صادق زیبا کلام معتقد است آیت الله مصباح یزدی حجیتی برای نظر مردم قائل نیست.
به گزارش شهداي ايران به نقل از ایسنا، صادق زیباکلام عضو هیات علمی دانشگاه تهران در گفت و گو با خبرآنلاین در واکنش به سخنان اخیر آیت الله مصباح یزدی گفت: می خواهم از آیت الله مصباح دفاع کنم. البته گفتن این مسئله ثقیل است که صادق زیباکلام می خواهد از آیت الله مصباح دفاع بکند اما من واقعا می خواهم از حضرت آیت الله مصباح دفاع بکنم. دفاع من از موضع گیری ایشان نیست بلکه دفاع من از حق مباحثه ایشان در مطالبی که در حوزه اندیشه وجود دارد.
زیباکلام در توضیح این مطلب گفت: آیت الله مصباح معتقدند که حاکمیت اسلامی مطلق است. یعنی اینکه جمهور مردم در برابر حکومت اسلامی و حاکمیت اسلامی دارای حقوق تعیین شده و تعریف شده ای نیستند. به عبارت دیگر آیت الله مصباح دارند می گویند که اگر نصف به اضافه یک مردم، اگر اکثریت مردم آمدند و خواستند که تغییری در قوانین مملکت بدهند و این قانون مبتنی بر اسلام هست که روی آن همه فقها اجماع دارند ، آیت الله مصباح معتقدند که چنین حقی را ندارند. اساسا آیت الله مصباح حقی را برای مردم ، برای دموکراسی، برای نصف به اضافه یک، قائل نیستند.
وی افزود: اگر شما به حرف های امام مراجعه بکنید، خیلی از صحبت های ایشان در دوران انقلاب زده شده که ایشان سرگرم مبارزه با رژیم شاه بودند، در نجف یا در پاریس در تبعید بودند یا ممکن است اوایل انقلاب بوده باشد و فضای کشور ، فضای مردمسالاری و دموکراسی بوده است، بنابر این نقل قولهای زیادی می توانید از امام بیاورید که با آنچه که آیت الله مصباح می گویند در تقابل قرار می گیرد. آن قول معروف امام در روزی که وارد شدند (دوازده بهمن 57 در بهشت زهرا) ، ایشان نگفتند که چون من ولی فقیه هستم، چون من مجتهد جامع الشرایط هستم، چون من نایب امام زمان هستم ،پس دولت تشکیل می دهم.اصلا و ابدا اینگونه نبوده است. ایشان گفتند که به استناد و به اعتبار اینکه مردم من را قبول دارند و مردم از من پشتیبانی کرده اند ، من در دهن این دولت( دولت بختیار) می زنم و دولت تشکیل می دهم.
زیبا کلام همچنین گفت:حضرت آیت الله مصباح این را قبول ندارد. ایشان معتقدند که اگر فقیه، اگر جانشین امام غائب تشخیص بدهد که باید دولت تشکیل بدهد، باید این کار را بکند ولو اینکه از 75 میلیون جمعیت ایران 74 میلیون و 999 هزار 999 نفر با ایشان مخالف باشند. ایشان معتقدند که باید حکومت تشکیل بدهند. اگر نظر مردم، یعنی نظر نصف به اضافه یک، با نظر حاکمیت اسلامی بخواند مشکلی به وجود نمی آید. ولی همواره این سوال مطرح است که اگر روزی روزگاری نظر نصف به اضافه یک مردم با نظر حاکمیت جمهوری اسلامی ایران یکی نبود، آنوقت چه باید بکنیم. تکلیف آیت الله مصباح روشن است. او می گوید هرچه که فقیه بیندیشد، هرچه که جانشین امام معصوم بیندیشد اصل است و نه آنچه که 75 میلیون نفر می خواهند. من می خواهم از حق آیت الله مصباح برای گفتن و ابراز این نظر دفاع بکنم و من معتقدم که خیلی از علما و مفسرین دیگر هم هستند که حجیتی برای رای مردم و اکثریت و اقلیت قائل نیستند. مرحوم شیخ فضل الله نوری هم دقیقا مثل آیت الله مصباح معتقد بودند که مجلس شورای ملی نمی تواند بر اساس قاعده اکثریت و اقلیت تشکیل شود و بر اساس قاعده قیام و قعود تصمیم گیری کند. ایشان معتقد بودند که تصمیم گیری را باید مجتهد بر اساس استنباط شرعی و فقهی بکند. نه اینکه بگوییم اکثریت مردم با این مخالف اند یا موافق اند.
این استاد علوم سیاسی همچنین در ادامه گفت: اولین مشکل آقای مصباح با بخشی از سخنان مرحوم امام خمینی است. شما می توانید به بخشی از سخنان مرحوم امام خمینی استناد کنید که ایشان برای رای و نظر مردم ارزش و جایگاه بالایی قائل شدند. البته این نکته را هم باید بگوییم که در دوران مرحوم امام خمینی هیچگاه نظر ایشان با نظر اکثریت مردم در تقابل قرار نمی گرفت. نمی دانم اگر در یک جایی و در یک موردی نظر مرحوم امام خمینی با نظر اکثریت مردم در تقابل قرار می گرفت ایشان چه می کردند. اما تکلیف آقای مصباح روشن است. ایشان می گویند حق با فقیه و عالمان دین است و ایشان حقانیتی بالذات برای رای مردم قائل نیستند. به نظر من سنت اسلامی و آنچه که همواره وجود داشته است، از نظر تاریخی حق را به آقای مصباح می دهد. رای مردم، قانون، اکثریت و اقلیت و ... مفاهیم مدرنیته هستند. این مفاهیم جدیدا وارد گفتمان سیاسی ما شده اند. آنچه که در گذشته بوده این بوده که همواره نظر مجتهد بوده است. مجتهد کاری به این نداشته است که آیا اکثریت مردم با این نظر مخالف هستند و یا موافق هستند.
وی تصریح کرد:اینکه بگوییم اکثریت مردم هم باید نظر بدهند ، این یک پدیده مدرن است. این منحصر به جامعه ما هم نیست. این یک مسئله ای است که در سایر جوامع اسلامی هم هست که حق چیست و تکلیف چیست و نظر اکثریت چیست. مشکل زمانی به وجود می آید که نظر اکثریت با نظر حاکم اسلامی مطابق نباشد. موضوعی که آیت الله مصباح مطرح می کند درست است. اگر در انتخابات 24 خرداد آقای دکتر سعید جلیلی 19 میلیون رای آورده بودند و دولت ایشان تشکیل شده بود ، ایشان مشکلی با دولت آقای جلیلی نداشتند همچنان که ایشان مشکلی با دولت آقای احمدی نژاد نداشتند. ولی دولتی تشکیل شده که برخی موضعگیری ها، سیاست گذاریها و آرا و عقایدش با عقاید آقای مصباح نمی خواند. سوال این است که ما باید به اکثریت مردم استناد بکنیم که به آقای روحانی رای داده اند یا اینکه باید ببینیم حضرت آیت الله مصباح چه می گویند. بنابر این اگر شما بخواهید به امام مراجعه بکنید از ایشان می توانید نظر آیت الله مصباح را استخراج بکنید که ایشان می گفتند که حکومت باید این کار را بکند ولو اینکه همه مخالف باشند، جاهایی هم امام گفته اند که حکومت اسلامی می تواند نماز و روزه و حج را هم تعطیل بکند، جاهایی هم مرحوم امام گفته اند که مردم اینگونه هستند و رای مردم الزام آور است. لذا اینکه شما بگویید ایشان حق ندارند به امام استناد بکنند یا حق دارند که به امام استناد بکنند مشکل را حل نمی کند.
وی همچنین گفت: گیرم که بخواهید بگویید آقای مصباح تفسیر نامربوطی هم کرده باشند، بنده اگر جای آقای مصباح بودم اصلا کاری به امام نداشتم. ایشان خودشان مجتهد هستند و باید نظر خودشان را مطرح کنند. چرا می خواهند از امام وام بگیرند و از ایشان کمک بگیرند. مگر وقتی امام می خواستند نظرشان را مطرح کنند از کس دیگری کمک می گرفتند؟ مگر وقتی شیخ فضل الله نوری جلوی مشروطه ایستاد از کسی کمک گرفت؟ ایشان در برابر شیخ کاظم زنجانی که 14 صفحه کیفرخواست علیه شیخ فضل الله تنظیم کرده بود تنها گفت که من مجتهد بودم و بر اساس قوه اجتهادیه خودم عمل کردم. آیت الله مصباح هم می توانند بگویند که من مجتهد هستم و بر اساس قوه اجتهادیه خودم عمل می کنم.
زیباکلام در توضیح این مطلب گفت: آیت الله مصباح معتقدند که حاکمیت اسلامی مطلق است. یعنی اینکه جمهور مردم در برابر حکومت اسلامی و حاکمیت اسلامی دارای حقوق تعیین شده و تعریف شده ای نیستند. به عبارت دیگر آیت الله مصباح دارند می گویند که اگر نصف به اضافه یک مردم، اگر اکثریت مردم آمدند و خواستند که تغییری در قوانین مملکت بدهند و این قانون مبتنی بر اسلام هست که روی آن همه فقها اجماع دارند ، آیت الله مصباح معتقدند که چنین حقی را ندارند. اساسا آیت الله مصباح حقی را برای مردم ، برای دموکراسی، برای نصف به اضافه یک، قائل نیستند.
وی افزود: اگر شما به حرف های امام مراجعه بکنید، خیلی از صحبت های ایشان در دوران انقلاب زده شده که ایشان سرگرم مبارزه با رژیم شاه بودند، در نجف یا در پاریس در تبعید بودند یا ممکن است اوایل انقلاب بوده باشد و فضای کشور ، فضای مردمسالاری و دموکراسی بوده است، بنابر این نقل قولهای زیادی می توانید از امام بیاورید که با آنچه که آیت الله مصباح می گویند در تقابل قرار می گیرد. آن قول معروف امام در روزی که وارد شدند (دوازده بهمن 57 در بهشت زهرا) ، ایشان نگفتند که چون من ولی فقیه هستم، چون من مجتهد جامع الشرایط هستم، چون من نایب امام زمان هستم ،پس دولت تشکیل می دهم.اصلا و ابدا اینگونه نبوده است. ایشان گفتند که به استناد و به اعتبار اینکه مردم من را قبول دارند و مردم از من پشتیبانی کرده اند ، من در دهن این دولت( دولت بختیار) می زنم و دولت تشکیل می دهم.
زیبا کلام همچنین گفت:حضرت آیت الله مصباح این را قبول ندارد. ایشان معتقدند که اگر فقیه، اگر جانشین امام غائب تشخیص بدهد که باید دولت تشکیل بدهد، باید این کار را بکند ولو اینکه از 75 میلیون جمعیت ایران 74 میلیون و 999 هزار 999 نفر با ایشان مخالف باشند. ایشان معتقدند که باید حکومت تشکیل بدهند. اگر نظر مردم، یعنی نظر نصف به اضافه یک، با نظر حاکمیت اسلامی بخواند مشکلی به وجود نمی آید. ولی همواره این سوال مطرح است که اگر روزی روزگاری نظر نصف به اضافه یک مردم با نظر حاکمیت جمهوری اسلامی ایران یکی نبود، آنوقت چه باید بکنیم. تکلیف آیت الله مصباح روشن است. او می گوید هرچه که فقیه بیندیشد، هرچه که جانشین امام معصوم بیندیشد اصل است و نه آنچه که 75 میلیون نفر می خواهند. من می خواهم از حق آیت الله مصباح برای گفتن و ابراز این نظر دفاع بکنم و من معتقدم که خیلی از علما و مفسرین دیگر هم هستند که حجیتی برای رای مردم و اکثریت و اقلیت قائل نیستند. مرحوم شیخ فضل الله نوری هم دقیقا مثل آیت الله مصباح معتقد بودند که مجلس شورای ملی نمی تواند بر اساس قاعده اکثریت و اقلیت تشکیل شود و بر اساس قاعده قیام و قعود تصمیم گیری کند. ایشان معتقد بودند که تصمیم گیری را باید مجتهد بر اساس استنباط شرعی و فقهی بکند. نه اینکه بگوییم اکثریت مردم با این مخالف اند یا موافق اند.
این استاد علوم سیاسی همچنین در ادامه گفت: اولین مشکل آقای مصباح با بخشی از سخنان مرحوم امام خمینی است. شما می توانید به بخشی از سخنان مرحوم امام خمینی استناد کنید که ایشان برای رای و نظر مردم ارزش و جایگاه بالایی قائل شدند. البته این نکته را هم باید بگوییم که در دوران مرحوم امام خمینی هیچگاه نظر ایشان با نظر اکثریت مردم در تقابل قرار نمی گرفت. نمی دانم اگر در یک جایی و در یک موردی نظر مرحوم امام خمینی با نظر اکثریت مردم در تقابل قرار می گرفت ایشان چه می کردند. اما تکلیف آقای مصباح روشن است. ایشان می گویند حق با فقیه و عالمان دین است و ایشان حقانیتی بالذات برای رای مردم قائل نیستند. به نظر من سنت اسلامی و آنچه که همواره وجود داشته است، از نظر تاریخی حق را به آقای مصباح می دهد. رای مردم، قانون، اکثریت و اقلیت و ... مفاهیم مدرنیته هستند. این مفاهیم جدیدا وارد گفتمان سیاسی ما شده اند. آنچه که در گذشته بوده این بوده که همواره نظر مجتهد بوده است. مجتهد کاری به این نداشته است که آیا اکثریت مردم با این نظر مخالف هستند و یا موافق هستند.
وی تصریح کرد:اینکه بگوییم اکثریت مردم هم باید نظر بدهند ، این یک پدیده مدرن است. این منحصر به جامعه ما هم نیست. این یک مسئله ای است که در سایر جوامع اسلامی هم هست که حق چیست و تکلیف چیست و نظر اکثریت چیست. مشکل زمانی به وجود می آید که نظر اکثریت با نظر حاکم اسلامی مطابق نباشد. موضوعی که آیت الله مصباح مطرح می کند درست است. اگر در انتخابات 24 خرداد آقای دکتر سعید جلیلی 19 میلیون رای آورده بودند و دولت ایشان تشکیل شده بود ، ایشان مشکلی با دولت آقای جلیلی نداشتند همچنان که ایشان مشکلی با دولت آقای احمدی نژاد نداشتند. ولی دولتی تشکیل شده که برخی موضعگیری ها، سیاست گذاریها و آرا و عقایدش با عقاید آقای مصباح نمی خواند. سوال این است که ما باید به اکثریت مردم استناد بکنیم که به آقای روحانی رای داده اند یا اینکه باید ببینیم حضرت آیت الله مصباح چه می گویند. بنابر این اگر شما بخواهید به امام مراجعه بکنید از ایشان می توانید نظر آیت الله مصباح را استخراج بکنید که ایشان می گفتند که حکومت باید این کار را بکند ولو اینکه همه مخالف باشند، جاهایی هم امام گفته اند که حکومت اسلامی می تواند نماز و روزه و حج را هم تعطیل بکند، جاهایی هم مرحوم امام گفته اند که مردم اینگونه هستند و رای مردم الزام آور است. لذا اینکه شما بگویید ایشان حق ندارند به امام استناد بکنند یا حق دارند که به امام استناد بکنند مشکل را حل نمی کند.
وی همچنین گفت: گیرم که بخواهید بگویید آقای مصباح تفسیر نامربوطی هم کرده باشند، بنده اگر جای آقای مصباح بودم اصلا کاری به امام نداشتم. ایشان خودشان مجتهد هستند و باید نظر خودشان را مطرح کنند. چرا می خواهند از امام وام بگیرند و از ایشان کمک بگیرند. مگر وقتی امام می خواستند نظرشان را مطرح کنند از کس دیگری کمک می گرفتند؟ مگر وقتی شیخ فضل الله نوری جلوی مشروطه ایستاد از کسی کمک گرفت؟ ایشان در برابر شیخ کاظم زنجانی که 14 صفحه کیفرخواست علیه شیخ فضل الله تنظیم کرده بود تنها گفت که من مجتهد بودم و بر اساس قوه اجتهادیه خودم عمل کردم. آیت الله مصباح هم می توانند بگویند که من مجتهد هستم و بر اساس قوه اجتهادیه خودم عمل می کنم.