وزارت خارجه برای خنثی کردن ادعاهای تیم اشتون میتواند برنامه سفر وی را منتشر کند و به برخی از شبهاتی که در این زمینه به وجود آمده است پاسخ دهد تا خطی که میهمانان اروپایی در پی آن هستند، خنثی شود.
به گزارش شهداي ايران به نقل از فارس،محمد صفری امروز یکشنبه 25/12/92 طی یادداشتی در روزنامه سیاست روز نوشت: سفر اشتون به تهران و دیدارهایی که با مقامات کشورمان انجام داد یک وجه این سفر سیاسی بود و در پی آن دیداری که با برخی زنان مدعی فعال حقوق زنان انجام داد یک بعد ماجراست. او در این سفر سخنان مقامات ایران را شنید و خود نیز دیدگاههایش را گفت.
مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا به خوبی از حال و هوای سیاسی جمهوری اسلامی ایران و افکار عمومی آن میداند که، جو حاکم در کشورمان نسبت به آنها، فضای اعتماد و خوشبینی نیست.
این نبود اعتماد و خوشبینی از آن جا نشأت میگیرد که رفتارهای غرب علیه جمهوری اسلامی ایران همچنان خصمانه است و این رفتارها هر روز هم افزایش مییابد.
گمان میرفت که با رویکرد تازه ایران در حوزه دیپلماسی خارجی، تب و تاب دشمنیها و رفتارهایی که نشان دهنده مداخله در امور جمهوری اسلامی ایران است، کمتر شود. اما اقدام اشتون به خاطر دیداری که با برخی از زنان که در میان آنها یک محکوم فتنه حضور داشت، نشان داد که، آنها نه تنها در پی برداشتن گام برای بهبود روابط نیستند، بلکه به دنبال بهانههایی هستند تا فرصت فشار و تهدید را از دست ندهند و بر آن بیفزایند.
سفر اشتون به ایران یک سفر رسمی بود. اما در آن یک اتفاق غیررسمی و غیردیپلماتیک افتاد که واکنشها نسبت به آن دیدار مناسب، به جا و به حق بود و باید هم به آن واکنش نشان داده میشد. اما در این میان دو طرف ماجرا یعنی وزارت خارجه و میهمان، دو سخن متفاوت از برنامههای سفر بر زبان میآورند.
وزارت امور خارجه کشورمان میگوید، دیداری که اشتون با برخی زنان انجام داد در برنامههای سفر وی نبود، اما در مقابل میهمان ادعا میکند که این دیدار برنامهریزی شده بود.
حال ما به عنوان منتقدین این ماجرا باید سخنان و ادعای کدام یک از طرفهای این ماجرا را بپذیریم؟
پرواضح است که باید موضع و سخنان مقامات وزارت خارجه مورد پذیرش قرار گیرد. ادعای اشتون و مایکلمان سخنگوی وی را آیا میتوانیم بپذیریم؟ آنها ادعا کردهاند که دیدار اشتون در سفارت اتریش با زنان جزو برنامههای سفر بوده است و بر این موضوع بارها تاکید کردهاند و حتی با رسانههای کشورمان هم بر سر این موضوع گفتوگو داشته و باز بر ادعای خود تاکید داشتهاند.
قطعا، برای چنین سفرهایی، فهرست برنامههای سفر تدارک دیده میشود و این فهرست به صورت مکتوب در اختیار میهمانان هم قرار میگیرد. این فهرست در تشریفات وزارت خارجه با هماهنگیهای قبلی و براساس پروتکل توافقی طرفین آماده میشود و حتما در آرشیو وزارت خارجه وجود دارد. وزارت خارجه برای خنثیکردن ادعاهای تیم اشتون میتواند آن را منتشر کند و به برخی از شبهاتی که در این زمینه به وجود آمده است پاسخ دهد و در واقع، خطی که میهمانان اروپایی در پی آن هستند، خنثی شود.
هر چند اصل قضیه که همان اقدام مداخلهجویانه اشتون در تهران است، هیچگاه نباید مغفول واقع شود و در برنامهها و سفرهای بعدی مقامات غربی به کشور، باید بیشترین مراقبت صورت گیرد.
اما هدف اروپاییها در چنین ماجراسازیها چیست؟
فضای سیاسی و رسانهای کشور را اگر کمی با دقت بنگریم خواهیم دید که آنها تا حدودی به خواسته خود رسیدهاند و آن ایجاد اختلافی است که اکنون در فضای سیاسی و رسانهای کشور دیده میشود. شک نداشته باشیم که آنها از این اتفاقی که باعث آن بودهاند، بهترین بهره را به دست آوردند.
باید توجه داشته باشیم که ایجاد اختلاف و ساخت فضای دوقطبی در کشور از اهداف جدی و راهبردی غرب در ایران است. شاید چنین سیاستی از سوی برخی در داخل هم دنبال میشود، اما هنگامی که غرب در پی آن است، منتقدان و تحلیلگران حوزه سیاسی کشور باید به این مهم توجه داشته باشند که نباید با اظهارنظرات و دیدگاههای خود به آن دامن بزنند.
اگر هم قرار است نقد و انتقادی به چنین اتفاقاتی صورت گیرد، میتواند بدون این که رسانهای شود و به صورت گسترده در سطح رسانهها و افکار عمومی منعکس شود، رو در رو مطرح و مسائل و انتقادات پیگیری شود. انتقاداتی که هماکنون به خاطر دیدار خارج از عرف دیپلماتیک اشتون، از وزارت خارجه و شخص وزیر میشود، به جا و درست است، اما شیوه آن به نظر میرسد که شیوهای مناسب در شرایطی که در چند روز آینده قرار است دور تازه گفتوگوهای هستهای انجام شود، نباشد. اکنون کشور، از هر زمان دیگری نیازمند انسجام در میان همه مسئولان دولتی، مجلس و قوه قضاییه است. بروز چنین مسائلی، نشان دهنده اختلافی است که میتوان آن را یک اختلاف خانوادگی دانست. پس بهترین کار ممکن، حل آن درون خانواده است.
توجه داشته باشیم که حضرت آیتالله خامنهای رهبر معظم انقلاب هم بارها بر این نکته مهم تأکید کردهاند که «تحریک عصبیتها و دامن زدن به اختلافات داخلی به مصلحت نیست».
مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا به خوبی از حال و هوای سیاسی جمهوری اسلامی ایران و افکار عمومی آن میداند که، جو حاکم در کشورمان نسبت به آنها، فضای اعتماد و خوشبینی نیست.
این نبود اعتماد و خوشبینی از آن جا نشأت میگیرد که رفتارهای غرب علیه جمهوری اسلامی ایران همچنان خصمانه است و این رفتارها هر روز هم افزایش مییابد.
گمان میرفت که با رویکرد تازه ایران در حوزه دیپلماسی خارجی، تب و تاب دشمنیها و رفتارهایی که نشان دهنده مداخله در امور جمهوری اسلامی ایران است، کمتر شود. اما اقدام اشتون به خاطر دیداری که با برخی از زنان که در میان آنها یک محکوم فتنه حضور داشت، نشان داد که، آنها نه تنها در پی برداشتن گام برای بهبود روابط نیستند، بلکه به دنبال بهانههایی هستند تا فرصت فشار و تهدید را از دست ندهند و بر آن بیفزایند.
سفر اشتون به ایران یک سفر رسمی بود. اما در آن یک اتفاق غیررسمی و غیردیپلماتیک افتاد که واکنشها نسبت به آن دیدار مناسب، به جا و به حق بود و باید هم به آن واکنش نشان داده میشد. اما در این میان دو طرف ماجرا یعنی وزارت خارجه و میهمان، دو سخن متفاوت از برنامههای سفر بر زبان میآورند.
وزارت امور خارجه کشورمان میگوید، دیداری که اشتون با برخی زنان انجام داد در برنامههای سفر وی نبود، اما در مقابل میهمان ادعا میکند که این دیدار برنامهریزی شده بود.
حال ما به عنوان منتقدین این ماجرا باید سخنان و ادعای کدام یک از طرفهای این ماجرا را بپذیریم؟
پرواضح است که باید موضع و سخنان مقامات وزارت خارجه مورد پذیرش قرار گیرد. ادعای اشتون و مایکلمان سخنگوی وی را آیا میتوانیم بپذیریم؟ آنها ادعا کردهاند که دیدار اشتون در سفارت اتریش با زنان جزو برنامههای سفر بوده است و بر این موضوع بارها تاکید کردهاند و حتی با رسانههای کشورمان هم بر سر این موضوع گفتوگو داشته و باز بر ادعای خود تاکید داشتهاند.
قطعا، برای چنین سفرهایی، فهرست برنامههای سفر تدارک دیده میشود و این فهرست به صورت مکتوب در اختیار میهمانان هم قرار میگیرد. این فهرست در تشریفات وزارت خارجه با هماهنگیهای قبلی و براساس پروتکل توافقی طرفین آماده میشود و حتما در آرشیو وزارت خارجه وجود دارد. وزارت خارجه برای خنثیکردن ادعاهای تیم اشتون میتواند آن را منتشر کند و به برخی از شبهاتی که در این زمینه به وجود آمده است پاسخ دهد و در واقع، خطی که میهمانان اروپایی در پی آن هستند، خنثی شود.
هر چند اصل قضیه که همان اقدام مداخلهجویانه اشتون در تهران است، هیچگاه نباید مغفول واقع شود و در برنامهها و سفرهای بعدی مقامات غربی به کشور، باید بیشترین مراقبت صورت گیرد.
اما هدف اروپاییها در چنین ماجراسازیها چیست؟
فضای سیاسی و رسانهای کشور را اگر کمی با دقت بنگریم خواهیم دید که آنها تا حدودی به خواسته خود رسیدهاند و آن ایجاد اختلافی است که اکنون در فضای سیاسی و رسانهای کشور دیده میشود. شک نداشته باشیم که آنها از این اتفاقی که باعث آن بودهاند، بهترین بهره را به دست آوردند.
باید توجه داشته باشیم که ایجاد اختلاف و ساخت فضای دوقطبی در کشور از اهداف جدی و راهبردی غرب در ایران است. شاید چنین سیاستی از سوی برخی در داخل هم دنبال میشود، اما هنگامی که غرب در پی آن است، منتقدان و تحلیلگران حوزه سیاسی کشور باید به این مهم توجه داشته باشند که نباید با اظهارنظرات و دیدگاههای خود به آن دامن بزنند.
اگر هم قرار است نقد و انتقادی به چنین اتفاقاتی صورت گیرد، میتواند بدون این که رسانهای شود و به صورت گسترده در سطح رسانهها و افکار عمومی منعکس شود، رو در رو مطرح و مسائل و انتقادات پیگیری شود. انتقاداتی که هماکنون به خاطر دیدار خارج از عرف دیپلماتیک اشتون، از وزارت خارجه و شخص وزیر میشود، به جا و درست است، اما شیوه آن به نظر میرسد که شیوهای مناسب در شرایطی که در چند روز آینده قرار است دور تازه گفتوگوهای هستهای انجام شود، نباشد. اکنون کشور، از هر زمان دیگری نیازمند انسجام در میان همه مسئولان دولتی، مجلس و قوه قضاییه است. بروز چنین مسائلی، نشان دهنده اختلافی است که میتوان آن را یک اختلاف خانوادگی دانست. پس بهترین کار ممکن، حل آن درون خانواده است.
توجه داشته باشیم که حضرت آیتالله خامنهای رهبر معظم انقلاب هم بارها بر این نکته مهم تأکید کردهاند که «تحریک عصبیتها و دامن زدن به اختلافات داخلی به مصلحت نیست».