استفاده ابزاری از مسائل و امور زنان در کشور ما و در جهان سابقه زیادی دارد. آخرین پرده نمایش بکارگرفتن ابزاری امور زنان، دیدار اخیر کاترین اشتون مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا بود با فعالان اجتماعی زنان در ایران بود که باز هم باور ما را که امور زنان خودبخود برای سیاستمداران غربی اصل نیست و فقط ابزاری است سیاسی ، تقویت کرد.
به گزارش شهدای ایران؛ استفاده ابزاری از مسائل و امور زنان در کشور ما و در جهان سابقه زیادی دارد. در زمان حاکمیت رژیم پهلوی سازمان امور زنان بموازات برخی سازمان ها و نهادهای دیگر در اختیار خواهر دوقلوی شاه قرار گرفت؛ کسی که معارض قدرت شاه محسوب می شد و مدعی اینکه بیش از او مستحق سلطنت است. در واقع جنجال بر سر حقوق مساوی زنان برنده ترین حربه ای بود که اشرف پهلوی برای باج خواهی از برادرش داشت و این یعنی حقوق زنان در خدمت دعوای قدرت و نه چیزی بیشتر. وضعیت اسف بارآموزشی، بهداشتی و رفاهی زنان ایرانی نه فقط در نقاط محروم و دورافتاده بلکه در خود شهر تهران که دروازه تمدن بزرگ پهلوی حساب می شد، گواه این ادعاست که اصلا کسی دغدغه بهبود وضع زنان ایرانی را، بلکه وضع مردم ایران را، نداشت.
بعد از پیروزی انقلاب اسلامی هم که نظام جمهوری اسلامی به عنوان رژیمی ضد امریکایی پاگرفت، یکی از مهم ترین ابزارهای تبلیغاتی برعلیه این کشور بحث حقوق بشر و حقوق زنان بوده است. همیشه هم "حقوق زنان” مساوی بوده با حقوق زنان اپوزیسیون که بیشترین فعالیت های ضد نظام را در کارنامه خویش دارند. هیچکس هم تا بحال نپرسیده که آیا این همه زن مسلمان و حتی زنان اقلیت های مذهبی که در ایران برای پیشرفت و بهبود جامعه ایرانی و مخصوصا زنان ایرانی فعالیت می کنند، زن نیستند وصدا و مطالبه و حقوق شان اهمیت ندارد؟ اگر این زنان قربانیان ترور باشند و یا بستگان این قربانیان، حقی دارند یا نه؟ اگر آواره های جنگی باشند که رژیم بعث عراق به پشتیبانی غرب بر ما تحمیل کرد، حقی دارند یا نه؟ اگر زنان و کودکان شان قربانیان بیگناه و مظلوم حملات شیمیایی به سردشت و حلبچه باشند؛ حملاتی که تامین کننده سلاح هایش مستیما کشورهای غربی بودند، اینها حقی دارند یا نه؟ اگر مادران و همسران و دختران شهیدان بی شمار جنگ باشند حقی دارند یا نه؟ یا زنانی که هنوز تاوان سنگین این جنگ را با پرستاری از همسران مصدوم، موجی، قطع نخاعی و … می پردازند؟
آخرین پرده نمایش بکارگرفتن ابزاری امور زنان دیدار اخیر کاترین اشتون مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا بود با فعالان اجتماعی زنان در ایران که در واقع مخالفان سیاسی نام و نشاندار و محکومین محاکم دادرسی در جمهوری اسلامی بوده اند. در حالی که در کشور ما شمار سازمان های غیردولتی و نهادهای مدنی زنان که بصورت مشخص و رسمی فعالیت می کنند، کم نیست، چرا در روز جهانی زن تنها کسانی در فهرست ملاقات خانم اشتون قرار می گیرند و با آنها دیدار و گفت وگو می شود، که افراد خاصی از اپوزیسیون هستند و بیشتر از اینکه برای حقوق زنان فعالیت کرده باشند، بر علیه جمهوری اسلامی کار کرده اند؟
سخن آخربا خانم اشتون و غربی ها :
موج سنگین تحریم ها که حتی به دارو و شیرخشک هم سرایت کرد، بخوبی نشان داد که آنها تا چه حد دلسوز مردم ایران و مخصو صا زنان ایرانی اند. بنابراین حتما انتظار ندارند با حرکت هایی مثل ملاقات با چند محکوم سیاسی، که اتفاقا زن هستند، ما باور کنیم که آنها واقعا دلسوز زنان ایرانی و حقوق شان هستند؟
به دخت
بعد از پیروزی انقلاب اسلامی هم که نظام جمهوری اسلامی به عنوان رژیمی ضد امریکایی پاگرفت، یکی از مهم ترین ابزارهای تبلیغاتی برعلیه این کشور بحث حقوق بشر و حقوق زنان بوده است. همیشه هم "حقوق زنان” مساوی بوده با حقوق زنان اپوزیسیون که بیشترین فعالیت های ضد نظام را در کارنامه خویش دارند. هیچکس هم تا بحال نپرسیده که آیا این همه زن مسلمان و حتی زنان اقلیت های مذهبی که در ایران برای پیشرفت و بهبود جامعه ایرانی و مخصوصا زنان ایرانی فعالیت می کنند، زن نیستند وصدا و مطالبه و حقوق شان اهمیت ندارد؟ اگر این زنان قربانیان ترور باشند و یا بستگان این قربانیان، حقی دارند یا نه؟ اگر آواره های جنگی باشند که رژیم بعث عراق به پشتیبانی غرب بر ما تحمیل کرد، حقی دارند یا نه؟ اگر زنان و کودکان شان قربانیان بیگناه و مظلوم حملات شیمیایی به سردشت و حلبچه باشند؛ حملاتی که تامین کننده سلاح هایش مستیما کشورهای غربی بودند، اینها حقی دارند یا نه؟ اگر مادران و همسران و دختران شهیدان بی شمار جنگ باشند حقی دارند یا نه؟ یا زنانی که هنوز تاوان سنگین این جنگ را با پرستاری از همسران مصدوم، موجی، قطع نخاعی و … می پردازند؟
آخرین پرده نمایش بکارگرفتن ابزاری امور زنان دیدار اخیر کاترین اشتون مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا بود با فعالان اجتماعی زنان در ایران که در واقع مخالفان سیاسی نام و نشاندار و محکومین محاکم دادرسی در جمهوری اسلامی بوده اند. در حالی که در کشور ما شمار سازمان های غیردولتی و نهادهای مدنی زنان که بصورت مشخص و رسمی فعالیت می کنند، کم نیست، چرا در روز جهانی زن تنها کسانی در فهرست ملاقات خانم اشتون قرار می گیرند و با آنها دیدار و گفت وگو می شود، که افراد خاصی از اپوزیسیون هستند و بیشتر از اینکه برای حقوق زنان فعالیت کرده باشند، بر علیه جمهوری اسلامی کار کرده اند؟
سخن آخربا خانم اشتون و غربی ها :
موج سنگین تحریم ها که حتی به دارو و شیرخشک هم سرایت کرد، بخوبی نشان داد که آنها تا چه حد دلسوز مردم ایران و مخصو صا زنان ایرانی اند. بنابراین حتما انتظار ندارند با حرکت هایی مثل ملاقات با چند محکوم سیاسی، که اتفاقا زن هستند، ما باور کنیم که آنها واقعا دلسوز زنان ایرانی و حقوق شان هستند؟
به دخت