به گزارش شهدای ایران؛ دعا در شرع مقدس اسلام، يك عمل مستحب به شمار مي رود. يك عمل "مستحب موكد"كه تمام مسلمانان،بر استحباب آن اجماع داشته و دارند. قرآن كريم و احاديث، مسلمين را به دعا امر كرده اند و نيكو بودن اين عمل و اجابت دعا از سوي خداوند مهربان در بين مسلمين امري قطعي تلقي شده است به طوري كه در حديث آمده نزد خدا محبوب ترين كارها در روي زمين دعا است.
نياز به دعا و نيايش، مانند نياز انسان به اكسيژن و آب است و بحث درباب ضرورت آن مورد توجه جدي است، زيرا دعا و نيايش به منزله ي عامل پيوستگي روان انساني با قلمرو و جايگاه اصلي اوست. نيايش، همچون يك فعاليت زيستي، مخصوص وجود ما و به بيان ديگر، به عنوان يك عمل طبيعي بدني-رواني براي رشد نهايي ما ضروري مي باشد و نبايد آن را در خور افراد ضعيف از لحاظ روحيه يا مكنت مالي دانست.
اعتقاد به خداوند و رسيدن به او، ميسر نيست مگر اين كه بعد از شناخت، ياد يار كنيم و در سفره مناجات با وي همنشين شويم.آري،بايد در غم و شادي فرصتي را غنيمت شمريم و با او به نيايش پردازيم و دل را آرامش ببخشيم.
در اين باره جبران خليل جبران مي نويسد؛ شما در پريشان خاطري و يا در تنگدستي، دست به دعا بر مي داريد، اي كاش مي توانستيد در اوج شادي و نعمت هم به نيايش بپردازيد، زيرا دعا و ثنا چيزي جز استنباط و گسترش تمام و جودتان در فضاي لايتناهي نيست و اگربراي تسلي خاطرتان است كه ظلمت غم را در فضا پراكنده كنيد،همچنين در شادماني برشماست كه شكفتگي دل تان را نمايان سازيد.
اكثر بيماري هاي جسمي، ريشه در بيماري هاي روحي دارد. انسانها بر اثر فشارهاي روحي، جسم شان ضعيف و آسيب پذير مي شود. روان شناسان معتقدند كه بيماري هاي روحي و رواني، با ياد و نام يك قدرت بي نهايت، آرام مي گيرد پس با آرامش روح، مريضي هاي جسمي هم،خوب مي شود.
انسان موجودي معنوي است كه در جهاني معنوي،زندگي مي كند.اين معنويت جنبه خاصي را شامل نمي گردد و كار و خانواده و تمامي زندگي او را در برمي گيرد. معنويت چيزي فراتر از ذهن و عقل است. معنويت روح و روان آدمي را در برمي گيرد. وقتي عملي معنوي انجام مي دهيم،آن را با روح و روان خود انجام مي دهيم،نه با ذهن و عقل مان.
وقتي در خانواده ها، مذهب و معنويت، به صورت عشق و محبت به يكديگر و ارتقا اخلاقي تجلي پيدا مي كند. افراد خانواده هاي موفق روحيه ي معنوي را در تمام ابعاد زندگي روزانه نشان مي دهند.آنها در واقع به آنچه مي گويند معتقدند و عمل مي نمايند.
در واقع نيايش، معرفت تلاش آدمي،براي پيوستگي به موجودي نامرئي است كه خلاق جهان هستي و روشنايي بخش خرد و راهنما و منجي همگي است.به طور كلي نيايش واقعي، يك حالت عرفاني است كه درآن،وجود آدمي مجذوب خداوند مي گردد. با دعا و نيايش خالصانه ترس، اضطراب و تمام مشكلات برايمان حل مي شود و احساس مي كنيم كه با خدا يكي شده ايم و او ما را قبول كرده است و در محضرش هستيم.
اغلب اوقات هر آنچه از خدا مي خواهيم به دست خودمان برآورده خواهد شد.و زماني كه در پناه خداوندقرار مي گيريم خود را بخشيده به حساب مي آوريم تمامي اين احوال روح و جسم آدمي را تحت تاثير قرار مي دهد. دعا و نيايش مغزرا به كار مي اندازد و راه درست و صحيح را به انسان نشان مي دهد.تكرار دعاها و بيرون كردن انديشه ها باعث مي شود تا تغييرات فيزيولوژيكي در خود پديد آوريم و با امراض و بيماري هاي روحي و جسمي از جمله افسردگي ها و بيماري هاي قلبي و....مبارزه كنيم و پيروز شويم دعا و نيايش در بهبود بيماري ها اثر بخش بوده است به وسيله دعا و حضور قلب خود را از درمان هاي پرهزينه ي دارويي نجات مي دهيم. مذهب و نيايش براي سلامت افراد مفيد مي باشد در علم پزشكي در سرتاسر دنيا اين عمل توسط پزشكان در مطالعه و پژوهش هايي كه بر روي بيماران خود انجام داده اند به اين نتيجه رسيده اند كه درجه ايمان مذهبي در درمان بيماري هاي روحي و جسمي تاثير به سزايي دارد.
علامه فقيد محمد تقي جعفري در باب گفته اند؛ البته از نظر واقعي، توجه انسان در همه حال به خداوند بزرگ بسيار مطلوب است ولي معناي ان اصل چنين نيست كه ما كوشش ها و فعاليت هاي خود را رها سازيم و دعا را وسيله مادي و معنوي قرار بدهيم.اين توهم پوچ به خصوص در دين اسلام كه شالوده ي خود را روي اصل"وان ليس للا نسان الا ما سعي و ان سعيه سوف يري"گذاشته است،به طور جدي محكوم شده است.اين شخص در حقيقت خداشناس نيست زيرا كسي كه خداشناس باشد بايد بداند كه خداوند اين دنيا را جايگاه كار قرار داده و وسايل آن را در اختيار انسانها گذاشته است. دوم آن كه دعا براي بدست آوردن وسايل غير مستقيم است كه در صورت انقطاع،ضرورت پيدا مي كند زيرا دعا هرگز محالات را امكان پذير نمي سازد.پس دعا نيز نموداركننده ي وسايلي است كه جز معلومات نبوده اند و دستور خداوند اين است كه با وجود وسايل طبيعي و مستقيم هدف هاي خود را تعقيب نماييم.
نياز به دعا و نيايش، مانند نياز انسان به اكسيژن و آب است و بحث درباب ضرورت آن مورد توجه جدي است، زيرا دعا و نيايش به منزله ي عامل پيوستگي روان انساني با قلمرو و جايگاه اصلي اوست. نيايش، همچون يك فعاليت زيستي، مخصوص وجود ما و به بيان ديگر، به عنوان يك عمل طبيعي بدني-رواني براي رشد نهايي ما ضروري مي باشد و نبايد آن را در خور افراد ضعيف از لحاظ روحيه يا مكنت مالي دانست.
اعتقاد به خداوند و رسيدن به او، ميسر نيست مگر اين كه بعد از شناخت، ياد يار كنيم و در سفره مناجات با وي همنشين شويم.آري،بايد در غم و شادي فرصتي را غنيمت شمريم و با او به نيايش پردازيم و دل را آرامش ببخشيم.
در اين باره جبران خليل جبران مي نويسد؛ شما در پريشان خاطري و يا در تنگدستي، دست به دعا بر مي داريد، اي كاش مي توانستيد در اوج شادي و نعمت هم به نيايش بپردازيد، زيرا دعا و ثنا چيزي جز استنباط و گسترش تمام و جودتان در فضاي لايتناهي نيست و اگربراي تسلي خاطرتان است كه ظلمت غم را در فضا پراكنده كنيد،همچنين در شادماني برشماست كه شكفتگي دل تان را نمايان سازيد.
اكثر بيماري هاي جسمي، ريشه در بيماري هاي روحي دارد. انسانها بر اثر فشارهاي روحي، جسم شان ضعيف و آسيب پذير مي شود. روان شناسان معتقدند كه بيماري هاي روحي و رواني، با ياد و نام يك قدرت بي نهايت، آرام مي گيرد پس با آرامش روح، مريضي هاي جسمي هم،خوب مي شود.
انسان موجودي معنوي است كه در جهاني معنوي،زندگي مي كند.اين معنويت جنبه خاصي را شامل نمي گردد و كار و خانواده و تمامي زندگي او را در برمي گيرد. معنويت چيزي فراتر از ذهن و عقل است. معنويت روح و روان آدمي را در برمي گيرد. وقتي عملي معنوي انجام مي دهيم،آن را با روح و روان خود انجام مي دهيم،نه با ذهن و عقل مان.
وقتي در خانواده ها، مذهب و معنويت، به صورت عشق و محبت به يكديگر و ارتقا اخلاقي تجلي پيدا مي كند. افراد خانواده هاي موفق روحيه ي معنوي را در تمام ابعاد زندگي روزانه نشان مي دهند.آنها در واقع به آنچه مي گويند معتقدند و عمل مي نمايند.
در واقع نيايش، معرفت تلاش آدمي،براي پيوستگي به موجودي نامرئي است كه خلاق جهان هستي و روشنايي بخش خرد و راهنما و منجي همگي است.به طور كلي نيايش واقعي، يك حالت عرفاني است كه درآن،وجود آدمي مجذوب خداوند مي گردد. با دعا و نيايش خالصانه ترس، اضطراب و تمام مشكلات برايمان حل مي شود و احساس مي كنيم كه با خدا يكي شده ايم و او ما را قبول كرده است و در محضرش هستيم.
اغلب اوقات هر آنچه از خدا مي خواهيم به دست خودمان برآورده خواهد شد.و زماني كه در پناه خداوندقرار مي گيريم خود را بخشيده به حساب مي آوريم تمامي اين احوال روح و جسم آدمي را تحت تاثير قرار مي دهد. دعا و نيايش مغزرا به كار مي اندازد و راه درست و صحيح را به انسان نشان مي دهد.تكرار دعاها و بيرون كردن انديشه ها باعث مي شود تا تغييرات فيزيولوژيكي در خود پديد آوريم و با امراض و بيماري هاي روحي و جسمي از جمله افسردگي ها و بيماري هاي قلبي و....مبارزه كنيم و پيروز شويم دعا و نيايش در بهبود بيماري ها اثر بخش بوده است به وسيله دعا و حضور قلب خود را از درمان هاي پرهزينه ي دارويي نجات مي دهيم. مذهب و نيايش براي سلامت افراد مفيد مي باشد در علم پزشكي در سرتاسر دنيا اين عمل توسط پزشكان در مطالعه و پژوهش هايي كه بر روي بيماران خود انجام داده اند به اين نتيجه رسيده اند كه درجه ايمان مذهبي در درمان بيماري هاي روحي و جسمي تاثير به سزايي دارد.
علامه فقيد محمد تقي جعفري در باب گفته اند؛ البته از نظر واقعي، توجه انسان در همه حال به خداوند بزرگ بسيار مطلوب است ولي معناي ان اصل چنين نيست كه ما كوشش ها و فعاليت هاي خود را رها سازيم و دعا را وسيله مادي و معنوي قرار بدهيم.اين توهم پوچ به خصوص در دين اسلام كه شالوده ي خود را روي اصل"وان ليس للا نسان الا ما سعي و ان سعيه سوف يري"گذاشته است،به طور جدي محكوم شده است.اين شخص در حقيقت خداشناس نيست زيرا كسي كه خداشناس باشد بايد بداند كه خداوند اين دنيا را جايگاه كار قرار داده و وسايل آن را در اختيار انسانها گذاشته است. دوم آن كه دعا براي بدست آوردن وسايل غير مستقيم است كه در صورت انقطاع،ضرورت پيدا مي كند زيرا دعا هرگز محالات را امكان پذير نمي سازد.پس دعا نيز نموداركننده ي وسايلي است كه جز معلومات نبوده اند و دستور خداوند اين است كه با وجود وسايل طبيعي و مستقيم هدف هاي خود را تعقيب نماييم.