هرچند در نهایت پس از هشت سال، آتش جنگ عراق علیه ایران فرو نشست و «نادر» اسلحه و تنفنگش را کنار گذاشت،ولی این بار سلاح قلم را بدست گرفت تا از اقیانوس بیکران معارف جنگ «دریابانی» کند.
به گزارش شهداي ايران به نقل از خبرگزاری دانشجویان ایران ، نام خبرنگار شهید«نادر دریان» با انتشار بسیاری از اخبار مربوط به هشت سال دفاع مقدس مانند: فاش کردن اسنادی دال بر شهادت فجیع 6000 اسیرایرانی توسط بعثیهای عراقی، چگونگی باز جویی از اسرای ایرانی با «اَره» ، تکاپوی فرانسه برای جلوگیری از انتشار اسناد همکاریهای تسلیحاتی این کشور با صدام در جنگ تحمیلی علیه ایران و آخرین سفیر بعثیها در واشنگتن از تحویل بمبهای خوشهای به صدام پرده برداشت، پیوند خورده است.
نادر دریابان که از دانشجویان برتر در رشته مهندسی نفت بود، با آغاز جنگ مثل همه فرزندان این مرز و بوم لباس رزمندگی به تن کرد تا از وطن دفاع کند. به جبهه رفت و اسلحه بدست گرفت تا مبادا وجبی از خاکی که «آرش کمانگیر» تا پای جانش آن را به سر حد خود رسانده بود، کم شود. هرچند در نهایت پس از هشت سال آتش جنگ عراق علیه ایران فرو نشست و «نادر» اسلحه و تنفنگ را کنار گذاشت و این بار سلاح قلم را بدست گرفت تا از اقیانوس بیکران معارف جنگ «دریابان»ی کند.
وقتی برگهای دفتر عمر این خبرنگار و جانباز جنگ تحمیلی را ورق میزنیم پر است از مصاحبه ، گزارش و مقالههایی که برای خبرگزاری ایسنا و چند رسانه دیگر ارسال کرده است. تا به گفته خودش «حالا که مسولیتی زینبی دارد همچون او به رسالتش عمل کند.» البته دفتر عمر او فقط به فعالیتهای خبری در حوزه دفاع مقدس و ورزش اختصاص نداشت. چون اواخر عمرش پُر از «سُرفه« و آه و نالههایی شده بود که «سرم»های بخش خون بیمارستان«حضرت رسول(ص)» مجبور بودند آنها را که ناشی مجروحیت وی در عملیات «محرم» است، تحمل کنند.
نادر دریابان پس از پایان جنگ تحمیلی عراق علیه ایران، در مدت 25 سال از فعالیتش مسولیتهایی همچون «دبیری ستاد اطلاعرسانی ستاد مرکز راهیان نور کشور»،«مدیریت مرکز فرهنگی دفاعمقدس خرمشهر»،« مدیریت ستاد خبری قرارگاه حفظ ابنیه و آثار سرزمین دفاع مقدس استان خوزستان » وهمچنین «پژوهشگری در حوزه دفاع مقدس را هم در دفتر عمر خود به ثبت رسانده است . اعضای تحریریه خبرگزاری دانشجویان ایران بیش از یک دهه با نادر دریابان همکاری خبری داشتند. هرچند بیشتر خبرهای دریابان حال و هوای جبهه و جنگ و بوی باروت داشت و در سرویس فرهنگ حماسه منتشر میشد، ولی دریابان در حوزه ورزشی و گردشگری هم ردپایی ماندگار داشت.
فعالیتهای دریابان در مدتی هم که «دبیر ستاد اطلاعرسانی ستاد مرکز راهیان نور کشور» بود از مرزها عبور کرد. به گونهای که اخبار و گزارشهای راهیان نور، فروردین ماه سال 1386در 37 رسانه خارجی از جمله پایگاه اینترنتی و روزنامه «تایمز» انگلیس بازتاب وسیعی داشت.
در مدتی هم که مسولیت «مرکز فرهنگی دفاع مقدس خرمشهر» را بر عهده داشت توانسته بود شیوه بیان مباحث مربوط به هشت سال دفاع مقدس را از قالبهای سنتیاش بیرون بیاورد و قرائتی جدید از همسفر شدن جنگ با هنر ارائه دهد. در بیان جنگ و هنر را با هم بر سر یک سفره در عرصههایی مانند نویسندگی، مجمسهسازی، نقاشی و مینیاتور، گرافیک، عکاسی، سفال، فرش وسجاده، سینما، شعر، کاریکاتور، موسیقی و فلزکاری و سایر هنرهای دستی، سنتی و فرهنگی و هنری کشور نشاند.او بخوبی از اثر بخشی تمبرها آگاهی داشت و میدانست که یک تکه تمبر کوچک در دنیای بزرگ امروز از چه جایگاهی برخوردار است. برای همین تمبر یادبود اولین شهیده رزمنده دفاعمقدس خرمشهر یعنی «شهناز حاجیشاه» را رونمایی کرد.در حقیقت هنر این تلاش برای بروز کردن شیوه بیان رخدادهای جنگ تحمیلی بود.
پرداختن به مسائل فرهنگی و هنری درباره جنگ هیچگاه باعث نشد آسایش و رفاه مردم جنگزده خرمشهر و آبادان را در اولویتهای کاری خود قرار ندهد. مهناز ملک، همسر دریابان میگوید: «همسرم همواره به مسئولان گوشزد میکرد مادامی که مردم خرمشهر با «دَبه» آب مصرفیشان را تهیه میکنند، برگزاری برخی مراسمهای مناسبتی باید در اولویتهای بعدی قرار گیرد. چون با گذشت سالها از پایان جنگ تحمیلی خرمشهر به یک روستای بزرگ تبدیل شده است و هر روز به دلیل نبود امکانات و زیرساختهای عمرانی و آبادانی، بسیاری از اهالی آن به شهرهای دیگر مهاجرت اجباری میکنند.»
ملک اضافه میکند: نادر معتقد بود با پایان یافتن هشت سال جنگ تحمیلی،خرمشهر دیگر خرمّشهر نیست. از همین رو با انتشار اخبار و گزارشهایی در رسانههای داخلی، به مسئولان یادآور میشد تا زمانی که اوضاع خرمشهر نابسامان است و مردم آن از امکانات رفاهی و تفریحی یا آب شرب سالم برخوردار نیستند، بسیاری از هزینههایی که برای برگزاری مراسمهایی همچون سوم خرداد، سالروز آزادسازی خرمشهر یا هفته دفاع مقدس انجام میشود نه این که بیفایده است، بلکه شاید موجب ناراحتیهایی شود.
آن هنگام که نادر دریبان در مرکز فرهنگی دفاع مقدس خرمشهر مشغول فعالیت بود، سارق یا سارقینی با دستبرد به دفتر کار او در این مرکز تعدادی از وسایل الکترونیکی دفتر وی و برخی از اسناد دوران دفاع مقدس را ربودند.
دریابان در رابطه با همین موضوع در گفتوگویی که با ایسنا داشته است، میگوید: «سارق یا سارقین وقتی موفق به ورود از درب ورودی دفتر کارم نشدند با شکستن پنجره و کج کردن میلههای محافظ آن داخل دفتر شده و ضمن به هم ریختن بسیاری از اسناد از جمله فیلمها، لوحهای فشرده وعکسها، مقادیری از آنها را با خود بردهاند. برخی از اسناد موجود در این دفتر که متاسفانه به سرقت رفته است حاصل تلاش گستردهای بود که در طول دوران دفاع مقدس، پس از آن و در جریان سقوط رژیم صدام جمعآوری شده بود و برای جمعآوری آنها سالها زحمت و در زمانهایی خطر شده بود؛ مانند اسنادی از دشمن بعثی در جریان اشغال عراق جمعآوری شده بود.»
آخرین برگ از زندگی نادر دریابان 20 آذرماه 1391 رقم خورد. او که با شدت گرفتن درد «کانال نخاعی» در بیمارستان حضرت رسول (ص) تهران بستری شده بود، «ساعت 2» بامداد به یاران شهیدش پیوست.
دریابان در زمان بستری در بیمارستان حضرت رسول(ص) به خبرنگار ایسنا گفته بود:« در پنج سال اخیر انواع دردها را تحمل کردم اما کسی صدایم را نشنید. دلم خیلی پر است و توانایی سخن گفتنم کم. نمیدانم این دوستانم کجا هستند. آخر، "ما ز یاران چشم یاری داشتیم". نگرانم ادامه این وضعیت باعث شود نتوانم کتاب "بچههای 22 بدر" را تکمیل کنم.»
روحش شاد.
نادر دریابان که از دانشجویان برتر در رشته مهندسی نفت بود، با آغاز جنگ مثل همه فرزندان این مرز و بوم لباس رزمندگی به تن کرد تا از وطن دفاع کند. به جبهه رفت و اسلحه بدست گرفت تا مبادا وجبی از خاکی که «آرش کمانگیر» تا پای جانش آن را به سر حد خود رسانده بود، کم شود. هرچند در نهایت پس از هشت سال آتش جنگ عراق علیه ایران فرو نشست و «نادر» اسلحه و تنفنگ را کنار گذاشت و این بار سلاح قلم را بدست گرفت تا از اقیانوس بیکران معارف جنگ «دریابان»ی کند.
وقتی برگهای دفتر عمر این خبرنگار و جانباز جنگ تحمیلی را ورق میزنیم پر است از مصاحبه ، گزارش و مقالههایی که برای خبرگزاری ایسنا و چند رسانه دیگر ارسال کرده است. تا به گفته خودش «حالا که مسولیتی زینبی دارد همچون او به رسالتش عمل کند.» البته دفتر عمر او فقط به فعالیتهای خبری در حوزه دفاع مقدس و ورزش اختصاص نداشت. چون اواخر عمرش پُر از «سُرفه« و آه و نالههایی شده بود که «سرم»های بخش خون بیمارستان«حضرت رسول(ص)» مجبور بودند آنها را که ناشی مجروحیت وی در عملیات «محرم» است، تحمل کنند.
نادر دریابان پس از پایان جنگ تحمیلی عراق علیه ایران، در مدت 25 سال از فعالیتش مسولیتهایی همچون «دبیری ستاد اطلاعرسانی ستاد مرکز راهیان نور کشور»،«مدیریت مرکز فرهنگی دفاعمقدس خرمشهر»،« مدیریت ستاد خبری قرارگاه حفظ ابنیه و آثار سرزمین دفاع مقدس استان خوزستان » وهمچنین «پژوهشگری در حوزه دفاع مقدس را هم در دفتر عمر خود به ثبت رسانده است . اعضای تحریریه خبرگزاری دانشجویان ایران بیش از یک دهه با نادر دریابان همکاری خبری داشتند. هرچند بیشتر خبرهای دریابان حال و هوای جبهه و جنگ و بوی باروت داشت و در سرویس فرهنگ حماسه منتشر میشد، ولی دریابان در حوزه ورزشی و گردشگری هم ردپایی ماندگار داشت.
فعالیتهای دریابان در مدتی هم که «دبیر ستاد اطلاعرسانی ستاد مرکز راهیان نور کشور» بود از مرزها عبور کرد. به گونهای که اخبار و گزارشهای راهیان نور، فروردین ماه سال 1386در 37 رسانه خارجی از جمله پایگاه اینترنتی و روزنامه «تایمز» انگلیس بازتاب وسیعی داشت.
در مدتی هم که مسولیت «مرکز فرهنگی دفاع مقدس خرمشهر» را بر عهده داشت توانسته بود شیوه بیان مباحث مربوط به هشت سال دفاع مقدس را از قالبهای سنتیاش بیرون بیاورد و قرائتی جدید از همسفر شدن جنگ با هنر ارائه دهد. در بیان جنگ و هنر را با هم بر سر یک سفره در عرصههایی مانند نویسندگی، مجمسهسازی، نقاشی و مینیاتور، گرافیک، عکاسی، سفال، فرش وسجاده، سینما، شعر، کاریکاتور، موسیقی و فلزکاری و سایر هنرهای دستی، سنتی و فرهنگی و هنری کشور نشاند.او بخوبی از اثر بخشی تمبرها آگاهی داشت و میدانست که یک تکه تمبر کوچک در دنیای بزرگ امروز از چه جایگاهی برخوردار است. برای همین تمبر یادبود اولین شهیده رزمنده دفاعمقدس خرمشهر یعنی «شهناز حاجیشاه» را رونمایی کرد.در حقیقت هنر این تلاش برای بروز کردن شیوه بیان رخدادهای جنگ تحمیلی بود.
پرداختن به مسائل فرهنگی و هنری درباره جنگ هیچگاه باعث نشد آسایش و رفاه مردم جنگزده خرمشهر و آبادان را در اولویتهای کاری خود قرار ندهد. مهناز ملک، همسر دریابان میگوید: «همسرم همواره به مسئولان گوشزد میکرد مادامی که مردم خرمشهر با «دَبه» آب مصرفیشان را تهیه میکنند، برگزاری برخی مراسمهای مناسبتی باید در اولویتهای بعدی قرار گیرد. چون با گذشت سالها از پایان جنگ تحمیلی خرمشهر به یک روستای بزرگ تبدیل شده است و هر روز به دلیل نبود امکانات و زیرساختهای عمرانی و آبادانی، بسیاری از اهالی آن به شهرهای دیگر مهاجرت اجباری میکنند.»
ملک اضافه میکند: نادر معتقد بود با پایان یافتن هشت سال جنگ تحمیلی،خرمشهر دیگر خرمّشهر نیست. از همین رو با انتشار اخبار و گزارشهایی در رسانههای داخلی، به مسئولان یادآور میشد تا زمانی که اوضاع خرمشهر نابسامان است و مردم آن از امکانات رفاهی و تفریحی یا آب شرب سالم برخوردار نیستند، بسیاری از هزینههایی که برای برگزاری مراسمهایی همچون سوم خرداد، سالروز آزادسازی خرمشهر یا هفته دفاع مقدس انجام میشود نه این که بیفایده است، بلکه شاید موجب ناراحتیهایی شود.
آن هنگام که نادر دریبان در مرکز فرهنگی دفاع مقدس خرمشهر مشغول فعالیت بود، سارق یا سارقینی با دستبرد به دفتر کار او در این مرکز تعدادی از وسایل الکترونیکی دفتر وی و برخی از اسناد دوران دفاع مقدس را ربودند.
دریابان در رابطه با همین موضوع در گفتوگویی که با ایسنا داشته است، میگوید: «سارق یا سارقین وقتی موفق به ورود از درب ورودی دفتر کارم نشدند با شکستن پنجره و کج کردن میلههای محافظ آن داخل دفتر شده و ضمن به هم ریختن بسیاری از اسناد از جمله فیلمها، لوحهای فشرده وعکسها، مقادیری از آنها را با خود بردهاند. برخی از اسناد موجود در این دفتر که متاسفانه به سرقت رفته است حاصل تلاش گستردهای بود که در طول دوران دفاع مقدس، پس از آن و در جریان سقوط رژیم صدام جمعآوری شده بود و برای جمعآوری آنها سالها زحمت و در زمانهایی خطر شده بود؛ مانند اسنادی از دشمن بعثی در جریان اشغال عراق جمعآوری شده بود.»
آخرین برگ از زندگی نادر دریابان 20 آذرماه 1391 رقم خورد. او که با شدت گرفتن درد «کانال نخاعی» در بیمارستان حضرت رسول (ص) تهران بستری شده بود، «ساعت 2» بامداد به یاران شهیدش پیوست.
دریابان در زمان بستری در بیمارستان حضرت رسول(ص) به خبرنگار ایسنا گفته بود:« در پنج سال اخیر انواع دردها را تحمل کردم اما کسی صدایم را نشنید. دلم خیلی پر است و توانایی سخن گفتنم کم. نمیدانم این دوستانم کجا هستند. آخر، "ما ز یاران چشم یاری داشتیم". نگرانم ادامه این وضعیت باعث شود نتوانم کتاب "بچههای 22 بدر" را تکمیل کنم.»
روحش شاد.