اردیبهشت هر سال، یادآور اتفاقی تلخ برای مردم ایران و البته شیرین برای مردی است که همه تلاش و آرزویش، آبادانی و سازندگی این مرز پرگهر بود؛ روزی که دکتر رحمان دادمان وزیر فقید راه و ترابری در حین انجام خدمت، مزد سال ها تلاش مخلصانه خود را گرفت و عاشقانه شربت شهادت نوشید و به دیدار معبود شتافت.
به گزارش «تابناک»، روزهای پایانی اردیبهشت سال ۱۳۸۰ بود که مردی از جنس بچه های جنگ، در حالی که برای مأموریت اداری خویش و بازدید از پروژههای وزارت راه و ترابری در استان گلستان، رهسپار این استان شده بود، در سانحه سقوط هواپیمای یاک ۴۰ همراه تعدادی دیگر از همراهان خویش به ملکوت اعلی پیوست.
به همین مناسبت سرکار خانم «زهره السادات ناظری»، همسر بزرگوار این شهید عزیز، دلنوشته ای را برای «تابناک» فرستاده اند که به شرح زیر می آید:
گلستان دلتنگی ها
«دهمین سالگرد گلستانی شدنت، مکاشفه ای است برای پی بردن به رمز و راز نهفته در معنای عاشورا. امروز می دانم که شعبده ای است میان گلستان و عاشورا که زینب (س) در پس آن ندای «و ما رأیت الا جمیلا» سر می دهد. امروز می دانم که عاشورا، لیال عشر و… همه و همه از کثرتی واحد می گویند. از گلستانی خبر می دهند که در یک شقایق مأوا گزیده است.
و اما تو بهتر می دانی که سال های این دهه که عهد انتظارمان بود، چگونه گذشت. من هماره و همدوش دلتنگی هایمان، قصیده دلدادگی ات را در عصر انجماد عاطفه و یکرنگی، تنها به سودای روییدن شقایقی از ارادت و قدرشناسی و جوشیدن چشمه ای از زلال حقیقت و معرفت نجوا کردم؛ اما دریغ که کاروان خسته دلتنگی های من که از گلستان رو به گلستان داشت، ده سالی است، در صحرای حسرت ها بر واحه سوز و سکینه و سرور منزل گزیده تا شاید در خنکای سایه ای از صداقت و عاطفه غبار از جان به جانان رسیده اش برگیرد.
در این کویر تفتیده، سردی های بسیار دیدم، ولی هیچ گاه گرمی امید از کوره گداخته و سوزان دلم پرنکشید. سپهر توفان زده روحم هر گاه غرش باریدن آغاز می نمود، بارش استغاثه های صبر بر گلستان توسل و وصل نیلوفران با طراوت عشق را از حصارهای تو در توی تعلق می رویاند و میوه زندگی و آرمان جویی را به ثمر می نشاند و این یعنی با تو بودن، با تو گفتن و از تو آموختن.
نمی دانم چه سری است در اردیبهشت بهار که رفتن و رویش را با هم درآمیخته است؛ اما همین قدر می دانم که در روزگار قحطی صداقت و خلوص که حی خوب و میت بد را برنمی تابد، رفتن چونان تویی، حسرت و لذت را همراه با هم دارد.
روز جمعه سی ام دومین ماه بهار با همه دوستان و دوستداران به کنارت می آییم تا بگوییم که می دانیم همواره در کنارمان و همراهمان بوده ای.
رحمان جان قرارمان ۷ صبح جمعه، بهشت زهرا.»
شادی روحش صلوات