شهدای ایران shohadayeiran.com

کد خبر: ۳۰۵۰
تاریخ انتشار: ۱۸ شهريور ۱۳۹۱ - ۰۰:۰۰
در «ضد گلوله» سعی شده تا حتی الامکان، بسیجی‌ها و مردان جبهه‌ای فیلم از غبار شوخی و نسبت‌های سخیف، پاک بمانند.
برای دیدن تصویر بزرگتر روی تصویر کلیک نمایید

به گزارش شهدای ایران وبلاگ «کارگری در روزنامه» در آخرین به روز رسانی چنین آورده است:

شاید در دوران جنگ تحمیلی و اوایلی که پدیده جدیدی به نام سینمای دفاع مقدس در پهنه فرهنگی ایران متولد شده بود، کمتر کسی پیش بینی می‌کرد که روزگاری فیلم کمدی جنگی هم ساخته شود، اما قابلیت‌ها و گستره موضوعی و دراماتیک جنگ هشت ساله از یک طرف و تعریف سینمای دفاع مقدس به عنوان یک ابر ژانر، نه تنها این امکان را فراهم ساخت، که طی سال‌های اخیر، پرتماشاگر‌ترین فیلم‌های جنگی نیز در قالب کمدی و طنزآمیز بوده‌اند.

هرچند که هنوز هم هیچ یک از این فیلم‌ها، حق مطلب را درباره آن نبرد هشت ساله و موضوع‌های پیرامونی ‌اش به طور تمام و کمال ادا نکرده‌اند، اما منفذی برای انعکاس برخی از وقایع و حقایق این بخش طلایی از تاریخ ایران و راهی برای حفظ پایه‌های مستحکم سینمای دفاع مقدس در زمین ناهموار و فشل سینمای ۱۵ سال گذشته کشورمان بوده‌اند، چه اینکه سینمای دفاع مقدس همواره رشید و سربلند و محکم بوده و بی‌تردید هنر هفتم در ایران زمین به این حوزه بسیار مدیون است. حداقل خدماتی که این کلان ژانر ارزشی به سینمای کشورمان کرده، اعتلا و ارتقای روزافزون سینما و تقویت رویکرد ملی و بومی و مردمی در این هنر- صنعت بوده است، اما متأسفانه طی ۱۵ سال اخیر، رخوتناک شدن و دوری عرصه سینما از مردم و فرهنگ ارزشی جامعه، سبب آسیب دیدن ژانر ملی دفاع مقدس شد.

 با این حال، بعضی از فیلمساز‌ها و مسئولان فرهنگی هر از گاهی با قالب شکنی ‌هایی مثبت و منفی سعی در پویایی سینمای دفاع مقدس داشته‌اند که یکی از این قالب شکنی‌ها، تولید فیلم کمدی درباره جنگ هشت ساله و تبعات و مسائل مربوط به آن بوده است، ضمن اینکه هدف گیری اصلی این گونه فیلم‌ها بخشی از مردم هستند که علاقه چندانی به مخاطب قرار گرفتن آثار دفاع مقدسی ندارند.

فیلم‌های کمدی جنگی با فراهم کردن بستری جذاب، این طیف از جامعه را با خود همراه کرده و به دل ماجراهای جنگ می‌برند و با بخشی از حماسه‌ها و از خودگذشتگی‌های مردان دفاع و پایداری آشنا می‌کنند.

فیلم «ضدگلوله» تازه‌ترین تجربه سینمای ایران در این زمینه است. فیلمی که دومین کارگردانی فیلم بلند سینمایی در کارنامه «مصطفی کیایی» محسوب می‌شود. فیلم اول او یک کمدی سخیف به نام «بعد از ظهر سگی سگی» بود که از این منظر، «ضد گلوله» یک پیشرفت محسوس در کارنامه این فیلمساز جوان به حساب می‌آید.

این فیلم روایت یک خلافکار در سال‌های جنگ تحمیلی است که به تکثیر و پخش نوارهای موسیقی غیرمجاز مشغول است. او درحالی که هیچ نسبت و علقه‌ای با جبهه و جنگ و شهادت ندارد، اما یک اتفاق سبب می‌شود تا پایش به جبهه باز شود. وقتی از وجود یک تومور سرطانی در مغزش و اینکه تا چند ماه دیگر زنده نخواهد بود آگاه می‌شود، تصمیم می‌گیرد تا به جبهه برود و شهید شود تا به این وسیله نام نکویی از خودش به یادگار بگذارد. او شرایط حضور در خط مقدم را ندارد، اما به حیله‌های مختلفی دست می‌زند و خود را به میدان رزم متقابل با دشمن می‌رساند. با این حال هر چه تلاش می‌کند، هیچ گلوله و ترکشی به او اصابت نمی‌کند و به این ترتیب از پیوستن به قافله شهدا باز می‌ماند!

 «ضدگلوله» نیز مانند اغلب فیلم‌های کمدی جنگی، اثری بزرگ و متعالی شناخته نمی‌شود. حداکثر می‌توان این فیلم را یک کار میان مایه در حوزه سینمای دفاع مقدس برشمرد که ضمن برخورداری از برخی شاخص‌های مثبت و قابل دفاع، دارای رگه‌هایی منفی و مخرب هم هست. به همین دلیل هم واکنش‌های رسانه‌ها و منتقدان در مواجهه با این فیلم بسیار ضد و نقیض بوده است. برخی «ضدگلوله» را یک فیلم خوب می‌دانند که به نفع فرهنگ پایداری تأثیر می‌گذارد. بعضی دیگر هم آن را فیلمی موهن و حتی ضددفاع مقدسی معرفی می‌کنند، اما به نظر نگارنده «ضدگلوله» هیچ یک از این برچسب‌ها را نمی‌پذیرد؛ نه آن قدر از شاخص‌های ارزشی برخوردار است که بتوان آن را نماینده شایسته و بایسته‌ای برای سینمای دفاع مقدس دانست و نه اینکه آن قدر نازل و سیاه از آب درآمده که لقب‌هایی مانند ضدجنگ و موهن را دریافت کند.

یکی از مهم‌ترین مسائل فیلم این است که بر اساس الگوهایی شکل گرفته که در آثار جنگی طنزآمیز پیشین تبلور یافته بودند؛ یک نوع مونتاژ و ترکیب مفهومی و مضمونی از دو فیلم «لیلی با من است» و «اخراجی‌ها» محسوب می‌شود. هرچند که از نظر ساختاری و تکنیکی به مراتب نسبت به دو فیلم مرجع خود از سطحی بالا‌تر برخوردار است. موضوع حضور افراد خاکستری و منفی در جبهه را «اخراجی‌ها» باب کرد و این موضوع هم که یک نفر در جبهه، معکوس مسیر مورد علاقه‌اش را می‌پیماید، «لیلی با من است» را یادآوری می‌کند. به طور کلی در این فیلم می‌توان یک مونتاژ خوب و دیدنی را از چند فیلم دید که البته چینش درست این اقتباس‌ها و الگوگیری‌ها نتیجه‌اش فیلمی با هویت مستقل است. ضمن اینکه علاوه بر دو فیلم مذکور، شخصیت‌پردازی، سلوک و حتی شیوه بازی مهدی هاشمی در این فیلم، شباهت زیادی به نقش آفرینی او در فیلم «آلزایمر» دارد.

رویکرد طنزآمیز به عرصه بزرگ و سترگ دفاع مقدس، همواره این بیم را به دنبال دارد که کار به هجو و تمسخر ارزش‌های این عرصه بینجامد، همچنانکه برخی از آثار کمدی جنگی پیشین هم رگه‌هایی از لوده نمایی را داشته‌اند. البته بخشی از این معضل به ضعف فنی و‌شناختی بر می‌گردد. نه فقط این نوع آثار که به طور کلی، ناتوانی در تکنیک و ضعف در تعریف درست روایت و ترسیم اصولی آن در قاب تصویر، احتمال سقوط اثر خلق شده به پرتگاه ابتذال را زیاد می‌کند.

در «ضد گلوله» گرچه بار کمدی و طنز بر دوش کاراک‌تر خلافکار فیلم است و سعی شده تا حتی الامکان، بسیجی‌ها و مردان جبهه‌ای فیلم از غبار شوخی و نسبت‌های سخیف پاک بمانند، اما به کار بردن برخی از حرکات و الفاظ غیرمحترمانه و ناشایست، به فضای مقدس خط مقدم خدشه وارد کرده است. برخی تمهیدات فیلم در ایجاد موقعیت‌های کمدی، سطحی نازل و توهین آمیز دارد و توصیف بسیاری از این شوخی‌ها در این نوشتار غیرممکن است. حتی پاره‌ای صحنه‌های فیلم به گونه‌ای است که گویی از زبان شخصیت خلافکار به رزمنده‌ها فحاشی می‌شود! البته این صحنه‌ها، زمان و فضای بسیار اندکی از فیلم را در برگرفته‌اند و قابل تعمیم به کل کار نیستند، اما به هر حال نوعی عبور از خط قرمز محسوب می‌شوند، آن هم عبور از خط قرمز در نمایش خط مقدم جبهه!

نکته قابل انتقاد دیگر از فیلم، نحوه به تصویر کشیدن زن ایرانی است. زن سلیم به عنوان یک مادر و همسر، چهره‌ای به شدت کاریکاتوری و تحقیرآمیز یافته است، تاآنجا که حتی علاقه دارد برای خوش نامی و منفعت شخصی خودش، شوهرش هرچه سریع‌تر شهید شود!

 «ضد گلوله» با وجود ابتلا به این نقاط منفی، دارای وجوه قابل تأمل و مثبتی هم هست. این فیلم در بستر موقعیتی جنگی و کمدی توانسته مفهوم مرگ آگاهی را تجسیم کند. فیلم نشان می‌دهد که آگاه بودن از مرگ خود، چه توانایی و قدرتی را به فرد می‌دهد و می‌تواند سبب چگونه تحولی در سیر و سلوک آدم شود.

کسی که دغدغه‌اش به تکثیر نوارهای کاست غیرمجاز و فرار از دست قانون محدود می‌شد، به شجاعتی می‌رسد که خودش مرگ را فراری می‌دهد! و اینکه شهادت یک سعادت است و در اثر تحول عمیق باطنی نصیب انسان‌ها می‌شود.‌‌ همان طور که فیلم نشان می‌دهد، اتفاقاً کسی می‌تواند شهید شود که عاشق زندگی باشد، فقط عاشق‌ها هستند که به وصال یار می‌رسند، اما قهرمان این فیلم چون با هدفی منفعت طلبانه پا به میدان رزم می‌نهد، به مقصدش نمی‌رسد.

 سلیم به این دلیل به جبهه می‌آید که می‌داند تا چند روز دیگر خواهد مرد، به همین دلیل شهادت را برمی گزیند تا هم نام نیکویی از خود باقی بگذارد و هم اگر آخرتی باشد، به جای جهنم به بهشت برود! اما عاشق واقعی کسی است که نه حرص بهشت داشته باشد و نه غم دوزخ و از اسارت نام و نان‌‌ رها باشد؛ اوج این عاشق پیشگی است که به شهادت منجر می‌شود.

در مجموع اینکه «ضدگلوله» نه یک فیلم دفاع مقدسی به معنای واقعی کلمه است و نه فیلمی موهن علیه دفاع مقدس، بلکه تنها یک فیلم کمدی جنگی به حساب می‌آید که در ساختاری نسبتاً شسته ورفته و در فضای جبهه، یک روایت تخیلی و طنزآمیز را رایت می‌کند.

نظر شما
(ضروری نیست)
(ضروری نیست)
آخرین اخبار