شهدای ایران shohadayeiran.com

شهدای ایران: این نوشته ها افسانه نیست ،بلکه قسمتی از تاریخ است ،تاریخی در همین نزدیکی در کنار ما شاید ،همسایه ما درکوچه ومحله ها مان ،همانها که غبار فراموشی مظلومانه آنها را از قلوب پاک دهه پنجاه و شصتی مردم ما می زداید ،ابر فراموشی و وادادگی مطامع دنیائی ،اما قلم کاغذ ودفتر و همه ی اشیاء این عالم ،آنها را ازیاد نخواهند برد ،روزی که ما برای دنیا جان خواهیم داد ،مردانی بودند که برای حکومت قرآن وپرستش خداوند برروی کره خاکی جان خود را هدیه پیشگاه الهی کردند ومقتدایشان حضرت عباس بود ، مردانی همچون سردار عباس مجازی مسئول اطلاعات محور لشکر25 کربلا که چشم بروی هر آنچه تعلق بود بست و به آسمان پرکشید ،از همین کوچه پس کوچه های شهرمان ،همین نزدیکی،هم آنانی که درعشق شان با خدای خویش صادق بودند و رنگ خون را به هر زرق و برقی ترجیح دادند! روایتی از دلدادگی این سردار دلیر سپاه اسلام به مقتدایش حضرت عباس(ع) در سالروز شهادتش تقدیم مخاطبان می شود:



سرآغاز زندگی

شهيد عباس مجازي در سال 1345 در يك خانواده متدين و مذهبي درشهر اميركلا ديده به جهان گشود . زمان كودكي را در كانون گرم وپر احساس مذهبي خانواده اش به پايان رسانيد . او از همان دوران دبستان عاشق اسلام بود و همزمان با اوج گيري نهضت اسلامي در تظاهرات انقلاب شركت مي نمود .

با آغاز جنگ تحميلي عشق به ياري حق و مهر در برگرفتن حرم مولايش حسين (ع) جهت اعزام به جبهه های نور به سپاه مراجعه نمود ، اما به علت کمی سن، اجازه اعزام نمی دادند.اما بالاخره توانست اسم خود را در لیست اعزام به جبهه ثبت نماید.او بارها در جبهه حضور يافت و  جهت شناسايي  تا قلب دشمن پيش رفت و زحمات همين شهدا بود كه آن حماسه بزرگ فتح فاو را آفريد.

در عملیات والفجر8 و کربلای 4 حضور فعالی داشت.در کربلای 4 مسئول هدایت  تعدادی از نیروها،جهت نزدیک شدن به خط دشمن بود.همچنین مسئولیت فرماندهی گروهان شناسایی اطلاعات و عملیات در محور 2 لشکر 25 کربلا را نیز برعهده داشت.

بجزنام حضرت ابوالفضل همه چیزرافراموش کرده بود

یکی از همرزمانش نقل می کند:

در ادامه ی عملیات کربلای 5 ، از ناحیه ی سر به شدت زخمی شد و اورا به یکی از بیمارستان های شیرازبردند، حافظه اش را از دست داده بود، کسی را نمی شناخت حتی اسمش را فراموش کرده بود.

 پرستاران یکی یکی اسم ها را می گفتند بلکه عکس العمل نشان بدهد، به اسم ابوالفضل که می رسیدند شروع می کرد به سینه زدن خیال می کردند اسمش ابوالفضل است.

رفته بودم یکی از بیمارستان های شیراز. گفتند:

« این جا مجروحی بستری است که حافظه اش را از دست داده، فقط می داند اسمش ابوالفضله» رفتم دیدنش تا دیدم شناختم، عباس بود، عباس مجازی!

به آنها گفتم :« این مجروح اسمش عباس است نه ابوالفضل» گفتند:« ما هر اسمی که آوردیم عکس العمل نشان نداد اما وقتی گفتیم ابوالفضل شروع کرد به سینه زدن، فکر کردیم اسمش ابوالفضل است»

عباس میون دار هیئت بود، توی سینه زنی آنقدر نام حضرت ابوالفضل(ع) را می گفت تا از حال می رفت ، بس که با اسم ابوالفضل سینه زده بود، این کار شده بود ملکه ذهنش همه چیز را فراموش کرده بود الّا سینه زدن با نام زیبای ابوالفضل العباس.

سرانجام این سردار شهید به علت شدت جراحات وارده در تاریخ 17 اسفند 1365 به وصال با معشوق ازلی به آسمانها رسید و درجوار حضرت حق آرام گرفت.

نقش شهيد در دفاع مقدس:

نيروي اطلاعات عمليات لشگر ويژه 25 كربلا

فرمانده قله در منطقه غرب

فرمانده گروهان شناسايي اطلاعات در محور 2 ( لشگر 25 كربلا )

اگر شما اصلحه برندارید خدا خود دینش را حفظ خواهد کرد

وصیت  سردارشهيد عباس مجازی:

امروز جنگی در پیش است. جنگی بین اسلام و کفر است. ابرقدرت ها و دشمنان انقلاب اسلامی ما دیدند در ایران یک قدرتی بوجود آمد که منافع آنها را به خطر انداخته و مانع چپاول گری این ها شده و دیدند که این قدرت و این نیروئی که این همه مقاومت و استقامت می کند از یک مکتبی به نام اسلام و این اسلام هست، این ابرقدرت ها را به زانو در آورده و این ها در این مدت سعی شان بر این است که اسلام و قرآن را از بین ببرند. پس جنگ ما جنگ بین اسلام و کفر است و وظیفه مسلمان ها و آنهایی که معتقد به اسلام هستند، این است که در این جنگ شرکت کنند و در این جنگی که بنا به دستور امام عزیز، ما باید تا نابودی کامل ظلم و ستم و رفع فتنه در عالم ادامه پیدا کند، انشاء الله...

شما امت حزب الله! با در صحنه بودن تان و پیرو امام عزیز بودن تان اثبات کردید و ثابت کردید که یاران واقعی امام هستید. شما پیرو واقعی امام عزیزمان باشید. شما پیرو ولایت فقیه باشید و به رهنمودهای امام عزیزمان گوش کنید و به جان و دل بخرید و راهش را ادامه بدهید و پیرو روحانیت مبارز و روحانیتی که در طول تاریخ برای ما سمبل مبارزه و سمبل استقامت و تقوا و پاکی و خط دهنده انقلاب اسلامی و اسلام واقعی بوده اند بشوید...

از شما می خواهم که در ادامه ی راهم، کوشا باشید و تا آنجایی که می توانید راه مان را ادامه بدهید و نگذارید که خون این عزیزان بر روی زمین بریزد و به هدر برود. اگر شماها هم اسلحه ما را بر ندارید، بدانید که خداوند دینش را حفظ می کند اما فقط و فقط برای آزمایش ماها و شماهاست و باید در آزمایشی که خداوند دارد می کند، قبول بشویم، انشاء الله...

عباس مجازی/ رزمندگان شمال
نظر شما
(ضروری نیست)
(ضروری نیست)
آخرین اخبار