به گزارش شهدای ایران به نقل از ایسنا اسماعیل دهقان می گوید: 18 ساله بودم به جبهه رفتم و در عملیاتهایی همچون «عملیات بیتالمقدس» و «فتحالمبین» حضور داشتم.
حضور در جبهه یک وظیفه عمومی و شرعی همه ما بود. کشور ما کشور اسلامی بود و ما نیز برای دفاع از جان و مال خویش در جنگ شرکت کردیم و با تمام دردهایی که به عنوان یک جانباز شیمیایی دارم اما، به پای عقیده خود ایستادهام.
برای جانبازان و خانوادههای شهدا بهترین کمک، سرکشی مردم و مسئولان و به یادآنها بودن است.
در عملیات «بیتالمقدس» بر اثر اصابت ترکش به ناحیه گردن بیهوش شدم و رزمندگان گمان می کردند که شهید شده ام. به همین خاطر مرا به میان شهدا بردند و کفن پوش کردند و من همه این لحظات را میدیدم ولی چون نمیتوانستم حرکت کنم هیچ کاری از دستم برنمیآمد.
هشت روز در سردخانه بودم. ابتدا مرا به اهواز و بعد به اراک به عنوان شهید انتقال دادند. روزی به دلیل قطعی برق بدنم گرم شد و نگهبان سردخانه که برای سرکشی به شهدا آمده بود با باز کردن درب کشوی من دید که چشمان من باز است و فرار کرد و من خودم با پای خودم از «کشو» با همان کفن بیرون آمدم.