به گزارش شهدای ایران؛ محله نارمک تهران امروز شاهد سوز و گداز بسیاری از اقشار مختلف مردم بود که برای بدرقه شهید غیور خود گرد هم آمده بودند. امروز مردم شهیدپرور تهران روز خاطرهسازی را در اذهان رقم زدند و به بهانه پرواز ملکوتی یک پرستوی مهاجر طلبه بسیجی شهید علی خلیلی اشک ماتم ریختند؛ جوانی که تا چندی پیش همانند دیگر جوانان همصنف خود مشغول تحصیل و طلبگی بود اما تیغ نااهلان و دشنه نابخردان و پردهدران گلوی این جوان غیرتمند را هدف قرار داد.
پا به چهار راه تلفنخانه واقع در خیابان آیت محله نارمک میگذاریم خیل عظیم جمعیت از اوایل صبح منتظر آمدن پیکر شهید علی خلیلی هستند. زنان و مردان منتظر اعم از بسیجیان، مسجدیان محله نارمک، مردم منطقه، نیروهای انتظامی، خانواده شهید خلیلی و جمعی از مسؤلان کشوری از جمله برخی نمایندگان مجلس شورای اسلامی با چشمانی اشکبار منتظر آمدن پیکر شهید خلیلی هستند.
25 تیر ماه 1390 را همه علاقهمندان به شهید خلیلی به یاد میآورند، شبی که این طلبه جوان پس از برگشت از هیئت به دلیل نهی از منکر مورد ضرب و شتم قرار گرفت و از ناحیه شاهرگ گردن دچار جراحت شد و شب سردی در چهار راه تهرانپارس گذراند، یکی از دوستان نزدیک شهید خلیلی میگوید که بیش از 20 بیمارستان آن شب این غیورمرد را قبول نکردند و تقاضای پول داشتند! به همین دلیل خون زیادی از او رفت و ساعاتی طول کشید تا مبلغ مورد نظر بیمارستان برای بستری شدن مهیا شود.
شهید خلیلی به فرمایش رهبرش مبنی بر تذکر لسانی لبیک گفت، نه دعوایی کرد، نه ناسزایی گفت و نه کسی را تحریک کرد بلکه با زبان تذکر وارد شد و به فرمایشی که به او گفته بودند واجب است، عمل کرد، جنس او جنس خشونت نبود.
به خیابان آیت باز میگردیم، عده زیادی از مردم تابلوهایی با شعارهای «قوه قضائیه بالاخره علی شهید شد، اقدام کنید!»، «راه شهیدان همچنان باز است»، «امر به معروف راه شهیدان ماست»، «ضاربین شهید خلیلی باید اعدام شوند» حمل میکردند و پس از قرائت زیارت عاشورا شعارهایی «چون علی جان شهادتت مبارک» را خوانده، سربند یا زهرا زده و گریه میکردند.
یکی از بانوان حاضر در این مراسم تشیع با گریه میگوید که شهید خلیلی زنده است، قاتلان او هستند که مُردهاند، همه باید دست به دست هم دهیم، مسؤلان باید کاری بکنند و سپس بلند فریاد میزند که «عزا ، عزاست امروز، برادرم خلیلی پیش خداست امروز» و «برادر شهیدم راهت ادامه دارد» سایر بانوان را به همراهی با خود طلب میکند.
حجتالاسلام سیدمیثم مؤمنی پشت بلندگوی یکی از وانتهای پخش مداحی مراسم تشیع جنازه پیش از آمدن پیکر شهید خلیلی ایستاده با صدای فریاد گونه میگوید که صدها طلبه از حوزه علمیه باقرالعلوم(ع)، بسیجیان پایگاه فاطمه الزهرا(س)، مسجدالنبی(ص) و اهالی منطقه شهادت میدهند که تمام وجود علی محبت بود. عدهای نیایند بگویند که اینها دنبال حادثهسازی بودند او دلش برای مردی که ناغافل پا در گناه گذاشته بود، سوخت.
چهل روز آخری که منجر به شهادت علی خلیلی شد، وی چله شهادت گرفته بود. دوستانش به او گفته بودند دوست داری شهید شوی یا خیر؟ درحالی که تارهای صوتیاش آن قدر آسیب دیده بود که صدایش به خس خس افتاده بود، پاسخ داد: شهادت را دوست دارم ولی دلم میخواهد یک بار دیگر بلند شوم بروم در این شهر انتقام سیلی مادرم فاطمه را با جهاد بگیرم تا حضرت آقا فکر نکنند که در جنگ نرم افسر ندارند.
حجت الاسلام مؤمنی میگوید که زندگی شهید خلیلی صرف نوجوانان در حوزه بسیج، حوزه علمیه و کارهای فرهنگی در اردوها شد، وی ثابت کرد که اگر ولی چیزی میگوید ولو به قیمت از دست رفتن شاهرگ وسط خیابانهای شهر حرف آقا نباید زمین بماند. یک حرف با قوه قضائیه هم بزنم که حکومت اسلامی است، بالای سر آن امام زمان (عج) است اما به نمایندگی صدها نفر میگویم که حرف مردم را بشنوند! آیا از زمانی علی خلیلی که شاهرگش بریده شد جزای قاتلان او به جا آمد؟ اگر این تعرض به جان یکی از فرزندان مسؤلان میشد، مجازاتش این بود؟ حق طبیعی قاتل او قصاص است این مردم ساکت نمینشینند.
طی مراسم تشیع شهید خلیلی پس از رسیدن پیکرش به مسجد فاطمه الزهرا تا تشیع در میدان نارمک و نزدیکی مسجد النبی به این فکر بودیم که وظیفه انقلابی ما مطالبهگری در چارچوب قانون است، از همه باید بخواهیم امروز علی را از خاطر دور نسازند و احقاق حق او ساکت ننشینند.
در پایان مراسم در خیابان آیت مردم یک صدا فریاد می زدند که تا علیها و حزب الله، حوزه علمیه و روحانیت زنده است نمیگذاریم امر به معروف و نهی از منکر بر زمین بماند.
تشیع پیکر شهید علی خلیلی تا بهشت زهرا و آرمیدنش در قطعه 24 با حضور خیل داغداران ادامه یافت.
پا به چهار راه تلفنخانه واقع در خیابان آیت محله نارمک میگذاریم خیل عظیم جمعیت از اوایل صبح منتظر آمدن پیکر شهید علی خلیلی هستند. زنان و مردان منتظر اعم از بسیجیان، مسجدیان محله نارمک، مردم منطقه، نیروهای انتظامی، خانواده شهید خلیلی و جمعی از مسؤلان کشوری از جمله برخی نمایندگان مجلس شورای اسلامی با چشمانی اشکبار منتظر آمدن پیکر شهید خلیلی هستند.
25 تیر ماه 1390 را همه علاقهمندان به شهید خلیلی به یاد میآورند، شبی که این طلبه جوان پس از برگشت از هیئت به دلیل نهی از منکر مورد ضرب و شتم قرار گرفت و از ناحیه شاهرگ گردن دچار جراحت شد و شب سردی در چهار راه تهرانپارس گذراند، یکی از دوستان نزدیک شهید خلیلی میگوید که بیش از 20 بیمارستان آن شب این غیورمرد را قبول نکردند و تقاضای پول داشتند! به همین دلیل خون زیادی از او رفت و ساعاتی طول کشید تا مبلغ مورد نظر بیمارستان برای بستری شدن مهیا شود.
شهید خلیلی به فرمایش رهبرش مبنی بر تذکر لسانی لبیک گفت، نه دعوایی کرد، نه ناسزایی گفت و نه کسی را تحریک کرد بلکه با زبان تذکر وارد شد و به فرمایشی که به او گفته بودند واجب است، عمل کرد، جنس او جنس خشونت نبود.
به خیابان آیت باز میگردیم، عده زیادی از مردم تابلوهایی با شعارهای «قوه قضائیه بالاخره علی شهید شد، اقدام کنید!»، «راه شهیدان همچنان باز است»، «امر به معروف راه شهیدان ماست»، «ضاربین شهید خلیلی باید اعدام شوند» حمل میکردند و پس از قرائت زیارت عاشورا شعارهایی «چون علی جان شهادتت مبارک» را خوانده، سربند یا زهرا زده و گریه میکردند.
یکی از بانوان حاضر در این مراسم تشیع با گریه میگوید که شهید خلیلی زنده است، قاتلان او هستند که مُردهاند، همه باید دست به دست هم دهیم، مسؤلان باید کاری بکنند و سپس بلند فریاد میزند که «عزا ، عزاست امروز، برادرم خلیلی پیش خداست امروز» و «برادر شهیدم راهت ادامه دارد» سایر بانوان را به همراهی با خود طلب میکند.
حجتالاسلام سیدمیثم مؤمنی پشت بلندگوی یکی از وانتهای پخش مداحی مراسم تشیع جنازه پیش از آمدن پیکر شهید خلیلی ایستاده با صدای فریاد گونه میگوید که صدها طلبه از حوزه علمیه باقرالعلوم(ع)، بسیجیان پایگاه فاطمه الزهرا(س)، مسجدالنبی(ص) و اهالی منطقه شهادت میدهند که تمام وجود علی محبت بود. عدهای نیایند بگویند که اینها دنبال حادثهسازی بودند او دلش برای مردی که ناغافل پا در گناه گذاشته بود، سوخت.
چهل روز آخری که منجر به شهادت علی خلیلی شد، وی چله شهادت گرفته بود. دوستانش به او گفته بودند دوست داری شهید شوی یا خیر؟ درحالی که تارهای صوتیاش آن قدر آسیب دیده بود که صدایش به خس خس افتاده بود، پاسخ داد: شهادت را دوست دارم ولی دلم میخواهد یک بار دیگر بلند شوم بروم در این شهر انتقام سیلی مادرم فاطمه را با جهاد بگیرم تا حضرت آقا فکر نکنند که در جنگ نرم افسر ندارند.
حجت الاسلام مؤمنی میگوید که زندگی شهید خلیلی صرف نوجوانان در حوزه بسیج، حوزه علمیه و کارهای فرهنگی در اردوها شد، وی ثابت کرد که اگر ولی چیزی میگوید ولو به قیمت از دست رفتن شاهرگ وسط خیابانهای شهر حرف آقا نباید زمین بماند. یک حرف با قوه قضائیه هم بزنم که حکومت اسلامی است، بالای سر آن امام زمان (عج) است اما به نمایندگی صدها نفر میگویم که حرف مردم را بشنوند! آیا از زمانی علی خلیلی که شاهرگش بریده شد جزای قاتلان او به جا آمد؟ اگر این تعرض به جان یکی از فرزندان مسؤلان میشد، مجازاتش این بود؟ حق طبیعی قاتل او قصاص است این مردم ساکت نمینشینند.
طی مراسم تشیع شهید خلیلی پس از رسیدن پیکرش به مسجد فاطمه الزهرا تا تشیع در میدان نارمک و نزدیکی مسجد النبی به این فکر بودیم که وظیفه انقلابی ما مطالبهگری در چارچوب قانون است، از همه باید بخواهیم امروز علی را از خاطر دور نسازند و احقاق حق او ساکت ننشینند.
در پایان مراسم در خیابان آیت مردم یک صدا فریاد می زدند که تا علیها و حزب الله، حوزه علمیه و روحانیت زنده است نمیگذاریم امر به معروف و نهی از منکر بر زمین بماند.
تشیع پیکر شهید علی خلیلی تا بهشت زهرا و آرمیدنش در قطعه 24 با حضور خیل داغداران ادامه یافت.