یک الگوی دیگر همواره در جمهوری اسلامی ایران بویژه در حوزه سیاست خارجی مطرح بوده و آن الگوی مقاومت است.
به گزارش شهداي ايران به نقل از تسنیم،سید عابدین نورالدینی در مطلبی که با عنوان«حقوق بشر علیه روحانی!»در ستون یادداشت روز،روزنامه وطن امروز به چاپ رساند در رابطه با سیاست خارجی دولت یازدهم و و همینطور رویکرد وزارت امور خارجه اینگونه نوشت:
خب! قرار نیست و اکنون زمان آن نیست که بخواهیم تحقق پیشبینیها درباره تبعات گارد باز دولت در مناسبات خارجی را گوشزد کنیم ولی به هر حال به نظر میرسد لایههای مختلف جامعه نسبت به رویکرد وزارت امور خارجه در حوزههای خارجی نگاهی مردد دارند. به هر حال ما در حال آزمون الگوی یک جریان سیاسی مشخص در حوزه سیاست خارجی هستیم که البته اگر مبدعان، حامیان و متصدیان آن قائل به صداقت باشند بزودی نتایج آن برای عموم واضح و ملموس خواهد شد. در مقابل این الگو، یک الگوی دیگر همواره در جمهوری اسلامی ایران بویژه در حوزه سیاست خارجی مطرح بوده و آن الگوی مقاومت است. به هر حال به نظر میرسید جامعه نیاز به یک دوره آزمون الگوی فعلی - ولو کوتاهمدت- در سیاست خارجی داشت تا در حوزه بیرونی، نظام و مردم به یک جمعبندی نهایی و انسجام برسند. اکنون به مرور بستر و پایههای این انسجام در حال شکلگیری است. در کنار این موضوع اما به نظر میرسد نمای بیرونی این تصمیم و جهتگیری نظام چندان مناسب و مساعد نبوده است.
به عبارتی پیام این اقدام جمهوری اسلامی ایران، نه تنها آنگونه که باید دریافت نشد بلکه برداشت متفاوتی از آن صورت گرفت. البته رفتار برخی مقامات دولت و برخی اظهارنظرهای نادرست هم در شکلگیری این ذهنیت بیرونی تاثیرگذار بود. کاملا مشخص است و برای این استدلال میتوان گزارههای شهودی و اثباتی متعددی آورد که ایالات متحده به عنوان محور 1+5 و عامل اصلی مقابله و مخالفت با ایران، برآورد خطرناک و نادرستی از نتیجه انتخابات 24 خرداد 92 و جهتگیری نظام برای دور جدید گفتوگوهای هستهای دارد.این جمله گزاف باراک اوباما که «روحانی محصول تحریمهاست» را باید همواره مورد توجه قرار داد؛ رئیسجمهور آمریکا اکنون معتقد است تشدید تحریمها، یعنی سازوکار او در قبال ایران جواب داده و تا سطح انتخاب رئیسجمهور اثرگذار بوده است. البته در ایجاد این ذهنیت، خود دولتیها نیز نقش داشتهاند.
جهتگیری آقای روحانی در انتخابات 92 و چینش شعارها و ادبیات تبلیغاتی وی پیام اثرگذاری تحریمها را مخابره میکرد. آقای رئیسجمهور حتی پس از انتخاب نیز این رویه را ادامه داد. وقتی گفته میشود خزانه خالی است در واقع وجه دیگری از گزاره اثرگذاری تحریمها برای آمریکاییها نمودار میشود. به هر حال اکنون هیات حاکمه آمریکا به اثرگذاری تحریمها در ایران معتقدند و فقط سادهلوحان میتوانند باور کنند آنان از تحریمها چشمپوشی میکنند.شاید مهمترین سوالی که اکنون مطرح است، این باشد که آقای روحانی آیا از عواقب چنین اظهارنظرهایی بیخبر است؟ و از بیان آن دنبال چیست؟به مرور شاید جواب این سوالات آشکار شود اما به هر حال میتوان با قطعیت گفت آقای روحانی اشتباه میکند! آمریکاییها غیرقابل اعتمادند. شاید در دیدارهایی که مقامات این دولت با مقامات همسایه ترکمان برگزار کردهاند، این واقعیت بارها از سوی نخستوزیر یا وزیر خارجه ترکیه اذعان شده باشد. آنچه لااقل طی چند سال اخیر در منطقه رخ داد، میتواند یک کلاس آموزش بویژه در حوزه نحوه تعامل با آمریکا باشد. پیام اصلی انقلابهای اخیر منطقه «بیاعتمادی به آمریکا» است.
از سوی دیگر چه دلیلی وجود دارد که تصور شود آمریکا حضور جریان فکری فعلی بر مسند قدرت را در ایران ترجیح دهد؟ وقتی آمریکاییها به این باور میرسند که تحریمها در ایران رئیسجمهور عوض میکند، آیا نسبت به منتخب متعهد میشوند یا به ابزار تغییر؟ آمریکاییها توافق ژنو را محصول اثرگذاری تحریمها میدانند. این را هزاران بار تاکنون گفتهاند از رئیسجمهور تا دیگر سطوح. آنها گفتهاند «تحریمها ایران را پای میز مذاکره آورده است.» بنابراین آنها بیشتر از آنکه به شخص متکی باشند به عوامل تغییر وابستهاند. البته تاکید میشود این معادله برآورد آمریکاییهاست. در معادله آمریکاییها تحریمها باید بماند. آنها حتی برچیدهشدن همه برنامه هستهای ایران را بهای کمی در مقابل رفعتحریمها میدانند.
اکنون که به غلط این آدرس به آمریکاییها داده شده که تحریمها اثرگذار است، آنها تحریمها را ستونفقرات برنامههای فشار خود علیه ایران میدانند. شاهد دیگری برای اینکه نشان داده شود رویکرد آنان نه تعامل بلکه دشمنی است، برجستهکردن سایر بهانهها برای فشار بر ایران است. اکنون که توافق ژنو برطرفکننده نگرانیهای هستهای آمریکاست، پس دلیل دیگر اظهارنظرها و فشارها به ایران چیست؟ چرا همزمان موضوع حقوق بشر مطرح است. چرا وزارت خارجه جان کری بهرغم مذاکرات هستهای، فشار به بهانه حقوقبشر را علیه ایران کلید میزند؟ چرا اشتون با مهره اصلی غرب در ایران در موضوع حقوقبشر دیدار میکند؟ جواب همه اینها یکی است؛ حقوق بشر بخشی از پازلی است که آمریکا برای ایران چیده است.
پازلی که اظهارات دیروز بانکیمون و انتقادات حقوقبشری او از رئیسجمهور نشان داد؛ آقای روحانی باید بیشتر از قبل حواس خود را جمع کند. اکنون بهانههای آمریکا علیه خود آقای روحانی نیز استفاده میشود. آمریکا برای پیگیری اهداف بلندمدت خود نه آقای روحانی - که وابستگی او به جمهوری اسلامی قابل تشکیک نیست- بلکه دوستان نزدیک خود را نیز به چشم ابزار مینگرد. ابزاری که زمینهساز اهداف بلندتر و اصلی خواهند شد. آمریکا هیچ قراری با کسی ندارد! پس وقتی اشتون مهرههای آمریکا در ایران را کوک میکند، آقای رئیسجمهور باید بیشتر از دیگران نگران شود.
اینکه تحریمها اثرگذار است یا نه قابل بحث نیست. اما این موضوع که انقضای تحریمها چه زمانی است، مهمترین و اصلیترین بحث در این حوزه است. این جمله جان کری را بخوانید و قضاوت با شما. او پس از توافق ژنو به کنگره رفت تا درباره توافق توضیح دهد. او گفت: «تحریمها ایران را وادار به تسلیم نمیکند و ادامه این وضعیت موجب تفرقه بین آمریکا و شرکای اروپایی خواهد شد».
خب! قرار نیست و اکنون زمان آن نیست که بخواهیم تحقق پیشبینیها درباره تبعات گارد باز دولت در مناسبات خارجی را گوشزد کنیم ولی به هر حال به نظر میرسد لایههای مختلف جامعه نسبت به رویکرد وزارت امور خارجه در حوزههای خارجی نگاهی مردد دارند. به هر حال ما در حال آزمون الگوی یک جریان سیاسی مشخص در حوزه سیاست خارجی هستیم که البته اگر مبدعان، حامیان و متصدیان آن قائل به صداقت باشند بزودی نتایج آن برای عموم واضح و ملموس خواهد شد. در مقابل این الگو، یک الگوی دیگر همواره در جمهوری اسلامی ایران بویژه در حوزه سیاست خارجی مطرح بوده و آن الگوی مقاومت است. به هر حال به نظر میرسید جامعه نیاز به یک دوره آزمون الگوی فعلی - ولو کوتاهمدت- در سیاست خارجی داشت تا در حوزه بیرونی، نظام و مردم به یک جمعبندی نهایی و انسجام برسند. اکنون به مرور بستر و پایههای این انسجام در حال شکلگیری است. در کنار این موضوع اما به نظر میرسد نمای بیرونی این تصمیم و جهتگیری نظام چندان مناسب و مساعد نبوده است.
به عبارتی پیام این اقدام جمهوری اسلامی ایران، نه تنها آنگونه که باید دریافت نشد بلکه برداشت متفاوتی از آن صورت گرفت. البته رفتار برخی مقامات دولت و برخی اظهارنظرهای نادرست هم در شکلگیری این ذهنیت بیرونی تاثیرگذار بود. کاملا مشخص است و برای این استدلال میتوان گزارههای شهودی و اثباتی متعددی آورد که ایالات متحده به عنوان محور 1+5 و عامل اصلی مقابله و مخالفت با ایران، برآورد خطرناک و نادرستی از نتیجه انتخابات 24 خرداد 92 و جهتگیری نظام برای دور جدید گفتوگوهای هستهای دارد.این جمله گزاف باراک اوباما که «روحانی محصول تحریمهاست» را باید همواره مورد توجه قرار داد؛ رئیسجمهور آمریکا اکنون معتقد است تشدید تحریمها، یعنی سازوکار او در قبال ایران جواب داده و تا سطح انتخاب رئیسجمهور اثرگذار بوده است. البته در ایجاد این ذهنیت، خود دولتیها نیز نقش داشتهاند.
جهتگیری آقای روحانی در انتخابات 92 و چینش شعارها و ادبیات تبلیغاتی وی پیام اثرگذاری تحریمها را مخابره میکرد. آقای رئیسجمهور حتی پس از انتخاب نیز این رویه را ادامه داد. وقتی گفته میشود خزانه خالی است در واقع وجه دیگری از گزاره اثرگذاری تحریمها برای آمریکاییها نمودار میشود. به هر حال اکنون هیات حاکمه آمریکا به اثرگذاری تحریمها در ایران معتقدند و فقط سادهلوحان میتوانند باور کنند آنان از تحریمها چشمپوشی میکنند.شاید مهمترین سوالی که اکنون مطرح است، این باشد که آقای روحانی آیا از عواقب چنین اظهارنظرهایی بیخبر است؟ و از بیان آن دنبال چیست؟به مرور شاید جواب این سوالات آشکار شود اما به هر حال میتوان با قطعیت گفت آقای روحانی اشتباه میکند! آمریکاییها غیرقابل اعتمادند. شاید در دیدارهایی که مقامات این دولت با مقامات همسایه ترکمان برگزار کردهاند، این واقعیت بارها از سوی نخستوزیر یا وزیر خارجه ترکیه اذعان شده باشد. آنچه لااقل طی چند سال اخیر در منطقه رخ داد، میتواند یک کلاس آموزش بویژه در حوزه نحوه تعامل با آمریکا باشد. پیام اصلی انقلابهای اخیر منطقه «بیاعتمادی به آمریکا» است.
از سوی دیگر چه دلیلی وجود دارد که تصور شود آمریکا حضور جریان فکری فعلی بر مسند قدرت را در ایران ترجیح دهد؟ وقتی آمریکاییها به این باور میرسند که تحریمها در ایران رئیسجمهور عوض میکند، آیا نسبت به منتخب متعهد میشوند یا به ابزار تغییر؟ آمریکاییها توافق ژنو را محصول اثرگذاری تحریمها میدانند. این را هزاران بار تاکنون گفتهاند از رئیسجمهور تا دیگر سطوح. آنها گفتهاند «تحریمها ایران را پای میز مذاکره آورده است.» بنابراین آنها بیشتر از آنکه به شخص متکی باشند به عوامل تغییر وابستهاند. البته تاکید میشود این معادله برآورد آمریکاییهاست. در معادله آمریکاییها تحریمها باید بماند. آنها حتی برچیدهشدن همه برنامه هستهای ایران را بهای کمی در مقابل رفعتحریمها میدانند.
اکنون که به غلط این آدرس به آمریکاییها داده شده که تحریمها اثرگذار است، آنها تحریمها را ستونفقرات برنامههای فشار خود علیه ایران میدانند. شاهد دیگری برای اینکه نشان داده شود رویکرد آنان نه تعامل بلکه دشمنی است، برجستهکردن سایر بهانهها برای فشار بر ایران است. اکنون که توافق ژنو برطرفکننده نگرانیهای هستهای آمریکاست، پس دلیل دیگر اظهارنظرها و فشارها به ایران چیست؟ چرا همزمان موضوع حقوق بشر مطرح است. چرا وزارت خارجه جان کری بهرغم مذاکرات هستهای، فشار به بهانه حقوقبشر را علیه ایران کلید میزند؟ چرا اشتون با مهره اصلی غرب در ایران در موضوع حقوقبشر دیدار میکند؟ جواب همه اینها یکی است؛ حقوق بشر بخشی از پازلی است که آمریکا برای ایران چیده است.
پازلی که اظهارات دیروز بانکیمون و انتقادات حقوقبشری او از رئیسجمهور نشان داد؛ آقای روحانی باید بیشتر از قبل حواس خود را جمع کند. اکنون بهانههای آمریکا علیه خود آقای روحانی نیز استفاده میشود. آمریکا برای پیگیری اهداف بلندمدت خود نه آقای روحانی - که وابستگی او به جمهوری اسلامی قابل تشکیک نیست- بلکه دوستان نزدیک خود را نیز به چشم ابزار مینگرد. ابزاری که زمینهساز اهداف بلندتر و اصلی خواهند شد. آمریکا هیچ قراری با کسی ندارد! پس وقتی اشتون مهرههای آمریکا در ایران را کوک میکند، آقای رئیسجمهور باید بیشتر از دیگران نگران شود.
اینکه تحریمها اثرگذار است یا نه قابل بحث نیست. اما این موضوع که انقضای تحریمها چه زمانی است، مهمترین و اصلیترین بحث در این حوزه است. این جمله جان کری را بخوانید و قضاوت با شما. او پس از توافق ژنو به کنگره رفت تا درباره توافق توضیح دهد. او گفت: «تحریمها ایران را وادار به تسلیم نمیکند و ادامه این وضعیت موجب تفرقه بین آمریکا و شرکای اروپایی خواهد شد».