم کردن مستمر ایران به نقض حقوق بشر و حمایت از تروریسم و حتی دست داشتن در قاچاق مواد مخدر در پرونده آمریکاییها ثبت شده است. ایران در حالی به این اتهامات متهم میشد که خود قربانی تروریسم بود و همچنین هزاران شهید در راه مبارزه با مواد مخدر داده بود.
اوج خصومتهای ایالات متحده با ایران طی ده سال گذشته و پس از طرح مساله هستهای ایران به ظهور رسید. ایران متهم شد که برای تولید سلاح هستهای تلاش میکند و این در حالی بود که هیچ سندی دال بر این ادعا ارائه نشده و تا به حال هم نشده است. هیچ کدام از گزارشهای آژانس تا به حال نشانهای از انحراف برنامه هستهای ایران نداشته و ندارند.
در کنار این اتهامزنیها، تحریمهایی سخت علیه جمهوری اسلامی ایران وضع شد که به قول آمریکاییها قرار بود ایران را فلج کنند؛ اگرچه این تحریمها نتوانست ایران را فلج کند اما مشکلاتی را در تعاملات بانکی و فروش نفت برای ایران ایجاد کرد.
اکنون توافق ژنو حاصل شده و ایران و شش کشور موسوم به 1+5 در حال تلاش برای دستیابی به راهحل جامع هستند. دستیابی به راهحل جامع به این راحتی امکانپذیر نیست همانطور که مقامات جمهوری اسلامی ایران نیز بارها به آن تصریح کردهاند.
اما حتی اگر این توافق حاصل هم بشود، بیاعتمادیهای طولانیمدت بین ایران و ایالات متحده از بین نخواهد رفت. سابقه خصومتهای ایالات متحده با ایران طولانیتر و عمیقتر از آن است که با توافق هستهای به پایان برسد.
خانم شرمن این بار را استثنائا راست گفته است. توافق جامع اگر هم حاصل بشود – که آن هم محل ابهام است – نه کودتای 28 مرداد را از ذهنها پاک میکند و نه شهدایی را زنده میکند که در اثر کمکهای ایالات متحده به بغداد در جنگ 8 ساله جان باختند. توافق جامع نه مسافران ایرباس را برمیگرداند و نه سالها فشار اقتصادی را از خاطرهها پاک میکند.
شرمن و مقامات بالاتر از وی نباید فراموش کنند که اگر کشوری نیاز به اعتمادسازی داشته باشد، ایران نیست. این ایران است که اعتماد خود را به آمریکا از دست داده و این واشنگتن است که باید اعتمادسازی کند.
هرچند مقامات آمریکایی منکر این واقعیت هستند اما برخی رسانههای آمریکا از وی نقل کردهاند که در خصوص ایرانیان گفته است که فریبکاری در ژن آنهاست. وی از برچیدن برنامه هستهای ایران سخن گفته و حتی در خصوص برنامههای موشکی کشورمان نیز حرفهایی زده است. به نظر میرسد خانم شرمن از همه چیز در ایران نگران است و انتظار دارد در مذاکرات جامع، تمام این نگرانیها برطرف شوند!
با این حال، خانم شرمن اخیرا یک جمله راست در خصوص ایران بر زبان آورده است. وی در گفتگو با موسسه آسپن گفته است: «حتی اگر توافقنامه جامع هستهای با ایران امضا شود دههها بیاعتمادی بین آمریکا و ایران از بین نخواهد رفت.»
شاید این درستترین و صادقانهترین حرفی باشد که شرمن در تمام عمر دیپلماتیک خود بر زبان رانده است؛ عمر دیپلماتیکی که به باور برخی تحلیلگران، شکست در مذاکرات هستهای با کرده شمالی بخشی از آن است و ممکن است شکست در مذاکرات هستهای با ایران هم بدان اضافه شود.
دههها بیاعتمادی بین ایران و ایایلات متحده به این راحتیها از میان نخواهد رفت و البته از بین رفتن آن، به عکس خیالات خانم شرمن، نیازمند اقدامات اعتمادساز گسترده از سوی کاخ سفید و کنگره آمریکاست.
ملت ایران بیش از 60 سال است که دیگر به آمریکاییها اعتمادی ندارد. محمد مصدق، نخستوزیر وقت ایران به آمریکاییها اعتماد کرد چون به زعم وی فاقد سابقه استعماری در ایران بودند و میشد دشمنیهای بریتانیا را با قدرت آنها محدود ساخت، اما در آخرین دیدار سفیر ایالات متحده با وی در تهران، جناب سفیر حتی حاضر نشد وی را «آقای نخستوزیر» بخواند. چند روز بعد هم دولت مصدق با کودتای آمریکایی 28 مرداد 32 سرنگون شد و ننگ این کودتا همواره بر چهره عاملان آن باقی ماند.
از این زمان بود که ایرانیان 25 سال مبارزه کردند تا حکومت دستنشانده واشنگتن را براندازند و سرانجام در بهمن 57 با انقلاب اسلامی به پیروزی رسیدند. اما پس از این انقلاب، ایرانیان بارها و بارها و شاهد شیطنتها و خصومتهای آمریکاییها بودند.
سفارت ایالات متحده در ایران دست به برنامهریزی برای سرنگونی حکومت نوپای جمهوری اسلامی زد و پس از آنکه تسخیر شد، ایران با حمله نظامی در طبس مواجه شد. پس از آن در جنگ ایران و عراق، حمایتهای پنهان و آشکار ایالات متحده از عراق که حتی شامل دادن تصاویر ماهوارهای موضعگیری نیروهای ایرانی به طرف عراقی میشد خاطرهای بسیار تلخ را در ذهن ایرانیان رقم زد.
در روزهای پایانی جنگ بود که آمریکاییها به محافظان کشتیهای کویتیای تبدیل شدند که نفت عراق را صادر میکردند. حمله ایران به این کشتیها باعث شد تا آمریکایی رسما علیه ایران وارد مرحله اقدام نظامی شوند و ضمن هدف قرار دادن ناوچههای ایرانی و سکوهای نفتی کشورمان، هواپیمای ایرباس ایران را هدف قرار دهند.
پس از جنگ، نوبت به شیطنتهای اقتصادی و سیاسی رسید. تصویب قانون داماتو، متهم کردن مستمر ایران به نقض حقوق بشر و حمایت از تروریسم و حتی دست داشتن در قاچاق مواد مخدر در پرونده آمریکاییها ثبت شده است. ایران در حالی به این اتهامات متهم میشد که خود قربانی تروریسم بود و همچنین هزاران شهید در راه مبارزه با مواد مخدر داده بود.
اوج خصومتهای ایالات متحده با ایران طی ده سال گذشته و پس از طرح مساله هستهای ایران به ظهور رسید. ایران متهم شد که برای تولید سلاح هستهای تلاش میکند و این در حالی بود که هیچ سندی دال بر این ادعا ارائه نشده و تا به حال هم نشده است. هیچ کدام از گزارشهای آژانس تا به حال نشانهای از انحراف برنامه هستهای ایران نداشته و ندارند.
در کنار این اتهامزنیها، تحریمهایی سخت علیه جمهوری اسلامی ایران وضع شد که به قول آمریکاییها قرار بود ایران را فلج کنند؛ اگرچه این تحریمها نتوانست ایران را فلج کند اما مشکلاتی را در تعاملات بانکی و فروش نفت برای ایران ایجاد کرد.
اکنون توافق ژنو حاصل شده و ایران و شش کشور موسوم به 1+5 در حال تلاش برای دستیابی به راهحل جامع هستند. دستیابی به راهحل جامع به این راحتی امکانپذیر نیست همانطور که مقامات جمهوری اسلامی ایران نیز بارها به آن تصریح کردهاند.
اما حتی اگر این توافق حاصل هم بشود، بیاعتمادیهای طولانیمدت بین ایران و ایالات متحده از بین نخواهد رفت. سابقه خصومتهای ایالات متحده با ایران طولانیتر و عمیقتر از آن است که با توافق هستهای به پایان برسد.
خانم شرمن این بار را استثنائا راست گفته است. توافق جامع اگر هم حاصل بشود – که آن هم محل ابهام است – نه کودتای 28 مرداد را از ذهنها پاک میکند و نه شهدایی را زنده میکند که در اثر کمکهای ایالات متحده به بغداد در جنگ 8 ساله جان باختند. توافق جامع نه مسافران ایرباس را برمیگرداند و نه سالها فشار اقتصادی را از خاطرهها پاک میکند.
شرمن و مقامات بالاتر از وی نباید فراموش کنند که اگر کشوری نیاز به اعتمادسازی داشته باشد، ایران نیست. این ایران است که اعتماد خود را به آمریکا از دست داده و این واشنگتن است که باید اعتمادسازی کند.