عضو هیئت علمی دانشگاه فردوسی با اشاره به گزینه درآمد ماهانه ۳ میلیون تومانی برای انصراف مردم از یارانه نقدی گفت: با این درآمد بیش از ۵۵ میلیون نفر امکان دریافت یارانه نقدی را پیدا میکنند که عملا مشکلی حل نمی شود.
به گزارش شهداي ايران به نقل از تسنیم، با نزدیک شدن به روزهای پایانی سال و آغاز گمانه زنی ها برای اجرای گام دوم قانون هدفمند کردن یارانه ها بحث و بررسی در خصوص نحوه پرداخت یارانه نقدی و میزان آن و همچنین دهک های مشمول بیش از همه مورد توجه کارشناسان و صاحبنظران اقتصادی قرار گرفته است. حتی معاون اول رئیس جمهور اخیرا با نظرسنجی به دنبال حذف برخی از افراد از دریافت یارانه نقدی است.
به همین دلیل و با این پرسش که آیا درآمد ملاک خوبی است برای تشخیص دریافت کنندگان یارانه نقدی با اسماعیل رحیمی عضو هیئت علمی دانشگاه فردوسی گفتوگو کردیم که در زیر متن این گفتوگو را ملاحظه می کنید:
* لطفا ارزیابی خودتان را از نحوه اجرای قانون هدفمندکردن یارانهها در طول یک سال اخیر بیان کنید؟
قبل از این که ارزیابی خود را دربارهی عملکرد دولت در حوزهی اجرای قانون هدفمندی یارانهها بیان کنم باید بگویم پرداخت یارانهی غیرنقدی قدمتی طولانی در اقتصاد ایران دارد و جالب این که در طول این سالها هیچ دولت و شخصیتی عملاً دربارهی حذف یارانهها سخن خود را اجرایی نکرده بود اما در هر حال دولت احمدینژاد به هر ترتیبی که شده این اقدام را اجرایی کرد. بنابراین مرحلهی اول اجرای قانون هدفمندکردن یارانهها که تغییر شیوه از پرداخت غیرنقدی به نقدی است، به طور نسبی در حال انجام است که البته میتواند گامی کاملاً مؤثر در راستای اصلاحات جدید اقتصادی در اقتصاد ایران تلقی شود، اما این که هماکنون اگر بخواهیم ارزیابیای از نتیجهی حاصل شده از اجرای این قانون ارایه کنیم، فکر میکنم زمان هنوز کافی نیست و فعلاً برای اظهار نظر کمی زود است.
فکر میکنم حداقل حدود چهار، پنج سال زمان نیاز است که مشخص شود قانون اجرا شده به نحو مطلوب در سطح جامعه اجرایی شده و به دستآوردها و اهداف مورد نظر خود رسیده یا این که این گونه نبوده است.
* به نظرشما آیا میزان یارانه نقدی که به اقشار مختلف پرداخت می شود با عدالت اقتصادی تطابق دارد؟
سؤال این است که ۴۵هزار تومان پرداختی به عنوان یارانهی نقدی به مردم برچه مبنایی داده میشود. تحلیل بنده این است که مبنای تعیین مبلغ یارانهی نقدی یعنی پرداخت ۴۵ هزار تومان به تمام مردم به هیچ وجه منطق اقتصادی ندارد.
از سوی دیگر مبنای پرداخت یارانه به تولید کنندگان نیز از هیچ منطق اقتصادی تبعیت نمیکند.
به نظر بنده استراتژی بلند مدتی در پرداخت یارانه به تولید کنندگان و مصرف کنندگان وجود ندارد و این مسأله یکی از ضعفهای جدی در تغییر روش پرداختهای غیرنقدی به نقدی است. بنابراین بر این اساس فکر میکنم پرداخت این ارقام به عنوان یارانهی نقدی به مصرف کنندگان و تولید کنندگان از هیچ چارچوب علمی در حوزهی اقتصاد استناد نشده و در بلند مدت نیز آثار مطلوبی بر جای نخواهد گذاشت.
* شما چه روشی را پیشنهاد میکنید؟
بنده معتقدم این روش نادرست است و معتقدم اگر میخواهیم به یک روش مناسبتری در این باره دست یابیم باید با یک اجماع کارشناسی به یک روش کارشناسی دربارهی پرداختهای نقدی دست یابیم. در هر حال به نظر بنده روش کنونی پرداخت نقدی به تمام افراد کاملاً یک روش منسوخ شده است. اینکه ما بیاییم کل مبلغ یارانهای که تاکنون پرداخت میکردیم را تقسیم بر ۷۵ میلیون جمعیت کشور کنیم، نشان میدهد ما هیچ استراتژی درستی دربارهی تغییر روش پرداخت یارانهی غیرنقدی به نقدی نداریم.
* یعنی شما معتقدید روش کنونی پرداخت یارانهی نقدی دارای اشکالها و ایرادهای اساسی است؟
بله، ارزیابی بنده این است که دولت قبل از اجرای قانون هدفمندی یارانهها باید از راه روشهایی متناسب از قبیل همین سرشماری که به تازگی توسط مرکز آمار انجام شد، سطح درآمد، وضعیت زندگی و معیشت مردم را ارزیابی میکرد و در نهایت تنها به بخشی از جامعه یارانهی نقدی پرداخت میکرد. البته ناگفته نماند که تغییر روش از پرداختهای غیرنقدی به نقدی در نوع خود خیلی بهتر و مناسبتر از روشهای گذشته است، اما باید به این نکته نیز توجه کرد که پرداخت یارانهی نقدی به تمام ایرانیها روش کاملاً نامناسب برای توزیع عدالت است.
* آقای دکتر فکر میکنید کدام یک از گزینهها هماکنون نیازمند حمایت دولت است، عرضه یا طرف تقاضا؟
اگر چه مبلغ یارانهی نقدی هماکنون رقم قابل توجهی نیست که بتوان دربارهی آن اظهار نظر دقیقی ارایه کرد، اما معتقدم هماکنون مهمترین مسأله، تولید است. دولت باید بیش از اینها از تولید حمایت کند. هم اکنون طرف عرضه مهمترین چالش و تهدید در اجرای قانون هدفمندی یارانهها است.
بخش تولید در حال حاضر آن قدر مهم است که نبض تپندهی اجرای قانون است. این نبض تپنده بهقدری اهمیت دارد که میتواند قیمتها را تا حدی افزایش دهد که بازار از حد تعادل خارج گردد و اصلاً به هم بریزد و حتی به گونهای رفتار کند که قیمتها آن قدر روند نزولی به خود بگیرند که هیچ نیازی به حمایت و پرداخت یارانه به تولید نباشد. در هر حال ارزیابی بنده از تحولات اخیری که در حوزهی هدفمندی یارانهها صورت گرفته این است که اهتمام دولت در حوزهی حمایت از تولید باید بیش از اینها باشد.
* برخی از کارشناسان معتقدند نباید بهطور مستقیم به تولید، یارانهی نقدی پرداخت کرد. نظر شما چیست؟
بنده معتقدم زمانی نباید به تولید، یارانهی نقدی پرداخت کرد که تولید کننده قدرت رقابت پذیری از گذشته داشته باشد اما تولید ما امروز این قابلیت را ندارد، از این رو باید به تولید کمک کرد، حال این کمک با یارانهی نقدی یا غیر نقدی باشد.
از این رو باید تولید را برای تغییر تکنولوژی قدیم و حرکت به سمت مدرن شدن آماده کرد. حال سؤال بنده از شما این است که آیا هماکنون یک قانون سنتی میتواند بدون حمایت دولت و پرداخت کمکهای مالی تکنولوژی خود را تغییر داده و به سمت مدرن شدن و فانتزی شدن حرکت کند؟
از این رو این تکنولوژی ابتدا باید در بازار وجود داشته باشد تا تولید کننده آن را خریداری کرده و از آن استفاده کند تا پس از آن نیز بتواند با تغییر تکنولوژی قدیمی و حاکم شدن تکنولوژی نو و مدرن، قیمت تمام شدهی محصولات را کاهش دهد. اما سؤال بنده این است که تاکنون این اتفاق در کدام یک از کالاها و محصولات رخ داده است؟
* معاون اول رئیس جمهور اخیرا برای پرداخت یارانه نقدی در گام دوم اجرای قانون هدفمندکردن یارانه ها میزان درآمد را به رای مردم گذاشته است. اساسا بفرمایید آیا درآمد ملاک خوبی است برای تشخیص دریافت یارانه نقدی؟
در پاسخ به این سوال باید گفت مالکیت یک واحد مسکونی، یا یک دستگاه خودرو و درآمد بالای یک میلیون ۷۰۰ یا ۸۰۰ هزار تومان ملاک مناسبی برای تشویق افراد به انصراف از دریافت یارانه نقدی نیست. بنابراین اگر تورم ۳۵ درصدی و درآمد ۳ میلیون تومان در ماه ملاک انصراف مردم از یارانه نقدی تعیین شود بیش از ۵۵ میلیون نفر امکان دریافت یارانه نقدی را پیدا میکنند که عملا مشکلی حل نمی شود. از طرف دیگر نیز باید تاکید کرد اگر دولت دهک های بالای جامعه را از دریافت یارانه حذف کند دیگر احتیاجی به این نظرسنجی ها نیست.
* ملاک تشخیص دهک های بالای جامعه چیست؟
قطعا ملاک تشخیص دریافت درآمد ماهانه نیست زیرا ممکن است فردی برای چند ماه درآمد بالا داشته باشد اما از ماه های آتی دیگر چنین درآمدی را نداشته باشد.بنابراین اگرچه می تواند سقفی را برای درآمد درنظر گرفت اما این مورد تنها راه تشخیص خانوارهای نیازمند نیست. به عنوان مثال برای اینکه یک خانواده ۴ نفره از شرایط حداقل معیشت در تهران برخوردار شود باشد باید ۳ میلیون تومان درآمد داشته باشد و اگر بالای ۳ میلیون درآمد داشت میتواند پسانداز داشته باشد بنابراین اگر خانوادهای کمتر از ۳ میلیون تومان درآمد داشت باید یارانه دریافت کند.
ازطرف دیگر یک خانواده روستایی با درآمد ۳ میلیون درماه زندگی ایده الی دارد بنابراین نباید تنها به دریافت درآمد توجه داشت.
به همین دلیل و با این پرسش که آیا درآمد ملاک خوبی است برای تشخیص دریافت کنندگان یارانه نقدی با اسماعیل رحیمی عضو هیئت علمی دانشگاه فردوسی گفتوگو کردیم که در زیر متن این گفتوگو را ملاحظه می کنید:
* لطفا ارزیابی خودتان را از نحوه اجرای قانون هدفمندکردن یارانهها در طول یک سال اخیر بیان کنید؟
قبل از این که ارزیابی خود را دربارهی عملکرد دولت در حوزهی اجرای قانون هدفمندی یارانهها بیان کنم باید بگویم پرداخت یارانهی غیرنقدی قدمتی طولانی در اقتصاد ایران دارد و جالب این که در طول این سالها هیچ دولت و شخصیتی عملاً دربارهی حذف یارانهها سخن خود را اجرایی نکرده بود اما در هر حال دولت احمدینژاد به هر ترتیبی که شده این اقدام را اجرایی کرد. بنابراین مرحلهی اول اجرای قانون هدفمندکردن یارانهها که تغییر شیوه از پرداخت غیرنقدی به نقدی است، به طور نسبی در حال انجام است که البته میتواند گامی کاملاً مؤثر در راستای اصلاحات جدید اقتصادی در اقتصاد ایران تلقی شود، اما این که هماکنون اگر بخواهیم ارزیابیای از نتیجهی حاصل شده از اجرای این قانون ارایه کنیم، فکر میکنم زمان هنوز کافی نیست و فعلاً برای اظهار نظر کمی زود است.
فکر میکنم حداقل حدود چهار، پنج سال زمان نیاز است که مشخص شود قانون اجرا شده به نحو مطلوب در سطح جامعه اجرایی شده و به دستآوردها و اهداف مورد نظر خود رسیده یا این که این گونه نبوده است.
* به نظرشما آیا میزان یارانه نقدی که به اقشار مختلف پرداخت می شود با عدالت اقتصادی تطابق دارد؟
سؤال این است که ۴۵هزار تومان پرداختی به عنوان یارانهی نقدی به مردم برچه مبنایی داده میشود. تحلیل بنده این است که مبنای تعیین مبلغ یارانهی نقدی یعنی پرداخت ۴۵ هزار تومان به تمام مردم به هیچ وجه منطق اقتصادی ندارد.
از سوی دیگر مبنای پرداخت یارانه به تولید کنندگان نیز از هیچ منطق اقتصادی تبعیت نمیکند.
به نظر بنده استراتژی بلند مدتی در پرداخت یارانه به تولید کنندگان و مصرف کنندگان وجود ندارد و این مسأله یکی از ضعفهای جدی در تغییر روش پرداختهای غیرنقدی به نقدی است. بنابراین بر این اساس فکر میکنم پرداخت این ارقام به عنوان یارانهی نقدی به مصرف کنندگان و تولید کنندگان از هیچ چارچوب علمی در حوزهی اقتصاد استناد نشده و در بلند مدت نیز آثار مطلوبی بر جای نخواهد گذاشت.
* شما چه روشی را پیشنهاد میکنید؟
بنده معتقدم این روش نادرست است و معتقدم اگر میخواهیم به یک روش مناسبتری در این باره دست یابیم باید با یک اجماع کارشناسی به یک روش کارشناسی دربارهی پرداختهای نقدی دست یابیم. در هر حال به نظر بنده روش کنونی پرداخت نقدی به تمام افراد کاملاً یک روش منسوخ شده است. اینکه ما بیاییم کل مبلغ یارانهای که تاکنون پرداخت میکردیم را تقسیم بر ۷۵ میلیون جمعیت کشور کنیم، نشان میدهد ما هیچ استراتژی درستی دربارهی تغییر روش پرداخت یارانهی غیرنقدی به نقدی نداریم.
* یعنی شما معتقدید روش کنونی پرداخت یارانهی نقدی دارای اشکالها و ایرادهای اساسی است؟
بله، ارزیابی بنده این است که دولت قبل از اجرای قانون هدفمندی یارانهها باید از راه روشهایی متناسب از قبیل همین سرشماری که به تازگی توسط مرکز آمار انجام شد، سطح درآمد، وضعیت زندگی و معیشت مردم را ارزیابی میکرد و در نهایت تنها به بخشی از جامعه یارانهی نقدی پرداخت میکرد. البته ناگفته نماند که تغییر روش از پرداختهای غیرنقدی به نقدی در نوع خود خیلی بهتر و مناسبتر از روشهای گذشته است، اما باید به این نکته نیز توجه کرد که پرداخت یارانهی نقدی به تمام ایرانیها روش کاملاً نامناسب برای توزیع عدالت است.
* آقای دکتر فکر میکنید کدام یک از گزینهها هماکنون نیازمند حمایت دولت است، عرضه یا طرف تقاضا؟
اگر چه مبلغ یارانهی نقدی هماکنون رقم قابل توجهی نیست که بتوان دربارهی آن اظهار نظر دقیقی ارایه کرد، اما معتقدم هماکنون مهمترین مسأله، تولید است. دولت باید بیش از اینها از تولید حمایت کند. هم اکنون طرف عرضه مهمترین چالش و تهدید در اجرای قانون هدفمندی یارانهها است.
بخش تولید در حال حاضر آن قدر مهم است که نبض تپندهی اجرای قانون است. این نبض تپنده بهقدری اهمیت دارد که میتواند قیمتها را تا حدی افزایش دهد که بازار از حد تعادل خارج گردد و اصلاً به هم بریزد و حتی به گونهای رفتار کند که قیمتها آن قدر روند نزولی به خود بگیرند که هیچ نیازی به حمایت و پرداخت یارانه به تولید نباشد. در هر حال ارزیابی بنده از تحولات اخیری که در حوزهی هدفمندی یارانهها صورت گرفته این است که اهتمام دولت در حوزهی حمایت از تولید باید بیش از اینها باشد.
* برخی از کارشناسان معتقدند نباید بهطور مستقیم به تولید، یارانهی نقدی پرداخت کرد. نظر شما چیست؟
بنده معتقدم زمانی نباید به تولید، یارانهی نقدی پرداخت کرد که تولید کننده قدرت رقابت پذیری از گذشته داشته باشد اما تولید ما امروز این قابلیت را ندارد، از این رو باید به تولید کمک کرد، حال این کمک با یارانهی نقدی یا غیر نقدی باشد.
از این رو باید تولید را برای تغییر تکنولوژی قدیم و حرکت به سمت مدرن شدن آماده کرد. حال سؤال بنده از شما این است که آیا هماکنون یک قانون سنتی میتواند بدون حمایت دولت و پرداخت کمکهای مالی تکنولوژی خود را تغییر داده و به سمت مدرن شدن و فانتزی شدن حرکت کند؟
از این رو این تکنولوژی ابتدا باید در بازار وجود داشته باشد تا تولید کننده آن را خریداری کرده و از آن استفاده کند تا پس از آن نیز بتواند با تغییر تکنولوژی قدیمی و حاکم شدن تکنولوژی نو و مدرن، قیمت تمام شدهی محصولات را کاهش دهد. اما سؤال بنده این است که تاکنون این اتفاق در کدام یک از کالاها و محصولات رخ داده است؟
* معاون اول رئیس جمهور اخیرا برای پرداخت یارانه نقدی در گام دوم اجرای قانون هدفمندکردن یارانه ها میزان درآمد را به رای مردم گذاشته است. اساسا بفرمایید آیا درآمد ملاک خوبی است برای تشخیص دریافت یارانه نقدی؟
در پاسخ به این سوال باید گفت مالکیت یک واحد مسکونی، یا یک دستگاه خودرو و درآمد بالای یک میلیون ۷۰۰ یا ۸۰۰ هزار تومان ملاک مناسبی برای تشویق افراد به انصراف از دریافت یارانه نقدی نیست. بنابراین اگر تورم ۳۵ درصدی و درآمد ۳ میلیون تومان در ماه ملاک انصراف مردم از یارانه نقدی تعیین شود بیش از ۵۵ میلیون نفر امکان دریافت یارانه نقدی را پیدا میکنند که عملا مشکلی حل نمی شود. از طرف دیگر نیز باید تاکید کرد اگر دولت دهک های بالای جامعه را از دریافت یارانه حذف کند دیگر احتیاجی به این نظرسنجی ها نیست.
* ملاک تشخیص دهک های بالای جامعه چیست؟
قطعا ملاک تشخیص دریافت درآمد ماهانه نیست زیرا ممکن است فردی برای چند ماه درآمد بالا داشته باشد اما از ماه های آتی دیگر چنین درآمدی را نداشته باشد.بنابراین اگرچه می تواند سقفی را برای درآمد درنظر گرفت اما این مورد تنها راه تشخیص خانوارهای نیازمند نیست. به عنوان مثال برای اینکه یک خانواده ۴ نفره از شرایط حداقل معیشت در تهران برخوردار شود باشد باید ۳ میلیون تومان درآمد داشته باشد و اگر بالای ۳ میلیون درآمد داشت میتواند پسانداز داشته باشد بنابراین اگر خانوادهای کمتر از ۳ میلیون تومان درآمد داشت باید یارانه دریافت کند.
ازطرف دیگر یک خانواده روستایی با درآمد ۳ میلیون درماه زندگی ایده الی دارد بنابراین نباید تنها به دریافت درآمد توجه داشت.