شهدای ایران: قلقلک از مجموعه کتاب های حدیث ماندگاری است که در آن نویسنده تلاش کرده است در قالب روایت هایی داستانی، در قالب سه داستان با عنوان " ساک"، " باز غافلگیرم کردی " و" قلقلک "، به روایت داستانی از زندگی خانواده و همسران رزمندگانی که در هشت سال دفاع مقدس به جبهه ها رفتند بپردازد.
به گزارش خبرنگار فرهنگی و هنری پایگاه خبری شهدای ایران، این کتاب از انتشارات سوره سبز است که زمستان 92 در قطع پالتویی و به قیمت سه هزارو 800 تومان و به شمارگان چهار هزار نسخه در 48 صفحه منتشر و به بازار کتاب عرضه شده است.
در بخش هایی از این کتاب می خوانیم:
مادر دفترچه ای را بیرون می آورد و آن را روی تخت می گذارد و تا چند روز پیش هم گاهی بابا در آن چیزهایی می نوشت.
روی جلدش را نگاه می کنم. حامد با صدای بلند می خواند: بر... برای ... مرد خانه! نه مرد خانه.
دفترم را بر می دارم و جلوی صورتم می گیرم و می گویم: بی سواد برای مرد خانه ، توی آن زیر ستاره نوشته بود سامان جان بابا سرفه می کنه.
سینه اش تند تند بالا و پایین می رود و صورتش کب.د شده و از کنار لبش خون می ریزد.
مادر داد می زند« محسن ، ماسک رو بزن روی دماغش » و باز صدای قلقلک اکسیژن دستگاه تنفس بلند می شود.
در بخش های دیگری از این کتاب می خوانیم:
به کوچه امان که رسیدیم، گوشه چشمش خیس شده بود. به دلم الهام شده بود این دفعه دسته گل امید هیجان انگیز تر است.
پیچیدیم توی کوچه، انگار همه آدم های محل جمع شده بودن اونجا. پرچم سیاهی از در خانه آویزان بود و با باد می رقصید.
دیگر پاهایم توان راه رفتن نداشت ، آهسته قدم بر می داشتم.کنار در پوستری چسبانده بودند و وقتی که خوب نگاه کردم عکس امیر بود که همان طور چسبیده به دیوار به من نگاه می کرد و لبخند می زد.
صدایم از توی گلویم بیرون نیامد تا مثل همیشه سرش جیغ بکشم.