به گزارش
شهدای ایران به نقل از رجا نیوز؛ با آغاز اکران نوروزی سینماها، انتظارها
برای اکران عمومی آخرین فیلم «ابراهیم حاتمیکیا» هم خیلی زود به پایان
رسید و فیلم تحسینشدهی «چ» بعد از نمایش موفق در سی و دومین جشنوارهی
فیلم فجر و تصاحب شش سیمرغ بلورین، از روز چهارشنبه در حالی روی پرده رفت
که امید زیادی به فروش بالای آن در گیشه میرود. آن هم درست در روزهایی که
به دلیل انتقادات حاتمیکیا از جریان غالب سینمای ایران و مدیران فرهنگی
دولت، هجمهی بیسابقهی رسانههای حامی دولت و جریان روشنفکری همچنان نسبت
به او ادامه دارد.
فیلم «چ» که از همان روزهای نخست پیشتولید و انتخاب بازیگر خبرساز بود،
بعد از آنکه به دلایل فنی به جشنوارهی سی و یکم فجر نرسید، با تأخیری یک
ساله در بهمن ماه جاری و در جریان جشنوارهی سی و دوم فجر رونمایی شد و
کیفیت بالای بصری، سطح فنی صحنههای عظیم فیلم، داستان جذاب و کارگردانی
کمنقص «حاتمیکیا»، بسیاری از اهالی سینمای ایران را شگفتزده کرد؛ به
خصوص که تا پیش از «چ»، عدهای معتقد بودند «حاتمیکیا» در پرداخت صحنههای
جنگی ناتوان است و به همین دلیل، در فیلمهای دفاع مقدسی پیشین خود چندان
سراغ سکانسهای بیگ پروداکشن جنگی نرفته است. اما «چ» و صحنههای جنگی
فوقالعادهی آن، بر این گزارهی مشهور مهر باطل زد و نشان داد که
«حاتمیکیا» اگر فیلمش اقتضا کند، در پرداخت صحنههای جنگی چیرهدستتر از
بسیاری از کارگردانان کارکشتهی سینمای جنگ است.
علاوه بر این، مماس شدن مضمون فیلم با
شرایط امروز کشور و بدیع بودن حرف «حاتمیکیا» در «چ» که داستان آن از دل
یک واقعهی تاریخی معاصر بیرون آمده است، باعث شده تا آخرین فیلم
«حاتمیکیا» علاوه بر جذابیت، از آن دست فیلمهایی باشد که بعد از پایان
نمایش فیلم در سینما، برای مخاطب تمام نمیشود و گریبان او را حتی بیرون
سالن هم رها نمیکند. چه آنکه مضمون انتخاب میان دوگانههایی همچون «مذاکره
یا مقاومت»، «جنگ یا صلح» و «مصلحت یا آرمان» به خوبی بر قامت فیلم «چ»
نشسته است و مخاطب خاص را که چیزی بیش از جذابیت از سینما مطالبه میکند،
هم به فکر فرو میبرد.
در کنار این موارد، «چ» حاتمیکیا یک
مصداق بارز از چیزی است که نام آن را میشود «سینما» نهاد. آن هم در حضور
تعداد زیادی فیلم که نام «سینما» را یدک میکشند، اما «شبهسینما»یی بیش
نیستند. فیلمهایی با ریتمهای زجرآور، کسلکننده، داستانهایی در شأن یک
فیلم کوتاه، ایدههای تکراری و تماماً آپارتمانی و دیالوگمحور و با کلی
روشنفکربازی تهوعآور که دیدن آنها بر روی صفحهی تلویزیون، هیچ تفاوتی با
دیدن این فیلمها در سینما ندارد. اما «چ» فیلمی است که باید آن را در
سینما دید تا عظمت سکانس سقوط هلیکوپتر آن را و یا فیلمبرداری بینقص
«حسین جعفریان» و قوت بالای کارگردانی «حاتمیکیا» را روی پردهی عریض
متوجه شد.
اما با وجود همهی این ارزشها و
مولفههای مهم و در حالی که همگان میدانند ساخت فیلمی در مورد یک چهرهی
شناختهشدهی معاصر همچون «مصطفی چمران» چه سختیهایی دارد، بسیاری از
جریانات روشنفکری سینمای ایران سعی کردند فیلم درخشان «حاتمیکیا» را در یک
تناقض آشکار با عملکرد فرمالیستی همیشگی خود، از حیث محتوایی نقد کنند و
بگویند تصویر «چمران» در این فیلم آن طور که باید، پرداخت نشده و نمیتواند
تصویر کاملی از او باشد. به عبارت بهتر، جریانات «هنر برای هنر» با ژست
آنکه حق چمران در این فیلم ادا نشده است، به آن تاختند و فیلم را ناموفق
خواندند.
ماجرا وقتی جالبتر شد که «حاتمیکیا»
در میانهی جشنواره و بعد از تماشای خیل فیلمهای سیاه و افسرده و
جشنوارهای، وقتی به فیلم تحسین شدهی «شیار 143» رسید، نتوانست سکوت کند و
علاوه بر تقدیر فراوان از این فیلم، از هیئت انتخاب و مسئولان جشنواره
بابت بیتوجهی به «شیار 143» در مرحلهی انتخاب آثار برای حضور در جشنواره،
شدیداً گله کرد و مدیران سینمای ایران را به دلیل دور کردن جشنوارهی فجر
از اهداف و مضامین انقلابی خود، به باد انتقاد گرفت. انتقادات دلسوزانهای
که به شدت مورد توجه رسانههای خبری قرار گرفت و باعث شد تا فیلم بدون حامی
و مستقل «شیار 143»، با یک جهش عجیب به فیلم نخست مردم در انتخابهای
مردمی تبدیل شود؛ جهشی که بعدها یکی از مسئولان خانهی سینما –به عنوان
نهاد متولی احصاء و اعلام فیلم برگزیدهی مردمی- اعلام کرد کاملاً تحت
تأثیر حرفهای «حاتمیکیا» بوده است.
اما بر خلاف مردم که با استقبال
باورنکردنی از فیلم «شیار 143» به حرفهای «حاتمیکیا» واکنش نشان دادند،
روشنفکران و حامیان دولت به دلیل همین انتقادات دلسوزانه، پروژهی هجمه بر
«حاتمیکیا» را آغاز کردند و حتی بعضی از آنها، بر خلاف نقدهای مثبتی که تا
پیش از این بر فیلم «چ» نوشته و «حاتمیکیا» را به علت قرار گرفتن کنار
مردم در فیلم «چ» تحسین کرده بودند، او را «اشرافی» و «ضد مردم» و «پرتوقع»
خواندند و تا توانستند «حاتمیکیا» را نواختند.
با این وجود، «حاتمیکیا» حتی بعد از
پایان جشنواره هم ساکت نماند و انتقادات انقلابی خود از مسئولان دولت را
ادامه داد و با خطاب قرار دادن رئیسجمهوری که خود کمی بعد اذعان کرد که به
او رای داده است، گفت: «آقای روحانی! جریان فرهنگی ما مردان بزرگ میطلبد،
نه مردانی که 24 ساعت پای حرف خود نمیایستند.» او در مورد عدم حضورش در
اختتامیهی جشنواره که هیچ یک از سیمرغهای مهمش به او نرسید، اظهار کرد:
«من به مراسم اختتامیه آن نرفتم چون احساس کردم مدیران این جشنواره چه
آگاهانه و چه ناآگاهانه مراسم و آرا را با آرایش خاص چیدمان کردند...
دوستان جشنواره فجر میخواهند من را فیلمساز وابسته تعریف کنند که از دست
همکاران خود جایزه نگرفته اما از دست رئیسجمهور جایزه میگیرد، پس هوشمندی
به من میگوید به نام نامی بچههای جنگ غریب بایستم. ضمن اینکه من از این
شیشههای سیمرغی که به سینماگران می دهند زیاد دارم و حتی دیگر در طاقچه
خانه خود جای یکی دیگر را ندارم.»
همین صحبتهای «حاتمیکیا» کار را به
جایی رساند که رسانههای حامی دولت با تیترهای بیادبانهای همچون: «کدام
میدان مین، آقای حاتمیکیا شما که روی کیک خامهای نشستهاید؟» و تیترهای
انتقامجویانه و سیاستبازانهای چون «آقا حاتمیکیا! پس آن هشت سال کجا
بودید؟» به استقبال او بروند. در نتیجه، طی چند روز، رسانههای زنجیرهای
پروژهی هجمه بر «حاتمیکیا» را به شدت گسترش دادند و به او تاختند. جالب
آنکه حتی «حسامالدین آشنا» مشاور رئیسجمهور هم وارد این پروژه شد و با
لحنی نه چندان محترمانه و آمیخته به تهدید گفت: «امیدواریم که هم شأن ایشان
رعایت شود و هم ایشان خیلی مراقب شأن خودشان باشند.»
حالا از روز گذشته، اکران نوروزی فیلم
«چ» آغاز شده است و خبرها در همان روز نخست از استقبال خوب مردم و سالنهای
مملو از جمعیت این فیلم خبر میدهد. مردمی که در ایام جشنواره هم با واکنش
مثبتی که به حرفهای حاتمیکیا در دفاع از «شیار 143» نشان دادند و آن را
تا رتبهی نخست بهترین فیلم از دیدگاه مخاطبان بالا کشیدند، اثبات کردهاند
که به هجمههای روشنفکران اصولاً توجهی ندارند. حالا هم به نظر میرسد
«حاج کاظم» سینمای ایران این بار با حمایت مردم تنها نخواهد ماند و بسیاری
همراه با خانواده، برای دیدن این فیلم راهی سینماها خواهند شد.
تا به حال که مردم، «حاتمیکیا» و
فیلمهایش را تنها نگذاشتهاند. باید منتظر ماند و دید که این بار چطور
مردم، جواب هجمههای اخیر به او را خواهند داد؟