هیئتی به ریاست بنده موظف شد از همه زاغههای مهمات بازدید کنیم و توانستیم خمپاره 60 کشف کنیم. وقتی این خمپاره را کشف کردیم با تهران تماس گرفته و با مسئولان جنگ صحبت کردم و اعلام کردم ما خمپاره 60 کشف کردیم، انگار دنیا را به ما دادهاند.
به گزارش شهداي ايران به نقل از تسنیم، حجتالاسلام حسن روحانی رئیسجمهور هماکنون در حال سخنرانی در همایش ملی روز بزرگداشت شهدا است.
مهمترین محورهای سخنانی رئیسجمهور به شرح ذیل است:
برخی ملتها نیازی به اسطورههای تخیلی ندارند، آنقدر اسطورههای واقعی دارند و نمونههای اعلا دارند که هر یک از انها میتواند برای تاریحخ امروز و فردای ما سرمشق و درسآمور باشد.
شهدا نقش بزرگی در دستیابی به پیروزیها داشتهاند. در مقاطع تاریخساز و مهم، نقش شهدا و ایثارگران بسیار پر رنگ است.
نهضت انقلاب اسلامی آن زمانی موج و اوج گرفت که با خون شهدا رنگین شد. حرکت اسلامی از مهر 1341 شروع شد، البته فراز و نشیبی داشت، شرایط جدیدی از دی ماه همان سال شروع شد اما فروردین 42 که کشتار مدرسه فیضیه اتفاق افتاد، اولین برای بود که انقلاب اوج میگرفت.
در هر مقطعی که نهضت ما اوج گرفت، جایی بود که دلاوران به صحنه آمده و خون پاک خود را تقدیم کردند. بعد از انقلاب هم بزرگانی تقدیم راه انقلاب کردیم، از شهید مطهری ها، مفتحها، رجاییها و بهشتیها گرفته تا آخر اما دفاع مقدس در این 8سال، حال و هوای دیگری دارد.
یک ملت تازه انقلاب کرده که صدها مشکل طبیعی پیش پا دارد و هرگز قصد تجاوز به هیچ کشوری ندارد، ناگهان مظلومانه مورد تجاوز گسترده قرار میگیرد، این فرق می کند با یک ترور و کشتار در یک خیابان.
در یک ساعت بعد از ظهر 31 شهریور سال 89 که آماده میشدند، لوازم التحریر می خریدند و معلمان برای تدریس و دانشآموزان آماده تحصیل میشدند، یک دفعه جنگ آغاز شد.
جنگ در ماه حرام آغاز شد و عدهای عازم حج و عده دیگری عازم مدرسه و عده دیگری دنبال زندیگ خودشان بودند اما یک مرتبه از هوا و زمین و دریا به ما حمله شد ما علیه عراق و همسایگان مگر چه کار کرده بودیم.
ما که آن زمان نیروی مسلح اماده ایم نداشتیم و شرایط بعد انقلاب بود و تازه داشتیم ارتش را سامان میدادیم و همه سلاحهای ما تقریبا غربی بود و قطعات و اموزش آن سلاحها را قطع شده بود و مستشاران همه رفته بودند و قراردادها در حالت شبه لغو بود. تقریبا بزرگترین فرماندهان ارتش درجهشان در موقع شروع جنگ سرگرد و سروانی بود.
افسران جوان سروان و سرگرد، فرماندهان نظامی کشور شدند، سپاه هم وضع خاصی داشت. ما وقتی در آبان سال 1359 خمپاره 60 در یک زاغه کشف کردیم در حالی که تمام آمارها به ما می گفت، خمپاره 60 نداریم.
هیئتی به ریاست بنده موظف شد از همه زاغههای مهمات بازدید کنیم و توانستیم خمپاره 60 کشف کنیم. وقتی این خمپاره را کشف کردیم با تهران تماس گرفته و با مسئولان جنگ صحبت کردم و اعلام کردم ما خمپاره 60 کشف کردیم، انگار دنیا را به ما دادهاند.
خیلی مظلوم بود این ملت، خیلی رزمندگان شما مظلومانه جنگیدند، شهید، شهادت ، ایثار و ایستادگی، همیشه نقطه اوج روحیه یک ملت است مخصوصا ملتی که اینقدر مظلوم هم بود.
بدایند هواپیماهایی که تهران را بمباران میکرد، دو سال بعد از جنگ شوروی سابق به عراق واگذار کرد یعنی وسط جنگ به عراق کمک میکردند.
مهمترین محورهای سخنانی رئیسجمهور به شرح ذیل است:
برخی ملتها نیازی به اسطورههای تخیلی ندارند، آنقدر اسطورههای واقعی دارند و نمونههای اعلا دارند که هر یک از انها میتواند برای تاریحخ امروز و فردای ما سرمشق و درسآمور باشد.
شهدا نقش بزرگی در دستیابی به پیروزیها داشتهاند. در مقاطع تاریخساز و مهم، نقش شهدا و ایثارگران بسیار پر رنگ است.
نهضت انقلاب اسلامی آن زمانی موج و اوج گرفت که با خون شهدا رنگین شد. حرکت اسلامی از مهر 1341 شروع شد، البته فراز و نشیبی داشت، شرایط جدیدی از دی ماه همان سال شروع شد اما فروردین 42 که کشتار مدرسه فیضیه اتفاق افتاد، اولین برای بود که انقلاب اوج میگرفت.
در هر مقطعی که نهضت ما اوج گرفت، جایی بود که دلاوران به صحنه آمده و خون پاک خود را تقدیم کردند. بعد از انقلاب هم بزرگانی تقدیم راه انقلاب کردیم، از شهید مطهری ها، مفتحها، رجاییها و بهشتیها گرفته تا آخر اما دفاع مقدس در این 8سال، حال و هوای دیگری دارد.
یک ملت تازه انقلاب کرده که صدها مشکل طبیعی پیش پا دارد و هرگز قصد تجاوز به هیچ کشوری ندارد، ناگهان مظلومانه مورد تجاوز گسترده قرار میگیرد، این فرق می کند با یک ترور و کشتار در یک خیابان.
در یک ساعت بعد از ظهر 31 شهریور سال 89 که آماده میشدند، لوازم التحریر می خریدند و معلمان برای تدریس و دانشآموزان آماده تحصیل میشدند، یک دفعه جنگ آغاز شد.
جنگ در ماه حرام آغاز شد و عدهای عازم حج و عده دیگری عازم مدرسه و عده دیگری دنبال زندیگ خودشان بودند اما یک مرتبه از هوا و زمین و دریا به ما حمله شد ما علیه عراق و همسایگان مگر چه کار کرده بودیم.
ما که آن زمان نیروی مسلح اماده ایم نداشتیم و شرایط بعد انقلاب بود و تازه داشتیم ارتش را سامان میدادیم و همه سلاحهای ما تقریبا غربی بود و قطعات و اموزش آن سلاحها را قطع شده بود و مستشاران همه رفته بودند و قراردادها در حالت شبه لغو بود. تقریبا بزرگترین فرماندهان ارتش درجهشان در موقع شروع جنگ سرگرد و سروانی بود.
افسران جوان سروان و سرگرد، فرماندهان نظامی کشور شدند، سپاه هم وضع خاصی داشت. ما وقتی در آبان سال 1359 خمپاره 60 در یک زاغه کشف کردیم در حالی که تمام آمارها به ما می گفت، خمپاره 60 نداریم.
هیئتی به ریاست بنده موظف شد از همه زاغههای مهمات بازدید کنیم و توانستیم خمپاره 60 کشف کنیم. وقتی این خمپاره را کشف کردیم با تهران تماس گرفته و با مسئولان جنگ صحبت کردم و اعلام کردم ما خمپاره 60 کشف کردیم، انگار دنیا را به ما دادهاند.
خیلی مظلوم بود این ملت، خیلی رزمندگان شما مظلومانه جنگیدند، شهید، شهادت ، ایثار و ایستادگی، همیشه نقطه اوج روحیه یک ملت است مخصوصا ملتی که اینقدر مظلوم هم بود.
بدایند هواپیماهایی که تهران را بمباران میکرد، دو سال بعد از جنگ شوروی سابق به عراق واگذار کرد یعنی وسط جنگ به عراق کمک میکردند.