خبرهای رسیده از عملیات پنهانی برای تشکیل نهادها و تشکلهای به ظاهر دانشجویی در دانشگاه آزاد حکایت دارد تا بتوان از آنها در مقاطع خاص بعنوان اهرم فشار استفاده کرد!
به گزارش شهداي ايران به نقل از روزنامه کیهان امروز پنجشنبه 22/12/92 در ستون اخبار ویژه خود نوشت:
* چرا وزیر ارشاد واقعیات را با شایعات اشتباه گرفت؟!
وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی در حاشیه جلسه دیروز هیئت دولت خبر دعوت از «یدالله رویایی» (شاعر ضددین و ملحد فراری) را «شایعه» خواند و با ابراز گله از رسانهها گفت:«وزارت ارشاد از این شاعر برای حضور در تهران دعوت نکرده است و اصحاب فکر باید واقعیات را آنگونه که هست بیان کنند»!اظهارات علی جنتی در حالی است که از 3 روز پیش سخنگوی رسمی جشنواره شعر فجر در 3 مصاحبه تفصیلی با خبرگزاریهای فارس، مهر و ... اعلام کرد که این جشنواره از «یدالله رویایی» برای بازگشت به تهران دعوت کرده است و حتی برای هماهنگی حضور و شعرخوانی این شاعر ضد انقلاب و ملحد در جشنواره، رایزنی تلفنی نیز صورت گرفته است. همچنین خبرگزاری کتاب ایران «ایبنا» (ارگان رسمی وزارت ارشاد) نه تنها روز دوشنبه خبر دعوت رسمی از «یدالله رویایی» را منتشر کرد، بلکه کوشید تا در مصاحبه با یکی از شاعران متعهد انقلاب از وی برای این اقدام غیرقابل توجیه وزارت ارشاد تائیدیه بگیرد و القاء کند که سفر شاعران ایرانی خارج از کشور به تهران، سبب غنای فرهنگی جشنواره شعر فجر میشود!
به نظر میرسد حضور برخی عوامل فتنه و یا مرعوب در برابر جریانهای روشنفکری بیمار در بخشهای کلیدی وزارت ارشاد کار را برای آقای وزیر سخت کرده است و این چندمین باری است که علی جنتی مجبور به تکذیب اقدامات در دست انجام حوزه تحت مسئولیتش میشود. علیرغم اعلام قبلی معاونت فرهنگی این وزارتخانه برای صدور اجازه انتشار آثار صادق هدایت، وزیر ارشاد در مصاحبه دیروز خود در حاشیه جلسه هیئت دولت گفت که خبر انتشار آثار هدایت نیز شایعه است و افزود: «متاسفانه شایعه در کشور خیلی رواج دارد»!
کیهان اگرچه از موضع وزیر ارشاد علیه هنرمندان ضددین خرسند است، اما به نظر میرسد برخی معاونین و مشاورین وزیر ارشاد اطلاعات نادرستی را به ایشان منتقل میکنند و همین سبب میشود که آقای جنتی واقعیات را با شایعات اشتباه بگیرد، چون در ماههای گذشته تجلیل از چهرههای فرهنگی ضددینی و ضدمردمی روند پرشتابی به خود گرفته است، چنانکه تنها طی یک هفته گذشته در جشنواره ادبیات نمایشی از محمود دولتآبادی (نویسنده پوچگرای رمان کلنل و از اعضاء کانون غیرقانونی نویسندگان) تجلیل شد، چندین جایزه جشنواره مطبوعات نیز به نویسندگان نشریات توقیف شده مانند «آسمان» تعلق گرفت و از آن مهمتر انتخاب همکار «ویژه» BBC فرجالله صبا به عنوان پیشکسوت مطبوعاتی تقدیر به عمل آمد. همچنین آقای وزیر خواهان بازگشایی انجمن منحله صنفی روزنامهنگاران شدند که بسیاری از اعضاء آن اکنون از کشور فراریاند. از دیگر سو، در هفته گذشته اعلام شد که معاونت هنری وزارت ارشاد با همکاری دو سازمان دیگر درصدد اهداء نشان بینالمللی به موزه خانه احمد شاملوست که علیرغم انتقاد رسانههای مختلف، وزیر ارشاد و معاونت مربوطه برای آن جوابی نداشتهاند و دست کم، شایعه اهداء این نشان را رد نکردهاند.
* تشکل دانشجویی به سبک دانشگاه آزاد!
در حالی که خانواده بسیاری از دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی، از گرانی شهریههای این دانشگاه شکایت دارند، خبرهای رسیده از عملیات پنهانی برای تشکیل نهادها و تشکلهای بظاهر دانشجویی در این دانشگاه حکایت دارد تا بتوان از آنها در مقاطع خاص بعنوان اهرم فشار استفاده کرد! براساس این اخبار، مدتی جلساتی با حضور برخی متهمین فتنه 88، در ساختمان رسانهای دانشگاه آزاد در خیابان حافظ تهران برگزار میشود. این ساختمان، همان محلی است که پیش از این از سوی مقامات امنیتی مورد بازرسی قرار گرفته و اسنادی مهم و محرمانه و همچنین بولتنهایی ضد نظام از آن کشف و ضبط گردید. محمد-ق و احسان-م از بازداشت شدگان فتنه 88 و چهرههای مهم این جلسات، تلاش دارند با تغییر رویه برخی مطبوعات دانشگاه آزاد مثل روزنامه فرهیختگان و نیز برپایی یک خبرگزاری، تحول رسانهای به نفع یک جریان خاص را با بهرهگیری از امکانات دانشگاه آزاد اسلامی سازمان داده و سپس با ایجاد تشکلهای دانشجویی، این حلقه را کامل نمایند. ط-ه نیز که در ماههای اخیر مسئولیت قابل توجهی در دانشگاه آزاد پیدا کرده، از اعضاء ثابت این جلسات است.
تشکلسازی و تلاش برای تبدیل دانشگاه آزاد اسلامی به باشگاه یک جریان سیاسی خاص در حالی است که جریانات ارزشی و اصیل در طول سالیان گذشته برای ثبت تشکلهای خود، همیشه به در بسته خوردهاند و امکان فعالیت سیاسی و فرهنگی را پیدا نکردهاند.یقیناً صرف شهریههای دانشجویی برای اهداف و اغراض سیاسی و تشکلسازی، خلاف مقتضای امانتداری و رسالت دانشگاهی بوده و روی دیگر سوء استفاده از اموال دانشگاه آزاد و پولشویی است.
* اصغرزاده: حمایت اصلاحطلبان از روحانی عقبگرد بود
دبیر کل سابق یک حزب اصلاحطلب گفت روحانی اصلاحطلب نیست و اصلاحطلبان با حمایت از وی، تا قبل از سال 76 عقبنشینی کردند.
ابراهیم اصغرزاده، در پاسخ این سؤال عصر ایران که «دولت روحانی محصول بازی سیاسی هوشمندانه اصلاحطلبان بود یا محصول قناعت سیاسی اصلاحطلبان؟» اظهار داشت: اینکه بگوییم اصلاحطلبان در انتخابات سال 92 اشتباه سال 84 را تکرار نکردند و در نهایت بر روی روحانی اجماع کردند و بنابراین بازی سیاسی هوشمندانهای در پیش گرفتند، تفسیر دقیقی از رفتار و موقعیت سیاسی اصلاحطلبان نیست. اصلاحطلبان در روزهای آخر تبلیغات انتخاباتی، به ناچار بر روی روحانی اجماع کردند. قبل از آن چند روز آخر، برخی از اصلاحطلبان انتخابات را تحریم کرده بودند. اما نکته مهمتر این است که انتخابات سال 92 برای اصلاحطلبان، نوعی عقبگرد بود. ما در این انتخابات، کمپین خود را در آن سوی دوم خرداد 76 تشکیل دادیم. در حقیقت تمام دستاوردهای انتخابات سالهای 88، 84، 80 و 76 را پشت سر گذاشتیم و به قبل از این چهار دوره، عقبگرد کردیم.
وی در پاسخ این سؤال که «چرا؟ چون حسن روحانی سیاست مداری برآمده از جناح راست بود؟» میگوید: دقیقاً! چون که ما نتوانستیم کاندیداهای قویتری به صحنه انتخابات بیاوریم. خاتمی را کنار گذاشتیم، هاشمی را هم کنار گذاشتند و ما همین طور عقبنشینی کردیم.
عضو شورای شهر اول تهران با تصریح بر اینکه «پیروزی روحانی به معنای پیروزی اصلاحطلبان نبود» میگوید: اصلاحطلبان اگر سازمان اجتماعی خودشان را با استراتژی و هدف روشنی بازسازی میکردند و در سال 92 با کاندیدای خاص خودشان بازی انتخابات را میبردند، پیروز انتخابات بودند؛ نه اینکه با رحم اجارهای وارد انتخابات شوند و کاندیدایی را مورد حمایت قرار دهند که متعلق به جناح خودشان نیست.
هر چند که حمایت آنها از حسن روحانی، کار درستی بود اما این حمایت صحیح و سنجیده، دال بر این نیست که ما بگوییم اصلاحطلبان پیروز بازی انتخابات بودند.
وی میگوید که «اصلاحطلبان باید مانند سال 84 که پای معین ایستاد تا تأیید شد، نامزد اختصاصی خود را میآوردند» اما وقتی با این اشکال خبرنگار مواجه میشود که «ولی برخورداری از کاندیدای اختصاصی هم مانع از شکست اصلاحطلبان نشد»، میگوید: اصلاحطلبان حامی دکتر معین، ابتدا اعلام کرده بودند حکم حکومتی را نمیپذیرند؛ ولی وقتی با نقض ادعای خودشان وارد انتخابات شدند، حضورشان در انتخابات به ضررشان تمام شد. اصلاحطلبان باید به گونهای رفتار کنند که مردم بپذیرند که کنش سیاسی آنها صرفاً برای تأمین منافع خودشان نیست.
اصغرزاده سپس روحانی را فاقد گفتمان دانسته و میگوید: آقای روحانی هم دچار یک مشکل جدی است و آن اینکه، «اعتدال» یک گفتمان نیست، یک روش است. روحانی قادر نیست یک گفتمان عرضه کند و به همین دلیل، بخشی از محتوای گفتمان خودش را از نقد دوران احمدینژاد بیرون میکشد. اما این نوع تأمین محتوا برای گفتمان دولت، تا جایی کاربرد دارد. از جایی به بعد، مردم دیگر با نقد دولت احمدینژاد توسط روحانی و یارانش، راضی نمیشوند بلکه میخواهند ببینند خود این منتقدان دولت احمدینژاد چه کرده و چه میکنند.
وی همچنین با بیان اینکه روحانی باید در سازماندهی نیروهای اجتماعی خود از تجربه و مهارت اصلاحطلبان استفاده کند، میگوید: همه ما دیدیم که آقای روحانی در یک اقدام ساده مثل توزیع سبد کالا، چقدر به چهره خودش آسیب رساند. در یکی دو سفر استانی هم مرتکب اشتباه شد و این هم به وجهه او آسیب رساند. در صورتی که نیروهای اصلاحطلب در این حوزهها فوقالعاده تبحر دارند و میتوانند به او کمک بکنند. ... در این چند ماه گذشته، جامعه یکی دو اشتباه دولت روحانی را تحمل کرد؛ ولی معلوم نیست در آینده هم این صبوری و تحمل در جامعه وجود داشته باشد.
دولت روحانی باید از اشتباهاتی نظیر شیوه توزیع سبد کالا یا نحوه تعامل با مردم در سفرهای استانی، درس بگیرد. چنین اشتباهاتی را نباید تکرار کرد.اصغرزاده معتقد است: ستاد دولت متأسفانه ستاد ضعیفی است. در حوزه اقتصاد هم، به نظرم، برگهایی که دولت رو میکند، خیلی قوی نیست. بخشی از آنها، کپیبرداری از دولت هاشمی رفسنجانی و نسخههای ضعیف دولت دوران سازندگی است. بخش دیگری از این برگها و اقدامات، متناسب با شرایط روز است.
چوب تندروی دوستان را خوردیم... باز هم میخواهیم بخوریم!
قائم مقام حزب اعتماد ملی با اذعان به تعرض دو نشریه اصلاحطلب به اعتقادات دینی مردم طی چند ماه اخیر گفت همین تندرویها در زمانی که دولت و مجلس دست اصلاحطلبان بود، باعث چوب خوردن آنها شد.رسول منتجبنیا در گفتوگو با ایلنا با تأکید بر اینکه اصلاحطلبان نباید بهانه به دست افراطیون طیف مقابل دهند، اظهار کرد: ما در دوران اصلاحات چوب تندروی برخی از دوستانمان را خوردهایم. در آن دوران که مردم امیدوار شده و از اصلاحطلبان استقبال کردند و کمتر از یک سال دو قوه مجریه و مقننه را در اختیار اصلاحطلبان قرار دادند، متأسفانه به خاطر تندروی برخی دوستان بهانه به افراطیون داده شد و آنها نیز مبادرت به پروندهسازی و سند سازی علیه تمام اصلاحطلبان کرده و به دنبال بسیج کردن افکار عمومی علیه اصلاحطلبان بودند. در پی اشتباه چند نفر از اصلاحطلبان، طیف مقابل توانست از این شرایط برای به حاشیه راندن اصلاحطلبان بهره بگیرد.
وی گفت: ما مردمی داریم که خمیرمایه آنها تشرع و دینداری است از این رو در مصاحبهها و مطالب خود باید مراقب بود و در تعابیر احساساتی نشد و جملاتی را به کار نبرد که احساسات دینی مردم را جریحهدار کنیم. در چند ماهه اخیر دو نشریه به خاطر مسائل دینی توقیف شدهاند از این جهت نباید کوچکترین بهانهای را به طیف مقابل داد.آنچه در این اظهارات مسکوت مانده، این واقعیت است که هجمه به مقدسات دینی مردم، کار چند نفر خاص نبود بلکه جریانی سازمان یافته در دولت از طریق برخی وزارتخانهها نظیر ارشاد و با حمایت افراطیون مجلس ششم به این امر اهتمام داشت و امثال منتجبنیا نیز به اعتبار تعصبات باندی و اولویت دانستن باند و جناح بر اعتقادات دینی، سکوت توأم با رضایت از خود نشان میدهند؛ همچنان که اکنون نیز به جای اعتراض به هتاکی دو روزنامه آسمان و بهار، معترضان را «افراطیون» میخوانند و لابد با این حساب، ساکتینی نظیر وی «اعتدالیون» هستند!
انسانهای بالغ و صالح از شعار سبزها حمایت نمیکنند
اظهارات اخیر سیدهادی خامنهای، شماتت سبزهایی است که شعار غیرانسانی نه غزه نه لبنان سر دادند.داریوش سجادی همکار سابق نشریات اصلاحطلب و مشاور مهدی کروبی نوشت؛ حجتالاسلام هادی خامنهای با این اظهارات دست به شماتت رفتار سبزهایی بزنند که شعار قابل ملامت «نه غزه- نه لبنان، جانم فدای ایران» را بیتالغزل تجمعات اعتراضی خود در سال 88 کرده بودند. متاسفانه این واقعیت زشت و جبرانناپذیر در پرونده غوغائیان سال 88 ثبت شد که با طرح این شعار، خود و اصالت حرکت خود را در میانه جنبشهای اصیل و آزادیخواهانه و ظلمستیزانه جهان غیر قابل دفاع و اعتنا و بیاعتبار کردند.وی میافزاید: شعار «نه غزه- نه لبنان، جانم فدای ایران» یکی از زشتترین شعارهایی بود که به نام جنبش سبز در تاریخچه تحولات سیاسی ایران و ایرانیانی ثبت و ماندگار شد که تا پیش از این ادعاهای انساندوستی ایشان سقف آسمان را میشکافت. جامعه رشید و انسانهای بالغ و صالح اخلاقا و منطقا موظف به تشریک مساعی در امور انسانی هستند.
یادآور میشود سیدهادی خامنهای دبیرکل مجمع نیروهای خط امام (از گروههای اصلاحطلب) اخیرا در ملاقات «شورای احیای انجمنهای اسلامی دانشجویان» گفته بود: «من معتقدم وظیفه هر دولتی در ایران این است که به لبنان و فلسطین، غزه و سوریه کمک کند، حمایت از آنها برای ما حیاتی است. اگر به همبستگی اسلامی و انسانی هم، کسی معتقد نباشد ولی برای حفظ امنیت خود باید از آنان حمایت کنیم... بحث فلسطین برای نظام ما یک مسئله اساسی است. از همان آغاز فعالیت انقلاب در سال 41، امام درباره اسرائیل صحبت کرد. باید عمیق بود و نباید بیمطالعه و احساساتی تحت تاثیر قرار گرفت. امروزه یکی از خط قرمزهای توده مردم ما، بحث اسرائیل است»
یادآور میشود فتنهگران منافق با وجود تصریح بر شعار نه غزه نه لبنان در روز قدس سال 88، 25 بهمن 89 به بهانه حمایت از انقلاب مردم مصر و تونس، آشوب تازهای را تدارک دیدند که با عدم استقبال مردم ناکام ماند اما در عین حال بیصداقتی این طیف را نشان داد.
* چرا وزیر ارشاد واقعیات را با شایعات اشتباه گرفت؟!
وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی در حاشیه جلسه دیروز هیئت دولت خبر دعوت از «یدالله رویایی» (شاعر ضددین و ملحد فراری) را «شایعه» خواند و با ابراز گله از رسانهها گفت:«وزارت ارشاد از این شاعر برای حضور در تهران دعوت نکرده است و اصحاب فکر باید واقعیات را آنگونه که هست بیان کنند»!اظهارات علی جنتی در حالی است که از 3 روز پیش سخنگوی رسمی جشنواره شعر فجر در 3 مصاحبه تفصیلی با خبرگزاریهای فارس، مهر و ... اعلام کرد که این جشنواره از «یدالله رویایی» برای بازگشت به تهران دعوت کرده است و حتی برای هماهنگی حضور و شعرخوانی این شاعر ضد انقلاب و ملحد در جشنواره، رایزنی تلفنی نیز صورت گرفته است. همچنین خبرگزاری کتاب ایران «ایبنا» (ارگان رسمی وزارت ارشاد) نه تنها روز دوشنبه خبر دعوت رسمی از «یدالله رویایی» را منتشر کرد، بلکه کوشید تا در مصاحبه با یکی از شاعران متعهد انقلاب از وی برای این اقدام غیرقابل توجیه وزارت ارشاد تائیدیه بگیرد و القاء کند که سفر شاعران ایرانی خارج از کشور به تهران، سبب غنای فرهنگی جشنواره شعر فجر میشود!
به نظر میرسد حضور برخی عوامل فتنه و یا مرعوب در برابر جریانهای روشنفکری بیمار در بخشهای کلیدی وزارت ارشاد کار را برای آقای وزیر سخت کرده است و این چندمین باری است که علی جنتی مجبور به تکذیب اقدامات در دست انجام حوزه تحت مسئولیتش میشود. علیرغم اعلام قبلی معاونت فرهنگی این وزارتخانه برای صدور اجازه انتشار آثار صادق هدایت، وزیر ارشاد در مصاحبه دیروز خود در حاشیه جلسه هیئت دولت گفت که خبر انتشار آثار هدایت نیز شایعه است و افزود: «متاسفانه شایعه در کشور خیلی رواج دارد»!
کیهان اگرچه از موضع وزیر ارشاد علیه هنرمندان ضددین خرسند است، اما به نظر میرسد برخی معاونین و مشاورین وزیر ارشاد اطلاعات نادرستی را به ایشان منتقل میکنند و همین سبب میشود که آقای جنتی واقعیات را با شایعات اشتباه بگیرد، چون در ماههای گذشته تجلیل از چهرههای فرهنگی ضددینی و ضدمردمی روند پرشتابی به خود گرفته است، چنانکه تنها طی یک هفته گذشته در جشنواره ادبیات نمایشی از محمود دولتآبادی (نویسنده پوچگرای رمان کلنل و از اعضاء کانون غیرقانونی نویسندگان) تجلیل شد، چندین جایزه جشنواره مطبوعات نیز به نویسندگان نشریات توقیف شده مانند «آسمان» تعلق گرفت و از آن مهمتر انتخاب همکار «ویژه» BBC فرجالله صبا به عنوان پیشکسوت مطبوعاتی تقدیر به عمل آمد. همچنین آقای وزیر خواهان بازگشایی انجمن منحله صنفی روزنامهنگاران شدند که بسیاری از اعضاء آن اکنون از کشور فراریاند. از دیگر سو، در هفته گذشته اعلام شد که معاونت هنری وزارت ارشاد با همکاری دو سازمان دیگر درصدد اهداء نشان بینالمللی به موزه خانه احمد شاملوست که علیرغم انتقاد رسانههای مختلف، وزیر ارشاد و معاونت مربوطه برای آن جوابی نداشتهاند و دست کم، شایعه اهداء این نشان را رد نکردهاند.
* تشکل دانشجویی به سبک دانشگاه آزاد!
در حالی که خانواده بسیاری از دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی، از گرانی شهریههای این دانشگاه شکایت دارند، خبرهای رسیده از عملیات پنهانی برای تشکیل نهادها و تشکلهای بظاهر دانشجویی در این دانشگاه حکایت دارد تا بتوان از آنها در مقاطع خاص بعنوان اهرم فشار استفاده کرد! براساس این اخبار، مدتی جلساتی با حضور برخی متهمین فتنه 88، در ساختمان رسانهای دانشگاه آزاد در خیابان حافظ تهران برگزار میشود. این ساختمان، همان محلی است که پیش از این از سوی مقامات امنیتی مورد بازرسی قرار گرفته و اسنادی مهم و محرمانه و همچنین بولتنهایی ضد نظام از آن کشف و ضبط گردید. محمد-ق و احسان-م از بازداشت شدگان فتنه 88 و چهرههای مهم این جلسات، تلاش دارند با تغییر رویه برخی مطبوعات دانشگاه آزاد مثل روزنامه فرهیختگان و نیز برپایی یک خبرگزاری، تحول رسانهای به نفع یک جریان خاص را با بهرهگیری از امکانات دانشگاه آزاد اسلامی سازمان داده و سپس با ایجاد تشکلهای دانشجویی، این حلقه را کامل نمایند. ط-ه نیز که در ماههای اخیر مسئولیت قابل توجهی در دانشگاه آزاد پیدا کرده، از اعضاء ثابت این جلسات است.
تشکلسازی و تلاش برای تبدیل دانشگاه آزاد اسلامی به باشگاه یک جریان سیاسی خاص در حالی است که جریانات ارزشی و اصیل در طول سالیان گذشته برای ثبت تشکلهای خود، همیشه به در بسته خوردهاند و امکان فعالیت سیاسی و فرهنگی را پیدا نکردهاند.یقیناً صرف شهریههای دانشجویی برای اهداف و اغراض سیاسی و تشکلسازی، خلاف مقتضای امانتداری و رسالت دانشگاهی بوده و روی دیگر سوء استفاده از اموال دانشگاه آزاد و پولشویی است.
* اصغرزاده: حمایت اصلاحطلبان از روحانی عقبگرد بود
دبیر کل سابق یک حزب اصلاحطلب گفت روحانی اصلاحطلب نیست و اصلاحطلبان با حمایت از وی، تا قبل از سال 76 عقبنشینی کردند.
ابراهیم اصغرزاده، در پاسخ این سؤال عصر ایران که «دولت روحانی محصول بازی سیاسی هوشمندانه اصلاحطلبان بود یا محصول قناعت سیاسی اصلاحطلبان؟» اظهار داشت: اینکه بگوییم اصلاحطلبان در انتخابات سال 92 اشتباه سال 84 را تکرار نکردند و در نهایت بر روی روحانی اجماع کردند و بنابراین بازی سیاسی هوشمندانهای در پیش گرفتند، تفسیر دقیقی از رفتار و موقعیت سیاسی اصلاحطلبان نیست. اصلاحطلبان در روزهای آخر تبلیغات انتخاباتی، به ناچار بر روی روحانی اجماع کردند. قبل از آن چند روز آخر، برخی از اصلاحطلبان انتخابات را تحریم کرده بودند. اما نکته مهمتر این است که انتخابات سال 92 برای اصلاحطلبان، نوعی عقبگرد بود. ما در این انتخابات، کمپین خود را در آن سوی دوم خرداد 76 تشکیل دادیم. در حقیقت تمام دستاوردهای انتخابات سالهای 88، 84، 80 و 76 را پشت سر گذاشتیم و به قبل از این چهار دوره، عقبگرد کردیم.
وی در پاسخ این سؤال که «چرا؟ چون حسن روحانی سیاست مداری برآمده از جناح راست بود؟» میگوید: دقیقاً! چون که ما نتوانستیم کاندیداهای قویتری به صحنه انتخابات بیاوریم. خاتمی را کنار گذاشتیم، هاشمی را هم کنار گذاشتند و ما همین طور عقبنشینی کردیم.
عضو شورای شهر اول تهران با تصریح بر اینکه «پیروزی روحانی به معنای پیروزی اصلاحطلبان نبود» میگوید: اصلاحطلبان اگر سازمان اجتماعی خودشان را با استراتژی و هدف روشنی بازسازی میکردند و در سال 92 با کاندیدای خاص خودشان بازی انتخابات را میبردند، پیروز انتخابات بودند؛ نه اینکه با رحم اجارهای وارد انتخابات شوند و کاندیدایی را مورد حمایت قرار دهند که متعلق به جناح خودشان نیست.
هر چند که حمایت آنها از حسن روحانی، کار درستی بود اما این حمایت صحیح و سنجیده، دال بر این نیست که ما بگوییم اصلاحطلبان پیروز بازی انتخابات بودند.
وی میگوید که «اصلاحطلبان باید مانند سال 84 که پای معین ایستاد تا تأیید شد، نامزد اختصاصی خود را میآوردند» اما وقتی با این اشکال خبرنگار مواجه میشود که «ولی برخورداری از کاندیدای اختصاصی هم مانع از شکست اصلاحطلبان نشد»، میگوید: اصلاحطلبان حامی دکتر معین، ابتدا اعلام کرده بودند حکم حکومتی را نمیپذیرند؛ ولی وقتی با نقض ادعای خودشان وارد انتخابات شدند، حضورشان در انتخابات به ضررشان تمام شد. اصلاحطلبان باید به گونهای رفتار کنند که مردم بپذیرند که کنش سیاسی آنها صرفاً برای تأمین منافع خودشان نیست.
اصغرزاده سپس روحانی را فاقد گفتمان دانسته و میگوید: آقای روحانی هم دچار یک مشکل جدی است و آن اینکه، «اعتدال» یک گفتمان نیست، یک روش است. روحانی قادر نیست یک گفتمان عرضه کند و به همین دلیل، بخشی از محتوای گفتمان خودش را از نقد دوران احمدینژاد بیرون میکشد. اما این نوع تأمین محتوا برای گفتمان دولت، تا جایی کاربرد دارد. از جایی به بعد، مردم دیگر با نقد دولت احمدینژاد توسط روحانی و یارانش، راضی نمیشوند بلکه میخواهند ببینند خود این منتقدان دولت احمدینژاد چه کرده و چه میکنند.
وی همچنین با بیان اینکه روحانی باید در سازماندهی نیروهای اجتماعی خود از تجربه و مهارت اصلاحطلبان استفاده کند، میگوید: همه ما دیدیم که آقای روحانی در یک اقدام ساده مثل توزیع سبد کالا، چقدر به چهره خودش آسیب رساند. در یکی دو سفر استانی هم مرتکب اشتباه شد و این هم به وجهه او آسیب رساند. در صورتی که نیروهای اصلاحطلب در این حوزهها فوقالعاده تبحر دارند و میتوانند به او کمک بکنند. ... در این چند ماه گذشته، جامعه یکی دو اشتباه دولت روحانی را تحمل کرد؛ ولی معلوم نیست در آینده هم این صبوری و تحمل در جامعه وجود داشته باشد.
دولت روحانی باید از اشتباهاتی نظیر شیوه توزیع سبد کالا یا نحوه تعامل با مردم در سفرهای استانی، درس بگیرد. چنین اشتباهاتی را نباید تکرار کرد.اصغرزاده معتقد است: ستاد دولت متأسفانه ستاد ضعیفی است. در حوزه اقتصاد هم، به نظرم، برگهایی که دولت رو میکند، خیلی قوی نیست. بخشی از آنها، کپیبرداری از دولت هاشمی رفسنجانی و نسخههای ضعیف دولت دوران سازندگی است. بخش دیگری از این برگها و اقدامات، متناسب با شرایط روز است.
چوب تندروی دوستان را خوردیم... باز هم میخواهیم بخوریم!
قائم مقام حزب اعتماد ملی با اذعان به تعرض دو نشریه اصلاحطلب به اعتقادات دینی مردم طی چند ماه اخیر گفت همین تندرویها در زمانی که دولت و مجلس دست اصلاحطلبان بود، باعث چوب خوردن آنها شد.رسول منتجبنیا در گفتوگو با ایلنا با تأکید بر اینکه اصلاحطلبان نباید بهانه به دست افراطیون طیف مقابل دهند، اظهار کرد: ما در دوران اصلاحات چوب تندروی برخی از دوستانمان را خوردهایم. در آن دوران که مردم امیدوار شده و از اصلاحطلبان استقبال کردند و کمتر از یک سال دو قوه مجریه و مقننه را در اختیار اصلاحطلبان قرار دادند، متأسفانه به خاطر تندروی برخی دوستان بهانه به افراطیون داده شد و آنها نیز مبادرت به پروندهسازی و سند سازی علیه تمام اصلاحطلبان کرده و به دنبال بسیج کردن افکار عمومی علیه اصلاحطلبان بودند. در پی اشتباه چند نفر از اصلاحطلبان، طیف مقابل توانست از این شرایط برای به حاشیه راندن اصلاحطلبان بهره بگیرد.
وی گفت: ما مردمی داریم که خمیرمایه آنها تشرع و دینداری است از این رو در مصاحبهها و مطالب خود باید مراقب بود و در تعابیر احساساتی نشد و جملاتی را به کار نبرد که احساسات دینی مردم را جریحهدار کنیم. در چند ماهه اخیر دو نشریه به خاطر مسائل دینی توقیف شدهاند از این جهت نباید کوچکترین بهانهای را به طیف مقابل داد.آنچه در این اظهارات مسکوت مانده، این واقعیت است که هجمه به مقدسات دینی مردم، کار چند نفر خاص نبود بلکه جریانی سازمان یافته در دولت از طریق برخی وزارتخانهها نظیر ارشاد و با حمایت افراطیون مجلس ششم به این امر اهتمام داشت و امثال منتجبنیا نیز به اعتبار تعصبات باندی و اولویت دانستن باند و جناح بر اعتقادات دینی، سکوت توأم با رضایت از خود نشان میدهند؛ همچنان که اکنون نیز به جای اعتراض به هتاکی دو روزنامه آسمان و بهار، معترضان را «افراطیون» میخوانند و لابد با این حساب، ساکتینی نظیر وی «اعتدالیون» هستند!
انسانهای بالغ و صالح از شعار سبزها حمایت نمیکنند
اظهارات اخیر سیدهادی خامنهای، شماتت سبزهایی است که شعار غیرانسانی نه غزه نه لبنان سر دادند.داریوش سجادی همکار سابق نشریات اصلاحطلب و مشاور مهدی کروبی نوشت؛ حجتالاسلام هادی خامنهای با این اظهارات دست به شماتت رفتار سبزهایی بزنند که شعار قابل ملامت «نه غزه- نه لبنان، جانم فدای ایران» را بیتالغزل تجمعات اعتراضی خود در سال 88 کرده بودند. متاسفانه این واقعیت زشت و جبرانناپذیر در پرونده غوغائیان سال 88 ثبت شد که با طرح این شعار، خود و اصالت حرکت خود را در میانه جنبشهای اصیل و آزادیخواهانه و ظلمستیزانه جهان غیر قابل دفاع و اعتنا و بیاعتبار کردند.وی میافزاید: شعار «نه غزه- نه لبنان، جانم فدای ایران» یکی از زشتترین شعارهایی بود که به نام جنبش سبز در تاریخچه تحولات سیاسی ایران و ایرانیانی ثبت و ماندگار شد که تا پیش از این ادعاهای انساندوستی ایشان سقف آسمان را میشکافت. جامعه رشید و انسانهای بالغ و صالح اخلاقا و منطقا موظف به تشریک مساعی در امور انسانی هستند.
یادآور میشود سیدهادی خامنهای دبیرکل مجمع نیروهای خط امام (از گروههای اصلاحطلب) اخیرا در ملاقات «شورای احیای انجمنهای اسلامی دانشجویان» گفته بود: «من معتقدم وظیفه هر دولتی در ایران این است که به لبنان و فلسطین، غزه و سوریه کمک کند، حمایت از آنها برای ما حیاتی است. اگر به همبستگی اسلامی و انسانی هم، کسی معتقد نباشد ولی برای حفظ امنیت خود باید از آنان حمایت کنیم... بحث فلسطین برای نظام ما یک مسئله اساسی است. از همان آغاز فعالیت انقلاب در سال 41، امام درباره اسرائیل صحبت کرد. باید عمیق بود و نباید بیمطالعه و احساساتی تحت تاثیر قرار گرفت. امروزه یکی از خط قرمزهای توده مردم ما، بحث اسرائیل است»
یادآور میشود فتنهگران منافق با وجود تصریح بر شعار نه غزه نه لبنان در روز قدس سال 88، 25 بهمن 89 به بهانه حمایت از انقلاب مردم مصر و تونس، آشوب تازهای را تدارک دیدند که با عدم استقبال مردم ناکام ماند اما در عین حال بیصداقتی این طیف را نشان داد.