تحلیلگر و فعال سیاسی آمریکایی میگوید: همه میدانند حضور ایران برای حل مشکل سوریه لازم بود و حتی میتواند جایگزین خوبی برای عربستان سعودی باشد چرا که ریاض خواستههای منطقهای بسیاری دارد .
به گزارش شهداي ايران، جوزف زرنچیک، تحلیلگر و محقق سیاسی آمریکایی در مصاحبه اختصاصی با خبرگزاری تسنیم میگوید همه میدانند حضور ایران برای حل مشکل سوریه لازم بود و حتی میتواند جایگزین خوبی برای عربستان سعودی باشد چرا که آن دولت خواستههای منطقهای بسیاری دارد که برای دست یافتن به آنها هر حرکتی را که ممکن باشد صورت میدهد و هیچ احترامی برای درست کاری قائل نیست.
زرنچیک همچنین گفت: آنها بر دبیر کل سازمان ملل فشار وارد میکنند دعوتی را که از ایران شده است را پس بگیرد و در همان حال دوستان آمریکا و اربابان شرارت برخلاف تمام قوانین بین المللی در سوریه مردم را با خشونت میکشند و خانههای شان را با تندی خراب میکنند.
مشروح این مصاحبه را در ادامه میخوانیم:
تسنیم: همان طور که میدانید نهادهای ارشد سیاست گذاری آمریکا در خاورمیانه وقتی که بان کی مون، دبیر کل سازمان ملل متحد را مجبور کردند دعوتی را که برای شرکت در نشست دوم گفتگوهای صلح ژنو سوریه برای جمهوری اسلامی ایران ارسال کرده بود بازپس بگیرد و این دعوت را لغو کند، اشتباه بزرگی کردند. جان کری، وزیر خارجه آمریکا با گذاشتن یک شرط در مورد وضعیت سیاسی بشار اسد، رئیس جمهور سوریه اوضاع را پیچیده تر کرد و اعلام کرد بشار اسد رئیس جمهور فعلی سوریه نمیتواند در هیچ گونه دولت انتقالی که ممکن است شرکت کنندگان در این نشست بر سر آن توافق کنند، حضور داشته باشد. نظر شما در این مورد چیست؟
زرنچیک: کسی که واقعا در پی صلح باشد و بخواهد صلح را حکمفرما کند باید در نخستین قدم از خون ریزی اجتناب بکند و بکوشد به هرترتیبی که ممکن است در همان ابتدا آتش بس حاکم نماید.
بدین ترتیب است که میتوانند بنشینند و مسائل مهمی را که با هم دارند و به خاطر آن دور هم جمع شدهاند با گفتگو در مورد آنها حل و فصل کنند ولی مشکل این جاست که آمریکا دیگر کنترلی روی کشور عربستان سعودی و تروریستهایی که با گروه القاعده مرتبط هستند ندارد و نمیتواند آنها را مهار نماید.
به این ترتیب سوریه هیچ وقت نمیتواند پیشنهاد صلحی دریافت کند و راه حلی از این دست به این کشور ارائه شود چون کسانی که خشونت میورزند و اسباب ترویج آن هستند از حمایت حامیان خود خارج شدهاند و کسانی که آنها را تامین میکنند نمیتوانند آنها را مهار کنند. فقط ملتهای شجاع ضدامپریالیست میتوانند این زنجیره را بشکنند و از آزادی مردم در برابر سربازان دفاع کنند.
حزب حاکم بر دولت آمریکا در وضعیتی گیر افتاده است که دیگر نمیتواند بر آدم کشهایی که این کشور از آنها حمایت میکند تاثیری بگذارند. روز از پی روز روشن تر میشود که درخواستهای آمریکا راهی است برای این که واقعیتهایی را پنهان کنند و خواستههای شان برای ناگفتن مسائلی است که باید ناگفته بماند و شاید حتی باعث شود آمریکا جلوی تلاشهای عربستان سعودی در ایجاد تفرقههای دینی را بگیرد و نگذارد بیش از این دشمنی فرقهای درست کند گرچه این مشکلات خواستهی خود ابرقدرت غرب بوده است.
میبینیم گروههای مخالف دارند با یکدیگر میجنگند و همان مبارزین مسلح به کشتن یکدیگر پرداختهاند چنان که انگار آمریکا ادعا میکند حیوانی وحشی را تحت کنترل خود دارد که میتواند خیلی خطرناک و تهدیدکننده باشد ولی ابزاری است در دستان آمریکا که با این که خیلی کارها میتواند بکند چون موم در دستان لابیگران صهیونیست است. نمیدانند این حیوان اگر رها شود از سوی کسانی که هیچ وقت خانواده و سرزمین شان را شوخی نمیگیرند آن را زنده زنده آتش خواهند زد.
آمریکا مایل است به نظر بیاید همه چی را تحت کنترل دارد ولی با این همه شکست و اتفاقات بد باور کردن این امکان ندارد. چون قدیم وقتی میگفتند آمریکا میخواهد حمله کند یا قرار است اتفاق را در کشوری باعث بشود چه از این اتفاق میترسیدند و چه نه، اغلب تردید نمیکردند که حتما میافتد.
امروز میبینیم چین طرح حملهی آمریکا به سوریه را وتو میکند، ژورنالیستها جنایتهای سربازان این رژیم را در زندانهای افغانستان و عراق افشا میکنند، جمهوری خواهان دولت را تعطیل میکنند، اسرائیل نافرمانی میکند، عربستان سعودی بدون هماهنگی و اجازهی آنها سرباز اعزام میکند و دوستان قدیمی عربستان و فرانسه با هم دستی هم جنایتهایی را مرتکب میشوند که آمریکا آنها را تایید نمیکند.
آمریکا از سویی از سوریه و سازمان ملل درخواستهای بزرگ و غیر قابل قبول میکند که ایران را از نشستهای صلح بیرون بگذارند و دعوتش را پس بگیرند و از سوی دیگر با ایران نشستهای گفتگوی هستهای برگزار میکند که به نظر من نشان میدهد مردم آزاده و ژورنالیستهای این کشور و مالیات دهندگان بی دفاع که از کارکردن و پرداخت هزینههای جنگ خسته هستند دولت مرکزی شان را مجبور کردهاند مسائل را با ایران با گفتگو حل کند چون میدانند خطر اصلی که دنیا را تهدید میکند حضور دولتی است که نظام کودکانهای برای تصمیمگیری دارد و خواستههایی دیوانه وار پر از غرور و ایدآل که به دست نیامدهاست و خواستههایی که محقق نشدهاست؛ والا آمریکا هیچ وقت اهل بحث و گفتگو نبودهاست.
من اگر بودم میگفتم هر چه اسرائیل و آمریکا بگویند و بخواهند که من انجام بدهم قبول میکنم مشروط بر این که سعودیها از سوریه خارج شوند و آدم کشهای مورد حمایت ترکیه که عدهای را میکشند و عدهای را خانه خراب میکنند متوقف شوند. این کاری است که اردوی غرب نه مایل است انجام بدهد و نه دیگر اصلا امروز میتواند کاری بکند چون کاری را که روزی آنها شروع کردند با این که منافعی که در پی آن هستند همه از دست رفته است امروز کسان دیگری دارند آن کارها را انجام میدهند.
اینها نشان میدهد ایران از همان ابتدا باید حتما در نشستهای صلح سوریه شرکت می کرد و موقعی که سازمان ملل متحد دست به این دعوت زد پیش از این بود که اسرائیل خبردار بشود و جلوی انجام این کار را بگیرد. این نشان می دهد سازمان ملل میدانست لابی اسرائیل چه فشاری بر این سازمان میآورد که دعوت ایران را پس بگیرد و داشت تلاش میکرد از آن بگریزد.
در عین حال کاری نمیکنند تا واقعا از آن بگریزند یا این که با آن مقابله کنند. حرکات شان نشان میدهد چقدر از خودبرتربینی اسرائیل ناراحت هستند و در عین حال چیزی هست که آنها را تا این میزان منفعل و محافظه کار و مطیع و ساکت کردهاست که اسرائیل هیچ مقاومتی نمیبیند. کسی باید اسرائیل را از دست خودش نجات بدهد.
به این دلیل است که میبینیم اسرائیل هم زمان شهرک سازی میکند، با آمریکا مخالفت میکند، کشورهای خلیج فارس را برمی آشوبد، مردم سوریه را میکشد و حتی سعی نمیکند یک برنامه به پایان برسد و پس از آن بعدی را شروع کند. همه میدانند حضور ایران برای حل مشکل سوریه لازم بود و حتی میتواند جای گزین خوبی برای عربستان سعودی باشد چرا که آن دولت خواستههای منطقهای بسیاری دارد که برای دست یافتن به آنها هر حرکتی را که ممکن باشد صورت میدهد و هیچ احترامی برای درست کاری قائل نیست.
آنها بر دبیر کل سازمان ملل فشار وارد میکنند دعوتی را که از ایران شده است را پس بگیرد و در همان حال دوستان آمریکا و اربابان شرارت برخلاف تمام قوانین بین المللی در سوریه مردم را با خشونت میکشند و خانههای شان را با تندی خراب میکنند. آن چه غرب در باب حضور ایران در آن نشست انجام داد و به شکست تاسف باری ختم شد میتوانست با بازفرستادن دعوت به وی ایران یا استعفای دبیر کل سازمان ملل جلوگیری بشود ولی دست آخر با هم به توافق رسیدند. به نظر میرسد دبیر کل سازمان ملل هم چندان که به نظر میرسد و انتظار میرود مستقل عمل نمیکند و با این که از ابتدا به نظر میرسید در پی تحقق عدالت است چندان بر اساس قوانین جهانی به نفع تمام اعضا کار نمیکند بلکهاز سوی لابی اسرائیل تامین میشود و چنان که آنها میخواهند عمل میکند و این برخلاف میل شان است ولی مخالفت شان چنان نیست که دست از عمل بکشند.
اسرائیل مثل یک عنکبوت یا مار است و سازمان ملل متحده هم طعمهی او که نیش خوردهاست ولی تا حدی که نمرده و فقط ساکت وبی حرکت برجای ماندهاست. این یعنی کنترل. این یعنی مردم آمریکا چه فشاری بر رهبران خود وارد کردهاند تا با ایران وارد گفتگو شود و از حمله و اعلام جنگ به سوریه خودداری کند. این کاری است که تمام ارگانهای جهانی، سازمان مل، واسطهها و دوستان نمیتوانستند در نشست دوم گفتگوهای صلح سوریه در ژنو بکنند.
زرنچیک همچنین گفت: آنها بر دبیر کل سازمان ملل فشار وارد میکنند دعوتی را که از ایران شده است را پس بگیرد و در همان حال دوستان آمریکا و اربابان شرارت برخلاف تمام قوانین بین المللی در سوریه مردم را با خشونت میکشند و خانههای شان را با تندی خراب میکنند.
مشروح این مصاحبه را در ادامه میخوانیم:
تسنیم: همان طور که میدانید نهادهای ارشد سیاست گذاری آمریکا در خاورمیانه وقتی که بان کی مون، دبیر کل سازمان ملل متحد را مجبور کردند دعوتی را که برای شرکت در نشست دوم گفتگوهای صلح ژنو سوریه برای جمهوری اسلامی ایران ارسال کرده بود بازپس بگیرد و این دعوت را لغو کند، اشتباه بزرگی کردند. جان کری، وزیر خارجه آمریکا با گذاشتن یک شرط در مورد وضعیت سیاسی بشار اسد، رئیس جمهور سوریه اوضاع را پیچیده تر کرد و اعلام کرد بشار اسد رئیس جمهور فعلی سوریه نمیتواند در هیچ گونه دولت انتقالی که ممکن است شرکت کنندگان در این نشست بر سر آن توافق کنند، حضور داشته باشد. نظر شما در این مورد چیست؟
زرنچیک: کسی که واقعا در پی صلح باشد و بخواهد صلح را حکمفرما کند باید در نخستین قدم از خون ریزی اجتناب بکند و بکوشد به هرترتیبی که ممکن است در همان ابتدا آتش بس حاکم نماید.
بدین ترتیب است که میتوانند بنشینند و مسائل مهمی را که با هم دارند و به خاطر آن دور هم جمع شدهاند با گفتگو در مورد آنها حل و فصل کنند ولی مشکل این جاست که آمریکا دیگر کنترلی روی کشور عربستان سعودی و تروریستهایی که با گروه القاعده مرتبط هستند ندارد و نمیتواند آنها را مهار نماید.
به این ترتیب سوریه هیچ وقت نمیتواند پیشنهاد صلحی دریافت کند و راه حلی از این دست به این کشور ارائه شود چون کسانی که خشونت میورزند و اسباب ترویج آن هستند از حمایت حامیان خود خارج شدهاند و کسانی که آنها را تامین میکنند نمیتوانند آنها را مهار کنند. فقط ملتهای شجاع ضدامپریالیست میتوانند این زنجیره را بشکنند و از آزادی مردم در برابر سربازان دفاع کنند.
حزب حاکم بر دولت آمریکا در وضعیتی گیر افتاده است که دیگر نمیتواند بر آدم کشهایی که این کشور از آنها حمایت میکند تاثیری بگذارند. روز از پی روز روشن تر میشود که درخواستهای آمریکا راهی است برای این که واقعیتهایی را پنهان کنند و خواستههای شان برای ناگفتن مسائلی است که باید ناگفته بماند و شاید حتی باعث شود آمریکا جلوی تلاشهای عربستان سعودی در ایجاد تفرقههای دینی را بگیرد و نگذارد بیش از این دشمنی فرقهای درست کند گرچه این مشکلات خواستهی خود ابرقدرت غرب بوده است.
میبینیم گروههای مخالف دارند با یکدیگر میجنگند و همان مبارزین مسلح به کشتن یکدیگر پرداختهاند چنان که انگار آمریکا ادعا میکند حیوانی وحشی را تحت کنترل خود دارد که میتواند خیلی خطرناک و تهدیدکننده باشد ولی ابزاری است در دستان آمریکا که با این که خیلی کارها میتواند بکند چون موم در دستان لابیگران صهیونیست است. نمیدانند این حیوان اگر رها شود از سوی کسانی که هیچ وقت خانواده و سرزمین شان را شوخی نمیگیرند آن را زنده زنده آتش خواهند زد.
آمریکا مایل است به نظر بیاید همه چی را تحت کنترل دارد ولی با این همه شکست و اتفاقات بد باور کردن این امکان ندارد. چون قدیم وقتی میگفتند آمریکا میخواهد حمله کند یا قرار است اتفاق را در کشوری باعث بشود چه از این اتفاق میترسیدند و چه نه، اغلب تردید نمیکردند که حتما میافتد.
امروز میبینیم چین طرح حملهی آمریکا به سوریه را وتو میکند، ژورنالیستها جنایتهای سربازان این رژیم را در زندانهای افغانستان و عراق افشا میکنند، جمهوری خواهان دولت را تعطیل میکنند، اسرائیل نافرمانی میکند، عربستان سعودی بدون هماهنگی و اجازهی آنها سرباز اعزام میکند و دوستان قدیمی عربستان و فرانسه با هم دستی هم جنایتهایی را مرتکب میشوند که آمریکا آنها را تایید نمیکند.
آمریکا از سویی از سوریه و سازمان ملل درخواستهای بزرگ و غیر قابل قبول میکند که ایران را از نشستهای صلح بیرون بگذارند و دعوتش را پس بگیرند و از سوی دیگر با ایران نشستهای گفتگوی هستهای برگزار میکند که به نظر من نشان میدهد مردم آزاده و ژورنالیستهای این کشور و مالیات دهندگان بی دفاع که از کارکردن و پرداخت هزینههای جنگ خسته هستند دولت مرکزی شان را مجبور کردهاند مسائل را با ایران با گفتگو حل کند چون میدانند خطر اصلی که دنیا را تهدید میکند حضور دولتی است که نظام کودکانهای برای تصمیمگیری دارد و خواستههایی دیوانه وار پر از غرور و ایدآل که به دست نیامدهاست و خواستههایی که محقق نشدهاست؛ والا آمریکا هیچ وقت اهل بحث و گفتگو نبودهاست.
من اگر بودم میگفتم هر چه اسرائیل و آمریکا بگویند و بخواهند که من انجام بدهم قبول میکنم مشروط بر این که سعودیها از سوریه خارج شوند و آدم کشهای مورد حمایت ترکیه که عدهای را میکشند و عدهای را خانه خراب میکنند متوقف شوند. این کاری است که اردوی غرب نه مایل است انجام بدهد و نه دیگر اصلا امروز میتواند کاری بکند چون کاری را که روزی آنها شروع کردند با این که منافعی که در پی آن هستند همه از دست رفته است امروز کسان دیگری دارند آن کارها را انجام میدهند.
اینها نشان میدهد ایران از همان ابتدا باید حتما در نشستهای صلح سوریه شرکت می کرد و موقعی که سازمان ملل متحد دست به این دعوت زد پیش از این بود که اسرائیل خبردار بشود و جلوی انجام این کار را بگیرد. این نشان می دهد سازمان ملل میدانست لابی اسرائیل چه فشاری بر این سازمان میآورد که دعوت ایران را پس بگیرد و داشت تلاش میکرد از آن بگریزد.
در عین حال کاری نمیکنند تا واقعا از آن بگریزند یا این که با آن مقابله کنند. حرکات شان نشان میدهد چقدر از خودبرتربینی اسرائیل ناراحت هستند و در عین حال چیزی هست که آنها را تا این میزان منفعل و محافظه کار و مطیع و ساکت کردهاست که اسرائیل هیچ مقاومتی نمیبیند. کسی باید اسرائیل را از دست خودش نجات بدهد.
به این دلیل است که میبینیم اسرائیل هم زمان شهرک سازی میکند، با آمریکا مخالفت میکند، کشورهای خلیج فارس را برمی آشوبد، مردم سوریه را میکشد و حتی سعی نمیکند یک برنامه به پایان برسد و پس از آن بعدی را شروع کند. همه میدانند حضور ایران برای حل مشکل سوریه لازم بود و حتی میتواند جای گزین خوبی برای عربستان سعودی باشد چرا که آن دولت خواستههای منطقهای بسیاری دارد که برای دست یافتن به آنها هر حرکتی را که ممکن باشد صورت میدهد و هیچ احترامی برای درست کاری قائل نیست.
آنها بر دبیر کل سازمان ملل فشار وارد میکنند دعوتی را که از ایران شده است را پس بگیرد و در همان حال دوستان آمریکا و اربابان شرارت برخلاف تمام قوانین بین المللی در سوریه مردم را با خشونت میکشند و خانههای شان را با تندی خراب میکنند. آن چه غرب در باب حضور ایران در آن نشست انجام داد و به شکست تاسف باری ختم شد میتوانست با بازفرستادن دعوت به وی ایران یا استعفای دبیر کل سازمان ملل جلوگیری بشود ولی دست آخر با هم به توافق رسیدند. به نظر میرسد دبیر کل سازمان ملل هم چندان که به نظر میرسد و انتظار میرود مستقل عمل نمیکند و با این که از ابتدا به نظر میرسید در پی تحقق عدالت است چندان بر اساس قوانین جهانی به نفع تمام اعضا کار نمیکند بلکهاز سوی لابی اسرائیل تامین میشود و چنان که آنها میخواهند عمل میکند و این برخلاف میل شان است ولی مخالفت شان چنان نیست که دست از عمل بکشند.
اسرائیل مثل یک عنکبوت یا مار است و سازمان ملل متحده هم طعمهی او که نیش خوردهاست ولی تا حدی که نمرده و فقط ساکت وبی حرکت برجای ماندهاست. این یعنی کنترل. این یعنی مردم آمریکا چه فشاری بر رهبران خود وارد کردهاند تا با ایران وارد گفتگو شود و از حمله و اعلام جنگ به سوریه خودداری کند. این کاری است که تمام ارگانهای جهانی، سازمان مل، واسطهها و دوستان نمیتوانستند در نشست دوم گفتگوهای صلح سوریه در ژنو بکنند.