کارشناس مسائل خاورمیانه در اندیشکده مطالعات خاور نزدیک واشنگتن با اشاره به اینکه توافق با ایران، به معنای پایان مشکلات آمریکا با ایران نیست، مکانیسمی را تعریف میکند تا ایران را از گریز سریع هستهای یا استفاده از تهدید آن باز دارد.
به گزارش شهداي ايران به نقل از اندیشکده مطالعات خاور نزدیک واشنگتن؛ کارشناس این اندیشکده معتقد است که برای جلوگیری از دستیابی ایران به سلاح هستهای، مکانیسمی مورد نیاز از است تا فعالیتهای ایران را محدود نموده، گریز هستهای آن را به موقع کشف کرده و واکنش مناسب به آن را برنامهریزی نماید. وی مدعی است که بازرسی و تحقیق در توافق نهایی، اجرای صحیح این توافق، ایجاد خط قرمز نظامی معتبر، ایجاد مقبولیت نظامی و اعاده توازن پس از واکنش به نقض توافق، از جمله موارد مهم و تأثیر گذار در توافق نهایی است که باید مورد توجه دولت قرار گیرد تا پس از انجام توافق نیز ایران نتواند از توانمندی گریز سریع هستهای خود استفاده کند.
بر فرض که توافق هستهای نهایی با ایران، با هر جزئیاتی، حاصل شود، در این صورت نیز وظیفه آمریکا و سایر اعضای گروه 1+5 ـ یعنی انگلستان، فرانسه، چین، روسیه و آلمان ـ و دوستان و متحدان آمریکا در منطقه برای مدیریت و کنترل تهدید موجود از طرف برنامه هستهای ایران، کم رنگ نخواهد شد. بنابراین، مقدمات مورد نیاز برای تشویق ایران به متعهد بودن به توافق، به اندازه جزئیات خود توافق، مهم خواهد بود. حالا بسیار مهم است که راجع به این مقدمات و ترتیبات بیندیشیم.
از این گذشته، حتی با وجود یک توافق، آمریکا و متحدان آن با تلاش ایران برای تبدیل به هژمونی در منطقه مواجه خواهند شد. این واقعیت، به علاوه رفتار مشابه روسیه و چین و سؤالات در مورد واکنشهای آمریکا، زمینهای را فراهم میکند که طی آن، هرگونه معامله هستهای و برنامههای لازم برای حفظ آن، باید مورد توجه قرار گیرد.
در هر توافق نهایی احتمالی با ایران، یک برنامه غنی سازی هستهای باقیمانده، هرچند نامطلوب، احتمالاً مجاز شمرده خواهد شد. این مسئله وجود مکانیسمی را، برای جلوگیری از گریز ایران از این توافق به منظور توسعه تسلیحات یا سوء استفاده از تهدید گریز سریع هستهای برای ارعاب منطقهای، لازم و ضروری خواهد نمود. چنین مکانیسمی نیازمند سه جزء مرتبط به هم خواهد بود؛ محدودیتهای خاص بر برنامه هستهای ایران، به منظور به حد اکثر رساندن زمان گریز سریع هستهای ایران در آینده؛ بازرسی، دیده بانی و توانمندیهای اطلاعاتی گسترده در داخل و خارج از توافق به منظور کشف هرگونه گریز سریع در کمترین زمان ممکن؛ و در نهایت، سناریوهای معتبر در مورد واکنش به گریز هستهای. گامهای مورد نیاز برای نیل به این اهداف ضروری در ادامه ذکر شده است.
گامهای ضروری بعدی: مسیر تقویت معامله نهایی با تقویت معامله موقت فعلی آغاز میشود. دولت گزینه تصویب تحریمهای مشروط توسط کنگره را نپذیرفته است تا معامله نهایی در شرایط مطلوب حاصل شود. اما نه این مسئله و نه متن برنامه اقدام مشترک، نباید کاخ سفید را از تأکید شدید بر این مسئله باز دارد که تجاوز ایران از معامله موقت و نقض آن، تحریمهای جدید را باعث خواهد شد و سایر اقدامات اجرایی را به دنبال خواهد داشت. تهران قطعاً به این مسئله اعتراض خواهد کرد، اما این باید نخستین علامت از راه حل آمریکا در اجرای هرگونه معامله و توافق با تهران باشد. بعید است ایران در واکنش به این اقدامات از گفتگوها کنار برود. اگر هم ایران چنین کاری انجام دهد، به مثابه هشدار مهمی مبنی بر شکنندگی ذاتی توافقات با این نظام تلقی خواهد شد. علاوه براین، اگر آمریکا نتواند به طور قابل قبولی یک معامله محدود را اجرا کند، چطور خواهد توانست معامله نهایی را به طور مفید اجرایی نماید؟
یک راه برای تقویت این پیام اولیه حساس، این است که کاخ سفید به طور آشکار بیان کند که ترجیح میدهد فراتر از بازه زمانی شش ماهه، معامله موقت را تمدید نکند. به هر حال، همانطور که بعید است این درخواست مورد قبول اکثریت کشورهای 1+5 واقع شود، واشنگتن میتواند حد آشکاری را مشخص کند که تنها یک تمدید شش ماهه قابل قبول باشد. در غیر این صورت، وسوسه برای تمدید معامله موقت برای یک مدت نامحدود، که هیچ پیشنهادی مبنی بر عقب نشینی واقعی در برنامه هستهای ایران را ارائه نمیکند، در حالیکه تحریمها را فرسایش میدهد، ممکن است برای ایران و برخی از طرفهای ذینفع دیگر، بسیار مؤثر و کارآمد جلوه کند.
بازرسی و تحقیق در معامله نهایی: بازرسی و تحقیق برای ممانعت از گریز هستهای سریع ایران، کشف عدم متابعت و پایبندی ایران از توافق و آغاز یک واکنش سریع از طرف جامعه بینالملل، از جمله تحریمها و استفاده نهایی از قوه قهریه، بسیار حساس و تعیین کننده است. بنابراین، ضروری است که نظام بازرسیهای سرزده بسیار سختگیرانهای در هر توافقی تضمین شود و بر مبنای نظام بازرسی پیشرفته آژانس بینالمللی انرژی اتمی در برنامه اقدام مشترک بنا گردیده و تعهدات ایران را برای امضای پروتکل الحاقی پیمان منع گسترش، به عنوان بخشی از توافق نهایی، پیگیری نماید. ابزار داخلی بازرسی باید تقویت شود و کشفیات آنها به عنوان مکمل برای آژانس بینالمللی انرژی هستهای، مورد قبول واقع گردد؛ یعنی هم مورد آزمایش قرار گیرد و هم مورد تأیید.
تمام قطعنامههای شورای امنیت، که با توافق نهایی سازگار میشود، باید به کارمندان آژانس بینالمللی انرژی هستهای، که در محل مورد نظر فعالیت میکنند، این قدرت و اختیار را بدهد که گزارش معینی را از طریق آژانس برای شورای امنیت تهیه کنند و نه آرای مورد نیاز این آژانس را. قطعنامه 1022 شورای امنیت سازمان ملل در مورد پیمان دیتون، یک نمونه از این مسئله است که فرماندهی نیروی اجرایی ناتو را در گزارش از طریق کانالهای آن به شورای امنیت هدایت و مدیریت میکند.
اجرای معامله نهایی: هرگونه توافق یا قطعنامه شورای امنیت سازمان ملل، که با این توافق تطبیق دارد، لزوماً شرایط و بندهایی را برای عدم متابعت ظاهری یا اثبات شده در بر خواهد داشت. دست کم، این بندها با بندهای قطعنامه 3118 شورای امنیت سازمان ملل، در مورد سلاحهای شیمیایی سوریه، شباهت دارد که اعلام میکند در صورت عدم متابعت از این قطعنامه، اقداماتی بر اساس فصل هفتم منشور سازمان ملل متحد در پیش گرفته خواهد شد. حتی بهتر است که اقدامات اجرایی ویژه به طور مستقیم در قطعنامه شورای امنیت سازمان ملل ذیل فصل هفتم منشور این سازمان گنجانده شود.
دوم اینکه، تحریمهای قطعی سازمان ملل بر ایران، به جای اینکه برداشته شود، بهتر است به حالت تعلیق در بیاید. سوم اینکه، لغو تحریمها، به جای اینکه بلافاصله ایجاد شود، باید به عنوان یک انگیزه برای متابعت، به خصوص در رابطه با نظام بازرسی، به طور تدریجی اعمال گردد.
تعیین یک خط قرمز نظامی: مهمتر از همه اینکه دولت آمریکا، همانطور که رئیس جمهوری آن بارها به آن اذعان کرده است، باید به طور متقاعد کنندهای به تهدید آشکار خود مبنی بر استفاده از زور در صورت تلاش ایران برای گسترش سلاحهای هستهای ادامه دهد. برای رسیدن به این منظور، آمریکا باید اختیار و صلاحیت نیروی نظامی را در قطعنامه در حال تصویب سازمان ملل، به عنوان مکملی برای تهدید یک جانبه آمریکا، و نه پیش شرطی برای آن، تقاضا نماید. علاوه براین، آمریکا باید خطوط قرمز خود را، که واکنش نظامی را ایجاب میکند، آشکار نماید. اجتناب شدید از پیامهای عمومی پیچیده، همانند اظهارات قبلی برخی از مقامات ارشد در مورد اینکه یک اقدام نظامی ضروری تا چه حد میتواند بی ثبات ساز یا غیر قابل پیش بینی باشد، به همین اندازه مهم خواهد بود. چنین اظهاراتی باید بلافاصله و به طور عمومی توسط رئیس جمهوری تکذیب شود؛ در غیر این صورت اعتبار خود او دچار خدشه میشود.
دولت اوباما به طور قابل درکی، سابق بر این از بیان آشکار اینکه چه اقدامات خاصی از طرف ایران واکنش نظامی آمریکا را تحریک میکند، و نیز جزئیات این واکنش، امتناع کرده است. البته نقض قابل بررسی در توافق هستهای با توسعه ابهام آمیز ظرفیت هستهای دو منظوره تفاوت دارد.
تجربیات اخیر و عوامل مختلف دیگر، که در مسیر واکنش نظامی محدود قرار دارند، بر روی زیرساخت هستهای و سیستمهای موشکی متمرکز شدهاند. اما آمریکا نفع الزام آوری نیز در خنثی سازی اقدامات تلافی جویانه ایران در مقابل حملهای از طرف جامعه بینالملل یا حملهای از طرف آمریکا دارد. بنابراین، آمریکا باید آمادگی داشته باشد که در صورت تلافی ایران، دست به یک مبارزه هوایی - دریایی در خلیج فارس نزند، بلکه به طور نامتقارن علیه فرماندهی استراتژیک ایران، کنترل و ارتباطات، تولید سوخت و توانمندیهای تولید برق، با سلاحهای هدایت شونده دقیق و کنترل از راه دور به اقدام تلافی جویانه آن پاسخ دهد، و نیز مطمئن باشد که ایران از این مقاصد آمریکا آگاه است.
ایجاد اعتبار و مقبولیت نظامی: برای اینکه واکنشهای نظامی طراحی شده تأثیر بازدارنده داشته باشند، تهدید باید دارای اعتبار و نفوذ مؤثر باشد. با توجه به ضعف قابل توجه دولت فعلی در این زمینه، این دولت باید حضور نظامی منطقهای خود را تقویت کرده و سایر دولتها، از جمله فرانسه و انگلستان، را به پیروی از این روند تشویق نماید. برخی از چنین پیشرفتهایی در دست اقدام هستند، اما توجه عمومی باید بر این مسئله معطوف بماند. علاوه براین، اقدامات نظامی آمریکا، از افغانستان تا دفاع موشکی ناتو و لغو صف آرایی نظامی، میتواند درک موجود از اراده و عزم آن و در نتیجه، بازدارندگی آن را دستخوش تغییر کند. بدتر از همه دولتی است که حقیقتاً قصد دارد به گریز سریع هستهای، واکنش نظامی نشان بدهد، و ایرانی که به این واکنش هیچ اعتقاد و باوری ندارد.
اعاده توازن به دنبال تلاش برای گریز سریع هستهای: آمریکا به یک طرح بازی برای روز بعد از اینکه گریز هستهای متوقف شد، نیاز دارد؛ خواه این طرح توسط مذاکرات باشد، خواه توسط فشار تحریمها یا اقدام نظامی. سایر احتمالات شامل پایان دادن به برنامه غنی سازی ایران به طور کلی، محدود کردن صادرات نفت، اقدامات اعتماد ساز، از جمله حضور نظامی آمریکا و سایرین، و گامهای دیپلماتیک برای تقویت گروه 1+5 و هم بستگی اتحاد میشود.
اقدامات دیپلماتیک
اجرای برنامهای که ذکر شد، نیازمند مذاکرات چند جانبه هم زمان است. نظام واکنش به گریز هستهای، به خصوص نظامی که به طور خودکار ناکامی ایران را در تبعیت از قطعنامه شورای امنیت سازمان ملل به استفاده از زور مرتبط کند، جنجال برانگیز خواهد بود. واشنگتن مجبور است کشورهای دوست خود در گروه 1+5 را، که از ایده اقدام نظامی برگشتهاند، متقاعد کند که چنین نظامی جزء لاینفک هر توافقی است. همچنین، ایران مجبور است با بازرسیهای سرزده و مقررات اجرایی مربوط به گریز هستهای کنار بیاید. گذشته از تهدیدهایی که در این متن مورد بحث قرار گرفت، تطمیع نیز برای تشویق ایران به متعهد ماندن به توافقات، هرچند خارج از مجال این بحث است، به گونهای مهم اثرگذار خواهد بود. نهایتاً، متحدان خلیج فارسی و اسرائیل باید در مورد خردمندانه بودن هرگونه توافق هستهای متقاعد شوند.
ملاحظات داخلی
کنگره و مردم آمریکا نسبت به معامله با ایران بدبین هستند، اما همانطور که موضوع سلاحهای شیمیایی سوریه نشان داد، هر دو اینها در مورد استفاده از زور نیز خوش بین نیستند. در اینجا، تنها رئیس جمهوری میتواند موضوع را مشخص کند. او باید مشخص کند که در صورت نیاز به نیروی نظامی، او از حق ریاست جمهوری خود، به علاوه مشورت با کنگره و نه کسب رضایت آن، استفاده خواهد کرد. در عوض، کنگره میتواند با تصویب یک راه حل حمایتی کلی، از جمله حمایت از واکنش نظامی آمریکا در صورت نقض توافق، مقداری از بار مسئولیت را در زمان حصول توافق از دوش دولت بردارد. چون این مسئله به طور قابل توجهی اعتبار گزینه نظامی را بهبود میبخشد، ارزش مشورت با کنگره، و در خواست تأیید آشکار آن را دارد.
پیشنهادات پایانی
برای اینکه توافق هستهای، ثبات منطقهای را تضمین کرده و از ایران مجهز به سلاح هستهای جلوگیری کند، عناصر مورد بحث در این متن برای واکنش به گریز هستهای باید محکم بوده و به طور متقابل مورد حمایت قرار گیرند. همچنین اینها باید با فهم مواردی که در ادامه ذکر میشوند، تقویت گردند؛ 1. توافق با ایران به معنای نشانه ایجاد یک متحد جدید نیست؛ 2. واکنش معتبر و مورد تأیید جامعه بینالملل به هرگونه نقض توافق، لازم و ضروری است؛ 3. اقدام نظامی آمریکا باید در مرکز چنین واکنشی باشد؛ 4. اعتبار تهدید آمریکا علیه ایران مبنی بر استفاده از گزینه نظامی، که بسیار مورد تردید قرار گرفته است، باید بلافاصله به آن بازگردانده شود.
بر فرض که توافق هستهای نهایی با ایران، با هر جزئیاتی، حاصل شود، در این صورت نیز وظیفه آمریکا و سایر اعضای گروه 1+5 ـ یعنی انگلستان، فرانسه، چین، روسیه و آلمان ـ و دوستان و متحدان آمریکا در منطقه برای مدیریت و کنترل تهدید موجود از طرف برنامه هستهای ایران، کم رنگ نخواهد شد. بنابراین، مقدمات مورد نیاز برای تشویق ایران به متعهد بودن به توافق، به اندازه جزئیات خود توافق، مهم خواهد بود. حالا بسیار مهم است که راجع به این مقدمات و ترتیبات بیندیشیم.
از این گذشته، حتی با وجود یک توافق، آمریکا و متحدان آن با تلاش ایران برای تبدیل به هژمونی در منطقه مواجه خواهند شد. این واقعیت، به علاوه رفتار مشابه روسیه و چین و سؤالات در مورد واکنشهای آمریکا، زمینهای را فراهم میکند که طی آن، هرگونه معامله هستهای و برنامههای لازم برای حفظ آن، باید مورد توجه قرار گیرد.
در هر توافق نهایی احتمالی با ایران، یک برنامه غنی سازی هستهای باقیمانده، هرچند نامطلوب، احتمالاً مجاز شمرده خواهد شد. این مسئله وجود مکانیسمی را، برای جلوگیری از گریز ایران از این توافق به منظور توسعه تسلیحات یا سوء استفاده از تهدید گریز سریع هستهای برای ارعاب منطقهای، لازم و ضروری خواهد نمود. چنین مکانیسمی نیازمند سه جزء مرتبط به هم خواهد بود؛ محدودیتهای خاص بر برنامه هستهای ایران، به منظور به حد اکثر رساندن زمان گریز سریع هستهای ایران در آینده؛ بازرسی، دیده بانی و توانمندیهای اطلاعاتی گسترده در داخل و خارج از توافق به منظور کشف هرگونه گریز سریع در کمترین زمان ممکن؛ و در نهایت، سناریوهای معتبر در مورد واکنش به گریز هستهای. گامهای مورد نیاز برای نیل به این اهداف ضروری در ادامه ذکر شده است.
گامهای ضروری بعدی: مسیر تقویت معامله نهایی با تقویت معامله موقت فعلی آغاز میشود. دولت گزینه تصویب تحریمهای مشروط توسط کنگره را نپذیرفته است تا معامله نهایی در شرایط مطلوب حاصل شود. اما نه این مسئله و نه متن برنامه اقدام مشترک، نباید کاخ سفید را از تأکید شدید بر این مسئله باز دارد که تجاوز ایران از معامله موقت و نقض آن، تحریمهای جدید را باعث خواهد شد و سایر اقدامات اجرایی را به دنبال خواهد داشت. تهران قطعاً به این مسئله اعتراض خواهد کرد، اما این باید نخستین علامت از راه حل آمریکا در اجرای هرگونه معامله و توافق با تهران باشد. بعید است ایران در واکنش به این اقدامات از گفتگوها کنار برود. اگر هم ایران چنین کاری انجام دهد، به مثابه هشدار مهمی مبنی بر شکنندگی ذاتی توافقات با این نظام تلقی خواهد شد. علاوه براین، اگر آمریکا نتواند به طور قابل قبولی یک معامله محدود را اجرا کند، چطور خواهد توانست معامله نهایی را به طور مفید اجرایی نماید؟
یک راه برای تقویت این پیام اولیه حساس، این است که کاخ سفید به طور آشکار بیان کند که ترجیح میدهد فراتر از بازه زمانی شش ماهه، معامله موقت را تمدید نکند. به هر حال، همانطور که بعید است این درخواست مورد قبول اکثریت کشورهای 1+5 واقع شود، واشنگتن میتواند حد آشکاری را مشخص کند که تنها یک تمدید شش ماهه قابل قبول باشد. در غیر این صورت، وسوسه برای تمدید معامله موقت برای یک مدت نامحدود، که هیچ پیشنهادی مبنی بر عقب نشینی واقعی در برنامه هستهای ایران را ارائه نمیکند، در حالیکه تحریمها را فرسایش میدهد، ممکن است برای ایران و برخی از طرفهای ذینفع دیگر، بسیار مؤثر و کارآمد جلوه کند.
بازرسی و تحقیق در معامله نهایی: بازرسی و تحقیق برای ممانعت از گریز هستهای سریع ایران، کشف عدم متابعت و پایبندی ایران از توافق و آغاز یک واکنش سریع از طرف جامعه بینالملل، از جمله تحریمها و استفاده نهایی از قوه قهریه، بسیار حساس و تعیین کننده است. بنابراین، ضروری است که نظام بازرسیهای سرزده بسیار سختگیرانهای در هر توافقی تضمین شود و بر مبنای نظام بازرسی پیشرفته آژانس بینالمللی انرژی اتمی در برنامه اقدام مشترک بنا گردیده و تعهدات ایران را برای امضای پروتکل الحاقی پیمان منع گسترش، به عنوان بخشی از توافق نهایی، پیگیری نماید. ابزار داخلی بازرسی باید تقویت شود و کشفیات آنها به عنوان مکمل برای آژانس بینالمللی انرژی هستهای، مورد قبول واقع گردد؛ یعنی هم مورد آزمایش قرار گیرد و هم مورد تأیید.
تمام قطعنامههای شورای امنیت، که با توافق نهایی سازگار میشود، باید به کارمندان آژانس بینالمللی انرژی هستهای، که در محل مورد نظر فعالیت میکنند، این قدرت و اختیار را بدهد که گزارش معینی را از طریق آژانس برای شورای امنیت تهیه کنند و نه آرای مورد نیاز این آژانس را. قطعنامه 1022 شورای امنیت سازمان ملل در مورد پیمان دیتون، یک نمونه از این مسئله است که فرماندهی نیروی اجرایی ناتو را در گزارش از طریق کانالهای آن به شورای امنیت هدایت و مدیریت میکند.
اجرای معامله نهایی: هرگونه توافق یا قطعنامه شورای امنیت سازمان ملل، که با این توافق تطبیق دارد، لزوماً شرایط و بندهایی را برای عدم متابعت ظاهری یا اثبات شده در بر خواهد داشت. دست کم، این بندها با بندهای قطعنامه 3118 شورای امنیت سازمان ملل، در مورد سلاحهای شیمیایی سوریه، شباهت دارد که اعلام میکند در صورت عدم متابعت از این قطعنامه، اقداماتی بر اساس فصل هفتم منشور سازمان ملل متحد در پیش گرفته خواهد شد. حتی بهتر است که اقدامات اجرایی ویژه به طور مستقیم در قطعنامه شورای امنیت سازمان ملل ذیل فصل هفتم منشور این سازمان گنجانده شود.
دوم اینکه، تحریمهای قطعی سازمان ملل بر ایران، به جای اینکه برداشته شود، بهتر است به حالت تعلیق در بیاید. سوم اینکه، لغو تحریمها، به جای اینکه بلافاصله ایجاد شود، باید به عنوان یک انگیزه برای متابعت، به خصوص در رابطه با نظام بازرسی، به طور تدریجی اعمال گردد.
تعیین یک خط قرمز نظامی: مهمتر از همه اینکه دولت آمریکا، همانطور که رئیس جمهوری آن بارها به آن اذعان کرده است، باید به طور متقاعد کنندهای به تهدید آشکار خود مبنی بر استفاده از زور در صورت تلاش ایران برای گسترش سلاحهای هستهای ادامه دهد. برای رسیدن به این منظور، آمریکا باید اختیار و صلاحیت نیروی نظامی را در قطعنامه در حال تصویب سازمان ملل، به عنوان مکملی برای تهدید یک جانبه آمریکا، و نه پیش شرطی برای آن، تقاضا نماید. علاوه براین، آمریکا باید خطوط قرمز خود را، که واکنش نظامی را ایجاب میکند، آشکار نماید. اجتناب شدید از پیامهای عمومی پیچیده، همانند اظهارات قبلی برخی از مقامات ارشد در مورد اینکه یک اقدام نظامی ضروری تا چه حد میتواند بی ثبات ساز یا غیر قابل پیش بینی باشد، به همین اندازه مهم خواهد بود. چنین اظهاراتی باید بلافاصله و به طور عمومی توسط رئیس جمهوری تکذیب شود؛ در غیر این صورت اعتبار خود او دچار خدشه میشود.
دولت اوباما به طور قابل درکی، سابق بر این از بیان آشکار اینکه چه اقدامات خاصی از طرف ایران واکنش نظامی آمریکا را تحریک میکند، و نیز جزئیات این واکنش، امتناع کرده است. البته نقض قابل بررسی در توافق هستهای با توسعه ابهام آمیز ظرفیت هستهای دو منظوره تفاوت دارد.
تجربیات اخیر و عوامل مختلف دیگر، که در مسیر واکنش نظامی محدود قرار دارند، بر روی زیرساخت هستهای و سیستمهای موشکی متمرکز شدهاند. اما آمریکا نفع الزام آوری نیز در خنثی سازی اقدامات تلافی جویانه ایران در مقابل حملهای از طرف جامعه بینالملل یا حملهای از طرف آمریکا دارد. بنابراین، آمریکا باید آمادگی داشته باشد که در صورت تلافی ایران، دست به یک مبارزه هوایی - دریایی در خلیج فارس نزند، بلکه به طور نامتقارن علیه فرماندهی استراتژیک ایران، کنترل و ارتباطات، تولید سوخت و توانمندیهای تولید برق، با سلاحهای هدایت شونده دقیق و کنترل از راه دور به اقدام تلافی جویانه آن پاسخ دهد، و نیز مطمئن باشد که ایران از این مقاصد آمریکا آگاه است.
ایجاد اعتبار و مقبولیت نظامی: برای اینکه واکنشهای نظامی طراحی شده تأثیر بازدارنده داشته باشند، تهدید باید دارای اعتبار و نفوذ مؤثر باشد. با توجه به ضعف قابل توجه دولت فعلی در این زمینه، این دولت باید حضور نظامی منطقهای خود را تقویت کرده و سایر دولتها، از جمله فرانسه و انگلستان، را به پیروی از این روند تشویق نماید. برخی از چنین پیشرفتهایی در دست اقدام هستند، اما توجه عمومی باید بر این مسئله معطوف بماند. علاوه براین، اقدامات نظامی آمریکا، از افغانستان تا دفاع موشکی ناتو و لغو صف آرایی نظامی، میتواند درک موجود از اراده و عزم آن و در نتیجه، بازدارندگی آن را دستخوش تغییر کند. بدتر از همه دولتی است که حقیقتاً قصد دارد به گریز سریع هستهای، واکنش نظامی نشان بدهد، و ایرانی که به این واکنش هیچ اعتقاد و باوری ندارد.
اعاده توازن به دنبال تلاش برای گریز سریع هستهای: آمریکا به یک طرح بازی برای روز بعد از اینکه گریز هستهای متوقف شد، نیاز دارد؛ خواه این طرح توسط مذاکرات باشد، خواه توسط فشار تحریمها یا اقدام نظامی. سایر احتمالات شامل پایان دادن به برنامه غنی سازی ایران به طور کلی، محدود کردن صادرات نفت، اقدامات اعتماد ساز، از جمله حضور نظامی آمریکا و سایرین، و گامهای دیپلماتیک برای تقویت گروه 1+5 و هم بستگی اتحاد میشود.
اقدامات دیپلماتیک
اجرای برنامهای که ذکر شد، نیازمند مذاکرات چند جانبه هم زمان است. نظام واکنش به گریز هستهای، به خصوص نظامی که به طور خودکار ناکامی ایران را در تبعیت از قطعنامه شورای امنیت سازمان ملل به استفاده از زور مرتبط کند، جنجال برانگیز خواهد بود. واشنگتن مجبور است کشورهای دوست خود در گروه 1+5 را، که از ایده اقدام نظامی برگشتهاند، متقاعد کند که چنین نظامی جزء لاینفک هر توافقی است. همچنین، ایران مجبور است با بازرسیهای سرزده و مقررات اجرایی مربوط به گریز هستهای کنار بیاید. گذشته از تهدیدهایی که در این متن مورد بحث قرار گرفت، تطمیع نیز برای تشویق ایران به متعهد ماندن به توافقات، هرچند خارج از مجال این بحث است، به گونهای مهم اثرگذار خواهد بود. نهایتاً، متحدان خلیج فارسی و اسرائیل باید در مورد خردمندانه بودن هرگونه توافق هستهای متقاعد شوند.
ملاحظات داخلی
کنگره و مردم آمریکا نسبت به معامله با ایران بدبین هستند، اما همانطور که موضوع سلاحهای شیمیایی سوریه نشان داد، هر دو اینها در مورد استفاده از زور نیز خوش بین نیستند. در اینجا، تنها رئیس جمهوری میتواند موضوع را مشخص کند. او باید مشخص کند که در صورت نیاز به نیروی نظامی، او از حق ریاست جمهوری خود، به علاوه مشورت با کنگره و نه کسب رضایت آن، استفاده خواهد کرد. در عوض، کنگره میتواند با تصویب یک راه حل حمایتی کلی، از جمله حمایت از واکنش نظامی آمریکا در صورت نقض توافق، مقداری از بار مسئولیت را در زمان حصول توافق از دوش دولت بردارد. چون این مسئله به طور قابل توجهی اعتبار گزینه نظامی را بهبود میبخشد، ارزش مشورت با کنگره، و در خواست تأیید آشکار آن را دارد.
پیشنهادات پایانی
برای اینکه توافق هستهای، ثبات منطقهای را تضمین کرده و از ایران مجهز به سلاح هستهای جلوگیری کند، عناصر مورد بحث در این متن برای واکنش به گریز هستهای باید محکم بوده و به طور متقابل مورد حمایت قرار گیرند. همچنین اینها باید با فهم مواردی که در ادامه ذکر میشوند، تقویت گردند؛ 1. توافق با ایران به معنای نشانه ایجاد یک متحد جدید نیست؛ 2. واکنش معتبر و مورد تأیید جامعه بینالملل به هرگونه نقض توافق، لازم و ضروری است؛ 3. اقدام نظامی آمریکا باید در مرکز چنین واکنشی باشد؛ 4. اعتبار تهدید آمریکا علیه ایران مبنی بر استفاده از گزینه نظامی، که بسیار مورد تردید قرار گرفته است، باید بلافاصله به آن بازگردانده شود.