آقای هاشمی باید به این سئوال پاسخ بدهد که وقتی صاحب مطبوعهای ریسک میکند و در اهانت به مقدسات تردید نمیکند آنجا هم باید از فرمول گاندی در برخورد با قضا و قاضی استفاده کرد؟
به گزارش شهداي ايران ، محمدکاظم انبارلویی امروز یکشنبه 18/12/92 طی یادداشتی در روزنامه رسالت نوشت: اغلب روزنامههای دیروز تیتر اول خود را به بیانات مقام معظم رهبری در دیدار اعضای مجلس خبرگان اختصاص دادند. روزنامه آرمان در صفحه اول خود خبر این دیدار را واتاب نداد. با آنکه اغلب روزنامهها تیتر اول خود را به این جمله مقام معظم رهبری که فرمودند: "نگران مسئله فرهنگ هستم" اختصاص داده بودند، روزنامه آرمان تیتر اول خود را به گفتگو با آیتالله هاشمی رفسنجانی اختصاص داد و با تیتر درشت نوشت؛ "هم خوشحالم و هم راضی".
وی این پاسخ را در برابر این سئوال مطرح کرده بود که؛ نظر شما در مورد دولت آقای روحانی چیست؟ همه چیز تا اینجای کار طبیعی است. حتی طرح دیدگاه آقای هاشمی در مورد دولت گذشته که گفت: "من همیشه خوشبین بودم اما در این 8 سال فکر میکردم همین طور جلو برویم باید تسلیم شویم و دستها را بالا ببریم، دولت خیلی بد عمل کرد."
این دیدگاه هم مورد احترام است. هر کس باید حرف خودش را بزند. اینکه چه رویکردی "تسلیم" بود یا "ایستادگی" باید قدری جلو برویم و اجازه نقد توافقنامه را بدهیم تا در این زمینه هم شفافسازی صورت گیرد. با آنکه مطالب قابل نقد در این مصاحبه بسیار است. فقط به یک پرسش و پاسخ آن میپردازیم؛
از آقای هاشمی در روزنامه آرمان سئوال شده است؛ "دانشگاهیان گله دارند که فضا برای بیان آزادانه انتقادات مناسب نیست. شما چه توصیهای به دانشگاهیان دارید؟" آیت الله هاشمی رفسنجانی در پاسخ میگویند: "من این را به همه میگویم، دانشگاهی و غیردانشگاهی ندارد. اگر توقع داریم که جامعهمان بهتر شود باید ریسک بپذیریم."
ایشان ادامه میدهند: "نمیشود فکر را سرکوب کرد. نقش گاندی در هند این بود که به مردم میگفت یکی را میگیرند، دنبالش را بگیرید و بگویید که مرا هم به زندان ببرید. انگلیسیها آمدند بین دو شهر به همه درختان یک سر یا یک مرده آویزان کردند. باز گاندی به مردم گفت که بروید. واقعا آن قدر در زندان جمع میشدند که دیگر کسی نمیتوانست زندانی کند! اگر عموم، عمومی که میگویم نه همه مردم، آنهایی که میفهمند، حرف حقیقت را بزنند. اتفاقی نمیافتد و هیچ کس هم جرات نمیکند به مردم ظلم کند."
آقای هاشمی باید به چند سئوال مهم در این باره پاسخ دهند.
1- آیا این پاسخ آقای هاشمی رفسنجانی را باید یک رهنمود سیاسی تلقی کرد؟
2- آیا شرایط حاکم در ایران که خود آقای هاشمی هم در حاکمیت هستند شبیه شرایط حکومت انگلیسیها بر هند در زمان گاندی است؟
3- آیا امروز انگلیسیها در محاکم قضائی حاکم هستند که برای مقابله با آنها همه باید با راهبرد مقاومت مدنی آماده رفتن به زندان شوند؟
4- آیا در محاکم قضائی ایران پس از 35 سال احکام انگلیسی صادر میشود و این احکام هیچ نسبتی با شرع و قانون ندارند؟
5- مگر در دانشگاهها چه گفته میشود که فضا برای بیان آزادانه انتقادات مناسب نیست؟ چند نفر را در دانشگاهها گرفتهاند که حقیقت را میگفتند و قاضی برای اینکه جلوی افشای حقیقت را بگیرد، آنها را دستگیر و زندانی کرده است؟
6- اگر این فرمان یا نافرمانی مدنی که آقای هاشمی میفرمایند عملیاتی شود دیگر از حرمت و جایگاه قضا و قاضی چه میماند؟ این فرمان در حقیقت اعلام یک شورش عمومی است. نظیر آنچه که در حوادث تلخ سال 88 رخ داد اما مردم به این رهنمود سیاسی عمل نکردند و در قیام تاریخی 9 دی به اسم و آدرس، بانیان این شورش را لعن و نفرین کردند.این رهنمود سیاسی شبیه همان رهنمود سیاسی است که اول صبح رایگیری انتخابات سال 88 گفته شد؛ "اگر موسوی رای نیاورد به خیابانها بریزید". محصول این فرمان و رهنمود سیاسی به تاراج رفتن اقتدار ملی و بر باد دادن مصالح و منافع ملی بود.
7- خبرنگار زبده آرمان وقتی به اینجای مصاحبه میرسد طمع میکند و یک رهنمود دیگری را تقاضا مینماید و میگوید اگر توصیهای هم دارید بفرمایید.
آقای هاشمی در پاسخ میگوید؛ "به شما رسانهها توصیه میکنم از حقیقت فاصله نگیرید. آن چه تشخیص میدهید ممکن است اشتباه هم تشخیص بدهید ولی باید اجازه طرح و بحث داشته باشید. نمیگویم که ریسک کنید که روزنامهتان قابل انتشار نباشد و.... "
در اینجا آقای هاشمی احتیاط میکنند و اجازه ریسک در دانشگاه را میدهند اما در مطبوعات را نمیدهند. البته باید از ایشان تشکر کرد. اما مطبوعات به توصیه ایشان گوش نمیکنند. همین چند روز پیش بود یکی از روزنامهها ریسک کرد و با اهانت به خداوند متعال، حکم قصاص را غیرانسانی نامید و چند ماه پیش هم یکی از روزنامهها در تنها کشور شیعی جهان جرأت کرد با مطالب سست و بیپایه، فلسفه غدیر و جانشینی حضرت علی (ع) را زیر سئوال برد. طبیعی است که قانون و قضا در این باره داوری میکند.
آقای هاشمی باید به این سئوال پاسخ بدهد که وقتی صاحب مطبوعهای ریسک میکند و در اهانت به مقدسات تردید نمیکند آنجا هم باید از فرمول گاندی در برخورد با قضا و قاضی استفاده کرد؟
8- ما نمیدانیم در ذهن مبارک آقای هاشمی جایگاه مباحثی چون وضعیت "آزادی" و "انتقاد" در ایران چیست؟
نمیدانیم داوری ایشان نسبت به سلامت قضات شریف دستگاه قضا در مورد آزادیهای سیاسی چیست؟
اما از ظاهر این مصاحبه بر میآید که با فضای کنونی انقلاب که 35 سال جوانان پاکباخته و روحانیون عالیقدری که خون پاکشان را برای اعتلای اسلام و انقلاب نثار کردند فاصله دارد. این فاصله را باید با اطلاعات درست و مطابق با واقع پر کرد.
این عدم اعتماد به دستگاه قضائی باعث شده است پروندههایی چون استات اویل، کرسنت و تخلفات مالی در سازمان بهینهسازی سوخت هیچ گاه در فرایند داوری و قضائی قرار نگیرند.
9- رئیس جمهور دیروز در مراسم اختتامیه جشنواره مطبوعات گفت: بگذارید رسانههای حامی دولت، آزادی و امنیت داشته باشند. این حرف درستی است. اما رئیس جمهور هم باید بداند یک رسانه حامی دولت در طراحی پیام خود در برهم زدن امنیت ملی و امنیت قضائی چه شاهکاری انجام میدهد. او با بهرهگیری از غفلت یک مسئول دارای هوش سیاسی بالا، نافرمانی مدنی و دستور شورش عمومی در میآورد، بیانات رهبری را در صفحه اول خود سانسور میکند و تیتری استخراج میکند از سوژه خود که درست در برابر اعلام نگرانی در حوزه فرهنگی است. رئیس جمهور که رئیس شورای امنیت ملی هم هست اگر هوشیار نباشد از سوراخ نفوذ در رسانه 10 بار گزیده میشود اگر این گونه رسانهها حامی رئیس جمهور و آقای هاشمی هستند باید از این حمایت تاسف خورد.
وی این پاسخ را در برابر این سئوال مطرح کرده بود که؛ نظر شما در مورد دولت آقای روحانی چیست؟ همه چیز تا اینجای کار طبیعی است. حتی طرح دیدگاه آقای هاشمی در مورد دولت گذشته که گفت: "من همیشه خوشبین بودم اما در این 8 سال فکر میکردم همین طور جلو برویم باید تسلیم شویم و دستها را بالا ببریم، دولت خیلی بد عمل کرد."
این دیدگاه هم مورد احترام است. هر کس باید حرف خودش را بزند. اینکه چه رویکردی "تسلیم" بود یا "ایستادگی" باید قدری جلو برویم و اجازه نقد توافقنامه را بدهیم تا در این زمینه هم شفافسازی صورت گیرد. با آنکه مطالب قابل نقد در این مصاحبه بسیار است. فقط به یک پرسش و پاسخ آن میپردازیم؛
از آقای هاشمی در روزنامه آرمان سئوال شده است؛ "دانشگاهیان گله دارند که فضا برای بیان آزادانه انتقادات مناسب نیست. شما چه توصیهای به دانشگاهیان دارید؟" آیت الله هاشمی رفسنجانی در پاسخ میگویند: "من این را به همه میگویم، دانشگاهی و غیردانشگاهی ندارد. اگر توقع داریم که جامعهمان بهتر شود باید ریسک بپذیریم."
ایشان ادامه میدهند: "نمیشود فکر را سرکوب کرد. نقش گاندی در هند این بود که به مردم میگفت یکی را میگیرند، دنبالش را بگیرید و بگویید که مرا هم به زندان ببرید. انگلیسیها آمدند بین دو شهر به همه درختان یک سر یا یک مرده آویزان کردند. باز گاندی به مردم گفت که بروید. واقعا آن قدر در زندان جمع میشدند که دیگر کسی نمیتوانست زندانی کند! اگر عموم، عمومی که میگویم نه همه مردم، آنهایی که میفهمند، حرف حقیقت را بزنند. اتفاقی نمیافتد و هیچ کس هم جرات نمیکند به مردم ظلم کند."
آقای هاشمی باید به چند سئوال مهم در این باره پاسخ دهند.
1- آیا این پاسخ آقای هاشمی رفسنجانی را باید یک رهنمود سیاسی تلقی کرد؟
2- آیا شرایط حاکم در ایران که خود آقای هاشمی هم در حاکمیت هستند شبیه شرایط حکومت انگلیسیها بر هند در زمان گاندی است؟
3- آیا امروز انگلیسیها در محاکم قضائی حاکم هستند که برای مقابله با آنها همه باید با راهبرد مقاومت مدنی آماده رفتن به زندان شوند؟
4- آیا در محاکم قضائی ایران پس از 35 سال احکام انگلیسی صادر میشود و این احکام هیچ نسبتی با شرع و قانون ندارند؟
5- مگر در دانشگاهها چه گفته میشود که فضا برای بیان آزادانه انتقادات مناسب نیست؟ چند نفر را در دانشگاهها گرفتهاند که حقیقت را میگفتند و قاضی برای اینکه جلوی افشای حقیقت را بگیرد، آنها را دستگیر و زندانی کرده است؟
6- اگر این فرمان یا نافرمانی مدنی که آقای هاشمی میفرمایند عملیاتی شود دیگر از حرمت و جایگاه قضا و قاضی چه میماند؟ این فرمان در حقیقت اعلام یک شورش عمومی است. نظیر آنچه که در حوادث تلخ سال 88 رخ داد اما مردم به این رهنمود سیاسی عمل نکردند و در قیام تاریخی 9 دی به اسم و آدرس، بانیان این شورش را لعن و نفرین کردند.این رهنمود سیاسی شبیه همان رهنمود سیاسی است که اول صبح رایگیری انتخابات سال 88 گفته شد؛ "اگر موسوی رای نیاورد به خیابانها بریزید". محصول این فرمان و رهنمود سیاسی به تاراج رفتن اقتدار ملی و بر باد دادن مصالح و منافع ملی بود.
7- خبرنگار زبده آرمان وقتی به اینجای مصاحبه میرسد طمع میکند و یک رهنمود دیگری را تقاضا مینماید و میگوید اگر توصیهای هم دارید بفرمایید.
آقای هاشمی در پاسخ میگوید؛ "به شما رسانهها توصیه میکنم از حقیقت فاصله نگیرید. آن چه تشخیص میدهید ممکن است اشتباه هم تشخیص بدهید ولی باید اجازه طرح و بحث داشته باشید. نمیگویم که ریسک کنید که روزنامهتان قابل انتشار نباشد و.... "
در اینجا آقای هاشمی احتیاط میکنند و اجازه ریسک در دانشگاه را میدهند اما در مطبوعات را نمیدهند. البته باید از ایشان تشکر کرد. اما مطبوعات به توصیه ایشان گوش نمیکنند. همین چند روز پیش بود یکی از روزنامهها ریسک کرد و با اهانت به خداوند متعال، حکم قصاص را غیرانسانی نامید و چند ماه پیش هم یکی از روزنامهها در تنها کشور شیعی جهان جرأت کرد با مطالب سست و بیپایه، فلسفه غدیر و جانشینی حضرت علی (ع) را زیر سئوال برد. طبیعی است که قانون و قضا در این باره داوری میکند.
آقای هاشمی باید به این سئوال پاسخ بدهد که وقتی صاحب مطبوعهای ریسک میکند و در اهانت به مقدسات تردید نمیکند آنجا هم باید از فرمول گاندی در برخورد با قضا و قاضی استفاده کرد؟
8- ما نمیدانیم در ذهن مبارک آقای هاشمی جایگاه مباحثی چون وضعیت "آزادی" و "انتقاد" در ایران چیست؟
نمیدانیم داوری ایشان نسبت به سلامت قضات شریف دستگاه قضا در مورد آزادیهای سیاسی چیست؟
اما از ظاهر این مصاحبه بر میآید که با فضای کنونی انقلاب که 35 سال جوانان پاکباخته و روحانیون عالیقدری که خون پاکشان را برای اعتلای اسلام و انقلاب نثار کردند فاصله دارد. این فاصله را باید با اطلاعات درست و مطابق با واقع پر کرد.
این عدم اعتماد به دستگاه قضائی باعث شده است پروندههایی چون استات اویل، کرسنت و تخلفات مالی در سازمان بهینهسازی سوخت هیچ گاه در فرایند داوری و قضائی قرار نگیرند.
9- رئیس جمهور دیروز در مراسم اختتامیه جشنواره مطبوعات گفت: بگذارید رسانههای حامی دولت، آزادی و امنیت داشته باشند. این حرف درستی است. اما رئیس جمهور هم باید بداند یک رسانه حامی دولت در طراحی پیام خود در برهم زدن امنیت ملی و امنیت قضائی چه شاهکاری انجام میدهد. او با بهرهگیری از غفلت یک مسئول دارای هوش سیاسی بالا، نافرمانی مدنی و دستور شورش عمومی در میآورد، بیانات رهبری را در صفحه اول خود سانسور میکند و تیتری استخراج میکند از سوژه خود که درست در برابر اعلام نگرانی در حوزه فرهنگی است. رئیس جمهور که رئیس شورای امنیت ملی هم هست اگر هوشیار نباشد از سوراخ نفوذ در رسانه 10 بار گزیده میشود اگر این گونه رسانهها حامی رئیس جمهور و آقای هاشمی هستند باید از این حمایت تاسف خورد.