به گزارش شهدای ایران وبلاگ قلمدون نوشت: از سال 1977 در سازمان ملل متحد 8 مارس را «روز حقوق زنان و صلح بین المللی» نامیدهاند و بیشتر کشورها این روز را با برگزاری جشنهای متمرکز و غیرمتمرکز برای زنان گرامی میدارند. این جشنها با توجه به شرایط فرهنگی نقاط مختلف جهان با هم متفاوت و دارای رویکردهای مختلف است؛ البته برگزار کنندگان این روز در دو طیف دولتمردان و مردمان عادی بهرههای خاص خود را از «روز جهانی زن» میبرند.
دولتمردان بیشتر به ارائه آمار از میزان حضور زنان و بیان دستاوردهای آن در عرصههای مختلف اقتصادی، اجتماعی میپردازند و مردمان عادی هم این روز را فرصت مغتنمی برای بیان علاقه و عشق به زنان میشمارند و از آن بهره میبرند.
با نگاهی اجمالی به این جشنها و سخنرانیها و ارائه آمار و ارقام از سوی دولتمردان کشورهای مختلف به ویژه کشورهای غربی و صنعتی میتوان گفت که هنوز رویکرد سیاسی نامگذاری این روز به اسم «حقوق زنان و صلح بین المللی» حفظ شده و دولتمردان کشورهای مدعی رعایت حقوق زنان به ویژه در غرب از آن به عنوان «اهرم فشار» استفاده میکنند.
البته این نگرش صرفاً سیاسی که در آن بهره برداریهای بین المللی زیادی علیه برخی از کشورها به ویژه کشورهای اسلامی با عناوینی چون «نقض حقوق بانوان» انجام میشود، بیشتر از نگاه دولتمردان و رجل سیاسی است؛ در حالی که در برخی از کشورها به ویژه اروپای شرقی، روسیه و کشورهای تازه استقلال یافته شوری سابق، این روز رنگ و بوی سیاسی را از دست داده و بنابر ادعای خودشان به فرصتی برای سپاسگزاری از زن تبدیل شده است!
«8 مارس» در تقویم کشور ما جایگاه ویژهای ندارد زیرا ما در سالروز ولادت اسوه حسنه زنان عالم بانو حضرت زهرا (س) با توجه به فرهنگ و آداب اسلامی خود شأن و مقام والای زن و بالاخص مادر را گرامی میداریم.
از این رو در این یادداشت سعی شده است که هشتم مارس فرصتی باشد تا با نگاهی بسیار اجمالی به جایگاه زن در غرب مدعی دفاع از حقوق زنان، دروغپردازیها و استثمار نوین از زنان و به نوعی بردهداری غرب مآبانه از زن را به آنها گوشزد کنیم.
خوب است در نخستین گام به یاد سازمان ملل متحد و اعضای غربی و سپید پوست آن بیاوریم که 8 مارس روز جهانی زن و حقوق اوست نه روز جهانی زنان سپید پوست و رعایت حقوق آنها!
مردان مدعی رعایت حقوق زنان و بازگردانندگان زنان به عرصههای اجتماعی! «میریام کاری» را به یاد دارید؟ او هم زنی بود که به جرم سیاه پوست بودن، جلوی چشمان فرزند خردسالش به دست پلیس فدرال آمریکا به گلوله بسته شد.
مدعیان رعایت حقوق زنان و دایههای مهربان تر از مادر برای زنان! آیا در کتاب حقوق شما، حقوق زنان مسلمان با حقوق زنان غیرمسلمان فرق دارد؟! حقوق زنان و دختران فلسطینی، سوری، بحرینی، افغان، عربستان، باریکه غزه، میانمار، کمی عقبتر بوسنی با زنان شما فرق دارد؟! آیا چشم لوچ حقوقدانان شما برای دیدن ظلم به زنان مسلمان و به قول شما جهان سومی کور است؟!
آیا تجاوز به عنف، خرید و فروش زنان، کشتن زنان باردار و شرط بندی بر سر جنسیت جنین آنها، شکنجههای طاقت فرسا در زندانهای مخوف، کشته شدن به جرم مسلمان بودن، آوارگی از خانه و از دست دادن شوهر و فرزندان در کتاب قانون شما نقض حقوق زنان نیست؟
از نظر شما یک زن مسلمان از «حقوق انسانی» اولین حق هر انسان نمیتواند برخوردار باشد و ناقضان آن باید حمایت شوند؟
امسال بیست و هفتین روز جهانی زن را پاس میدارید آیا شمارش کردهاید که در این بیست و هفت سال چند زن با حقوقی که شما از آن یاد میکنید و بازگرداندن آن را در آمار جزء افتخارات خود میدانید در دادگاهایتان به ناحق محکوم و بدتر از آن کشته شدهاند؟
ترزا لویس را به یاد دارید؟! همان زن عقب مانده ذهنی که با تزریق سم کشته شد آن هم در دادگاههای قانونی آمریکا همان کشوری که طبل رسوایی نقض حقوق زنان را در سایر کشورها به صدا در آورده است.
مروه شربینی را چه طور، زن جوانی که درست در محضر قاضی دادگاه به جرم مسلمان بودن در حین بارداری با چاقو جلوی چشم همسرش به شهادت رسید آن هم در مهد تمدن آلمان به یاد دارید!؟
راستی یکی از شواهد نقض حقوق زنان در کشورهای مسلمان چند زوجه بودن مردان است، به قول شما مردان مسلمان حرمسرا دارند و زنان باید به یک مرد کفایت کنند، اینجا سوالی به وجود میآید آیا این مردان، زنان خود را به فروش هم میگذارند؟! حرمسرای آنها محل خرید و فروش زنانشان است؟
در اسرائیل این کشور جعلی با فرهنگی وحشیانه شاهد فروش زنان در پاساژها هستیم؛ کاش آنقدر حقی برای این زنان قائل بودید که صرفاً بصورت شفاهی از آنان میپرسیدید که نشستن پشت ویترین مغازه برای جلب مشتری آن هم ساعتها چه میزان از حقوق آنها را برایشان تأمین کرده و جایگاهشان را برگردانده است.
حقوق غربی تعریف شده از طرف شما برای زنان در چند واژه که بوی تعفن بهره برداری جنسی، روحی و عاطفی از زن میدهد خلاصه شده است که در مفاهیم فمنیستی به خوبی عیان است: 1- آزادی؛ 2-برابری حقوق زن و مرد؛ 3- حضور زنان در فعالیتهای اجتماعی و همپایه مردان.
در بازتعریف شما برای «آزادی» صرفاً «آزادی جنسی» مهم است؛ چرا که وقتی صحبت از سایر آزادیها چون انتخاب پوشش، دین، تفکر و میرسد «آزادی»ز مفهوم خود را از دست میدهد در پس قوانینی چون منع حجاب، منع استخدام زنان مسلمان و باحجاب، شنود تلفنهای خصوصی و بازداشت زنان فعال معنا میبابد! برای شما حق آن چیزی است که برایتان سود آور باشد.
اگر خوب نگاه کنیم ،در باز تعریف شما حق به «برابری حقوق زن و مرد» و به یک معضل و جنایت بشری میرسیم آن هم از بین رفتن فطرت زن است، فطرتی که او را عفیف، همسری وفادار، مادری دلسوز و در عین حال موجودی دارای فعالیتهای سازنده اجتماعی میداند اجتماعی میداند.
شما در باز تعریف خود مسیر فطرت انسانی زن را تغییر دادهاید و از او بهره برداری های صرفاً مادی میکنید آن هم در غالب حق سقط جنین (برای بهبود بخشیدن به کیفیت لوازم آرایشی) حق آزادی جنسی که منجر به افزایش بیماریهای روحی، میل به همجنس گرایی، زیاد شدن کودکان نامشروع، بحران هویت زن در غرب، رونق یافتن بازار پورنوگرافی، بحران جمعیت در جهان، بهره برداری از زنان در فروش کالاها، سقوط پایگاه مادری، افرایش خشونت خانوادگی،عدم امنیت زنان شده است.
شما مدعیان حقوق زنان کافی است به جای ارائه آمار حضور زنان در عرصههای اجتماعی، علمی و فرهنگی به نوع حضورشان اشاره کنید و آمارها را دقیق بازگو کنید، بهره گیری از زنان در مشاغل پست ابزاری برای شماست تا بتوانید او را در راه دور شدن از جایگاه و شأن اصلی خود همراهی کند شما از او حق مادری، همسری را گرفته تا حق کارگری و اضافه کاری و مشغول شدن به امورات کاملاً پست جایگزین آن کنید که برایتان سود آور است؛ خواهشاً وقتی آمار را میخوانید به نوع حضور و جایگاه کسب شده توسط زنان کشورتان هم به تفکیک اشاره کنید.
خب است یک همهپرسی برای زنان کشور خود برپا کنید که آیا حقوق آنها آنطور که شما میگوید رعایت شده است؛ آیا از حقوقی که برایشان احیا کردهاید! راضی هستند؛ آن وقت داد سخن برای سایر کشورها داشته باشید و آنها را به جرم نقض حقوق زنان مؤاخذه کنید.
یک پیشنهاد دیگر هم دارم خب است خبرنگاری به سطح شهر برود و در مورد شأن زن و شأن والای مادری از زنان شما سؤالاتی بپرسد، اگر کسی توانست حتی مفهوم شأن والای مادری که ساده ترین نوع حقوق زنان در کشور اسلامی است را برایتان تعریف کند، به خودامیدوار باشید.
دولتمردان بیشتر به ارائه آمار از میزان حضور زنان و بیان دستاوردهای آن در عرصههای مختلف اقتصادی، اجتماعی میپردازند و مردمان عادی هم این روز را فرصت مغتنمی برای بیان علاقه و عشق به زنان میشمارند و از آن بهره میبرند.
با نگاهی اجمالی به این جشنها و سخنرانیها و ارائه آمار و ارقام از سوی دولتمردان کشورهای مختلف به ویژه کشورهای غربی و صنعتی میتوان گفت که هنوز رویکرد سیاسی نامگذاری این روز به اسم «حقوق زنان و صلح بین المللی» حفظ شده و دولتمردان کشورهای مدعی رعایت حقوق زنان به ویژه در غرب از آن به عنوان «اهرم فشار» استفاده میکنند.
البته این نگرش صرفاً سیاسی که در آن بهره برداریهای بین المللی زیادی علیه برخی از کشورها به ویژه کشورهای اسلامی با عناوینی چون «نقض حقوق بانوان» انجام میشود، بیشتر از نگاه دولتمردان و رجل سیاسی است؛ در حالی که در برخی از کشورها به ویژه اروپای شرقی، روسیه و کشورهای تازه استقلال یافته شوری سابق، این روز رنگ و بوی سیاسی را از دست داده و بنابر ادعای خودشان به فرصتی برای سپاسگزاری از زن تبدیل شده است!
«8 مارس» در تقویم کشور ما جایگاه ویژهای ندارد زیرا ما در سالروز ولادت اسوه حسنه زنان عالم بانو حضرت زهرا (س) با توجه به فرهنگ و آداب اسلامی خود شأن و مقام والای زن و بالاخص مادر را گرامی میداریم.
از این رو در این یادداشت سعی شده است که هشتم مارس فرصتی باشد تا با نگاهی بسیار اجمالی به جایگاه زن در غرب مدعی دفاع از حقوق زنان، دروغپردازیها و استثمار نوین از زنان و به نوعی بردهداری غرب مآبانه از زن را به آنها گوشزد کنیم.
خوب است در نخستین گام به یاد سازمان ملل متحد و اعضای غربی و سپید پوست آن بیاوریم که 8 مارس روز جهانی زن و حقوق اوست نه روز جهانی زنان سپید پوست و رعایت حقوق آنها!
مردان مدعی رعایت حقوق زنان و بازگردانندگان زنان به عرصههای اجتماعی! «میریام کاری» را به یاد دارید؟ او هم زنی بود که به جرم سیاه پوست بودن، جلوی چشمان فرزند خردسالش به دست پلیس فدرال آمریکا به گلوله بسته شد.
مدعیان رعایت حقوق زنان و دایههای مهربان تر از مادر برای زنان! آیا در کتاب حقوق شما، حقوق زنان مسلمان با حقوق زنان غیرمسلمان فرق دارد؟! حقوق زنان و دختران فلسطینی، سوری، بحرینی، افغان، عربستان، باریکه غزه، میانمار، کمی عقبتر بوسنی با زنان شما فرق دارد؟! آیا چشم لوچ حقوقدانان شما برای دیدن ظلم به زنان مسلمان و به قول شما جهان سومی کور است؟!
آیا تجاوز به عنف، خرید و فروش زنان، کشتن زنان باردار و شرط بندی بر سر جنسیت جنین آنها، شکنجههای طاقت فرسا در زندانهای مخوف، کشته شدن به جرم مسلمان بودن، آوارگی از خانه و از دست دادن شوهر و فرزندان در کتاب قانون شما نقض حقوق زنان نیست؟
از نظر شما یک زن مسلمان از «حقوق انسانی» اولین حق هر انسان نمیتواند برخوردار باشد و ناقضان آن باید حمایت شوند؟
امسال بیست و هفتین روز جهانی زن را پاس میدارید آیا شمارش کردهاید که در این بیست و هفت سال چند زن با حقوقی که شما از آن یاد میکنید و بازگرداندن آن را در آمار جزء افتخارات خود میدانید در دادگاهایتان به ناحق محکوم و بدتر از آن کشته شدهاند؟
ترزا لویس را به یاد دارید؟! همان زن عقب مانده ذهنی که با تزریق سم کشته شد آن هم در دادگاههای قانونی آمریکا همان کشوری که طبل رسوایی نقض حقوق زنان را در سایر کشورها به صدا در آورده است.
مروه شربینی را چه طور، زن جوانی که درست در محضر قاضی دادگاه به جرم مسلمان بودن در حین بارداری با چاقو جلوی چشم همسرش به شهادت رسید آن هم در مهد تمدن آلمان به یاد دارید!؟
راستی یکی از شواهد نقض حقوق زنان در کشورهای مسلمان چند زوجه بودن مردان است، به قول شما مردان مسلمان حرمسرا دارند و زنان باید به یک مرد کفایت کنند، اینجا سوالی به وجود میآید آیا این مردان، زنان خود را به فروش هم میگذارند؟! حرمسرای آنها محل خرید و فروش زنانشان است؟
در اسرائیل این کشور جعلی با فرهنگی وحشیانه شاهد فروش زنان در پاساژها هستیم؛ کاش آنقدر حقی برای این زنان قائل بودید که صرفاً بصورت شفاهی از آنان میپرسیدید که نشستن پشت ویترین مغازه برای جلب مشتری آن هم ساعتها چه میزان از حقوق آنها را برایشان تأمین کرده و جایگاهشان را برگردانده است.
حقوق غربی تعریف شده از طرف شما برای زنان در چند واژه که بوی تعفن بهره برداری جنسی، روحی و عاطفی از زن میدهد خلاصه شده است که در مفاهیم فمنیستی به خوبی عیان است: 1- آزادی؛ 2-برابری حقوق زن و مرد؛ 3- حضور زنان در فعالیتهای اجتماعی و همپایه مردان.
در بازتعریف شما برای «آزادی» صرفاً «آزادی جنسی» مهم است؛ چرا که وقتی صحبت از سایر آزادیها چون انتخاب پوشش، دین، تفکر و میرسد «آزادی»ز مفهوم خود را از دست میدهد در پس قوانینی چون منع حجاب، منع استخدام زنان مسلمان و باحجاب، شنود تلفنهای خصوصی و بازداشت زنان فعال معنا میبابد! برای شما حق آن چیزی است که برایتان سود آور باشد.
اگر خوب نگاه کنیم ،در باز تعریف شما حق به «برابری حقوق زن و مرد» و به یک معضل و جنایت بشری میرسیم آن هم از بین رفتن فطرت زن است، فطرتی که او را عفیف، همسری وفادار، مادری دلسوز و در عین حال موجودی دارای فعالیتهای سازنده اجتماعی میداند اجتماعی میداند.
شما در باز تعریف خود مسیر فطرت انسانی زن را تغییر دادهاید و از او بهره برداری های صرفاً مادی میکنید آن هم در غالب حق سقط جنین (برای بهبود بخشیدن به کیفیت لوازم آرایشی) حق آزادی جنسی که منجر به افزایش بیماریهای روحی، میل به همجنس گرایی، زیاد شدن کودکان نامشروع، بحران هویت زن در غرب، رونق یافتن بازار پورنوگرافی، بحران جمعیت در جهان، بهره برداری از زنان در فروش کالاها، سقوط پایگاه مادری، افرایش خشونت خانوادگی،عدم امنیت زنان شده است.
شما مدعیان حقوق زنان کافی است به جای ارائه آمار حضور زنان در عرصههای اجتماعی، علمی و فرهنگی به نوع حضورشان اشاره کنید و آمارها را دقیق بازگو کنید، بهره گیری از زنان در مشاغل پست ابزاری برای شماست تا بتوانید او را در راه دور شدن از جایگاه و شأن اصلی خود همراهی کند شما از او حق مادری، همسری را گرفته تا حق کارگری و اضافه کاری و مشغول شدن به امورات کاملاً پست جایگزین آن کنید که برایتان سود آور است؛ خواهشاً وقتی آمار را میخوانید به نوع حضور و جایگاه کسب شده توسط زنان کشورتان هم به تفکیک اشاره کنید.
خب است یک همهپرسی برای زنان کشور خود برپا کنید که آیا حقوق آنها آنطور که شما میگوید رعایت شده است؛ آیا از حقوقی که برایشان احیا کردهاید! راضی هستند؛ آن وقت داد سخن برای سایر کشورها داشته باشید و آنها را به جرم نقض حقوق زنان مؤاخذه کنید.
یک پیشنهاد دیگر هم دارم خب است خبرنگاری به سطح شهر برود و در مورد شأن زن و شأن والای مادری از زنان شما سؤالاتی بپرسد، اگر کسی توانست حتی مفهوم شأن والای مادری که ساده ترین نوع حقوق زنان در کشور اسلامی است را برایتان تعریف کند، به خودامیدوار باشید.